ایده های احمقانه پولساز ، یک ترکیب متناقض نیست! خیلی وقتها ایدههای احمقانه و عجیب بیش از ایدههای هوشمندانه، پولساز هستند. حتی ممکن است خود آن ایدهی اولیه پولساز نباشد ولی همان ایدهی احمقانهی اولیه به یافتن ایدههای هوشمندانه کمک کنند. پس اصلاً نباید ایده های احمقانه پولساز را دست کم گرفت. شاید بپرسید:
اکثر مردم همیشه از دیدن محصولات متفاوت و یا استفاده از بعضی خدمات با ویژگیهای عجیب، شگفتزده میشوند. ایدههای متفاوت و جدید، هرچند احمقانه باشند توجه دیگران را جلب میکنند و همین باعث پولساز شدن آن ایدهها میشود.
به قول دوستی:
هیچ چیزِ شگفتانگیزی وجود ندارد که ایدهی اولیهاش احمقانه نبوده باشد.
به همین دلیل در این مطلب قصد داریم به جای پرداختن به ایدههای هوشمندانهی پولساز، به ایده های احمقانه پولساز بپردازیم. برای خواندن تجربه افرادی که با ایدههای احمقانه پولدار شدهاند، تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
ایده های عجیب که صاحبانش را میلیاردر کردند !
1- پتوی آستیندار دوست داشتنی
قطعاً پوشیدن یک پتوی گرم و نرم، خیلی حس خوبی دارد. هر چند این ایده در حدی احمقانه به نظر میرسید که حتی صاحبش نتوانست آن را ثبت کند اما همین ایده، او را میلیاردر کرد.
صاحب این ایده «اسکات بویلن» رییس محصولات آلاستار است. اسکات، اسم این محصول را اسناگی (Snuggie) گذاشت. تبلیغاتی که برای فروش اسناگی ضبط میشدند، همه خندهدار بودند نه جدی!
در اکثر موارد این ایده های مسخره پولساز ، صرفاً به دلیل تبلیغات خاص، پولساز شدهاند.
در مورد اسناگی که اینطور بوده است!
همین تبلیغات باعث شد 20 میلیون پتوی اسناگی در سال اول تولید، فروخته شود.
2- خرید و فروش هوای تازه
شاید زمانی خریدن آب بستهبندی شده برای مردم عجیب به نظر میآمد اما امروزه آب معدنی به یکی از خریدهای معمول تبدیل شده است.
اما آیا تا به حال به خریدن هوای تازه فکر کردهاید؟ شاید اگر در یک شهر آلوده زندگی کنید؛ با خودتان بگویید عجب فکر خوبی!
در واقع این ایدهی احمقانهی پولساز برای افرادی که در شهرهای آلوده زندگی میکنند، مانند فروش آب معدنی در کویر است.
دو کانادایی این ایده را عملی کردند و با فروش هوا به ثروت رسیدند! به این دلیل که کیسههای هوا مستقیماً از کوههای راکی کانادا در آلبرتا پر میشدند، کم کم مشتریان زیادی پیدا کردند. آنها از طریق لولههای بزرگ مکش، کیسههای هوا را پر کرده و به فروش رساندند.
این محصول که در ابتدا یک ایدهی احمقانه به نظر میرسید، با شعار: “هوای تازه، چیزی که باید تجربه کرد” وارد بازار شد. حالا این شرکت کانادایی، فقط 10 هزار بطری هر ماه در چین میفروشد.
عجب ایدهی احمقانهی خوبی!
شاید بگویید مگر کار آسان تر از این هم پیدا میشود؟ دیگر ایدهها تمام شد؛ اما در ادامه شگفتزدهتر خواهید شد!
3- سنگ خانگی به جای حیوان خانگی
وقتی در مورد ایده های احمقانه پولساز حرف میزنیم، نباید ایدهی فروش سنگ خانگی، به جای حیوان خانگی را فراموش کنیم چون این ایده واقعاً احمقانه بوده است!
«گری راس دال» وقتی که در یک شبنشینی به حرفهای دوستانش در مورد نگهداری حیوانات خانگیشان گوش میداد، این ایده به ذهنش رسید. او به دوستانش گفت از نگهداری حیوان خانگی خوشش نمیآید و به جای آن از سنگ نگهداری میکند. البته این صحبت در حد یک شوخی بود ولی فردای آن روز تبدیل به یک فکر جدی شد!
