امروز میخواهیم زندگینامه استیون هاوکینگ را روایت کنیم. دانشمند نابغهای که علیرغم تنگناهای شدید و سخت، در دنیای علم درخشید و نام او مانند کسانی چون انیشتین، نیوتن و گالیله، در حافظه تاریخ خواهد ماند و فراموش نخواهد شد.
زندگینامه استیون هاوکینگ فیزیکدان میتواند برای همه ما الهامبخش باشد. خیلی از ما آدمها محدودیتهای خود را بهانه میکنیم تا عدم موفقیت خود را توجیه کنیم. اما در ادامه میبینیم که چگونه فردی که به شدت از معلولیت رنج میبرد، توانست ازدواج کند، دکتری خود را بگیرد و در بین مردم دنیا، محبوبیت زیادی به دست آورد.
در این مطلب، به جنبههای مختلف زندگی هاوکینگ پرداختهایم. از جمله این که او در چه شرایطی متولد شد؟ خانواده او که بودند؟ چگونه با بیماری خود کنار آمد؟ دستاوردهای او برای دنیای علم چه بود؟ و چگونه به شهرتی جهانی رسید؟
بیشتر بخوانید: ضریب هوشی افراد مشهور و موفق
آنچه در ادامه درباره زندگینامه استیون هاوکینگ خواهید خواند
- تولد، دوران کودکی و تحصیلات
- بیماری، ازدواج، امید دوباره و کنار آمدن با محدودیتها
- زمینهی کاری و پژوهشی
- کتابهای استیون هاوکینگ و شهرت و محبوبیت او در جامعه
- عقاید استیون هاوکینگ در مورد تکنولوژی، دین و آدم فضایی!
- جملات معروف و به یاد ماندنی استیون هاوکینگ
- فیلمی که زندگینامه دانشمند استیون هاوکینگ را روایت میکند
- پایان زندگی و مرگ
تولد، دوران کودکی و تحصیلات
تولد و خانواده
استیون هاوکینگ، در تاریخ 8 ژانویه 1942 در شهر آکسفورد به دنیا آمد.
البته خانواده وی در لندن زندگی میکردند، اما به دلیل مصادف شدن روز تولد هاوکینگ با بمباران لندن توسط نازیها در جنگ جهانی دوم، خانواده وی برای سالم به دنیا آمدن هاوکینگ به شهر آکسفورد نقلمکان کردند و بعداً دوباره به لندن بازگشتند.
نام پدرش «فرانک هاوکینگ» بود که به عنوان پزشک در مناطق گرمسیری فعالیت میکرد و همواره در ماههایی از سال، در آفریقا به سر میبرد. او بعدها مدیریت بخش انگلشناسی مؤسسهی ملی تحقیقات پزشکی را برعهده گرفت.
نام مادرش «ایزابل هاوکینگ» بود که او هم در دانشگاه آکسفورد تحصیل کرده بود. در آن زمان، به دلیل تنشهای سیاسی و جنگ جهانی دوم، وضع مالی خانواده چنان مساعد نبود.
بعد از برگشت از آکسفورد, خانواده هاوکینگ در شهری در شمال لندن به نام «سنت آلبانز» ساکن شدند.
آنها در یک خانه شلوغ و قدیمی زندگی میکردند. هاوکینگ، دو خواهر به نامهای مری و فیلیپا و یک برادر به نام ادوارد داشت. اما ادوارد، فرزند خانواده نبود و پدر و مادر هاوکینگ او را به فرزندی پذیرفته بودند.
مطالعه، عادت رایج خانواده هاوکینگ بود. جالب است بدانید که آنها حتی هنگام صرف غذا نیز مطالعه میکردند. واقعیت جالب دیگر در مورد خانواده هاوکینگ، نگهداری زنبور عسل در زیرزمین خانه آنهاست.
تحصیلات
استیون هاوکینگ، ابتدا در مدرسه دخترانه سنت آلبانز درس میخواند. چرا که پسران میتوانستند تا 10 سالگی در این مدرسه درس بخوانند. از طرفی دیگر، این مدرسه محیطی مناسب برای آموزش بچهها بود.
