تا به حال درباره انواع کارآفرینی چیزی شنیدهاید؟
شاید شما یک هنرمند هستید و میخواهید چیزی را که خلق میکنید بفروشید.
شاید ایدههایی جذاب برای بهبود روند کار در شرکتی که در آن مشغول به کار هستید دارید.
و یا راهکارهایی کاربردی برای حل معضلات اجتماعی دارید و مشتاقانه میخواهید برای جامعه موثر واقع شوید.
هر سه این مثالها انواع مختلفی از کارآفرینی را در خود جای دادهاند. هنگامی که متوجه شدید چه نوع کارآفرینی برای شما مناسب است، میتوانید بر چالشها غلبه کنید و از نقاط قوت خود بیشترین بهره را ببرید.
در این مقاله درباره انواع کارآفرینی صحبت میکنیم و قصد داریم شما را با نمونههای موفقی از هر نوع آشنا کنیم. همچنین بیان میکنیم که برای موفق شدن در هر کدام از آنها باید چگونه باشیم.
نمونههای موفق کارآفرینی از دل ایدههای منحصر به فرد سر درآوردند و در زمان مناسب عملی شدند. آیا ایدهای که هم اکنون در سر دارید ممکن است روزی به یک نمونه موفق تبدیل شود؟
برای جواب به این سوال پیشنهاد میکنم مطلب ایده کارآفرینی را مطالعه کنید.
آنچه در ادامه مطلب در انتظار شماست:
چرا انواع کارآفرینی شکل گرفت؟
در این قسمت قصد داریم بدانیم که چرا کارآفرینی شکلهای مختلفی دارد. این موضوع به ما کمک میکند تا بفهمیم که برای کدام نوع کارآفرینی مناسب هستیم. چهار بعد کارآفرینی شامل فرد، محیط، فرایند و نتیجه موجب تمایز انواع کارآفرینی شدهاند.
1. فرد: برجسته ترین بعد، فرد کارآفرین است که از نظر ویژگیهای فردی، انگیزههای اولیه و سبک کاری مورد بررسی قرار میگیرد.
2. محیط: محیط کارآفرینی به عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وابسته است و توصیف محیط کارآفرینی میتواند به شناسایی پتانسیل کسب و کارهای نوآورانه و یا ارتقای یک کسب و کار کمک کند.
3. فرایند: منظور از فرایند تمامی فعالیتهایی است که برای راه اندازی و رشد یک کسب و کار باید انجام گیرد از جمله برنامهریزی سرمایهگذاری، مدیریت کاهش ریسک، بازاریابی و… .
4. نتیجه: آخرین بعد، نتیجه است که دربردارنده معیارهای مختلفی از عملکرد و سودآوری میباشد.
هر کدام از ما دارای خصوصیات شخصیتی منحصر به فردی هستیم. برای اینکه بدانیم در کدام نوع کارافرینی موفقتر هستیم مهم است که بدانیم هر نوع کارافرینی برای چه مدل شخصیتی مناسب است. پیشنهاد میکنم برای آشنا شدن با مدلهای شخصیتی و دانستن اینکه روحیات شما با کدام مدل همخوانی بیشتری دارد مطلب شخصیت شناسی را مطالعه کنید.
انواع کارآفرینی کدامند؟
دستهبندیهای مختلفی از انواع کارآفرینی وجود دارد. همانطور که در بخش قبلی توضیح دادیم چهار بعد کارآفرینی موجب به وجود آمدن اشکال مختلف آن شدهاند. در اینجا ما سه نوع رایج و اصلی از انواع کارآفرینی را شرح میدهیم و به تفاوتها و شباهتهای آنها میپردازیم. همچنین شما را با مثالهای موفقی از هر کدام آشنا خواهیم کرد.
- کارآفرینی فردی یا مستقل
- کارآفرینی سازمانی
- کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینی فردی؛ یک تنه به میدان رفتن
در کارآفرینی فردی یا مستقل، مسئولیت همهجانبه یک کسب و کار به عهده یک فرد میباشد. فرد کارآفرین به طور مستقل از یک سازمان یا شرکت، به ایجاد و یا توسعه یک کسب و کار میپردازد و با موضوعاتی از جمله ایده اولیه کسب و کار، تامین منابع مالی، مدیریت عملیات و بازاریابی سروکار خواهد داشت.
