karnakon.ir

گفت‌وگو با کیمیا خسروی (2) | پادکستر و جهانگرد

نام نویسنده: غزاله کرمی

گفت‌وگو با کیمیا خسروی (2) | پادکستر و جهانگرد

Rate this post
کیمیا خسروی

این قسمت، یعنی قسمت چهل و یکم پادکست کارنکن، بخش دوم گفتگوی امین آرامش و کیمیا خسرویه. اگر قسمت اول رو نخوندید، پیشنهاد میکنیم اول اون رو بخونید.

امین آرامش: کیمیا، گفتی معیار اصلیت این شده که «حالت خوب باشه». این نگاه از کجا اومد و چطور شد خط قرمزت؟

کیمیا خسروی: دقیقاً. از یک جایی به بعد، خوب بودنِ حالم شد مهم‌ترین اولویت. هر وقت حس می‌کنم حالم خوب نیست، واقعاً همه‌چیز رو کنار می‌ذارم، ریسک می‌کنم و مسیرم رو عوض می‌کنم؛ چه کار باشه، چه هر چیز دیگه‌ای. این تغییر مسیرها همیشه حاصل یک اتفاق یا یک آموزش خاص نبوده، بلکه ترکیبی از آدم‌ها و تجربه‌ها من رو آگاه‌تر کرده که واقعاً چی دوست دارم.

امین آرامش: پس برگردیم به اون نقطه. داشتی توی یک شرکت بزرگ نفتی کار می‌کردی، البته همون اول طی کرده بودی که اهل سفری و نباید بهت گیر بدن. آخر هفته‌ها یا هر فرصتی که پیش میومد، با سفر خودت رو شارژ می‌کردی، اما در طول هفته هنوز یک مهندس کنترل پروژه بودی. این روند تا کی ادامه داشت؟

کیمیا خسروی: ببین، دقیقاً وسط همین ماجراها، «رادیو جولون» متولد شد. من از سفرهام ویدیو می‌گرفتم و قصه‌هاشون رو توی اینستاگرام تعریف می‌کردم، ولی حس می‌کردم این محتواها دارن گم میشن و حیفه. کاملاً اتفاقی با سالار صحبت کردم و دیدم اون هم دقیقاً همین دغدغه رو داره. از همین دغدغه مشترک، پادکست رادیو جولون به وجود اومد. اوایل خیلی جوگیر بودیم و گفتیم هر دو هفته یک پادکست می‌دیم بیرون. سر ۱۲ تا اپیزود رسماً بیچاره شدیم! تولید محتوای دست اول و ضبطش توی دو هفته واقعاً سخت بود.

کیمیا خسروی: با اینکه شرایط کاریم توی اون شرکت نفتی خوب بود و برای خیلی‌ها یک شرکت رویایی محسوب می‌شد، اما حس می‌کردم دیگه آدمِ نفت و گاز نیستم. از اون فضا خسته شده بودم و دنبال تغییر بودم. این وسط‌ها، ایده داشتن یک کافه به سرم زد. البته این رویایی بود که از چند سال قبل توی ذهنم داشتم.

امین آرامش: فکر کنم رویای خیلی‌ها باشه، مخصوصاً چند سال پیش که اوضاع اقتصادی بهتر بود. یه فضای دنج، دوستات بیان و برن، پول هم دربیاری…

کیمیا خسروی: دقیقاً! منم همین‌جوری فکر می‌کردم. دوست داشتم یک خونه قدیمی رو تبدیل به یک پاتوق فرهنگی و هنری کنم که خوراکی‌های خوشمزه هم داشته باشه. خلاصه کافه رو راه انداختیم و من مسئول برگزاری ایونت‌ها شدم. کارها داشت خوب پیش می‌رفت و هر جمعه ایونت‌های مرتبط با سفر برگزار می‌کردیم. کم‌کم ایونت‌ها جون گرفت و حتی بچه‌های دیگه با تخصص‌های مختلف میومدن و پیشنهاد برگزاری رویداد می‌دادن.

اما چند تا مشکل اساسی پیش اومد. اول اینکه به محض اینکه ما جا رو گرفتیم، قیمت دلار یک دفعه چند برابر شد. اون موقع مثل الان نبود که مردم با بالا و پایین رفتن دلار کنار اومده باشن. همه توی شوک بودن و یک جور «اقتصاد مقاومتی» راه انداخته بودن! یادمه حتی دوستای خودم هم دیگه کافه نمی‌رفتن و این قضیه داشت عمیقاً به کسب‌وکار نوپای ما ضرر می‌زد.

