karnakon.ir

گفت‌وگو با سهیل علوی | بنیان‌گذار ریحون و هم‌بنیان‌گذار Tribe

نام نویسنده: غزاله کرمی

گفت‌وگو با سهیل علوی | بنیان‌گذار ریحون و هم‌بنیان‌گذار Tribe

Rate this post
سهیل علوی

در این مطلب، به محتوا و نکات گفتگوی امین آرامش و سهیل علوی، بنیان‌گذار ریحون و هم‌بنیان‌گذار tribe، در اپیزود سی‌ام پادکست کارنکن پرداختیم.

امین آرامش: سهیل جان، خیلی خوش اومدی به کارنکن. واقعاً منتظر این گفتگو بودم و خیلی خوش‌بینم، چون تو تجارب خیلی متنوعی داری، جهانگردی و همیشه در حال حرکتی. فکر می‌کنم گفتگوی خیلی باحالی بشه.

سهیل علوی: سلام امین جان، ممنون از دعوتت. خوشحالم که اینجام.

امین آرامش: خیلیا تو رو با «ریحون» می‌شناسن، ولی می‌خوایم از اول شروع کنیم. اولین تجربه شغلی سهیل علوی چی بود؟ از کجا این مسیر شروع شد که آخرش به ریحون رسید؟

سهیل علوی: آخ آخ! خیلی رفتی عقب، باید یکم فکر کنم… جالبه! خیلیا من رو با ریحون می‌شناسن، در حالی که ریحون فقط سه سال از کل مسیر کاری من بود. البته باید بگم یکی از بهترین و جذاب‌ترین تجربه‌های زندگیم بود. کلاً کار کردن تو ایران یه حال‌وهوای دیگه‌ای داره. انگار داری تو استقلال-پرسپولیس بازی می‌کنی؛ همه می‌بیننت، همه می‌شناسنت. فرق داره با اینکه توی یه تیم خارجی گمنام بازی کنی.

اگه بخوام برگردم به اولین کسب درآمد، فکر کنم زمان راهنمایی بود. ماجرا از اینجا شروع شد که خیلی از ماها که ناخواسته وارد دنیای تکنولوژی شدیم، اصلاً بهش به چشم شغل نگاه نمی‌کردیم. بیشتر یه علاقه بود که دنبالش می‌کردیم و بعداً از توش یه پروژه‌ای درمی‌ومد.

سهیل علوی: برای نسل ما، همه‌چیز از یاهو مسنجر شروع شد. تفریح ما تکنولوژی بود و اصلاً فکر نمی‌کردیم قراره ازش پول دربیاریم.

امین آرامش: دقیقاً! اینجاست که اون کلمه «شانس» که گفتی معنی پیدا می‌کنه. کسی که تفریحش نقاشی یا خطاطی بود، به اندازه ما خوش‌شانس نبود. رشد تکنولوژی تو این سال‌ها انفجاری بود و ما دقیقاً وسط این موج بودیم.

سهیل علوی: آره، ولی این موج همه رو با خودش برد. مثلاً همون نقاش الان داره با آیپد و ابزارهای دیجیتال کار می‌کنه. داستان برای خیلی از ماها با فتوشاپ شروع شد. یه عکس ادیت می‌کردی، یه رنگ عوض می‌کردی و یواش‌یواش با قدرت این ابزار آشنا می‌شدی. می‌فهمیدی با یه عکس دیجیتال چقدر کارهای بیشتری می‌شه کرد نسبت به یه عکس چاپ‌شده روی کاغذ.

من همیشه سعی کردم این دیدگاه رو جا بندازم که کامپیوتر و تکنولوژی مال یه قشر خاص نیست. این یه «وسیله» است، مثل ماشین‌حساب یا دریل که دست همه هست. الان دکتر، نقاش، طراح داخلی، همه دارن ازش استفاده می‌کنن.

امین آرامش: دقیقاً! هرچقدر هم روی این موضوع تأکید کنیم کمه. اینترنت دنیا رو پلکانی تغییر داد، یهو یه پارادایم جدید ساخت. هنوزم خیلیا اینو درک نکردن. فکر می‌کنن اگه پزشک یا راننده آژانس باشن، تکنولوژی کاری باهاشون نداره. در حالی که هوش مصنوعی شوخی نداره و فردا میاد سراغ همه‌مون.

