احتمالاً موضوع انتخاب رشته و چالش های انتخاب رشته در مدارس ، این روزها فکر و ذهنت را درگیر کرده است.
پس بگذار تا در همین ابتدای مطلب تو را با واقعیتی روبهرو کنم:
«در کشور آمریکا فقط 27 درصد فارغالتحصیلان دانشگاه در همان رشتهی تحصیلیشان مشغول به کار میشوند»
از کتاب «زندگی خود را طراحی کنید»
عجیب است؛ مگر نه؟
حالا تو فکر کن وقتی چنین آماری در کشور پیشرفتهای مثل آمریکا اینقدر پایین است، در ایران اوضاع تا چه حد میتواند بدتر باشد!
فکر میکنی دلیلش چیست؟
واقعاً چرا نوجوانان تا این حد در انتخاب رشتهی تحصیلی و دانشگاهی دچار اشتباه میشوند؟
در پایان این مطلب، دلایل این اشتباهات را میفهمی و از همه مهمتر اینکه تو دیگر مرتکب چنین اشتباهاتی نخواهی شد.
فقط یک شرط دارد.
اینکه یک قلم و کاغذ بیاوری و تمام نکات مهم این نوشته را یادداشت کنی و پس از خواندن این مقاله آنها را دائماً با خودت مرور کنی.
در این قسمت به طور تیتروار به 8 مورد از اصلیترین دغدغهها و مشکلات انتخاب رشته دانش آموزان اشاره میکنیم:
- نمیتوانم بر اساس علاقه، انتخاب رشته کنم؛ چون اصلاً نمیدانم به چه چیزی علاقه دارم!
- نمیدانم در چه رشتهای استعداد دارم و شانس موفقیتم در آن بیشتر است؟!
- برای انتخاب رشتهی مورد علاقهام با مخالفت پدر و مادر روبهرو هستم.
- رشتهی مورد علاقهی من با رشتهای که دوستانم انتخاب کردهاند، فرق دارد.
- بین انتخاب دو یا چند رشته مرددم. چطور بفهمم کدام برایم مناسبتر است؟
- نمیدانم اگر این رشته را انتخاب کنم، در آینده چه کاره خواهم شد؟!
- من فقط و فقط میخواهم پزشکی قبول شوم؛ یا پزشکی یا هیچی.
- اگر اشتباه انتخاب رشته کنم، آیندهام خراب میشود و هیچ راهی برای بازگشت وجود ندارد.
1- نمیتوانم بر اساس علاقه، انتخاب رشته کنم؛ چون اصلاً نمیدانم به چه چیزی علاقه دارم!
یکی از بزرگترین چالش های انتخاب رشته در مدارس این است که دانشآموزان علایق خود را نمیدانند.
البته این چالش فقط مربوط به نوجوانان نیست.
بلکه بسیاری از بزرگسالان نیز با آن روبهرو هستند.
آبراهام مزلو یکی از بزرگترین روانشناسان تاریخ میگوید:
«این اصلاً عادی نیست که کسی بداند چه خواسته هایی دارد. این یکی از موفقیتهای بسیار بزرگ روانشناختی است که برای افراد بسیار کمی قابل دستیابی است.»
برخلاف آنچه که تا امروز گمان میکردی، تشخیص علایق اصلاً کار سادهای نیست.
آیا میدانی در بخش عمدهای از تاریخ بشر، سؤال «به چه کاری علاقه دارم» سؤال عجیب و خندهداری بوده؟
میدانی چرا؟
چون در طول تاریخ تعدادی شغل مشخص وجود داشتند که انجام دادنشان بسیار سخت و طاقتفرسا بود.
اربابان و اشرافزادگان کار نمیکردند و این رعیتها بودند که همواره مشغول کار بودند.
به همین خاطر برای آنها پذیرفته شده بود که کار کردن به هیچ عنوان لذتبخش نیست و تنها در اوقات فراغت است که میتوان شاد بود و از زندگی لذت برد.