از طرفی، با شریکی که قرار بود آشپزخونه رو بچرخونه به مشکل خوردیم و اون جدا شد. درگیری من با کافه خیلی زیاد شد و مجبور شدم از شرکت استعفا بدم تا تمام وقتم رو برای کافه بذارم. این دقیقاً خلاف برنامه من بود! من از شرکت بیرون اومده بودم که تور لیدر بشم و بیشتر سفر کنم، نه اینکه تمام روز توی کافه حبس بشم. اون آزادی و رهایی که دنبالش بودم، ازم گرفته شده بود.

امین آرامش: انگار دقیقاً برعکس اون چیزی شد که می‌خواستی.

کیمیا خسروی: آره، داشت بهم فشار می‌آورد. یادمه یک مسافر از نیوزلند داشتم و برای اینکه بتونم فقط ده روز باهاش توی ایران سفر کنم، مجبور شدم هزار جور برنامه رو جابه‌جا کنم و از صدتا چیز بزنم. کافه هم از نظر مالی نمی‌چرخید. آخرش به این نتیجه رسیدیم که این کار ما نیست و باید رهاش کنیم. تقریباً یک سال بعد، کافه رو تعطیل کردیم.

امین آرامش: یه تفاوت بزرگ اینجا به وجود اومد. وقتی کارمند بودی، با خیال راحت سفر می‌رفتی و ذهنت درگیر کار نبود. اما وقتی کسب‌وکار خودت رو داشتی، حتی توی سفر هم ذهنت آزاد نبود.

کیمیا خسروی: دقیقاً! خیلیا به من دایرکت می‌دادن که «تو چطوری با زندگی کارمندی این‌قدر سفر می‌کنی؟» و من همیشه می‌گفتم اتفاقاً کارمند بودن برای سفر رفتن خیلی راحت‌تره. تو چند روز تعطیلی رسمی داری، دو سه روز هم مرخصی می‌گیری و یهو می‌بینی ۱۰ روز فرصت سفر داری. کافیه مرخصی‌هات رو مدیریت کنی. من توی ۱۱ سال کارمندی، تقریباً هیچ‌وقت برای مریضی مرخصی نگرفتم؛ همه‌اش برای سفر بود!

ولی وقتی کار خودته، از این شوخی‌ها نداری. کافه که بودم، باید همیشه سرحال و حاضر می‌بودم. اون محدودیت داشت خفه‌ام می‌کرد.

امین آرامش: از کافه ضرر مالی هم کردید؟ تجربه‌اش چی بود؟

کیمیا خسروی: آره، ضرر کردیم. مخصوصاً که کلی هزینه بازسازی کرده بودیم و آخرش هم صاحب‌خونه خونه رو از ما گرفت و با قیمت بالاتر به یک کافه دیگه اجاره داد! اما مهم‌ترین چیزی که از کافه یاد گرفتم این بود که من آدم این نوع کار نیستم و دیگه هیچ‌وقت سمتش نمی‌رم. هرچند کلی دوست جدید پیدا کردم و آدم‌هایی که فقط مجازی می‌شناختمشون رو از نزدیک دیدم، ولی اون تجربه بهم ثابت کرد مسیرم این نیست.

کیمیا خسروی: بعد از کافه، برنامه‌ام این بود که فقط روی تور لیدری و سفر تمرکز کنم. کاملاً اتفاقی یک پروژه پیش اومد که دنبال آدمی می‌گشتن که هم تجربه کنترل پروژه داشته باشه و هم تور لیدری بلد باشه. انگار دقیقاً برای من ساخته شده بود! یک سال توی این پروژه که برگزاری «فم تریپ» (سفر آشناسازی برای اینفلوئنسرها) بود کار کردم و یکی از بهترین تجربه‌های کاری زندگی‌ام بود.

امین آرامش: این پروژه‌ها چطور کار می‌کنن؟

کیمیا خسروی: ما اینفلوئنسرهای خارجی رو به ایران دعوت می‌کردیم، بهترین تجربه سفر رو براشون طراحی می‌کردیم و اون‌ها هم از طریق شبکه‌های اجتماعی‌شون، ایران رو به دنیا معرفی می‌کردن. روی کاغذ، کار ساده‌ای به نظر می‌رسه، اما مسافرها خیلی خاص بودن و کوچک‌ترین اشتباهی نباید اتفاق می‌افتاد. همه چیز باید ثانیه به ثانیه طبق برنامه پیش می‌رفت.

