karnakon.ir

گفتگو با نگین نصیری (2) – هم‌موسس حیاط شماره 65 و مشاور کسب‌و‌کار

نام نویسنده: غزاله کرمی

گفتگو با نگین نصیری (2) – هم‌موسس حیاط شماره 65 و مشاور کسب‌و‌کار

Rate this post
نگین نصیری

این مطلب، قسمت دوم گفتگوی امین آرامش با نگین نصیریه؛ مشاور کسب‌وکار و هم‌مؤسس «حیاط شماره ۶۵». اگه هنوز قسمت اول رو نخوندید، پیشنهاد می‌کنیم اول برید سراغ اون. توی این قسمت، درباره‌ی جلو بردن چند تا پروژه به‌طور هم‌زمان صحبت کردیم، از اشتباهاتی گفتیم که موقع استخدام پیش میان و سعی کردیم به این سؤال جواب بدیم: وقتی اول راه کاری‌مون هستیم و اوضاع اقتصادی هم خوب نیست، باید چیکار کنیم؟

ادامه گفتگو با نگین نصیری

امین آرامش: نگین جان، خیلی‌ها شاید بپرسن این همه تغییر شغل برای چیه؟ از نجاری رفتی سراغ کافه، الان هم مشاوره کسب و کار. واقعاً دنبال چی هستی؟ تا حالا اینجوری بهش نگاه کردی که اینا مصداق‌های چی هستن؟

نگین نصیری: سؤال خیلی خوبیه و فکر کنم بیشترین چیزیه که از من می‌پرسن! بامزه هست که الان آدم‌هایی که برای مشاوره کاری پیش من میان، معمولاً تو همین نقطه‌ان. این کار رو کردن، اون رشته رو خوندن، تجربه‌های مختلف داشتن و احساس می‌کنن شاید من بتونم کمکشون کنم.

یه برداشت اشتباهی که وجود داره اینه که می‌گن “از این شاخه به اون شاخه پریدن”. من اینجوری نمی‌بینمش. به نظرم این‌ها شاخه‌های مختلف یک درخت هستن و من دارم این درخت رو گسترش می‌دم.

امین آرامش: جالبه! یعنی به جای اینکه بگیم داری شغل عوض می‌کنی، داری توانمندی‌هات رو تو زمینه‌های مختلف به کار می‌گیری. مثلاً چرا به جای یه دونه کافه حیاط شماره شصت و پنج، الان پنج تا شعبه نداری یا تو شهرهای دیگه نیستی؟ چرا اون بزرگ فکر کردنه تو سوشال مدیا؟ اون معیارهای بالادستی رو می‌خوام بدونم.

نگین نصیری: دقیقاً! ببین، آدم‌ها تو مسیر شغلی‌شون وقتی به یه حدی از توانمندی می‌رسن، احساس می‌کنن یه ظرفیت بالقوه‌ای دارن که شاید تو یه کار ثابت و مشخص، از همه‌اش استفاده نمی‌شه. من با خودم صادقانه کنار اومدم که نمی‌تونم فقط یه کار انجام بدم. مثلاً تو کافه از خیلی از توانایی‌های من استفاده نمی‌شه. یه کار رو هم که مدام تکرار کنم، برام خسته‌کننده می‌شه.

نگین نصیری: به این فرمول رسیدم که پروژه بگیرم. الان همزمان مغز من تو هفته درگیر حداقل چهار تا بیزینس مختلفه، به جز اون مشاوره‌های تکی. انگار مغزم هی داره با اینا ورزش می‌کنه. این رو دوست دارم، خوشحالم می‌کنه، هی دارم از توانایی‌هام استفاده می‌کنم، ایده میاد، با آدم‌های مختلف حرف می‌زنم. این منو خسته نمی‌کنه. اگه بخوام فقط یه کار تکراری انجام بدم، اون موقع است که خسته می‌شم.

امین آرامش: پس این تنوع، سوخت توئه در واقع.

نگین نصیری: آره. یه بخشش هم اینه که مثلاً مدیریت یه نیروی چهل و پنج ساله برای یه نگین بیست و هشت ساله واقعاً کار راحتی نبود. یه جاهایی باید داد می‌زدم تا صدام شنیده بشه. خوشحالم که از اون مرحله گذر کردم. واقعاً نمی‌شه تو زندگی همه‌چیز رو با هم داشت، باید یه چیزهایی رو کم و زیاد کرد تا تعادل برقرار بشه.

امین آرامش: یکی از تجربه‌های خیلی خاص تو، استودیو نجاری “آن” بود. درسته؟ معروف به استودیو دختران نجار.

نگین نصیری: آره، ببین، منِ نگینی که “استودیو آن” رو راه انداخت، اصلاً قرار نبود نجار بشم! قرار بود یه پروژه سه ماهه باشه، اما سه سال طول کشید. و اون استودیو برای نگین نصیری خیلی آورده داشت. هنوزم دارم از اون اتفاق بهره می‌برم.