پس در واقع مفهوم «کار مورد علاقه» اصلاً وجود نداشت.
اما در دوران مدرن، ما باور داریم که برای یک زندگی شاد و رضایتبخش، ضروری است که به مسیر تحصیلی و شغلی خود علاقه داشته باشیم.
این اتفاق بسیار خوبی است.
از طرفی یکی از چالش های انتخاب رشته در مدارس درست در همین نقطه اتفاق میافتد.
درس خواندن در مدارس برای اغلب نوجوانان دنیا، درست مثل کار برای رعیتها در زمان قدیم، کاری دوستداشتنی نیست.
بسیاری از نوجوانان معتقدند که درسهای مدرسه به گونهای طراحی شدهاند که جنبههای لذتبخش آن کم است.
این موضوع باعث میشود تا درس خواندن برای آنها صرفاً یک وظیفه باشد.
از طرفی دانشآموزان نیز مثل کارگران دوران قدیم، لذت و شادمانی را در ساعات غیردرسی دنبال میکنند.
حالا نوجوانی که بیشترین زمان عمرش به مدرسه و درس خواندن میگذرد، باید در میان این همه فعالیت غیر دوستداشتنی، علاقهاش را تشخیص دهد.
طبیعی است که این موضوع برای او تبدیل به یک چالش شود.
زیرا چنین نوجوانی کمتر وقت کرده فعالیتهای متنوع را تجربه کند تا از میان آنها به علایق خود پی ببرد.
حالا ممکن است بگویی من پذیرفتم که تشخیص علاقه یکی از مشکلات انتخاب رشته دبیرستان است؛ اما …
برای تشخیص علایق حقیقیام چه اقداماتی باید انجام دهم؟
- اول از همه بدان که علایق هیچکس از عالم غیب به او الهام نمیشود.
- پس به جای نشستن در اتاق و فکر کردن به اینکه «من واقعاً به چه چیز علاقه دارم؟» لازم است که برای کشف علایقت زمان بگذاری و فعالیتهای مختلفی را تجربه کنی.
- کلاسها و دورههای آموزشی یکی از بهترین راهها برای کشف علاقه هستند. گاهی اینکه یک کلاس آموزشی بروی و با وجود تلاش، تمایلی به ادامهی آن نداشته باشی، نشاندهندهی این است که آن موضوع علاقهی تو نیست.(و برعکس یک دورهی آموزشی میتواند باعث کشف علاقهای در تو شود که پیش از این هیچ اطلاعی از آن نداشتی)
- در مورد رشتهها و شغلهای مختلف تحقیق کن. بهترین روش تحقیق هم گپ زدن با افرادی است که آن رشته یا شغل را گذراندهاند. از آنها بخواه تا آنجا که میتوانند از جنبههای خوشایند و ناخوشایند شغل و رشته خود با تو صحبت کنند؛ جنبههای ناخوشایند از خوشایندها مهمترند!
- یکی دیگر از بهترین راهها، استفاده از آزمونهای شناخت علایق شغلی است. در قسمت زیر یکی از بهترینهای آن را برایت قرار دادهام:
2- نمیدانم در چه رشتهای استعداد دارم و شانس موفقیتم در آن بیشتر است؟!
یکی دیگر از چالش های انتخاب رشته در مدارس ، تشخیص استعدادها بر اساس نمرات کارنامه است.
فرض کن کسی نمرهی علوم و ریاضیاش 19 باشد؛ آیا این نمره به معنای آن است که او در رشته ریاضی و مهندسی، الزاماً فرد موفقی میشود؟
من میتوانم به تو معلمان خصوصی زیادی را نشان دهم که در چند روز و با حل کردن چند سری نمونه سؤال (آموزش طوطیوار) میتوانند یک دانشآموز کم استعداد در ریاضی را به نمرهی 18 یا 19 برسانند!
میبینی که نمرهی یک درس تا چه حد میتواند گولزننده باشد؟
به جرأت میتوانم بگویم بخش قابلتوجهی از دانشآموزانی که در انتخاب رشته دچار خطا میشوند، گول همین موضوع را میخورند و استعداد خود را صرفاً از روی نمراتشان میسنجند.