حس فوق‌العاده‌ای بود. حس می‌کردم دقیقاً در درست‌ترین جای ممکن ایستادم و دارم از تمام مهارت‌هام به بهترین شکل استفاده می‌کنم. حس می‌کردم مفیدترین آدم دنیام! ولی فشار روانی هم وحشتناک بود. از یک طرف حواشی و نقدهای منفی، از طرف دیگه کارشکنی‌های عجیب و غریب.

یادمه یک بار با کلی هماهنگی قبلی و نامه از وزارت میراث فرهنگی، اینفلوئنسرها رو بردیم مسجد شیخ لطف‌الله اصفهان. فیلمبردار بالا منتظر بود، زمان‌بندی برای نور غروب دقیق تنظیم شده بود، ولی مسئول بلیط‌فروشی دم در ایستاد و گفت: «نمی‌ذارم وارد بشید!» به همین مسخرگی! در حالی که توریست‌ها با دوربین‌هاشون هاج و واج ما رو نگاه می‌کردن، ما باید دنبال مدیر مستقیم اون آقا می‌گشتیم که تلفنش رو جواب نمی‌داد! این‌ها اتفاقاتیه که توی یک سفر عادی برات پیش نمیاد.

امین آرامش: و این پروژه موفق که این‌قدر برایش زحمت کشیده بودید، به کرونا خورد؟

کیمیا خسروی: قبل از کرونا، به اتفاقات تلخ‌تری خوردیم. بعد از پروژه اولمون در مهر ماه، داشتیم برای گروه‌های بعدی برنامه‌ریزی می‌کردیم که آبان ۹۸ اتفاق افتاد. بعدش دوباره خودمون رو جمع‌وجور کردیم، اما دی ماه و ماجرای هواپیمای اوکراینی پیش اومد که یک شوک وحشتناک برای همه و به‌خصوص برای صنعت گردشگری بود. با این حال ما باز هم ادامه دادیم و داشتیم برای برگزاری چند ایونت بزرگ در شهرهای مختلف برنامه‌ریزی می‌کردیم که اسفند ماه، کرونا از راه رسید.

یادمه یک روز توی دفتر به بچه‌ها گفتم: «تموم شد!» اولش باور نمی‌کردن، ولی من می‌دونستم این یکی دیگه آخر خطه.

امین آرامش: توی موقعیت عجیبی بودی. توی صنعتی کار می‌کردی که می‌تونست برای کشورت تأثیرگذار باشه، شغلی که عاشقش بودی، ولی یک‌دفعه کل اون صنعت نابود شد. با این موقعیت چطور کنار اومدی؟

کیمیا خسروی: واقعاً شوکه بودم. چند ماهی فقط سریال دیدم و استراحت کردم. بعد کم‌کم تمرکزم رو گذاشتم روی وب‌سایت رادیو جولون و شروع کردیم به تولید محتوای متنی. ولی می‌دونستم گردشگری تا مدت‌ها تعطیله، پس شروع کردم به رزومه فرستادن و خیلی اتفاقی وارد صنعت نشر شدم! به عنوان مدیر اجرایی در یک انتشارات مشغول به کار شدم؛ صنعتی که هیچ‌چیزی ازش نمی‌دونستم و فکر می‌کردم خیلی خسته‌کننده باشه.

امین آرامش: و بود؟

کیمیا خسروی: اصلاً! دیدم با یک تیم جوان، خلاق و پرانگیزه طرفم که دارن خیلی اصولی و مدرن کار می‌کنن. تجربه‌ی خیلی خوبی بود. ده ماه اونجا کار کردم تا اینکه یک اتفاق بامزه دیگه افتاد. بعد از یک لایو اینستاگرامی که ازش راضی نبودم، چند روز بعد یک تماس داشتم. از طرف یک اپلیکیشن بودن که دنبال یک مدیر اجرایی می‌گشتن که به دنیای پادکست هم مسلط باشه. دوباره یک تلاقی عجیب بین مهارت‌هام!

امین آرامش: این بار دیگه راحت پذیرفتی؟

کیمیا خسروی: راستش نه! اولش حوصله نداشتم. حس می‌کردم توی این دوران کرونا بهتره در یک وضعیت ثابت بمونم و دیگه دنبال ماجراجویی نباشم. ولی اون‌قدر پیشنهادهای وسوسه‌برانگیزی دادن که قبول کردم. اینکه پادکست، چیزی که تا چند سال پیش کسی نمی‌دونست چیه، حالا تبدیل به شغلم بشه خیلی هیجان‌انگیز بود.