امین آرامش: چه بهره‌ای؟

نگین نصیری: بخش بزرگی از پرسنال برندینگ من از اونجا شکل گرفت. آدم‌ها ما رو شناختن. یه تجربه بی‌نظیر بود؛ هم خود کار فیزیکی، هم آدم‌هایی که باهاشون سر و کله زدیم و هم کسانی که به واسطه اون کار ما رو شناختن. این‌ها سرمایه‌های بزرگیه. خیلی‌ها هنوزم می‌گن ما تو رو از اون موقع می‌شناسیم و این خیلی قشنگه. چیزی نیست که به راحتی به دست بیاد. من قدر این آدم‌ها رو می‌دونم و سعی می‌کنم تو تعاملاتم، حتی تو سوشال مدیا که یه مقدار یه طرفه‌ست، این حس رو منتقل کنم. اون تجربه، حتی بستن اون بیزینس، خیلی بزرگ بود. یادمه روزی که تصمیم گرفتیم ببندیمش، واقعاً نشستم رو زمین. تا سال‌ها فکر می‌کردم یه روزی برمی‌گردونمش، ولی الان دیگه اونم تو ذهنم نیست. یه اتفاق شیرین بود با کلی تجربه.

امین آرامش: چقدر این نکته مهمه! ما هم تو “کارنکن” همیشه می‌گیم آقا برید تجربه کنید. تجربه‌های متنوع کلی آورده داره، حتی اگه به ظاهر شکست بخوره، خود اون تجربه یه سرمایه است.

گفتی همزمان چند تا کار مختلف داری. کارهای کافه هست، پروژه‌های بیزینسی و مشاوره. چطور به همه‌شون می‌رسی و با تمرکز سر جلساتت حاضر می‌شی؟ چیزی از دستت در نمیره؟ هم از نظر اصول شخصی و هم ابزارهای دیجیتالی که استفاده می‌کنی، برامون بگو.

نگین نصیری: یک دوست خوبم، گوگل کلندره! بدون گوگل کلندر من گم می‌شم. روزی سه چهار بار چکش می‌کنم.

نگین نصیری: برای پروژه‌هام، بر اساس ساعت‌های قراردادی، سعی می‌کنم روزهاشون رو ثابت کنم. من آدم ساختارمندیم. اولین کارم اینه که مدل کاری خودم رو باهاشون مرتب کنم. تایم‌های مشخصم رو اونجا بلاک می‌کنم. حتی یه سری چیزای شخصی که برام مهمه، مثل ورزش، تراپی، دکتر یا دیدن یه آدم خاص رو هم بلاک می‌کنم. اینطوری می‌فهمم چقدر فضای خالی دارم.

یه نکته خیلی مهم دیگه اینه که من تو هر دو تا تیم اصلی‌م، یعنی تیم کافه و تیم سوشال، یه آدمی رو دارم که می‌تونه در نبود من یه سری چیزها رو هندل کنه. می‌دونم اگه سه ساعت گوشیم خاموش باشه، اونا توانایی تصمیم‌گیری رو دارن.

امین آرامش: بیا همین رو یکم بازش کنیم. این آدم‌ها چه ویژگی‌هایی دارن؟ و تو چطور بهشون این توانایی و اختیار رو می‌دی؟ چون احتمالاً آدم‌های ارزشمند و شاید گرون‌تری هم هستن.

نگین نصیری: دقیقاً! این آدما خیلی ارزشمندن. من خیلی براشون زمان می‌ذارم. قدم به قدم با هم راه رفتیم، چک کردم، کنترل کردم، ادیت دادم. مثلاً تو کار سوشال، تا یه مدتی کلمه به کلمه پیام‌ها اول میاد برای من، ادیت می‌کنم، کامنت می‌دم که اینو اینجوری نمی‌گیم، این ایموجی رو نمی‌فرستیم. تا به یه ادبیات مشترک برسیم.

یه بخش دیگه‌اش اینه که کارِ لحظه‌ای رو کم می‌کنم. مثلاً محتوایی که برای یه بیزینس تو سوشال مدیا تولید می‌کنیم، بین دو هفته تا یک ماه جلوتره. خیالم راحته که تولید از انتشار جلوتره. مثلاً الان محتوای مهرماهم بسته شده، هم من تایید کردم هم کلاینت. اینجوری کلاینت هم با من به آرامش می‌رسه. اگه بخوام دو هفته برم سفر، می‌رم و کارها پیش می‌ره و البته تعامل دو طرفه مهمه. اگه می‌رم سر جلسه، به بچه‌ها می‌گم من سه ساعت آفلاینم. این آگاهی رو به اونا هم می‌دم.

امین آرامش: دقیقاً این کارها رو ما هم تو تیم خودمون انجام می‌دیم. همینجا از علیرضا و مرضیه عزیز تشکر ویژه می‌کنم که پیج “کارنکن” با تلاش اون‌ها رشد خیلی خوبی داشته. ما هم تولیدمون از انتشار جلوتره و اوایل پیام‌ها رو چک می‌کردم، حتی نقطه و ویرگول رو می‌گفتم. بعدش هم یه حد خوبی از اختیار بهشون دادم. همین حس خوبی به اون آدم می‌ده و خیلی هم به شما کمک می‌کنه. انگار چند تا از خودت کپی کردی!