علاوه بر آن نباید نقش مدرسه و برخی معلمان را در این اشتباه نادیده گرفت.
بسیاری از مدارس و معلمان دوست دارند که نمرات دانشآموزانشان در یک درس خاص (مثلاً ریاضی) بالا باشد.
میدانی چرا؟
چون در این صورت، آنها مدارس و معلمان بهتر و شایستهتری از نگاه دیگران هستند.
پس با هرگونه فشار و روش انگیزشی سعی میکنند تو و دوستانت، آن درس را بیشتر بخوانید و نمرهی بالاتری بگیرید.
شما نمرهی خوب را میگیرید؛ اما وقتی از مدرسه خارج و وارد دانشگاه و محیط کار میشوید، دیگر هیچکسی به آن نمرات توجه چندانی نمیکند.
تنها استعداد و تواناییهای واقعی است که میتواند فرد را موفق کند.
اگر فرد آنها را درست تشخیص نداده باشد، دچار مشکلات زیادی خواهد شد.
یک راه ساده و مفید برای تشخیص استعداد
هیچ کاری در این دنیا نیست که در آن دشواری وجود نداشته باشد.
پس حالا که در هر رشتهی تحصیلی و شغلی سختی وجود دارد، چگونه بفهمیم در کدام یک از این کارهای دشوار استعداد داریم؟
میخواهم یک تست ساده در اختیارت قرار دهم که به کمک آن بتوانی کمی استعدادهای درسی خود را بهتر بشناسی.
شاید همین تست بتواند بخشی از مشکلات انتخاب رشته دانش آموزان را حل کند.
به اعتقاد من، ما در زندگی دو مدل کار دشوار داریم:
- کارهایی که پس از پایان آنها میگوییم: «آخیش. راحت شدم!»
- کارهایی که با وجود دشواری، پس از تمام کردنشان در دلمان احساس غرور میکنیم و در آینده دوست داریم باز هم انجامشان دهیم و لذت موفقیت در آنها را تجربه کنیم.
من به دستهی دوم میگویم کارهایی که در آنها استعداد داریم.
حالا چون بحث ما در رابطه با انتخاب رشته است، تو بگو هر کدام از موارد زیر برایت جزو کارهای دستهی اول هستند یا دستهی دوم:
- وقتی مسئلهی ریاضی حل میکنم.
- وقتی مسئلهی هندسه حل میکنم.
- وقتی مسائل درس فیزیک را حل میکنم.
- وقتی مسائل درس شیمی را حل میکنم.
- وقتی تمرینات درس عربی را انجام میدهم.
- وقتی درس مطالعات را میخوانم.
- وقتی تمرینهای دستور زبان فارسی را انجام میدهم.
- وقتی با سؤالات درک مطلب و آرایههای ادبی فارسی مواجه میشوم.
- وقتی تاریخ ادبیات میخوانم.
- وقتی انشا مینویسم.
- وقتی آزمایش درس فیزیک یا شیمی را انجام میدهم.
- وقتی به سؤالات گرامر زبان پاسخ میدهم.
- وقتی سؤالات ریدینگ زبان را پاسخ میدهم.
- وقتی لغات درس زبان، عربی و فارسی را حفظ میکنم.
- وقتی تحقیق درس مطالعات، تفکر و سبک زندگی یا تفکر یا سواد رسانه را انجام میدهم.
- وقتی درس زیستشناسی را میخوانم.
- وقتی طراحی درس هنر را انجام میدهم.
- وقتی کار عملی مربوط به درس کار و فناوری را انجام میدهم.
و …
تو میتوانی خودت این لیست را ادامه دهی.
حتی میتوانی باز هم وارد جزئیات بیشتری شوی؛ مثلاً بگویی وقتی قسمت مربوط به گیاهان درس زیست را میخوانم انرژی میگیرم ولی از مطالعهی قسمت جانوری زود خسته میشوم.