کارآفرینی فردی از کسب و کارهای کوچک مانند راهاندازی یک فروشگاه تا شرکتهای استارتاپی را شامل میشود. دیجی کالا و اسنپ دو مثال معروف از شرکتهای استارتاپی موفق در ایران هستند.
شما به چه اندازه با مفهوم جذاب استارتاپ آشنایی دارید؟ یک مطلب جامع در اینباره را میتوانید در مفاهیم استارتاپ بخوانید.
1. آموختن چه مهارتهایی در کارآفرینی فردی اهمیت بیشتری دارند؟
همانطور که میدانیم در مسیر کارآفرینی ویژگیهای شخصیتی مانند کنجکاوی، خلاقیت، فداکاری و ریسکپذیری از جمله عوامل موثر در موفقیت هستند اما به دلیل اینکه در کارآفرینی فردی تصمیمگیری نهایی به عهده فرد کارآفرین میباشد این ویژگیها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
به علاوه یادگیری مهارتهایی که به مهارتهای نرم معروفند در تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق ضروری است. مهارتهای نرم موارد زیر را شامل میشوند:
- رهبری
- مدیریت زمان
- متقاعد سازی
- برنامه ریزی استراتژیک
2. سه چالش رایج در کارآفرینی فردی
1- کمبود سرمایه
یکی از مهمترین چالشها در کارآفرینی فردی محاسبه میزان سرمایهگذاری برای ایجاد یک کسب و کار است. اکثر کارآفرینان چنین چالشی را استرسزا میدانند. برای جلوگیری از کسری بودجه در میانه راه، باید با برنامهریزی و بودجهبندی مناسب از این چالش عبور کرد.
2- ناهماهنگی زمانی
زمان برای کارآفرین یک مسئله حیاتی است. اگر پروژهها در زمان مناسب به انجام نرسند رقبا بازار را به دست میگیرند. اگر سرمایهگذاری اولیه به موقع انجام نشود با توجه به شرایط اقتصادی و تورم، کارآفرین مجبور به پرداخت هزینه اضافی خواهد بود. درست انجام نشدن کارها توسط افراد، ناهماهنگی زمانی ایجاد میکند. با یک برنامهریزی زمانی مناسب و استخدام افراد متعهد میتوان بر این چالش فائق آمد.
3- فروش پایین
یکی از ترسهای مهم کارآفرینان میزان استقبال مشتریان از خدمات یا محصول مورد نظر است. فروش پایین میتواند همه معادلات را به هم بریزد و استرس مضاعفی را ایجاد کند. کارآفرین با شناخت بازار و نیازسنجی مشتری، گرفتن بازخورد، آگاهی از رضایت و یا عدم رضایت مشتری و تبلیغات میتواند این چالش را مدیریت کند.
3. مثالهایی از کارآفرینی فردی
حتما همگی شما اسم سایت دیوار را شنیدهاید و یا برای خرید و فروش یک وسیله دست دوم از آن استفاده کردهاید. این سایت یک نمونه موفق از کارآفرینی فردی است که از سال 91 توسط حسام آرمندهی و دوستانش راهاندازی شده است.
مثالی دیگر شرکت زر ماکارون است که توسط آقای مرتضی سلطانی در سال 84 افتتاح گردید. داستان از آنجا شروع شد که پس از تاسیس اولین کارخانه تولید آرد سمولینا توسط آقای سلطانی یک مشکل وجود داشت. آرد زیاد تولید میشد و خریدار کم بود. به همین دلیل ایشان تصمیم گرفت که کارخانه تولید ماکارونی را راهاندازی کند تا بتواند از آردهای تولید خودش استفاده کند.
کارآفرینی سازمانی؛ فتح دسته جمعی قله
کارآفرینی سازمانی ایجاد یک کسب و کار جدید در درون و یا بیرون یک سازمان یا شرکت بزرگ است که از حمایت شرکت مادر برخوردار بوده و به صورت تیمی اداره میشود.