امین آرامش: کیمیا، تو مسیری رو رفتی که شاید از نظر نسل قبل یا خیلی‌های دیگه، پر از «از این شاخه به اون شاخه پریدن» باشه. با قضاوت دیگران یا نگرانی خانواده‌ات چطور کنار اومدی؟

کیمیا خسروی: خوشبختانه چون مدت طولانی یک کار ثابت داشتم و همیشه از نظر مالی مستقل بودم، به مرور زمان خودم رو ثابت کردم. وقتی تصمیم گرفتم کافه بزنم، دیگه در سنی بودم که کسی به خودش اجازه نده در مورد زندگی من نظر بده. اما به‌طور کلی، می‌دونم که این مسیر از نگاه بعضی‌ها پر از بی‌مسئولیتی به نظر میاد.

ما یک اپیزود در رادیو جولون داریم در مورد دختری که با هزار تومن پول سفرش رو شروع کرد. یک نفر کامنت گذاشته بود که این آدم نماد «بی‌مسئولیتی» است. من به این آدم‌ها حق می‌دم، چون هر کاری که خارج از چارچوب ذهنی‌شون باشه رو اشتباه می‌دونن. ولی معیار من چیز دیگه‌ایه.

امین آرامش: و اون معیار چیه؟

کیمیا خسروی: حال خوبم. مخصوصاً در ایران با این همه فشار، خیلی مهمه که حواسمون به حال خوبمون باشه. این خط قرمز منه. هرجا حس کنم حالم خوب نیست، ریسک می‌کنم و تغییرش می‌دم.

امین آرامش: انگار در کنار همه‌ی پروژه‌های کاری، یک «پروژه حال خوب» هم برای خودت تعریف کردی. الان تسکِ این پروژه‌ات چیه؟

کیمیا خسروی: دقیقاً! الان دویدن تسک اصلی این پروژه‌ست. وسط کرونا حس می‌کردم دارم خفه می‌شم. از دویدن متنفر بودم، ولی شروع کردم. اول با یک اپلیکیشن، بعد با مربی و حالا عضو یک کامیونیتی از دونده‌ها شدم. چند ماه دیگه قراره برای شرکت در یک مسابقه ۳۸ کیلومتری به کاپادوکیه برم! این همون جاییه که قبلاً بک‌پکری رفته بودم. این اتفاق‌ها و این کامیونیتی‌ها هستن که به من کمک می‌کنن خودم رو بهتر بشناسم و حالم رو خوب نگه دارم.

امین آرامش: در تمام این مسیر، مخصوصاً در «جولون»، یک همراه ثابت داشتی: سالار. اگر اون نبود، چه چیزهایی فرق می‌کرد؟ این همراهی چقدر اوضاع رو عوض کرده؟

کیمیا خسروی: واقعیت اینه که اگر سالار نبود، اصلاً رادیو جولونی وجود نداشت. این ایده با همفکری دوتای ما شکل گرفت. بعضی کارها رو من انجام می‌دم، بعضی‌ها رو اون و ترکیب این دوتاست که «جولون» رو ساخته. اگه یکی از ما نباشیم، این دیگه جولون نیست. ما توی چهار سال گذشته حتی یک بار هم سر اینکه کی بیشتر کار کرده بحثمون نشده. فکر می‌کنم این از خوش‌شانسی جفتمونه. اگه آدم درستش رو پیدا کنی، یک به علاوه یک، دو نمی‌شه؛ می‌شه پنج، می‌شه شش.

امین آرامش: کیمیا، خیلی ممنونم از وقتی که گذاشتی. واقعاً لذت بردم و اصلاً متوجه گذر زمان نشدم.

کیمیا خسروی: من هم همین‌طور. خیلی خوش گذشت. مرسی از تو.

پیشنهاد می‌کنیم تماشای این گفتگوی جذاب رو در یوتیوب از دست ندید:

آنچه در این مقاله میخوانیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تو ٣ دقیقه ببین در کدوم مهارت‌های شغلی‌ قوی هستی و کجاها میتونی بهتر بشی👇

انتخاب مسیر شغلی با ۷۰ درصد تخفیف!

همین حالا راه خود را پیدا کنید:

– شروع مسیر شغلی 🧑‍🎓

– درآمد مطمئن 💼

– شغل آزاد 💎

– پرطرفدارهای کارنکن 🚩