یک نکتهی مهم را هم به یاد داشته باش: تا میتوانی در پاسخ به این سؤالها بیرحمانه صادق باش.
هر چقدر در تشخیص استعدادهایت صداقت بیشتری داشته باشی، شانس تو در تبدیل شدن به یک فرد موفق بیشتر است.
راستی! اگر میخواهی بیشتر دغدغههایت دربارهی استعدادیابی برطرف شود، خواندن مطلب زیر را از دست نده:
3- برای انتخاب رشتهی مورد علاقهام با مخالفت پدر و مادر روبهرو هستم.
درست است که ما در مورد چالش های انتخاب رشته در مدارس صحبت میکنیم؛ اما شاید یکی از اصلیترین مشکلات انتخاب رشته دانش آموزان ، مرتبط با خانواده باشد که ظاهراً در مدرسه حضور ندارند.
راستش همیشه فکر میکنم پدر و مادری، سختترین کار دنیاست.
آنها عاشق فرزندانشان هستند و برایشان بهترینها را میخواهند.
این عشق آنقدر زیاد است که در بسیاری اوقات به نگرانی و مانعی در مقابل درک خواستههای فرزندان، تبدیل میشود.
گاهی حتی ریسکپذیرترین پدر و مادرها در برابر آیندهی فرزندانشان محتاط میشوند و بدون در نظر گرفتن علایق و خواستههایشان، فرزند را به سمت مسیرهای مطمئن (از نظر خود) سوق میدهند.
گاهی نیز پدر و مادرها دچار خطایی بزرگ میشوند؛ آنجا که بزرگترین آرزوهای خود را برای فرزندانشان میخواهند.
غافل از اینکه آرزوهای فرزند با آنها هیچ شباهتی ندارد.
این موضوع در مورد انتخاب رشته و شغل فرزندان خیلی جدی است و مخالفت والدین با فرزندان، فرایند انتخاب رشته را به یک چالش اساسی تبدیل میکند.
چطور پدر و مادرم را در مورد رشتهی دلخواهم قانع کنم؟
برای اینکه بتوانی آنها را در مورد خواستهات متقاعد کنی، چند پیشنهاد برایت دارم:
- اول از همه درکشان کن.
- در نظر داشته باش که آنها به طور کاملاً ناخودآگاه نگران تو هستند و این نگرانی اغلب از روی عشق و دوست داشتن است.
- در مواقعی که با آنها در مورد رشتهی مورد علاقهات گفتگو میکنی، پرخاش نکن. به آنها بگو که نگرانیشان را در مورد آیندهات درک میکنی. مطمئن باش هر چقدر موقع گفتگو خونسرد باشی و با آرامش بیشتری با آنها صحبت کنی، اعتمادشان را بیشتر جلب خواهی کرد.
- صرفاً به آنها نگو که من به فلان رشته علاقه دارم و میخواهم دنبال علاقهام بروم. سعی کن به طور کاملاً منطقی به آنها اثبات کنی که شانس موفقیت تو در این رشته زیاد است و در آن آیندهی درخشانی خواهی داشت.
- به پدر و مادرت توضیح بده سرنوشت بسیاری از افرادی که رشتهی مورد علاقهشان را نمیخوانند، افسردگی و یا نارضایتی شغلی است.
- تا میتوانی در مسیر رشتهی دلخواهت دستاوردهای مختلف کسب کن. منظورم از دستاورد، فعالیتهای فوق برنامه در زمینههای مختلف رشتهای است که به آن علاقه داری.
- از میان آشنایانِ قابل اعتمادِ خانواده، فردی را پیدا کن که با رشتهی مورد علاقهی تو آشنایی بیشتری دارد و از او بخواه که در متقاعدسازی والدین، تو را یاری کند.
در دو مطلب زیر آقای امین آرامش از «پدر و مادریِ درست» میگوید.
خواندن این دو مطلب توسط پدر و مادرت میتواند دید آنها را در مورد این چالش کمی متعادلتر کند.