او سنگهای صیغلی کوچک خرید و بعد از طراحی سنگ و ساخت یک آشیانه به همراه کتابچهی راهنما، آن را برای فروش آماده کرد.
جالبترین قسمت این داستان این است که مردم از سنگهای خانگی استقبال کردند
به این ترتیب طی شش ماه، دال ثروتی چند میلیون دلاری به هم زد.
4- اصلاح مو با کمک جاروبرقی
فلوبی (flowbee) یک وسیلهی ساده برای کوتاهی مو است که برای استفاده از آن فقط باید آن را به جاروبرقی متصل کنید. این ایده که در ابتدا احمقانه به نظر میرسید بعد از معرفی در یک برنامه تلویزیونی با استقبال خوبی روبهرو شد.
این ماشین اصلاح مو به این صورت کار میکند که :
بعد از اتصال به جارو برقی، موها را با اندازهی مشخص قطع میکند و موهای قطعشده را درون کیسهی جاروبرقی میکشد.
«جرج کلونی» ، بازیگر و کارگردان محبوب آمریکایی، در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که سالهاست موهایش را با استفاده از فلوبی کوتاه میکند.
5- فنر جادویی (اسلینکی)
احتمالاً تا به حال اسلینکی را دیدهاید. اسلینکی نام یک فنر اسباببازی است که نخستین بار در سال ۱۹۴۵ میلادی، توسط ریچارد جیمز، معرفی شد.
اولین بار ایدهی ساخت این فنر جادویی به ذهن یک مهندس مکانیک کشتی رسید. زمانی که موقع کار، فنر از دستش افتاد و با مشاهدهی حرکات جالب فنر به فکر ساخت این اسباببازی افتاد.
کلمهی اسلینکی به معنای حرکت دزدکی است و به خاطر حرکت جالب فنر بر روی زمین و پلهها، این اسم انتخاب شد.
جالب است که این ایده در لیست ایده های احمقانه پولساز قرار گرفت. خیلی زود فروش میلیونی داشت و صاحب خود را حسابی پولدار کرد.
6- جاروبرقی کفشی
ایدهی اولیهی تولید این کفش، مسخره به نظر میرسید. اما بعد از تولید، از آن استقبال زیادی شد. که فکر میکنم بیشترین استقبال از سوی مادرها بوده است.
این وسیله اینگونه است که، یک جاروبرقی کوچک، داخل کفش است و شما برای تمیز کردن کف منزلتان فقط باید راه بروید! بدون آن که بخواهید وسیلهی سنگینی را حمل کنید و با برخورد پاشنهی این کفش به زمین، غبار و خردهریزها به داخل محفظهی درون کفش کشیده میشوند.
به نظر من ایدهی اولیهی این کفش اصلا هم احمقانه نبوده است
در واقع استفاده از این کفش برای افراد تنبل بسیار هیجانانگیز است.
7- تجارت برف
شاید با خودتان بگویید: کدام احمقی برف را میفروشد!
یک شهروند آمریکایی و همسرش موقع پارو کردن برفهای جلوی خانهشان، به این فکر افتادند که برفها را در جعبههای عایق، بستهبندی و بفروشند.
از نظر من اگر ایدهی احمقانهای فردی را ثروتمند کند؛ اصلاً منطقی نیست که به آن ایده بگوییم: احمقانه . درست مثل همین ایده!
این ایده ابتدا فقط یک شوخی بود و آن زوج آمریکایی نمیدانستند با این ایدهی مسخره، میلیاردر میشوند.
اما بعد از معرفی محصولشان در اینترنت، با استقبال خوبی روبهرو شدند. آنها سفارشهای زیادی از ایالتهای مختلف آمریکا دریافت کردند و خیلی زود این ایدهی احمقانه، پولساز شد.
8- هولاهوپ
حلقهی هولا، یک حلقهی اسباببازی است که استفاده از آن، امروزه برای بازی و ورزش بسیار رایج است.
هولاهوپ توسط «ریچارد کرنر» و دوستش «آرتور ملین» در سال 1950 ساخته شد. ایدهی اولیهی ساخت هولاهوپ زمانی به ذهن آن دو رسید که دیدند بچههای یک مدرسهی استرالیایی از حلقههایی از جنس چوب بامبو برای ورزش استفاده میکردند.
این ایده در ابتدا مسخره به نظر میرسید اما همین ایدهی مسخره، علاوه بر اینکه بسیار پولساز بود، هنوز هم در همهی دنیا برای ورزش و بازی مورد استفاده قرار میگیرد.