شاید عنوان واحد تحقیق و توسعه (R & D) برای شما آشنا باشد. به طور معمول این واحد بخشی از شرکت است که به صورت تخصصی بر روی ایدههای نوآورانه و خلاقانه تمرکز دارد و از بودجه شرکت استفاده میکند. این ایدهها در راستای توسعه اهداف سازمان یا شرکت به کار گرفته میشوند.
1. کارآفرینی سازمانی در مقایسه با کارآفرینی فردی
1. همانطور که در بخش قبل اشاره کردیم در کارآفرینی فردی تمامی تصمیمگیریها بر عهده یک نفر است، درحالی که در کارآفرینی سازمانی با یک تیم سرو کار داریم. همین امر موجب کاهش استرس برای کارآفرینان خواهد بود.
2. در کارآفرینی سازمانی برعکس کارآفرینی فردی، تامین بودجه بر عهده سازمان میباشد. به همین دلیل احتمال وجود برخی مشکلات مالی کاهش خواهد یافت و کارآفرین ریسک کمتری را تجربه خواهد کرد. همچنین در کارآفرینی سازمانی امکان عملی شدن ایدههایی با هزینههای هنگفت، بیشتر است.
3. در کارآفرینی فردی گفتیم که ایدههای نوآورانه و تصمیمگیری برای اجرایی کردن آنها به عهده فرد میباشد. به عبارتی دیگر فرد کارآفرین در ایدهپردازی و تصمیمات، آزادانه عمل میکند. درحالی که در کارآفرینی سازمانی اعضای تیم موظفند که در راستای اهداف سازمان عمل کنند.
4. تفاوت دیگر میان کارآفرینی فردی و سازمانی در رقیبان شرکت است. در کارآفرینی فردی، رقیب، بازار میباشد. کاری که کارآفرین انجام میدهد، برطرف کردن موانع موجود در بازار برای بقا و رقابت است. اما در مورد کارآفرینی سازمانی، فرهنگ شرکت، رقیب اولیه میباشد.
2. کارآفرینی سازمانی چه مزایا و معایبی برای صاحبان کسب و کار دارد؟
مزایا:
1- رشد و سودآوری سازمان: هنگامی که سازمانها از استراتژیهای مختلف جدید برای استفاده حداکثری از فرصتها استفاده میکنند، این امر باعث افزایش سودآوری و رشد سازمان میشود.
2- در دسترس بودن گزینههای جایگزین: به دلیل تنوع در بین کارکنان، دانش بیشتری در داخل گروه وجود دارد و میتوان به جایگزینهای بسیاری برای بررسی، قبل از تصمیمگیری فکر کرد و درصد خطا را کاهش داد. در نتیجه احتمال شکست پروژه و زیان مالی کاهش مییابد.
3- روابط حرفهای: وجود یک شبکه ارتباطی از کارآفرینان سازمانی موجب خلق روابط قوی با مشتریان خواهد شد و همین امر به فروش بیشتر کمک خواهد کرد.
معایب:
1- چرخههای طولانی تایید: بسیار مهم است که بدانیم کارآفرینان سازمانی نمیتوانند بدون تایید یک مقام بالاتر تصمیم بگیرند. از این رو، گرفتن مجوز قبل از هر تصمیمی به یک فرآیند طولانی و زمانبر تبدیل میشود.
2- جوایز مالی محدود: کارآفرینان شرکتی در مقایسه با تلاشهایشان برای پروژه، پاداش کمتری دریافت میکنند، که ممکن است این مسئله یکی از دلایلی باشد که بر روحیه شرکت تأثیر میگذارد. این کار، کارکنان را از کار عمیق منصرف میکند.
3- رقابت در داخل گروه: رقابت بین اعضا میتواند اهمیت هدف نهایی پروژه را تضعیف کند.