اما استیون هاوکینگ، برخلاف آنچه که همه فکر میکنند، شاگرد زرنگی در دوران مدرسه محسوب نمیشد. هاوکینگ شاگرد بدخطی بود که معمولاً جزء نفرات آخر در بین همکلاسیهای خود بهشمار میرفت.
البته احتمالاً دلیل آن، بهرهمند نبودن از هوش و استعداد نبود. چرا که هاوکینگ عاشق بازیهای تختهای مثل تخته نرد و شطرنج بود. در دوران نوجوانی و به کمک دوستانش، با استفاده از قطعات بازیافتی، رایانهای ساختند که میتوانست معادلات ساده ریاضی را حل کند.
البته هاوکینگ، در مقاطع بالاتر دانشآموز زرنگی محسوب میشد. همیشه مطالعات فراتر از کتاب درسی داشت و دوست داشت که از کتاب درسی ایراد بگیرد. به همین علت، همیشه با معلمان مدرسه جروبحث میکرد.
در 17 سالگی، وارد دانشگاه آکسفورد شد تا به علاقه همیشگی خود، یعنی ریاضیات بپردازد. البته پدر او همواره دوست داشت که هاوکینگ شغل او را ادامه دهد و پزشک شود، اما علاقه هاوکینگ به ریاضیات بود و پزشکی را انتخاب نکرد.
البته رشته ریاضی در آن زمان، بازار کار خوبی نداشت و دانشگاه آکسفورد مدرک تخصصی در این رشته ارائه نمیکرد. به همین علت، هاوکینگ تصمیم گرفت که در رشتهی فیزیک و به خصوص، گرایش کیهانشناسی ادامه تحصیل دهد.
هاوکینگ بعد از اتمام مقطع لیسانس خود در آکسفورد، در سن 20 سالگی به دانشگاه کمبریج راه یافت تا دکتری خود را دریافت کند.
بیماری، ازدواج، امید دوباره و کنار آمدن با محدودیتها
بیماری
در سال آخر تحصیل در آکسفورد، یعنی حدوداً در سن 20 سالگی، کمکم علائم نوعی بیماری به سراغش آمده بود. زمین خوردن از پلهها، ناتوانی در بستن بند کفش و مشکل در راه رفتن، زندگی هاوکینگ را مختل کرده بودند.
سرانجام در 21 سالگی، به اصرار پدرش، برای معاینه پزشکی به بیمارستان رفتند. نتایج بسیار وحشتناک و فراتر از انتظارات بود. هاوکینگ، به یک بیماری بسیار نادر، درمانناپذیر و پیشروندهای (به نام ALS) مبتلا شده بود که به گفتهی پزشکان، نمیتوانست بیش از دو سال دیگر زنده بماند.
این بیماری، نوعی فلج اعصاب حرکتی را ایجاد میکند که به تدریج، تمام ماهیچههای بدن را از کار میاندازد.
بعد از این واقعه، هاوکینگ دچار اندوه و افسردگی شدیدی شد. رویای خود برای اتمام مقطع دکتری را بر باد رفته میدید. با این حال، دو اتفاق باعث شد که امید به زندگی هاوکینگ برگردد و بدون توجه به بیماریای که روز به روز محدودیتهای بیشتری برایش ایجاد میکرد، تحصیلات خود را در مقطع دکتری ادامه دهد.
بازگشت امید به زندگی
یکی از اتفاقاتی که باعث شد کمی امید به زندگی هاوکینگ بازگردد، ملاقات فردی در بیمارستان بود که به سرطان خون مبتلا شده بود و درد شدیدی را تجربه میکرد. این ملاقات، موجب شد که او به این نتیجه برسد که وضع میتوانست از این بدتر هم بشود.
اتفاق دوم که به مراتب برای هاوکینگ امیدوار کنندهتر بود، آشنایی با دختری به نام «جین وایلد» بود.