نگین نصیری: دقیقاً!

امین آرامش: در مورد ابزارهای دیجیتال دیگه چیزی هست که بخوای اضافه کنی؟

نگین نصیری: من خیلی آدم تودولیستی‌ام. وقتی می‌نویسم، انجام می‌شه. سعی کردم دیجیتالش کنم. تو تیم‌هام دیجیتاله، ولی خودم همچنان روی کاغذ می‌نویسم و تیک می‌زنم. روحم شاد می‌شه! ولی اپلیکیشنی مثل Todoist رو برای تیم استفاده می‌کنیم که کارها اساین می‌شه و بین اپ‌های تودولیستی، این برام کاربردی‌تر بوده.

امین آرامش: خب، در مورد اصولی که رعایت می‌کنی، گفتی یه سری خط قرمز و سیستم داری. مثلاً زمان‌های بلاک شده. چیز دیگه‌ای هم هست؟

نگین نصیری: امسال یه اصل جدید به کار و زندگیم اضافه کردم: لیمیت ساعتی گذاشتن. یعنی از یه ساعتی بیشتر دیگه کار نمی‌کنم، مگه خیلی ضروری باشه. پروژه‌ها می‌دونن که نگین هفت شب به بعد دیگه جواب نمی‌ده. این تو سال‌های گذشته نبود، من آدم هفت روز هفته، بیست و چهار ساعت آنلاین و جوابگو بودم.

امین آرامش: چی شد به این نتیجه رسیدی؟

نگین نصیری: خب، زندگی شخصیت تحت تأثیر قرار می‌گیره و اون آرامش رو ازت می‌گیره. نمی‌تونی هیچ کاری رو با کیفیت انجام بدی. این محدودیت بهم کمک می‌کنه معاشرت‌هام با کیفیت‌تر باشه و زمانی برای خودم داشته باشم. آخر هفته‌ها هم دیگه کار نمی‌ذارم. شاید امسال کلاً سه چهار تا پنجشنبه تا ظهر کار کرده باشم.

یه کار دیگه‌ای که باید انجام بدم، اختصاص دادن یه نصفه روز برای کارهای ریزه‌میزه‌ایه که تو هفته پخش می‌شن و کلی انرژی می‌گیرن، بدون اینکه کار جدیدی تو اون نصفه روز بچینم. پارسال من تو ماشین، تو تاکسی، همش با گوشی داشتم محتوا چک می‌کردم و با بچه‌ها حرف می‌زدم. الان می‌شینم تو ماشین، گوشی رو می‌ذارم کنار، موزیک گوش می‌دم.

امین آرامش: این تغییرات به خاطر تنوع کارها هم هست؟ گفتی کار سوشال استهلاک بالایی داره.

نگین نصیری: آره، کار سوشال خیلی استهلاک بالایی داره، چون باید یه بند آنلاین باشی. اما مثلاً تو پروژه مشاوره، وقتی تو بیزینس حضور دارم یا جلسه آنلاینه، کار همونجا تقریباً بسته می‌شه. تهش یه سری کاره که باید تو ساعت معقول انجام بدم.

از طرفی، منِ سی و دو ساله از نظر فیزیکی نمی‌تونم مثل نگین بیست و چهار پنج ساله تو استودیو نجاری کار کنم. دستم از اون موقع آسیب دیده و سالی دو ماه تو آتله. اون حجم آنلاین بودن کار سوشال هم یه جایی اذیتم می‌کنه. برای همین بارش رو بسته به شرایط خودم تقسیم می‌کنم. هرچی جلوتر می‌ری، زندگی شخصیت و روابطت برات مهم‌تر می‌شه. سعی می‌کنی کاری انجام بدی که تو زمان کمتر، درآمد بیشتر و استهلاک کمتری داشته باشه. این‌ها همون شاخه‌های مختلف اون درخت می‌شن. الان کارم خیلی مشاوره و مدیریتیه و واقعاً ازش لذت می‌برم.

امین آرامش: دقیقاً! زیاد کار کردن لزوماً به معنی خوب کار کردن نیست. گاهی با هوشمندی می‌شه با وقت کمتر، کارهای بیشتری انجام داد. و اگه به جنبه‌های غیرکاری هم خوب برسی، اثر مثبتش رو تو کارت هم می‌بینی.

نگین نصیری: یه چیزی که اون وسط گم می‌شه، نتورکینگه. وقتی خیلی شلوغی، نمی‌رسی آدم‌ها رو ببینی، تعامل کنی. از همین معاشرت‌هاست که یه نفر رو پیدا می‌کنی که تخصصش به دردت می‌خوره یا تخصص تو به درد اون می‌خوره. من هنوز تو اون تعادل کامل نیستم، ولی بهترم و برنامه‌ام اینه که به اون آرامش کاری برسم. یه بخشش هم واقعاً با تجربه میاد. همین تجربه‌های مختلف منو رسونده به جایی که الان می‌تونم مشاوره بدم و ساعت کاریم ارزش بیشتری پیدا کرده.