4- رشتهی مورد علاقهی من با رشتهای که دوستانم انتخاب کردهاند، فرق دارد.
زمانی که کلاس نهم بودم (اول دبیرستان قدیم) ، معمولاً هر چه به پایان سال نزدیک میشدیم، اضطراب و نگرانیام بیشتر میشد.
در آن دوران دوستی صمیمی داشتم که هم در یک کلاس بودیم و هم زنگهای تفریح را با هم میگذراندیم.
لیست کلاس به گونهای بود که اسم من در ابتدا بود و اسم او در انتها.
این موضوع باعث شده بود که از پایان سال تا شروع سال تحصیلی بعد، نگرانی با من همراه باشد؛ نگرانی اینکه نکند سال بعد کلاسهایمان جدا شود.
شک ندارم که در آن دوران یکی از مهمترین دغدغههایم حفظ روابط دوستانه بود.
اما هر چه گذشت، متوجه شدم قرار نیست ارتباطات دوستی فقط به بهانه همکلاسی بودن، هممدرسهای بودن یا همدانشگاهی بودن باشد.
کما اینکه الآن دوستان فوقالعادهای دارم که نه هیچگاه هممدرسهای بودیم و نه همدانشگاهی.
بنابراین کاملاً درک میکنم که یکی از بزرگترین چالش های انتخاب رشته در مدارس ، میتواند جدا شدن دوستان از یکدیگر باشد.
اما این را بدان که حفظ دوستی به عوامل زیادی بستگی دارد که همکلاسی بودن یا هممدرسهای بودن فقط یکی از آنهاست.
تفریحات مشترک، کتابها و فیلمهای مورد علاقه، بازیها و ورزشهای مورد علاقه و … میتوانند باعث حفظ دوستی شوند.
از طرفی این نکته را هم مد نظر داشته باش که اگر به خاطر دوستانت رشتهای انتخاب کنی که به آن علاقه نداری، ممکن است با این کار کیفیت دوستیتان افت کند.
چون تو جایی هستی که حالت خوب نیست و معمولاً جایی که حالمان خوب نباشد، نمیتوانیم روابط خوبی را هم تجربه کنیم.
5- بین انتخاب دو رشته مرددم. چطور بفهمم کدام برایم مناسبتر است؟
یکی از چالش های انتخاب رشته در مدارس ، تردید دانشآموزان در انتخاب میان دو رشته است.
اما دلیل این همه شک و تردید چیست؟
در طول دوران تحصیل همیشه از ما انتظار میرود که معدل خوبی داشته باشیم.
همین موضوع باعث میشود که بخواهیم تمامی نمرات خود را به سطح قابلقبولی برسانیم.
حالا دانشآموزی که سالها برای بهبود معدل بالا تلاش کردهاست، به نقطهای میرسد که نمرهی تمامی درسهایش بالاست.
اما نمیداند در کدام موضوعات میتواند واقعاً فرد موفقتری باشد.
نقطهی آغاز بسیاری از تردیدها همین جاست.
ما در دنیای مشاغل چنین مشکلی نداریم.
به طور مثال از پزشک متخصص قلب انتظار نداریم که نانوای خوب یا آشپز خوب یا نقاش خوبی هم باشد؛ بلکه موفقیت او را با تواناییاش در بهبود بیماران قلبی میسنجیم.
همانطور که از مترجم انتظار نداریم که از پزشکی سررشتهای داشته باشد.
اما در مدرسه این دیدگاه وجود ندارد!
اگر کسی نقاشیهای خوبی بکشد ولی در ریاضی ضعیف باشد، در طول سالهای تحصیلی او را مجبور میکنند به هر شکل، ریاضیاش را تقویت کند و به همان کیفیت نقاشی برساند.
پس از چند سال، آن دانشآموز فراموش میکند که روزی در نقاشی قوی بود و در ریاضی ضعیف.