آشنایی و قرار ازدواج با جین وایلد توانست امید را به زندگی هاوکینگ بازگرداند. چرا که او برای ازدواج نیاز به شغلی داشت و بدون مدرک هم نمیتوانست به این شغل دست پیدا کند. بنابراین استیون هاوکینگ متمرکزتر و مصممتر از قبل به تحصیلات خود ادامه داد و نهایتاً در سال 1966، یعنی در سن 24 سالگی، دکتری خود را دریافت کرد.
نکتهای که زندگینامه استیون هاوکینگ را از سایر افراد متمایز کرد، روحیه و قدرت بالای او برای کنار آمدن با بیماری خود بود.
ازدواج و تشکیل خانواده
جین و استیون در سال 1965 با هم ازدواج کردند. و به ترتیب در سال 1967، 1970 و 1979 صاحب سه فرزند به نامهای «رابرت، لوسی و تیموتی» شدند.
البته فرجام این ازدواج، طلاق بود و آنها در سال 1995 از یکدیگر جدا شدند. در همان سال، هاوکینگ با پرستار خود به نام الین میسون ازدواج کرد که نهایتاً در سال 2006 از هم جدا شدند.
زمینهی کاری و پژوهشی
پژوهشها و نظرات علمی
زمینه اصلی پژوهشی و کاری استیون هاوکینگ، گرانش کوانتومی و کیهانشناسی بود.
در همین راستا اولین کار او، مقالهای است که در پایان دوره دکتری خود نوشته بود که «خواص جهانهای در حال انبساط» نام داشت. این مقاله، مقدمهای شد بر مقاله مشترک و معروف هاوکینگ و پنروز در سال 1970.
هاوکینگ برای مقالهای که در سال 1970 با همکاری «راجر پنروز» منتشر کرد، در دنیای علم معروف شد. این مقاله ثابت میکرد که اگر نسبیت عام انیشتین درست باشد، و البته اگر جهان دارای آن مقدار مادهای که ما مشاهده میکنیم باشد، آنگاه جهان باید از انفجاری بزرگ (همان بیگ بنگ) پدید آمده باشد.
در سال 1971 نیز، به همراه سه تن از همکاران خود، مقالهای با عنوان «سیاهچالهها» منتشر کرد که بر اساس آن، از نظریه ویلر با عنوان «تئوری بدون مو» حمایت میشد. این تئوری بیان میکند که ما میتوانیم سیاهچالهها را صرف نظر از اینکه از چه مادهای تشکیل شدهاند، طبق خواص آنها (بار الکتریکی، جرم و چرخش)، توصیف کنیم.
همچنین در سال 1993 هاوکینگ به همراه همکار خود «گری گیبون»، کتابی در مورد گرانش کوانتومی اقلیدسی منتشر کرد. و در سال 2005 نیز مقالهای تالیف کرد و در آن به نظریهای به نام «پارادوکس اطلاعات در سیاهچالهها» پرداخت. نظریهای که بیان میکند بخشی از اطلاعات فیزیک ورودی به سیاهچاله ممکن است برای همیشه از بین برود. البته در سال 2014 هاوکینگ این نظریه را بزرگترین اشتباه زندگی خود خواند.
هاوکینگ پیوسته در تمام این سالها مشغول کار و پژوهش بود و حتی تا زمان مرگ نیز دست از پژوهش نکشید. به طوری که مقاله «خروج آرام از تورم ابدی» در آوریل 2018 و حدوداً یک ماه بعد از مرگ هاوکینگ در مجله «High Energy Physics» منتشر شد.
دستاوردها، جوایز و افتخارات
کارنامهی کاری-پژوهشی استیون هاوکینگ، مملو از جوایز، مدالها و افتخارات مختلف است.
به طوری که پرداختن مفصل به همهی این افتخارات، خود به یک مطلب چند صد کلمهای نیازمند است. اما ما در این مقاله، به برخی از این افتخارات و جوایز به صورت فهرستوار، اشاره میکنیم:
- دارنده کرسی استادی ریاضیات لوکاس (که روزی به نیوتن متعلق بود) به مدت سی سال
- کسب مدال آزادی ایالات متحده که بزرگترین مدال غیرنظامی کشور آمریکا به شمار میرود در سال 2009
- کسب عنوان «بیست و پنجمین بریتانیایی بزرگ» در طی یک نظرسنجی در سال 2002
- جایزه پیشگامان علم در فیزیک بنیادی
- جایزه آلبرت انیشتین در فیزیک نظری
- عضویت در آکادمی سلطنتی علوم انگلستان در سال 1974
- مدال طلای علوم در سال 1975
- کسب درجه فرماندهی امپراتوری بریتانیا
علیرغم همهی این افتخارات، جالب است بدانید که استیون هاوکینگ هیچگاه موفق به کسب جایزه نوبل نشد.