امین آرامش: نگین جان، تو چه تو کافه، چه تو پروژه‌های سوشال، حتماً خیلی درگیر استخدام آدم‌ها بودی. اشتباهات رایج و به قول معروف “گل درشت” آدم‌ها وقتی برای استخدام میان چیه؟

نگین نصیری: اولین چیز، رزومه است!

امین آرامش: اگه بخوایم تقسیم‌بندی کنیم، مثلاً اونایی که اول مسیر شغلی‌شون هستن، با اونایی که چند سال سابقه دارن، تفاوت خاصی تو اشتباهاتشون هست؟

نگین نصیری: ببین، حتی اونایی که می‌گن ما رزومه نداریم، حداقل اسم و فامیل و سن و مدرک تحصیلی و سطح زبانشون رو که می‌تونن بنویسن. این می‌شه حداقل رزومه. ولی همینو تو اینستاگرام نفرست! قشنگ تو یه فایل درست بفرست. اسم فایل رو هم درست بذار. مثلاً “نگین نصیری آندرلاین رزومه”. نه اینکه همه‌اش اسم فایل باشه “رزومه”!
خیلی‌ها هم می‌ترسن رزومه بفرستن. بابا بفرستید، ضرر نداره که! یا آره یا نه، یه تجربه‌ست. ولی من در طی این سال‌ها کم رزومه خوب دیدم. یه بار یکی برام تو کافه رزومه فرستاده بود، توش نوشته بود “من پیشی‌ها رو هم دوست دارم”! گفتم خدایا! اگه مهمه که با حیوانات رابطه خوبی داری، بنویس. نه اینکه “من پیشی‌ها رو دوست دارم”!

امین آرامش: نکته جالبیه. چون وقتی برای یه پوزیشن کلی رزومه میاد، اون کسی که بررسی می‌کنه، اول مجبوره یه سری رو حذف کنه.

نگین نصیری: دقیقاً! منم همین کارو می‌کنم. مرحله اول حذفه. یه تعداد رو اصلاً با جزئیات نمی‌بینی. گاهی حتی این فیلتر اولیه رو می‌سپارم به یکی از بچه‌های تیم. آدما خودشون رو نمی‌ذارن جای اون طرف. مثل سوشال مدیا که باید تو سه ثانیه اول مخاطب رو بگیری، وگرنه رفته. رزومه هم همینه. اگه فرم رزومه‌ات خوب باشه، فونتی که انتخاب کردی، راست‌چین چپ‌چین، فرمت فایل، اینا باعث می‌شه طرف یه کم بیشتر روش وقت بذاره. بعد می‌رسی به اینکه هیچ راه ارتباطی نذاشته! یا طرف فکر می‌کنه “اونا نباید ظاهربین باشن، من که خوبم!”. بابا، اون آدم کلی رزومه دیگه هم داره!

یه چیز خیلی مهم دیگه اینه که آدما یه رزومه دارن برای همه‌جا می‌فرستن. کاستومایز کنید! یا مثلاً من خیلی با رزومه انگلیسی مشکل دارم، وقتی پروژه تو ایرانه، زبان فارسیه و ازت هم نخواستن انگلیسی بفرستی. فارسی زبان مادری منه، با یه نگاه هفتاد درصدشو می‌گیرم، انگلیسی شاید پنجاه درصد. رزومه انگلیسی لزوماً نشونه خفن بودن نیست، گاهی همون آدم میاد می‌بینی انگلیسی هم بلد نیست!

نگین نصیری: آدما باید خودشون رو بذارن جای طرف مقابل. چند روز پیش یکی تو دایرکت پیام داده بود: “سلام خوبید شما دستیار و یا نفری برای تیمتون لازم ندارید؟” گفتم رزومه بفرست. خیلی‌ها اصلاً نمی‌فرستن! من چجوری یادم بمونه کی چی گفته؟ یا یکی پیام داده “کار به من معرفی کن دورکاری لطفا با حقوق دلاری”. عزیز من، من مگه کی‌ام؟ حداقل یه سلامی، یه معرفی از خودت!

اوایل که برای کافه رزومه می‌گرفتیم، گفتم فقط ایمیل. نیومد! تو اون صنعت انگار رسم نیست. بعد دیگه گفتم واتساپ. من واقعاً حرص می‌خورم کسی تو واتساپ رزومه می‌فرسته. بابا پی‌دی‌اف بفرست، ما اینو سیو می‌کنیم، تو سیستم می‌مونه، برمی‌گردیم بهش. ولی مسیج واتساپ رو چیکار کنم؟ با همه این‌ها، با توجه به توانایی پایین آدما تو فرستادن رزومه، با یه فیلترینگ خیلی سبک می‌رسونمشون به مصاحبه.