سهیل علوی: من همیشه این مثال رو می‌زنم: اگه امروز بخوام کبابی بزنم، یه کبابی می‌زنم که سیخ‌هاش اتوماتیک می‌چرخه، یه دوربین می‌ذارم بالا سرش که تعداد مشتری‌ها رو بشماره و دیتاها رو تو اکسل تحلیل کنم. فرقی نمی‌کنه چه بیزینسی داری، این ابزارها به کارت میاد.

سهیل علوی: اوایل که کار فریلنس می‌کردیم، برای شرکت شومینه‌سازی یا سنگ‌فروشی سایت می‌ساختیم. یواش‌یواش فهمیدیم همه کسب‌وکارها حداقل یه سایت ساده لازم دارن. بعد که سایتو می‌ساختی، درگیر مارکتینگش می‌شدی، جذب ترافیک، جمع کردن ایمیل و… . تو داشتی چیزهایی یاد می‌گرفتی که لزوماً ربطی به کامپیوتر نداشت، ولی با این «وسیله» ممکن می‌شد.

استیو جابز یه حرف قشنگی داره، می‌گه: «کامپیوتر دوچرخه ذهنه.» انسان ذاتاً ابزارسازه. ما آتیش رو کشف کردیم، چکش ساختیم. حالا قدرتمندترین ابزار تاریخ دستمونه. اینکه بگیم این ابزار مال ما نیست، به نظرم یه جور تنبلیه.

امین آرامش: برگردیم به مسیر شغلیت. داشتی می‌گفتی اولین پولی که درآوردی چی بود؟

سهیل علوی: دوره راهنمایی بودیم، دوربین‌های دیجیتال تازه اومده بود. یکی از بچه‌ها یه دوربین داشت. من فقط برای اینکه عکس‌هایی که می‌گیریم رو یه جا بذارم که همه ببینن، یه سایت راه انداختم. فکر کنم سال ۱۹۹۹ یا ۲۰۰۰ بود، یعنی فقط دو سال بعد از تأسیس گوگل! اون موقع با فرانت‌پیج و کلی زجر و بدبختی با جدول سایت رو طراحی می‌کردیم.

بعداً سایت رو گسترش دادیم، آهنگ‌های هفته رو می‌ذاشتیم (یادمه آهنگای P.O.D و رپ تازه مد شده بود)، فروم و مسیج‌بورد ساختیم. شوخی یا جدی، ما یه سری از کانسپت‌هایی که فیسبوک بعدها معرفی کرد رو داشتیم. مثلاً بچه‌هایی که با یاهو مسنجر آنلاین بودن رو تو سایت نشون می‌دادیم و می‌تونستی روشون کلیک کنی و چت کنی. انگار از همون اول دوست داشتم یه چیزی تو فضای وب خلق کنم.

امین آرامش: پس تو قبل از اینکه برای ریحون بیای ایران، یه رزومه پر و پیمون داشتی. چی شد که تو رو به عنوان منتور به ایران دعوت کردن؟

سهیل علوی: حتماً. من قبل از اومدن به ایران، توی کانادا با چند تا فاندر دیگه یه استارتاپ موزیک راه انداختیم. ایده این بود که یه جور «پول مجازی» یا سیستم وفاداری برای آرتیست‌ها بسازیم. یعنی تو با گوش دادن به آهنگ یه آرتیست، پوینت جمع کنی و بعد باهاش از فروشگاه همون آرتیست خرید کنی.

این ایده کم‌کم تغییر کرد و به یه مارکت‌پلیس برای خرید «تجربه» از آرتیست‌ها تبدیل شد. مثلاً می‌تونستی ۵۰۰ دلار بدی تا «جان بن جووی» به دوستت زنگ بزنه و تولدش رو تبریک بگه! یا با بچه‌های «زدبازی» دو ساعت بری تو استودیو ضبط، یا با یه خواننده پلی‌استیشن بازی کنی. ما این سرویس رو ساختیم و بزرگترین کمپانی رسانه‌ای آمریکا (که زیرمجموعه Live Nation بود) ما رو خرید.

بعد از فروش شرکت، طبق قرارداد باید حدود یک سال و نیم در نیویورک می‌موندیم تا فرآیند انتقال انجام بشه. منم رفتم نیویورک، ولی کار تو شرکت‌های بزرگ خیلی باب میل من نیست. من عاشق خلق کردنم، نه نگه داشتن یه سیستم در حال کار.