کتابهای استیون هاوکینگ و شهرت و محبوبیت او در جامعه
استیون هاوکینگ چگونه به شهرت رسید؟
هاوکینگ جزء معدود دانشمندان و نظریه پردازانی بود که به شهرت جهانی رسید. شاید بتوان او را یکی از مشهورترین چهرههای علمی کل تاریخ در نظر گرفت.
دلایل متفاوتی را میتوان برای این شهرت برشمرد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
فعالیتهای پژوهشی
همانطور که گفته شد، استیون هاوکینگ بعد از بیماری خود، بیشتر از همیشه روی رشته خود متمرکز شد. به گفته خودش، بیماریاش باعث شد که فعالیتهای خود را به طور جدیتری دنبال کند.
او در طول زندگی کاری خود، پژوهشهای زیادی انجام داد و همانگونه که دیدید، بسیار مورد تقدیر قرار گرفت و توانست جایزهها و افتخارات بسیاری را از آن خود کند.
اما از مهمترین فعالیتهای پژوهشی وی که موجب شهرت هاوکینگ شدند، میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- تئوری بیگ بنگ یا نظریه تکینگی (Singularity): این نظریه بیان میکند که جهان در آغاز از نقطهای با چگالی بینهایت آغاز شده و همچنان در حال منبسط شدن است.
- درباره سیاهچالهها: هاوکینگ علاقه عجیبی به سیاهچالهها داشت و پژوشهای زیادی در این زمینه انجام داد. در واقع، سیاهچالهها زمانی تشکیل میشوند که ستارهای غولپیکر شروع به فروپاشی کند. هاوکینگ به این پی برد که علیرغم تصورات عموم مردم، سیاهچالهها سیاه نیستند و میتوانند تابش داشته باشند که این پدیده به افتخار وی، «تابش هاوکینگی» نامگذاری شد.
- تناقض اطلاعاتی سیاهچالهها: همچنین در راستای پژوهشهای دیگری نیز درباره سیاهچالهها، هاوکینگ نظریات دیگری همچون تناقض اطلاعاتی سیاهچالهها را بیان کرد که البته هنوز هم به اثبات نرسیده است. طبق این نظریه، اطلاعات فیزیکی در یک سیاهچاله ممکن است برای همیشه از بین برود.
هاوکینگ به خاطر کتابهایی که در مورد فیزیک و کیهان برای عموم مردم نوشته نیز معروف است. در ادامه به معرفی آثار مهم این فیزیکدان بزرگ میپردازیم.
پرفروشترین کتابهای علمی
تاریخچه مختصر زمان
این کتاب، اولین اثری بود که توسط هاوکینگ برای مخاطب عام نوشته شده بود. محتوای کتاب، شامل مفاهیم مختلفی مثل تئوری نسبیت، جاذبه، سیاهچالهها و … میشود.
این کتاب در سال 1988 منتشر شد و در مدت زمان کوتاهی به فهرست پرفروشترینها در آمریکا و انگلیس راه یافت. بهطوری که میلیونها نسخه از این کتاب در سراسر دنیا به فروش رفت و به دهها زبان مختلف ترجمه و چاپ شد.
جهان در پوست گردو
این کتاب نیز برای مخاطب عام نوشته شده است و عاری از فرمولهای دشوار و سخت است. به نوعی، جهان در پوست گردو، ادامه کتاب تاریخچه مختصر زمان محسوب میشود. این کتاب، در سال 2001 منتشر شد و مانند کتاب قبل، در مدت زمان کوتاهی، در صدر پرفروشترینها قرار گرفت.