امین آرامش: خب، تو مصاحبه چی؟

نگین نصیری: دیر میان! اولین روز، مهم‌ترین روز! مگه می‌شه؟ نیم ساعت قبل مصاحبه زنگ می‌زنن که نمی‌آییم. یا اصلاً نمیان و تلفن هم جواب نمی‌دن! بعد، اصلاً به این فکر نمی‌کنن کجا دارن میرن مصاحبه. چی بپوشن، چی بگن. یه چهار تا شناخت از اون بیزینس داشته باشن. ما کافه‌ایم، یه بار قبلش بیا یه چرخی بزن، ببین فضا چیه، به دردت می‌خوره یا نه.

و یه چیزی که برام مهمه، صداقته. آدما میان مصاحبه، صادق نیستن و تو می‌فهمی! من با این سن و سابقه، این‌همه آدم دیدم، پنجاه درصد قضیه رو همون اول می‌فهمی که طرف داره یه چیزی رو پنهان می‌کنه یا نداره. و سؤال نمی‌پرسن! سؤال پرسیدن شما تو مصاحبه، خیلی چیزا رو به طرف مقابل نشون می‌ده. چیزایی که براتون مهمه رو بپرسید. مصاحبه دو طرفه‌ست. بعد هم بحث آموزشه. آموزش تو هر سیستمی خیلی هزینه‌بره. اگه می‌خوای بیای، بیا کار کن. نه اینکه آموزش ببینی و روز دوم دیگه نیای.

امین آرامش: تو این چند وقت که حسابی درگیر استخدام و تیم‌سازی بودی، به چه الگویی رسیدی؟ دنبال چه ویژگی‌هایی تو آدما می‌گردی که بگی این آدم به درد این کار می‌خوره یا نه، این یکی پتانسیل خوبی داره؟ البته که این الگوها خطا هم دارن.

نگین نصیری: من آدم‌های خیلی هیجانی رو معمولاً با احتیاط بیشتری بررسی می‌کنم. یه بار خیلی کوچیک بودم، پیش یه روانشناس می‌رفتم. می‌گفتم از یه آدمی خوشم اومده. می‌گفت از ده چقدر؟ می‌گفتم مثلاً نه و نیم. می‌گفت خب این اشتباهه! الان هم همینه. یکی میاد و جوری رفتار می‌کنه که “وای من عاشق اینجام! اینجا فوق‌العاده‌ست!” یه کم برام جای سوال داره که چرا اینقدر هیجانی؟ این دید واقعی نمی‌ده.

امین آرامش: جالبه. یعنی اون هیجان اولیه رو لزوماً مثبت نمی‌بینی.

نگین نصیری: دقیقاً. سعی می‌کنم تو مصاحبه، بسته به مجموعه‌ای که براش استخدام می‌کنم، یه معرفی صادقانه از کار بدم. مثلاً می‌گم ببین، کار اینجا سخته‌ها. آدما راجع به کار کافه فکر می‌کنن همش خوش‌گذرونیه. ولی ما خیلی قانون داریم، شاید بیشتر از یه شرکت! قانون ورود و خروج، مرخصی، تأخیر، به چی دست بزن به چی نزن، چی بخور چی نخور. حتی تا این حد که با ارباب رجوع چطور صحبت کن، چه کلماتی رو استفاده نکن، دستت رو کجا بذار یا نذار. آدما اصلاً این تصور رو ندارن. من سعی می‌کنم تو مصاحبه اینا رو بگم و بازخوردشون رو ببینم.

نگین نصیری: یه چیز دیگه که برام خیلی مهمه، موندگاری آدماست. چقدر تو سازمان‌های قبلی موندن؟ آینده‌شون رو کجا می‌بینن؟ یه موقع هست یه پوزیشنی داری که برات مهمه آدم بیاد، آموزش ببینه و بمونه.

امین آرامش: چه ویژگی‌ای هست که خیلی جذبت می‌کنه و می‌گی این آدم به نظر خیلی خوب میاد؟

نگین نصیری: خیلی بستگی به کار داره. مثلاً یه پوزیشنی داریم که مولتی تسک بودن آدما توش خیلی مهمه. تو کافه، یه نفر باید وسط کانتر وایسه، فیش رو بخونه، با آدم توی سالن حرف بزنه، با باریستاها، با بخش بار سرد، با آشپزخونه در تماس باشه و جوری فیش رو بخونه که همه چی با هم برسه تو سینی. این واقعاً مولتی تسک بودن می‌خواد. این یه مهارت یادگرفتنیه، اگه آدم اون پتانسیل اولیه رو داشته باشه، تو یه هفته یاد می‌گیره.

امین آرامش: پس بیشتر مهارت‌های قابل یادگیری مدنظرته تا یه ویژگی شخصیتی خاص.

نگین نصیری: آره، به نظرم خیلی به خودِ کار برمی‌گرده.

امین آرامش: نگین جان، استودیو رو حدوداً سال ۹۲ تا ۹۶ شروع کردید، درسته؟ و کافه هم حدود پنج ساله که هست. یعنی حدود هفت سال پیش. الان تو جای خوبی از مسیر شغلی هستی؛ مشاوره می‌دی، تو کافه شریکی، برنامه‌هایی برای آینده داری و به نظر می‌رسه از نظر مالی و رضایت شغلی هم اوضاع خوبه. اگر امروز، با این شرایط اقتصادی که به نظرم سخت‌تر از شش هفت سال پیشه، قرار بود کارِت رو شروع کنی، چیکار می‌کردی؟ اصلاً با این حرف موافقی که شروع کردن الان سخت‌تره؟ ماها با نسل قبلمون این چالش رو داریم که اونا می‌گن ما فلان کردیم، ولی اون موقع شرایط اقتصادی متفاوت بود.