اینجاست که دانشآموز بر اساس نمراتش فکر میکند هم نقاشی را دوست دارد و هم استعداد ریاضی دارد و مثلاً بین رشتهی هنر و ریاضی سردرگم میشود.
برای برطرف کردن این تردید چه راهحلی وجود دارد؟
یکی از مشکلات انتخاب رشته دبیرستان این است که دانشآموزان تنها جنبههای مثبت یک رشته را بررسی میکنند.
اما سؤالی که میتواند تا حدی تردیدهای تو را برطرف کند این است:
«در این شغل چه قسمتهای ناخوشایندی وجود دارد که من حاضر به تحمل کردن آنها نیستم؟»
مثلاً دانشآموزی داشتم که میگفت من برای آیندهام بین انتخاب پزشکی و روانشناسی دچار تردید شدهام؛ هم شانس بالایی برای انتخاب رشتهی انسانی دارم و هم تجربی و به هر دو رشته هم علاقهی زیادی دارم.
به او پیشنهاد کردم که دربارهی جنبههای ناخوشایند رشتههای پزشکی و روانشناسی از افراد زیر تحقیق کند:
- دانشآموزانی که در دبیرستان رشتهی تجربی و انسانی را انتخاب کردهاند.
- دانشجویانی که در حال تحصیل در دو رشتهی پزشکی و روانشناسی هستند.
- افرادی که از این دو رشتهی دانشگاهی فارغالتحصیل شده و وارد بازار کار شدهاند.
بنابراین اگر تو هم در انتخاب میان دو رشته مردد شدی، میتوانی دقیقاً همین کار را انجام دهی و از افرادی که این مسیر را طی کردهاند بخواهی قسمتهای ناخوشایند مسیرشان را برای تو بگویند.
6- نمیدانم اگر این رشته را انتخاب کنم، در آینده چه کاره خواهم شد؟!
بسیاری از مشکلات انتخاب رشته دانش آموزان ناشی از این است که آنها بیشتر از آنکه خود را برای موفقیت در مسیر شغلی آماده کنند، برای موفقیت در مسیر تحصیلی تلاش میکنند.
حال آنکه سالها درس خواندن و انتخاب رشتهی تحصیلی در نهایت قرار است به موفقیت شغلی ما ختم شود.
ما نمیتوانیم تا پایان عمر بر سردر مدرسه و دانشگاه دخیل ببندیم و در آنجا باقی بمانیم.
از این رو چه دانشآموز سال نهم باشی، چه دهم یا یازدهم و چه در آستانهی ورود به دانشگاه، منطقی است که از همین حالا با شغلهای مربوط به هر رشتهی تحصیلی آشنا شوی.
توضیحات کامل دربارهی شغلهای هر رشته را میتوانی در مطالب زیر بخوانی:
7- من فقط و فقط میخواهم پزشکی قبول شوم؛ یا پزشکی یا هیچی.
یک فوتبالیست با استعداد را در نظر بگیر که برای آیندهاش هدفگذاری میکند.
او علاقهی زیادی به لیونل مسی دارد.
حالا فرض کن این فوتبالیست به خاطر این علاقه بگوید: “من فقط و فقط میخواهم در بارسلونا بازی کنم؛ یا بارسلونا یا هیچ باشگاه دیگر.”
احتمالاً به او میگویی: “شانست را برای بازی در بارسلونا امتحان کن؛ اما این را هم بدان که بارسلونا تنها به 23 بازیکن نیاز دارد.”
پس خودت را فقط محدود به بارسا نکن؛ باشگاههای زیادی وجود دارد که میتوانی در آنها بازی کنی و ستاره شوی.
اما او پایش را در یک کفش میکند و میگوید: “اصلاً بارسا قابل مقایسه با هیچ باشگاه دیگری نیست؛ طرفدارانش، درآمد بازیکنانش، برند باشگاه. من فقط در بارسا بازی میکنم؛ یا بارسلونا یا در غیر این صورت فوتبال را کنار میگذارم.”
شاید اصرار چنین فردی برای تو عجیب باشد.