این کتاب نیز حول مفاهیمی چون نسبیت عام، نظریه ریسمانها، تئوری تاریخهای چندگانه شکل گرفته است. هاوکینگ در این کتاب میکوشد با ترکیب نسبیت عام و تئوری تاریخهای چندگانه، نظریهای واحد بسازد و با آن به توضیح جهان بپردازد.
طرح بزرگ
این کتاب توسط هاوکینگ و همکارش، «لئوناردو ملودینو» نوشته شد. البته این کتاب، بیش از کتابهای قبلی با نظرات هاوکینگ درباره وجود خدا و آفرینش جهان آمیخته است. او وجود خدا را در این کتاب رد میکند.
او در این کتاب نیز مانند کتابهای قبلی از نظریات مختلفی همچون نظریه M، نسبیت عام انیشتین، فرضیه پل دیراک و … استفاده کرده و به توصیف جهان پرداخته است.
این کتاب درتاریخ 7 سپتامبر 2010 منتشر شد و پس از چند روز به یکی از پرفروشترین کتابهای سایت آمازون تبدیل شد.
هاوکینگ در تمام طول عمر خود حدود 15 کتاب تألیف کرده که مشهورترین آنها را معرفی کردیم. حال به صورت فهرستوار، به برخی از کتابهای دیگر او میپردازیم.
- نگاره شکوهمند
- تاریخچه مختصرتر زمان
- دریچهای به سوی کیهان
- بر شانههای غول
- گنجینه کیهانی
- نظریهای برای همه چیز
عقاید استیون هاوکینگ در مورد تکنولوژی، دین و آدم فضایی!
در مورد خدا و دین
استیون هاوکینگ, یک آتئیست بود. یعنی به وجود خدا اعتقاد نداشت. طبیعتاً با وجود بیاعتقادی به خدا، تعجبی نداشت که جهان پس از مرگ و آخرت را هم داستانی کودکانه بخواند. او درباره زندگی پس از مرگ میگوید:
زندگی پس از مرگ، یک داستان خیالی است برای افرادی که از مرگ میهراسند.
من بارها اشاره کردهام که مغز مانند یک کامپیوتر است؛ زمانی که نتواند کار کند، از فعالیت خود دست میکشد. هیچ ملکوت و جهان پس از مرگی برای کامپیوترهای خراب وجود ندارد!
اینها، داستانی زیبا برای کسانی است که از تاریکی میترسند.
استدلال هاوکینگ این بود که ما در دنیای امروز علم را داریم. با وجود علم هم میتوانیم پدیدههای جهانی را توضیح بدهیم. در واقع هاوکنیگ، معتقد بود که با وجود نیروی گرانش، جهان میتواند خود را از هیچ به وجود آورد و نیازی به وجود خدا برای آفرینش جهان نیست.
هوش مصنوعی و نابودی انسان
استیون هاوکینگ بعد از جراحیای که در سال 1985 داشت، قدرت صحبت کردن خود را نیز از دست داده بود. علت جراحی، گرفتگی نای در اثر بیماری ذاتالریه بود. بیماران مبتلا به ALS حساسیت زیادی نسبت به این بیماری دارند و معمولاً در صورت ابتلا به این بیماری، فوت میکنند.
اما هاوکینگ بعد از ابتلا به این بیماری، دچار گرفتگی تنفسی شد که با جراحی نای، این مشکل بهبود یافت؛ اما هاوکینگ، برای همیشه توانایی حرف زدن خود را از دست داد.
استیون هاوکینگ بعد از این واقعه چگونه صحبت میکرد؟
دستگاهی که برای استیون هاوکینگ در نظر گرفته شده بود، مجهز به یک سیستم هوش مصنوعی بود که یاد میگرفت وی چگونه صحبت میکند و بر این اساس، لغاتی را به هاوکینگ پیشنهاد میداد تا آنها را انتخاب کند و سیستم صوتی دستگاه، طبق انتخابهایی که هاوکینگ انجام میداد، حرف میزد.