در واقع هولاهوپ جزو بهترین ایده های مسخره پولساز است.
9- هندوانهی مکعبی
این ایده توسط یک فرد ژاپنی اجرا شد. هر چند ایدهی اولیهی این هندوانهها مسخره به نظر میرسید ولی چون در ژاپن استفادهی بهینه از فضا اهمیت دارد، از این ایده بسیار استقبال شد.
همچنین حمل و نقل این هندوانه، راحتتر از شکل کروی آن است و به راحتی روی هم چیده میشود.
در نهایت این ایدهی احمقانه، حسابی پولساز شد. امروزه در همهی دنیا به پرورش هندوانهی مکعبی میپردازند.
10- موزهی هنرهای زشت
موزهی هنرهای زشت (هنرهای بد) ، در ایالت ماساچوست، تنها موزهی دنیا است که آثار زشت را در خود نگه میدارد.
ایدهی اولیهی این موزه پس از پیدا کردن تابلوی نقاشی «لوسی در مزرعه گلها» ، به ذهن صاحب این ایده – یعنی «اسکات ویلسون» – رسید.
او عقیده دارد که برای یک اثر هنری بد، به اندازهی یک اثر هنری زیبا، انرژی و وقت صرف شده است؛ پس اثر هنری بد نیز باید به نمایش گذاشته شود.
اسکات ویلسون، ۴۰۰ اثر هنری زشت دنیا را جمعآوری کرد و سپس این ایده، جزو ایده های احمقانه پولساز شد؛ چون این آثار زشت، نه تنها در بوستون، دو نمایشگاه دائمی دارند بلکه ساعات رزرو آنها همیشه پر است.
سخن آخر
- من میخواهم پولدار شوم.
- من میتوانم پولدار شوم.
- من پولدار خواهم شد.
- من باید پولدار شوم.
- من پولدارهستم.
اکثر افراد با مورد اول شروع میکنند اما تعداد کمی به مورد آخر میرسند. نکتهی مهم این است که کسانی که به مورد آخر میرسند، لزوماً حسابشان پر از پول نیست.
اکثر آنها ایدههایی داشتهاند که بسیار مورد توجه واقع شده. ایدههایی جدید، کاربردی و حتی احمقانه
صاحب ایدههایی که در این مطلب معرفی کردیم، کسانی بودند که با در نظر گرفتن مشکلات کوچک و یا نگاهی متفاوت به مسائل، پولدار شده بودند. هرگز ایدههایی که به ذهنتان میرسد را دست کم نگیرید؛ حتی اگر آن ایده از نظر دیگران مسخره و یا احمقانه است! شاید همان ایده، روزی جزو ایده های احمقانه پولساز شود
مطالب مرتبط با ایدههای عجیب
خلاقیت یعنی تبدیل ایدههای جدید، عجیب و یا حتی احمقانه به واقعیت! ایدههایی که دیگران را به وجد بیاورد و یا شوکه کند. در این مطلب در مورد ایده های احمقانه ای گه صاحبانشان را میلیاردر کرده بودند صحبت کردیم، بد نیست اگر بیشتر در مورد خلاقیت بخوانیم. اگر علاقهمند هستید در مورد خلاقیت بخوانید مطلب زیر را از دست ندهید.
شاید فکر کنید کارآفرینی نیاز به سرمایه زیاد دارد، البته حق دارید ذهن ما پر از محدودیت شده است! چیزی که در ذهن همهی ما جا افتاده این است: شروع هر کاری نیاز به سرمایه دارد.. در مطالب زیر ما در مورد این موضوع حرف میزنیم که کارآفرینی بدون سرمایه زیاد چگونه است.
قطعاً دو برابر کردن پول، کار راحتی نیست اما غیرممکن هم نیست. حتی دو برابر شدن پول در یک هفته هم ممکن است؛ اگر هوشمندانه رفتار کنید. باید درست برنامه ریزی کنید، سخت کار کنید و تنبلی را کنار بگذارید. در مطلب زیر در مورد اینکه برای دو برابر کردن پولمان چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم صحبت خواهیم کرد.
تا دلتان بخواهد ایده های احمقانه پولساز ، زیاد است.
ما در این مطلب به 10 مورد از آن ایده های عجیب که صاحبانش را میلیاردر کردند ، اشاره کردیم.