اما یکی از چالش های انتخاب رشته در مدارس ، دانشآموزانی هستند که درست مثل آن فوتبالیست با استعداد فکر میکنند.
پایشان را در یک کفش میکنند و به سایر انتخابهای خوب پشت پا میزنند.
این مسئله فقط در مورد پزشکی نیست؛ گاهی نسبت به رشتههایی مثل حقوق، روانشناسی، مهندسی برق و مکانیک و … نیز چنین نگاهی وجود دارد.
حتی برخی دانشآموزان نسبت به قبولی در یک دانشگاه بخصوص اصرار میکنند؛ مثلاً میگویند من فقط میخواهم دانشگاه تهران قبول شوم.
همهی ما آرزوهایی داریم که برای رسیدن به آنها تلاش میکنیم.
تلاش برای رسیدن به این آرزوها زیباست و به ما امید و انگیزه میدهد.
تا اینجای کار مشکلی وجود ندارد.
مشکل از آنجا آغاز میشود که چشممان را به روی سایر گزینههای خوب ببندیم؛ درست مانند آن فوتبالیست با استعداد!
8- اگر اشتباه انتخاب رشته کنم، آیندهام خراب میشود و راهی برای بازگشت وجود ندارد.
قبل از اینکه بخواهیم به یکی دیگر از چالش های انتخاب رشته در مدارس بپردازیم، میخواهم از تو سؤالی بپرسم.
به نظر تو چند درصد از اولین رابطههای عاطفی، به ازدواج منجر میشوند؟
احتمالاً خیلی کم. درست است؟
به نظرت چرا؟
دلیلش این است که انسانها هر چه سنشان بیشتر شود، تجربهی بیشتری پیدا میکنند و این موضوع، علایق و معیارهای انتخابشان را تغییر میدهد.
این مسئله نه فقط در انتخاب شریک عاطفی، بلکه در مورد رشتهی تحصیلی و مسیر شغلی هم وجود دارد.
این اصلاً اتفاق عجیب و بدی نیست که علاقهی 10 سال بعد تو هیچ ارتباطی با علاقهی امروزت نداشته باشد.
پس تمامی توصیههای مربوط به انتخاب رشتهی درست را انجام بده و تا میتوانی آگاهی خود را در زمینهی رشتههای تحصیلی و شغلهای مربوطه افزایش بده.
اما برای انتخاب بهترین رشتهی تحصیلی چندان هم به خودت سخت نگیر.
میدانی چرا نباید سخت گرفت؟
چون در زندگی هیچ انسانی تنها «یک بهترین» وجود ندارد.
بهترینهای زیادی برای تو وجود دارد که در طول مسیر زندگی آنها را کشف خواهی کرد.
افراد زیادی بودهاند که در میانهی راه، مسیر تحصیلی یا شغلی خود را تغییر دادهاند و اتفاقاً به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کردهاند.
مثل آقای شهاب اناری؛ رتبه 1 کنکور تجربی که پزشکی را ادامه نداد و به دنبال علاقهاش رفت:
یکی دیگر از این افراد، یاور مشیرفر است که با تلاش زیاد به آرزویش رسید و برای گرفتن تحصیلات عالیه به انگلستان رفت؛ اما بعدها متوجه شد که این مسیر دلخواهش نبوده و همان جا تغییر مسیر داد.
مصاحبهی رادیو کارنکن با یاور مشیرفر را میتوانی از طریق لینک زیر بشنوی:
آخرین و مهمترین پیشنهاد – دربارهی یکی از رایجترین چالش های انتخاب رشته در مدارس :
در پایان میخواهم یک توصیهی مهم در مورد انتخاب رشته به تو ارائه دهم.
توصیهای که به یکی از رایجترین چالش های انتخاب رشته در مدارس مربوط است.
اگر به آن توجه کنی، از تلهای بزرگ نجات خواهی یافت.
میدانی آن توصیه چیست؟
با هدف کم کردن روی بقیه، رشتهی تحصیلیات را انتخاب نکن.