هاوکینگ در ابتدا با دو انگشتش این لغات را انتخاب میکرد. اما زمانی که این دو انگشت نیز از کار افتادند، حسگر فروسرخی روی عینک وی تعبیه شد که به حرکت ماهیچه گونه هاوکینگ حساس بود و عملاً با حرکت این ماهیچهها لغتها انتخاب میشدند و هاوکینگ اینگونه صحبت میکرد.
در تمام این مدت، استیون هاوکینگ شاهد امکانی بود که هوش مصنوعی برای او به ارمغان آورده بود. البته، این نوعی ساده و غیرپیچیده از هوش مصنوعی بود که هاوکینگ با آن کار میکرد.
با این حال، هاوکینگ همواره در مورد خطرات ناشی از هوش مصنوعی هشدار میداد و میگفت:
هوش مصنوعی، میتواند یک خطر واقعی در آیندهای نه چندان دور باشد. چرا که میتواند خودش، خودش را تقویت کند و از ما انسانها پیشی بگیرد.
سفر به فضا و موجودات فضایی
علاوه بر هوش مصنوعی، استیون هاوکینگ در مورد وجود موجودات فضایی هم هشدار میداد و میگفت که با وجود میلیاردها کهکشان که در هر کدام، میلیاردها ستاره وجود دارد، بعید است که زمین تنها سیاره دارای حیات باشد.
او معتقد بود که احتمال دارد بیگانگان فضایی، به فکر استعمار زمین و استفاده از منابع آن باشند. همچنین این را هم میگفت که احتمالاً حیات آنها برخلاف انسانها، مبتنی بر DNA نیست و ما در برابر بیماریهای آنها مقاوم نیستیم.
همچنین جالب است بدانید که او علاوه بر این، معتقد بود که انسان باید جای خود را در فضا پیدا کند و بتواند در فضا جایی برای زندگی خود بیابد، در غیر اینصورت احتمال نابودی بشریت با افزایش روزافزون خطرات مختلف وجود دارد. از نظر او، خطراتی مثل افزایش جمعیت، گرمایش زمین و برخورد سیارکها ممکن است منجر به انقراض جمعی انسانها شود.
جملات معروف و به یاد ماندنی استیون هاوکینگ
در مورد معلولیت:
توصیهی من به سایر افراد ناتوان و از کارافتاده این است که روی چیزهایی تمرکز کنید که ناتوانی شما، مانع از خوب انجام دادن آن نمیشود و هرگز افسوس چیزهایی که مخل آن هستند را نخورید. نگذارید روحتان مانند بدنتان ناتوان باشد.
درباره زندگی:
هر چقدر که زندگی سخت به نظر برسد، همیشه چیزی وجود دارد که انجام بدهید و در آن موفق شوید.
زندگی مصیبتبار میشد اگر بامزه نبود.
در خصوص دانش:
بزرگترین دشمن انسان ناآگاهی و جهل نیست، بلکه توهم دانستن است.
هدف من ساده است و آن درک کامل جهان است، این که چرا این طور هست و اصلاً چرا وجود دارد.
فیلمی که زندگینامه دانشمند استیون هاوکینگ را روایت میکند
فیلمهای متعددی در مورد زندگی استیون هاوکینگ ساخته شده است. یکی از مشهورترین فیلمهایی که درباره زندگی این دانشمند ساخته شده است، فیلم «Theory of everything» میباشد.
این فیلم، در سال 2014 منتشر شد و بر پایه کتاب «سفر به بینهایت: زندگی من با استیون» نوشته جین وایلد، همسر اول هاوکینگ، ساخته شده است.
این فیلم سر و صدای زیادی کرد و توانست جوایز متعددی هم نصیب خود بکند. در ادامه میتوانید بخشی از تریلر این فیلم جذاب را مشاهده کنید.
البته پیشنهاد ما این است که علاوه بر تیزر، حتماً این فیلم را به صورت کامل تماشا کنید.
پایان زندگی و مرگ
استیون هاوکینگ سرانجام در تاریخ 14 مارس 2018 در منزلش واقع در کمبریج، تسلیم شد. تسلیم بیماریای که به گفته پزشکانش قرار بود 50 سال پیش، او را از پای در بیاورد.