نگین نصیری: موافقم که شروع کردن الان سخت‌تره. ولی اگه قرار بود امروز شروع کنم، اولین کاری که می‌کردم این بود که روی خودم سرمایه‌گذاری می‌کردم و به متخصص شدن خیلی اهمیت می‌دادم. اون دوره‌ای که کارهای مختلف کردم، منو دیرتر به متخصص شدن رسوند. البته همین تجربه‌های مختلف باعث شد آدمی بشم که مسیر متنوعی رو طی کرده و از هرکدوم یه چیزی بلده.

نگین نصیری: ولی الان، به یه آدمی که تو سن اون موقع منه، می‌گم بیا رو خودت آگاهانه سرمایه‌گذاری کن. همیشه به بچه‌هایی که برای مشاوره میان و می‌پرسن چی بخونیم، چیکار کنیم، می‌گم ببین چی رو دوست داری، ببین دنیا چی می‌خواد و به چه سمتی داره می‌ره. اینا رو سعی کن تو یه نقطه‌ای به هم برسونی. وقتی تو یه زمینه‌ای متخصص بشی، چه تو ایران چه خارج از ایران، تو هر تیمی جا پیدا می‌کنی. دیگه نوسانات دلار رو تخصص تو تأثیر چندانی نمی‌ذاره. و یه چیز دیگه، یه ذره بین‌المللی‌تر فکر کردن. فکر نمی‌کنم کسی تو نسل جدید ما باشه که به مهاجرت یا درآمد دلاری فکر نکنه، چون شرایط کار تو ایران سخته. اینا می‌تونه خیلی کمک کنه.

امین آرامش: دقیقاً. خیلی‌ها رو می‌بینم که از اوضاع بد و شرایط سخت می‌نالن، ولی هیچ کاری نمی‌کنن. انگار می‌خوان یهو بپرن پله پنجم. واقعیت اینه که تو همین شرایط سخت هم مجبوری از پله یک شروع کنی. اون خاک‌خوری و شاگردی کردنه لازمه. شاید پروسه رسیدن به دستاورد طولانی‌تر شده باشه، ولی دلیل نمی‌شه از پله پنج شروع کنی. تو هم همچین آدمایی رو دیدی؟

نگین نصیری: آره، کلاً استمرار مهمه. تو هر کاری می‌خوای بکنی، اون پرش از یک به پنج نمی‌شه. یه استمراری لازمه. ولی اگه هوشمندانه پیش بری، تو همین الانشم می‌تونی به یه آورده خوب برسی.

امین آرامش: این هوشمندانه پیش رفتن یعنی چی؟ گفتی تخصص کسب کن. دیگه چی؟

نگین نصیری: ببین، تو هر برهه زمانی، یه سری توانایی‌ها رو باید داشته باشی. یه چیزایی می‌شه بیسیک. مثلاً نمی‌تونی نوشتن بلد نباشی و بخوای یه جایی کار کنی. یا الان، یه دانش حداقلی از سوشال مدیا نیازه. نمی‌تونی بدون این دانش تو این دوره زمونه بگذرونی. برای همینه که می‌گم علاقه‌ات، نیاز دنیا و اون چیزی که دنیا بهش احتیاج داره رو به هم برسون. باید یه ذره جلوتر رو ببینی.

یادمه دوره‌ای که برای اپلای کردن اقدام می‌کردم، فهمیدم که اگه فقط بگی من مارکتینگ خوندم، کافی نیست. همه‌چی داره تخصصی‌تر می‌شه. مثلاً تخصص تو آنالیز دیتاهای حوزه سلامت ارزش پیدا می‌کنه. شاید دو سال دیگه، پنج سال دیگه ترند بشه، ولی تو می‌تونی ترند جهانی رو بگیری. و الان به واسطه اینترنت، همون کار کاملاً تخصصی رو ممکنه تو شهر خودت مشتری نداشته باشی، ولی شاید تو یه گوشه دیگه از دنیا براش مشتری پیدا کنی.

امین آرامش: برسیم به چند تا سؤال آخر. اگه بخوای با نگین هجده ساله حرف بزنی، با توجه به این تجربه‌های کاری و غیرکاری که داری، بهش چی می‌گی؟ دو سه تا مورد.