من میدانم آن روز چه احساسی داشتی!
همان روزی که خاله یا عمهات با لحنی گزنده گفت: “پسر من نابغهی ریاضی است. میخواهد مهندس شود؛ اما خاله جان تو حفظیاتت بهتر است. به نظرم رشتهی ادبی برایت مناسبتر باشد.”
شاید از همان روز به خاطر کم کردن روی خالهات هم که شده تمام تلاشت را انجام دادی تا به هر قیمت نمرات ریاضی بهتری بگیری و رشتهی ریاضی را انتخاب کنی.
در نتیجه تمام هدف زندگیات شد قبولی در بهترین رشتهی مهندسی در بهترین دانشگاه کشور.
من با تمام وجود احساست را درک میکنم.
اما میخواهم به تو بگویم در بهترین حالت، آن روزی که پس از تحمل رنج و مشقت زیاد، با تلاشها و بیخوابیهای بسیار، در بهترین رشتهی مهندسی بهترین دانشگاه کشور قبول شوی، به هدفت رسیدهای و روی خاله و پسرخالهات را هم کم کردهای.
اما پس از آن، این تو هستی که باید تمام درسهای دانشگاهی آن رشته را پاس کنی؛ نه خاله و پسرخالهات.
تو هستی که باید چند سال با افرادی معاشرت کنی که روحیاتشان به تو شباهت کمی دارد؛ نه خاله و پسرخالهات.
تو هستی که باید بعد از فارغالتحصیلی، در شغل مرتبط با آن رشته که علاقهای به آن نداری کار کنی؛ نه خاله و پسرخالهات.
این تو هستی که شبانهروز به خاطر تصمیم اشتباهی که گرفتی، از خودت ناراضی هستی؛ نه خاله و پسرخاله ات.
پس اگر روزی از خاله یا هر کس دیگری چنین رفتار گزندهای دیدی، از او خشمگین شو.
برو در جایی که هیچکس نیست با صدای بلند، هر چه دلت میخواهد نثار او کن.
اصلاً رابطهات را با او کمرنگ کن.
اما به سراغ رشتهای برو که بیشترین تناسب و همخوانی را با تو و علاقهات دارد.
کم کردن روی خاله و پسرخالهات به خراب کردن بهترین سالهای عمرت نمیارزد.
هیچ اشکالی ندارد که بخواهی تواناییهایت را به خودت و دیگران ثابت کنی؛ اما مراقب باش که این اثبات کردن در جهت کم کردن روی دیگران نباشد.
بلکه در جهت موفقیت در مسیری باشد که با علایق و استعدادهایت همخوانی دارد.
آیا چالش های انتخاب رشته در مدارس تنها به موارد بالا محدود میشوند؟
من در این مطلب به مهمترین چالش های انتخاب رشته در مدارس اشاره کردم.
چالشهایی که عدم آگاهی از آنها ما را دچار خطایی بزرگ در مسیر تحصیلی و شغلی خواهد کرد.
اما ممکن است تو دغدغههای دیگری نیز در مورد انتخاب رشته داشته باشی که من در قسمت زیر به آنها اشاره میکنم.
اگر میخواهی بدانی کدام مشاغل در آینده وجود ندارند و این موضوع را در انتخاب رشتهات لحاظ کنی، مطلب زیر دقیقاً برای توست:
اگر چالش تو بیاطلاعی از بازار کار رشتههاست، مطالب زیر سؤالات تو را پاسخ خواهند کرد:
اگر هم احتمال میدهی که در چند سال آینده مهاجرت کنی و میخواهی در انتخاب رشته این موضوع را لحاظ کنی، مطالب زیر به تو کمک خواهند کرد:
به نظر تو کدام یک از چالش های انتخاب رشته در مدارس که در بالا ذکر شد، دانشآموزان را بیشتر دچار خطا میکند؟
فکر میکنی دلیلش چیست؟
علاوه بر موارد ذکر شده، چه مشکلات دیگری در انتخاب رشتهی دانشآموزان وجود دارد؟