سهیل علوی: بعد از تموم شدن تعهدم، برگشتم کانادا که متأسفانه خبر فوت پدرم رو شنیدم. همون‌جوری با ظرف‌های کثیف تو سینک و تخت نامرتب، بلیط گرفتم و برگشتم ایران. قرار بود دو هفته بمونم، ولی سه سال موندگار شدم!

برای اینکه از اون حال‌وهوای بد دور بشم، خودم رو با کار سرگرم کردم. اون موقع «آواتک» تازه به عنوان یه شتاب‌دهنده شروع به کار کرده بود. منم که تجربه چند تا استارتاپ و یه اکوزیشن رو داشتم، به دعوت محسن ملایری به عنوان منتور به تیم‌ها کمک می‌کردم. اون محیط پویا و کارهای درستی که اونجا انجام می‌شد، منو جذب کرد و این‌طوری شد که به تیم «ریحون» اضافه شدم و شدم یکی از فاندرهاش.

امین آرامش: تو اون سه سال، چه چیزی تو رو نگه داشت که سال اول رو به دوم و دوم رو به سوم وصل کنی؟ تو ذهن خودت چی می‌گذشت؟

سهیل علوی: اولاً که ما داشتیم با ریحون عشق می‌کردیم. یه تیم خیلی فان و پویا داشتیم. سفارش آنلاین غذا یه بیزینس خیلی دینامیکه. هر روز کمپین داری، هر روز دیتاها رو تحلیل می‌کنی، هر روز یه چالش جدیده.

امین آرامش: از حرفات معلومه چقدر اون موقع کیف می‌کردی!

سهیل علوی: دقیقاً! این برای من مثل یه بازی بود. مثل اینکه چند نفر بشینن با هم پلی‌استیشن یا پوکر بازی کنن، اینم «گیم» من بود. تارگت داشتی، باید می‌زدی تا بری مرحله بعد. تیم فوق‌العاده‌ای داشتیم، کار گروهی برام خیلی لذت‌بخش بود و هر روز برای دیدن بچه‌ها عشق می‌کردم. تا وقتی همه‌چیز منطقی پیش می‌رفت و داشتیم رشد می‌کردیم، موندن برام خیلی جذاب بود.

امین آرامش: چی شد که تصمیم گرفتی دیگه با ریحون ادامه ندی و از ایران بری؟

سهیل علوی: تصمیم خیلی سختی بود. این‌قدر که من یه بار تصمیم گرفتم برگردم کانادا، یه ماه موندم و دوباره طاقت نیاوردم و برگشتم ایران! ولی وقتی برگشتم، همون روز اول اون‌قدر خورد تو ذوقم که گفتم نه، من دیگه نمی‌مونم. دلایلش زیاد بود. یکی اینکه به خاطر شرایط اقامتم، نمی‌تونستم بیشتر از سه سال خارج از کانادا باشم.

اما دلیل اصلی شخصی‌تر بود. احساس می‌کردم رویاهام تو ایران داره کوچیک می‌شه. مدل رقابت کردن، مدل بیزینس کردن، سر و کله زدن با اداره مالیات… حس می‌کردم اون روحیه سالمی که داشتم داره خراب می‌شه. تو نمی‌تونی تو ایران بعضی از رویاهای بزرگ رو داشته باشی. اگه تو یه متخصص هوش مصنوعی در سطح جهانی باشی، ترجیح می‌دی تو گوگل روی ماشین خودران کار کنی یا تو ایران نگران قطعی اینترنت سرویس سفارش غذا باشی؟

امین آرامش: می‌فهمم چی می‌گی، ولی این یه حکم کلی نیست. خیلیا هم تو ایران موندن و دارن کارهای بزرگی می‌کنن. این یه تصمیم کاملاً شخصیه.

سهیل علوی: دقیقاً! بحث منم همینه. من درخت نیستم که یه جا کاشته شده باشم. من تو چین کار کردم، تو آمریکا، کانادا و ایران. کره زمین مال منه و هر جا حس کنم زمین بازی برام مناسب‌تره، می‌رم اونجا. بعضی کارها و مسابقه‌ها تو ایران اصلاً برگزار نمی‌شه. اگه تو بخوای تو اون مسابقه شرکت کنی، باید بری جایی که اون مسابقه هست. این خیلی بدیهیه.