3. برای تبدیل شدن به یک کارآفرین سازمانی باید چگونه باشیم؟
روابط بین فردی: یک کارآفرین سازمانی توانایی ایجاد و تقویت روابط در سازمان را دارد. درک درستی از نیازهای مشتریان دارد. با کارمندان روابط خوبی دارد و میتواند توجه سرمایهگذاران را جلب کند. اگر در روابط بین فردی به خوبی عمل میکنید و در ذهن آدمها میمانید پس استعداد تبدیل شدن به یک کارآفرین سازمانی را دارید.
مواجه با چالشها: یک کارآفرین شرکتی باید برای هر چالشی آماده باشد و چشماندازی روشن برای کسب و کار داشته باشد. آمادگی برای عملکرد بهتر و ارائه ایدههای جدید از خصوصیات یک کارافرین سازمانی است. پس اگر مهارت حل مسئله را در خود تقویت کردهاید، ریسکپذیر هستید و توانایی مدیریت فشار کاری را دارید یک گام دیگر به کارآفرینی سازمانی نزدیک شدهاید.
تفکر استراتژیک: کارآفرینان سازمانی میتوانند تغییرات مداوم را درک کنند و میدانند که چگونه از نوآوری به نفع خود استفاده کنند. آنها تمایل دارند کمتر به دستاوردهای کوتاه مدت فکر کنند و بیشتر به استراتژی بلندمدت فکر میکنند.
اخلاق کاری: کارآفرین سازمانی فردی است که ذهنیت کارافرین دارد، با اخلاق کاری قوی به طور خستگی ناپذیر کار میکند و انگیزه بالایی برای انجام کار دارد. همچنین داشتن ذهنیت رشد یک نیاز کلیدی برای یک کارآفرین است. ذهنیت رشد به معنای اعتقاد به این است که میتوان با تلاش و تمرین به توانمندیها و مهارتهای جدید دست پیدا کرد.
4. نمونههایی از کارآفرینی سازمانی
گوگل: یکی از ایدههای گوگل این است که مهندسان شركت گوگل اجازه دارند كه 20% زمانشان را صرف آنچه كه دوست دارند كنند و گوگل به مهندسان اعتماد دارد كه در اين مدت، محصولات جالبی توليد خواهند كرد. كريشنا بهارات یکی از کارمندان گوگل با خود فكر کرد كه چرا گوگل نبايد محصولی داشته باشد تا به كمك هوش مصنوعی، بتواند سايتها را بررسی كرده و اخبار مرتبط را خوشهبندی كند. اين ايده كريشنا جالب به نظر رسید و و گوگل نيوز خلق شد. هم اکنون این سرویس به عنوان بزرگترین گردآورنده اخبار جهان توصیف شده است.
سونی: پلیاستیشنهای سونی یکی از نمونههای کارافرینی سازمانی هستند. سونی در ابتدا علاقهای به ورود به این صنعت نداشت، اما امروزه بازی سهم قابل توجهی از درآمد سونی را تشکیل میدهد. اولین پلیاستیشن سونی توسط کارآفرینی به نام کوتاراگی راهاندازی شد.
کارآفرینی اجتماعی؛ تو کز محنت دیگران غمگینی
کارآفرینی اجتماعی به فعالیتهایی گفته میشود که در آنها هدف کارآفرین حل یک معضل اجتماعی است. این مشکلات شامل موارد زیر میشود:
- فقر
- بیخانمانی
- مشکلات دفع زباله
- تغییرات آب و هوایی
- آلودگیهای زیست محیطی
- مشکلات مربوط به سلامت
کارآفرینی اجتماعی دیدگاه وسیعتری نسبت به دیگر کارآفرینیها دارد و رفاه مردم و کره زمین را در کنار سودآوری در نظر میگیرد.
کارآفرینی اجتماعی با شاخصهایی همچون میزان تغیییرات پایدار و مثبت اجتماعی و پیگیری فرصتهایی که تاثیر مثبتی روی ثروت جمعی میگذارد سنجیده میشود.
این نوع کارآفرینی از طریق ایجاد سرمایهگذاریهای جدید و یا تغییر در روند سازمانهای موجود به بهبود اوضاع کمک میکند.