نگین نصیری: سوال سختیه. من تقریباً از مسیری که اومدم راضی‌ام. ولی شاید یه چیزی که بهش می‌گفتم این بود که روی نتورکینگم بیشتر کار کنم. من یه مدت طولانی، انگار یه آدم درونگرا بودم که به زور سعی می‌کرد برونگرا باشه. هنوزم تو بُعد شخصی خیلی درونگرام، ولی تو بُعد کاری به واسطه تجربه‌ها و اتفاقات، یه جورایی برونگرا شدم. بهش می‌گن درونگرای اجتماعی. ولی اونجاهایی که فرصت تعامل با آدما و ساختن نتورک قوی‌تر رو داشتم، اونقدری که باید زمان نذاشتم. فکر نمی‌کردم انقدر چیز ارزشمندیه. مثلاً من دانشگاه تهران، هنرهای زیبا درس خوندم. با کلی آدم می‌تونستم ارتباط برقرار کنم، ولی اونقدر این کار رو نکردم.

یادمه تو همشهری جوان، بچه‌ها ادای منو درمیاوردن که نگین میاد، لپ‌تاپش رو می‌ذاره، کار می‌کنه، می‌بنده و می‌ره! واقعاً همین بودم. در صورتی که اونجا با یه دایره بزرگی از آدم‌ها در ارتباط بودم. روابط انسانی همیشه از من انرژی زیادی می‌گرفت. الان خیلی بهتر شدم، ولی هنوزم انرژی می‌گیره. این شاید کاری بود که باید روش بیشتر وقت می‌ذاشتم.

امین آرامش: پس شبکه‌سازی. چیز دیگه‌ای هم هست؟ از لابلای حرفات فهمیدم که شاید به بخش غیرکاری هم بیشتر اهمیت می‌دادی.

نگین نصیری: آره، اینم می‌شه گفت. مثل حرفای باباهاست! ولی من از زمان کرونا واقعاً لذت یه ورزش روتین رو فهمیدم. همیشه بابام این نصیحت رو می‌کرد و من می‌گفتم برو بابا! ولی واقعاً چیزیه که تو این یک سال اخیر خیلی دارم دست و پا می‌زنم این روتین رو نگه دارم، چون حالم رو خوب می‌کنه. و مثلاً یه دوره‌ای دیدم از ورزش دور افتادم، از کتاب خوندن دور افتادم. آموزش تخصصی رو همیشه داشتم، اگه کتابی هم می‌خوندم مرتبط با همون بود. ولی اون تایم خالیه رو من تو زندگیم کم داشتم. نمی‌دونم، شاید تو اون سن نباید می‌داشتم. ولی در کل، از مسیرم راضی‌ام.

امین آرامش: یه سوال دیگه که یادم رفت بپرسم. به عنوان یه مدیر خانم، چه چالش‌هایی داشتی؟ اصلاً فرقی می‌کرد؟ به نظرم که باید فرق می‌کرده.

نگین نصیری: اوه، تو نجاری که خیلی بود! اصلاً یه بخشی از اینکه من رفتم سراغ نجاری و بعدش سوشال مدیا و این کارها، همین بود. من از صبح با یه سری مرد و پیرمرد نجار طرف بودم. برای اینکه تو رو قبول کنن، مجبور بودم یه جور دیگه رفتار کنم. مثلاً زنگ می‌زدم بازار چوب‌فروش‌ها و پای تلفن چهار تا فحش هم می‌دادم! یه دوره‌ای باید این کار رو می‌کردم که صدام شنیده بشه.

چند وقت پیش یه مطلبی می‌خوندم، فکر کنم از هاروارد بود، نوشته بود اگه یه مدیر مرد یه کاری رو انجام بده، می‌گن چقدر با درایت و قدرت انجام داد. اگه یه مدیر خانم همون کار رو بکنه، می‌گن چقدر رئیس‌بازی درمیاره! این همیشه منو تحت تأثیر قرار داده. یه جاهایی اذیتم کرده، یه جاهایی هم برام مهم نبوده. بچه‌های کافه به من می‌گن “مدیر نی”! ولی به شریک مردم که همون کارها رو می‌کنه، نمی‌گن رئیس‌بازی درمیاره. یه جایی برام سنگین بود، ولی بعد به این نتیجه رسیدم که من باید کارم رو پیش ببرم، حالا شما هرچی می‌خواید بگید. رسیدن به این نقطه کار سختیه.

امین آرامش: این روزها ناامید هم می‌شی؟

نگین نصیری: این روزا نه، ولی همیشه بوده. مثلاً پارسال یه دوره ناامیدی داشتم. گذر کردن ازش خیلی مهمه. من مدل کاریم پروژه‌ایه، هی بالا پایین داره. یه زمانی می‌ترسیدم، ولی الان یه ذره نگاهم اینه که هیچی رو پوچ نکنم، همه‌چی به وقتش اتفاق می‌افته. البته این به معنی کاری نکردن نیست، تلاش هست، ولی اون ترس و نگرانی که یه دوره‌ای داشتم، دیگه نیست.