امین آرامش: خب، حالا برسیم به الان. تیم خفن سه نفره شما (سهیل، سیاوش و محسن) تو کانادا دارین چیکار می‌کنین؟

سهیل علوی: ما یه سرویس ساختیم به اسم «Tribe». ترایب یه پلتفرم برای ساختن کامیونیتیه. ببین، الان هر بیزینسی یه وب‌سایت داره، ولی برای تعامل با کاربراش مجبوره از ابزارهای مختلفی مثل اسلک، دیسکورد یا فروم‌های قدیمی استفاده کنه.

ما داریم یه چیزی شبیه «سیستم‌عامل» برای اپلیکیشن‌های اجتماعی می‌سازیم. فرض کن تو می‌خوای یه چیزی شبیه اینستاگرام بسازی ولی فقط برای طراحان داخلی. به جای اینکه از صفر همه چیز مثل سیستم لاگین، نوتیفیکیشن، فید، کامنت و… رو بسازی، میای روی پلتفرم ما و فقط روی ایده اصلی خودت و کامیونیتی‌ت تمرکز می‌کنی. ما شبیه اندروید برای دنیای وب و اپ‌های اجتماعی هستیم. الان نزدیک به ۳ سال روی این پروژه کار می‌کنیم، ۳۵ نفر تیم داریم، ۱۵ میلیون دلار جذب سرمایه کردیم و بالای ۵ میلیون کاربر داریم.

امین آرامش: سؤال آخر. وقتی می‌خوای یه نفر رو استخدام کنی، دنبال چه ویژگی‌هایی می‌گردی؟ و نیروی کار ایرانی رو در مقایسه با نیروی کار جهانی چطور می‌بینی؟

سهیل علوی: من همیشه دو تا سؤال کلیدی از خودم می‌پرسم:

  • اگه قرار بود این آدم رئیس من باشه، حاضر بودم براش کار کنم؟ (این نشون‌دهنده خودآگاهیشه)
  • می‌تونم یه روز کامل با این آدم تو یه اتاق بمونم و حوصله‌م سر نره؟ (اینم مربوط به شیمی رابطه کاریه)

مهارت فنی رو می‌شه یاد گرفت، ولی این دو تا ویژگی ذاتیه. در مورد مقایسه، به جرئت می‌گم بچه‌های ایرانی فوق‌العاده‌ان. شاید به خاطر سختی‌هایی که کشیدن، خیلی جنگنده و پخته‌ شدن. قدرت تحلیل و حل مسئله‌شون خیلی بالاست. اگه مشکل تحریم‌ها و محدودیت‌ها نبود، نیروی کار ایرانی پتانسیل اینو داشت که بازار کار جهانی رو منفجر کنه. ایران یه بمب اتم پتانسیله که منتظره شرایط برای انفجارش مهیا بشه.

امین آرامش: سهیل جان، واقعاً گفتگوی عمیق و جذابی بود. خیلی چیزا یاد گرفتم. نکته‌ای مونده که بخوای اضافه کنی؟

سهیل علوی: دمت گرم امین جان. منم خیلی لذت بردم. فقط بگم که ما این مدل بحث‌های عمیق‌تر و تکنیکال‌تر رو تو پادکست خودمون یعنی «طبقه ۱۶» هم دنبال می‌کنیم و خوشحال می‌شیم اونجا هم ما رو بشنوید.

امین آرامش: حتماً! من خودم از شنونده‌های پر و پا قرص «طبقه ۱۶» هستم و به همه پیشنهادش می‌کنم. خیلی خوش گذشت، ممنون از وقتی که گذاشتی.

پیشنهاد می‌کنیم تماشای این گفتگوی جذاب رو در یوتیوب از دست ندید:

آنچه در این مقاله میخوانیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تو ٣ دقیقه ببین در کدوم مهارت‌های شغلی‌ قوی هستی و کجاها میتونی بهتر بشی👇

انتخاب مسیر شغلی با ۷۰ درصد تخفیف!

همین حالا راه خود را پیدا کنید:

– شروع مسیر شغلی 🧑‍🎓

– درآمد مطمئن 💼

– شغل آزاد 💎

– پرطرفدارهای کارنکن 🚩