1. شخصیت کارآفرین اجتماعی
کنجکاوی: داشتن درک درستی از نیازها و مشکلات افراد جامعه از جمله کارهایی است که یک کارآفرین اجتماعی در مورد آن کنجکاو است. سرمایهگذاریهای اجتماعی بزرگ اغلب از طریق تحقیقات میدانی همهجانبه آغاز میشوند. یک کارآفرین اجتماعی با همدلی بین افراد جامعه میرود و به استخراج اطلاعات میپردازد.
یک مثال از کنجکاوی برای درک نیازهای جامعه، پروژه shakti بود که بنیانگذاران آن سرمایهگذاری خود را پس از کار با روستاییان در روستاهای هند و آگاهی از سبک زندگی آنها آغاز کردند. این پروژه ابتکاری برای توانمندسازی مالی زنان روستایی و ایجاد فرصتهای معیشتی برای آنان است.
الهام گرفتن: برای طراحی راه حلهای موثر، کارآفرینان اجتماعی باید از افراد و مشکلاتی که با آن مواجه میشوند الهام بگیرند.
مدبر بودن: منابع کلیدی، مانند سرمایههای انسانی و مالی، اغلب ممکن است کمیاب باشند. کارآفرینان اجتماعی موفق میدانند چگونه از منابعی که در اختیار دارند استفاده کنند و روشهای نوآورانهای را برای غلبه بر موانع پیدا میکنند.
عمل گرایی: تغییر جهان نیازمند زمان، تلاش و آزمایش است. درحالی که چشم انداز تغییرات اجتماعی گسترده ممکن است الهام بخش آنها باشد، کارآفرینان اجتماعی با تجربه میدانند که باید گامهای کوچکی در تعقیب اهداف خود بردارند. سرمایه گذاریهای اجتماعی بزرگ یک شبه متولد نمیشوند.
سازگاری: کارآفرینان اجتماعی باید بدانند در صورت عدم موفقیت روشهای اولیه، چه زمانی باید راهبردهای خود را تغییر دهند. سازگاری و انعطافپذیری در توسعه کارآفرینی اجتماعی امری ضروری است.
آغوش باز برای همکاری: درحالی که یک کارآفرین اجتماعی ممکن است در ابتدای تلاش برای تغییر جهان احساس تنهایی کند، باید به یاد داشته باشد که کارآفرینی اجتماعی یک فعالیت گروهی است و افراد دیگری نیز تمایل دارند کمک کنند. کارآفرینان اجتماعی باید نسبت به فرصتهای بالقوه مشارکت و همکاری باز باشند. در بسیاری از موارد، ابتکارات و سرمایهگذاریهای مشترک میتوانند به اهداف اجتماعی و تجاری بسیار موثرتری نسبت به تلاشهای انفرادی، دست یابند.
پایداری: به دلیل اینکه کارآفرینان اجتماعی کار بر روی چالشهای پرمخاطره را بر عهده میگیرند اغلب اوقات در مراحل اولیه با شکستهایی رو به رو میشوند.با اینحال کارآفرینان اجتماعی باتجربه میدانند که چگونه از شکستها درس بگیرند، روشهای خود را تعدیل کنند و بهبود ببخشند. این به این معنی است که اگر در ابتدا موفق نشدید تسلیم نشوید!
2. یک داستان موفق از کارآفرینی اجتماعی
پونزپ سانمونگ( Suanmuang Poonsap) در یک خانواده کشاورز متولد شد. پس از فارغ التحصیلی، در طی یک پروژه کاری از پونزپ خواسته شد تا راهی برای غلبه بر اثرات منفی رنگهای شیمیایی در صنعت ابریشم روستایی بیابد.
جنگلهایی که در زمانهای گذشته نوسانات آب و هوایی را کاهش میدادند و بسیاری از محصولات حیاتی را برای معیشت روستاییان فراهم میکردند، همچنان با سرعت نگرانکنندهای نابود میشدند. بسیاری از روستاییان دانش سنتی خود را در مورد استفادههایی غیر از چوب از جنگل، از دست داده بودند.