شما چه ایدهی احمقانهای را میشناسید که پولساز شده است؟
علی آقای عزیز،
آرزوی موفقیت روز افزونتو میکنم…
کسی که مستحق ثروتمند شدنه، شخصیه ک کار میکنه…نه واقعا کسی ک پول داره، و به ریش آقایون و ابروی خانمهای زحمتکش میخنده…
ب قولی:
در اینجا همه چی قاطی پاتیه…پس بایدفقط نگاه کنیم…
سلام، بله بسیار جالب بود…اما مشکل ایرانیها ماشالله کم نیست،
اگریک ایرانی با ایده ای احمقانه یا مبتکرانه شروع بکار کنه، کافیه فقط تعدادی از محصولش بدست مصرف کننده برسه، بلافاصله ب دو روز نشده، اونقدر سریع ایده شو برمیدارن ک مبتکر بیچاره، درب و داغون میشه…
حتا افراد خیلی ثروتمند ک با داشتن ثروت شغلشون دزدیدن ایده های نو، از مبتکران کم وُسعه سریع محصول رو کپی کرده و زیر قیمت مبتکر اولیه وارد بازار میکنن…
در ابتدای دهه ۷۰، من دوبار ازین ایده های نه چندان احمقانه بسرم زد و خیلی راحت در ابتدا وارد بازار کردم، و خیلی زود اسم “طلوع” توبازار سر زبانها افتاد، شرایط مالیم داشت خوب میشد و مدل بمدل وارد بازار میکردم….ولی اقایی ک آشنا ب امور مشابه بود و بنوعی همکار من محسوب میشد، بطر غیر مستقیم تعداد زیادی از خودم خرید کرد و با نا…. تموم، جلو روی خودم، با قیمت زیرِ خرید خودش اونهارو فروخت، راضی شد ضرر کنه ولی من ناگهان همپا یا بالاتر ازون توبازار نشم…و خیلی راحت دست و پای منو جمع کرد و بعد اون هر مدل دیگه ای هم ارائه دادم، بلافاصله از سرش زد و حتا بدون سود پخش کرد تا کاملا منو از میدون بدر کرد…
بله دوستان، متاسفانه در ایران حق کپی رایت، آزاده و هیچ جای شکایت نداره…
خانم و آقایونِ منتظر ابتکار دیگران، دمتون خیلی خیلی گرم بابا
چقدر جالب و عجیب بود و ممنونم که این مواردا رو نوشتین، گاهی نیازه ببینیم که همه ی پولدارا هم صرفا بابای پولدار نداشتن یا به شغل خیلی عالی، فقط ایده و جسارت ارائه ی اون ایده رو داشتن.
دقیقا مثله تولید پایه ی سرم توی ایران که توسط یه دختر خانم نوجوان ایده ش جرقه خورد و اون دختر رو پولدار کرد!
با توجه به نیازات اطرافمون که ممکنه اصلا هم به چشم نیاد میشه بهترین ایده رو برای برطرف کردنش ارائه داد و چه بسا بشه ازش کاری پولساز ساخت…!
اگر لطف کنید و نظر منو بخونید، متوجه میشید ک بله، حد اقل ۹۰٪ افراد مبتکر، افرادی هستن که پشتشون گرمه و بلافاصله بعد عملی شدن فکرشون، روی تعداد زده و وارد بازار میکنن و در شروع اونقدر با قیمت پایین بدست مصرف کننده میرسونن ک برای افراد ثروتمند و ایده دزد، هم صرف نمیکنه کپی برداری کنن، ولی شخصی ک در توانش نیست محصولشو بتعداد و قیمت حداقل وارد بازار کنه، خیلی زود بن بست میشه و باید بشینه سماق بلکه و بُرد افراد دیگر رو از ایده خلاقانه خودش ببینه…
متاسفم ک در این کشور، در کنار اینکه هر کاری مجوز ۱۰۰٪ میخاد، همه جور سو استفاده آزاده و هیچ جرم قانونی نداره، مگر مواردی مثل کپی کردن از سروده ها و نوشته ها…که در واقع در این نوع موارد هم اگر پولدار باشی به هدف زدی، درغیر اینصورت در این نوع پیامدها هم دستت به هیچ جا بند نیست…
سلام به نظر شما پنچرگیری سیار با موتور سیکلت درمحل کار یا منزل چطور میشه موفق شد
خیلییییییییی جالب بود.خیلی این مطلب را دوست داشتم.طراحی صفحه ، اندازه فونت و سادگی صفحه هم به زیبایی و درک مطلب کمک کرد.مرسی از شما