پارسال یه سال خیلی عجیبی رو گذروندم. یه دریچه‌هایی تو زندگیم باز شد که هیچ‌وقت نبود. یه بُعدی، نمی‌دونم اسمشو بذارم معنوی یا چی، ولی چیزایی بود که بهم یه آرامش و قدرت فکر کردن داد، تو همه‌جای زندگیم. حالم رو بهتر کرد. یه آدمایی رو دیدم، یه حرفایی رو شنیدم، یه چیزایی رو از دست دادم، یه چیزایی رو به دست آوردم. یه دوره‌ای احساس کردم هرچی داشتم رو از دست دادم، تو همه ابعاد زندگیم. خیلی برام سنگین بود. دو روز بعدش، یهو نشستم جلوی یه پیرمردی، یه سری حرف بهم زد، اصلاً دنیام زیر و رو شد. انگار سرعتی که داشتم و اشتباه بود، ازم گرفته شد. ارزش یه چیزایی تو زندگیم تغییر کرد.

امین آرامش: این حال روحی خوب درونی که الان ازش حرف می‌زنی، کاملاً مشخصه. خودش می‌تونه موتور محرکه خیلی خوبی باشه، حتی از بعد بیزینسی.

نگین نصیری: آره. من خیلی سال پیش، یه دوستی تلاش می‌کرد بهم یه چیزایی رو بفهمونه. مثلاً یهو یه مقداری از درآمدم کم می‌شد، استرس می‌گرفتم، پنیک می‌کردم. چون آدمی‌ام که کل زندگیم وابسته به خودمه. اینجوری نیستم که بگم یه پشتوانه‌ای دارم، یه حساب بانکی پر، یه خانواده حامی. من، نگین، خودمم. این همیشه بهم عدم امنیت و ترس می‌داد. الان یه آدمایی تو زندگیم هستن که این امنیت برام بیشتر شده. و یه چیزی که فهمیدم اینه که اون چیزی که می‌خوای رو به دست میاری. انتقالش سخته، نمی‌تونم دقیق بگم تجربه‌اش چی بوده. ولی این برام خیلی ملموس شد که وقتی به یه چیزی فکر می‌کنی و در مسیرش حرکت می‌کنی، اون اتفاق می‌تونه بیفته. این از این حرفای انگیزشی نیستا، تجربه متفاوته.

امین آرامش: مرسی نگین جان، همه سوالای من تموم شد. چیزی باقی مونده که بخوای در انتها بگی؟

نگین نصیری: چرا، در مورد اون داستان‌های پارسال که حرف می‌زدیم. من یه دوره‌ای، اون سه چهار ماهی که افسردگی داشتم، سعی می‌کردم آدمای اطرافم نفهمن. همیشه برام مهمه که آدما اگه از من الگوبرداری می‌کنن، که خیلی هم قشنگه، یه بتی ازم نسازن. اینکه فلانی داره همه‌کار تو زندگیش می‌کنه، بابا اصلاً نمی‌شه! من اگه چهار تا کار می‌کنم، از چهار تا چیز دیگه دارم می‌زنم. یا تو این سوشال مدیا، ما یه عکس، یه شات از بیست و چهار ساعت زندگی یه نفر رو می‌بینیم، بالا پایین‌هاش رو نمی‌بینیم.

من خیلی وقتا سعی می‌کنم چیزای سیاه‌ و سفید رو هم بگم. دلم نمی‌خواد این اتفاق بیفته که فکر کنن ما باید تو زندگیمون همه‌کار بکنیم. واقعاً نمی‌شه. باید یه چیزایی رو کم کنی، یه چیزایی رو بیشتر کنی، این تعادل اینجوری برقرار می‌شه. و این تصویر روتوش‌شده‌ای که از آدما تو سوشال مدیا می‌بینید، واقعیتشون نیست.

امین آرامش: دقیقاً. و می‌گی قبلاً ناخودآگاه یا آگاهانه سعی می‌کردی بگی همه‌چی خوبه، ولی الان اوکی هستی که بگی این جاهاش هم بده.

نگین نصیری: من همه این سال‌ها سعی کردم این رو بگم. ولی می‌خوام بگم تو اصلاً نمی‌تونی. من آدمی نیستم که همه‌ ابعاد زندگیم رو بیارم تو سوشال مدیا بگم. و تو نمی‌تونی از یه سری حرف و عکس و استوری، زندگی آدم‌ها رو بفهمی. ولی خیلی سعی می‌کنم به آدما بگم که الکی کسی رو الگو نکنید. اگه از کسی انرژی می‌گیری خیلی خوبه، موتورت رو به جلو می‌بره. ولی همه روز خوب و بد دارن، بالا و پایین دارن. آدما اینا رو نمی‌بینن.

امین آرامش: عالی بود نگین جان. خیلی ممنونم که وقت گذاشتی و این تجربه‌های ارزشمند رو با ما به اشتراک گذاشتی. قسمت قبلی هم که با هم صحبت کردیم، فیدبک‌های خیلی خوبی از مخاطبا گرفتیم و مطمئنم این قسمت هم همونقدر اثرگذار خواهد بود.

نگین نصیری: خواهش می‌کنم. منم امیدوارم. مرسی از شما، خسته نباشید.

پیشنهاد می‌کنیم تماشای این گفتگوی جذاب رو در یوتیوب از دست ندید:

آنچه در این مقاله میخوانیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تو ٣ دقیقه ببین در کدوم مهارت‌های شغلی‌ قوی هستی و کجاها میتونی بهتر بشی👇