آنها در مبارزه خود برای بقا و در غیاب جایگزینهای مناسب، باعث تسریع تخریب جنگل از طریق کشاورزی و بریدن درختان میشدند. رنگهای شیمیایی آسیب بیشتری به دریاچهها و رودخانههایی که در آنها ریخته میشد، وارد کرده و باعث ایجاد مشکلات جدی سلامتی مانند سوختگی پوست در زنان رنگرز روستایی شده بود.
نیاز به یک رویکرد جامع بود که از خطرات بهداشتی و زیستمحیطی به طور کلی جلوگیری کند. در عین حال زنان روستایی را توانمند سازد تا خودشان کنترل فرآیند تولید را در دست بگیرند و در نتیجه شرایط و محیط خود را بهبود بخشند.
پونزپ ابتدا به زنان یک منطقه در فهرستنویسی و ثبت گیاهان و درختان جنگل که میتوان از آنها رنگهای طبیعی تهیه کرد، کمک کرد. سپس دانش شیمی خود را برای استفاده از مواد طبیعی به کار گرفت تا اطمینان حاصل کند که این رنگهای گیاهی مانند رنگهای شیمیایی باکیفیت و روشن هستند.
آگاهی زیستمحیطی زنان در فرآیند یادگیری و جمع آوری مواد رنگی که بیشتر در جنگل یافت میشود، باعث ایجاد حس احترام و قدردانی شد. آنها کمتر تمایل دارند که جنگل را به خاطر منافع اقتصادی کوتاه مدت خود یا توسعهدهندگان خارجی، ویران کنند.
آیا میخواهید کارآفرین باشید یا فقط کارگر؟
این سوالی است که پونزپ برای زنانی که علاقهمند به یادگیری تکنیکهای رنگرزی طبیعی هستند، مطرح میکند. این احساس مالکیت همراه با مسئولیت است که زنان را از پروژه آگاه میکند و فرصتی را برای آموزش رهبری به زنان، ایجاد می کند.
همانطور که زنان بسیاری مهارتهای فنی مربوط به تولید، آزمایش و استفاده از رنگهای طبیعی را آموزش میبینند، یاد میگیرند که به مشاهدات و قضاوتهای خود تکیه کنند. آنها با بر عهده گرفتن مسئولیت بازاریابی محصولات، از محدودیتهایی که به طور سنتی برای زنان روستایی در تایلند اعمال میشود، فراتر میروند.
زنان در بازاریابی محصولات خود با مصرفکنندگان در تماس هستند تا از سلیقه و نیازهای آنها آگاه شوند. همه محصولات با برچسبی به فروش میرسند که منابع طبیعی رنگهای مورد استفاده را مشخص می کند و به بافنده اعتبار میدهد.
مصرفکنندگان با خرید محصولاتی که سازگار با محیط زیست هستند به حفظ کسب و کارهای سنتی کمک میکنند و از خرید ارزشمند خود احساس غرور خواهند کرد.
پونزپ برنامه خود را در سال 1986 در یک روستای شصت نفری آغاز کرد. امروزه بیش از 500 نفر از بیست و چهار روستا بخشی از پروژه رنگرزی طبیعی هستند. نمونههایی مانند کار پونزپ در تایلند، که بر حفظ طبیعت از طریق شیوههای پایدار تمرکز دارد، پتانسیل کارآفرینی اجتماعی را در کاهش تغییرات آب و هوایی نشان میدهد.
مطالب مرتبط با این مقاله
اگر علاقمند ورود به یکی از حوزههای کارآفرینی هستید و میخواهید مهارتهای خود را ارتقا دهید به مدرسه کسب و کار سری بزنید.
مطالعه مطلب مسیر کارآفرینی زنان را به بانوان شجاع سرزمینمان توصیه میکنیم.
از نوشتن لذت میبرید و مایل هستید کسب و کار خود را داشته باشید.این مطلب برای شماست.
قطعاً شما هم تجربههای شیرین و تلخی از راهاندازی یک کسب و کار و یا تغییر در جهت بهبود اوضاع در شرکتی که در آن مشغول به کار هستید، دارید. با بیان آنها در بخش دیدگاهها فرصت استفاده از تجربه خودتان را به دیگران بدهید.