استیون هاوکینگ، در کنار بزرگانی چون داروین و نیوتن، در کلیسای وست مینستر لندن به خاک سپرده شد.
روی سنگ قبر وی نیز به وصیت خودش، معادله تابش هاوکینگ حک شد. این معادله، مهمترین دستاورد علمی در زندگی هاوکینگ بود.
مطالب مرتبط با زندگینامه استیون هاوکینگ
زندگینامهها
خواندن و شنیدن داستان زندگی انسانهای موفق، الهامبخش آنهایی است که تازه در مسیر موفقیت گام برداشتهاند. زندگی انسانهای موفق به ما نشان میدهد که موفقیت یک رویا نیست. باید برای آن تلاش کرد. باید از افرادی که در این مسیر ثابتقدم بودهاند الگو گرفت و راه خود را یافت.
ما در پادکست پرشنونده کارنکن، به مسیر شغلی و داستان موفقیت آنها در این مسیر پرداختهایم. پیشنهاد میکنیم این گفتوگوهای ارزشمند را از دست ندهید.
و مطلب زیر را که به معرفی افراد کارآفرین موفق معلول، کسانی که با سرسختی، محدودیتها را کنار زدهاند میپردازد، حتماً بخوانید.
در مورد استعدادها
یکی از عوامل تمایز و موفقیت ما، پرورش استعدادها است. شاید بیراهه نباشد که بگوییم هاوکینگ اگر در رشتهی دیگری به جز فیریک فعالیت میکرد، نمیتوانست موفق شود. چرا که از همان ابتدا به ریاضیات علاقه داشت و نهایتاً در رشتهی فیزیک که با ریاضیات مرتبط است تحصیل کرد و موفق شد.
از آنجایی که ما معتقدیم استعداد نقش مهمی در مسیر شغلی و تحصیلی افراد دارد، تصمیم گرفتیم تستهای متنوعی را برای شناخت استعدادهای شما در نظر بگیریم. با کلیک بر روی لینکهای زیر میتوانید به این تستها دسترسی داشته باشید. پیشنهاد ما این است که حتماً برای شناخت و پرورش استعدادهای خود وقت بگذارید.
در خصوص انگیزه
احتمالاً شما هم در بررسی زندگینامه استیون هاوکینگ به این نتیجه رسیدید که هاوکینگ از انگیزه زیادی برای ادامه زندگی برخوردار بود. چرا که بدون انگیزه نمیتوان همزمان با وجود بیماری کشندهای مثل ALS، به کارها و پژوهشهای بزرگ دست زد. هاوکینگ نمونه برجستهای از افرادی بود که توانست انگیزه را در خود زنده نگه دارد.
راههای مختلفی برای افزایش انگیزه وجود دارد. خواندن کتابهای انگیزشی، دیدن فیلمها و گوش کردن به پادکستهای انگیزشی میتواند به ما کمک کند تا انگیزه خود را برای رسیدن به اهدافمان از دست ندهیم. ما در مطلبی دیگر، به معرفی برخی از بهترین پادکستهای انگیزشی به طور جداگانه پرداختهایم. پیشنهاد میکنم این مطلب را از دست ندهید.
سوالات پرتکرار در مورد زندگینامه استیون هاوکینگ
هاوکینگ هیچگاه درباره ضریب هوشی خود صحبت نکرد و پاسخی به دیگران نداد. او معتقد بود که ضریب هوشی، موضوع مهمی نیست و در جواب سوالی که در مصاحبه نیویورک تایمز در سال 2004 درباره ضریب هوشی او پرسیده شده بود گفت: «اصلاً نمیدانم. کسانی که پُز آیکیو خود را میدهند بازنده هستند».
هاوکینگ با استفاده از هوش مصنوعیای که برای او ساخته شده بود حرف میزد. این دستگاه، شیوه فکر کردن هاوکینگ را بلد بود و بر این مبنا، کلمات را به او پیشنهاد میداد تا در دستگاه انتخاب کند. بعد از انتخاب کلمات، سیستم صوتی دستگاه جملات را بیان میکرد.
در این مطلب، به جنبههای مختلف زندگینامه استیون هاوکینگ پرداختیم و دیدیم که چگونه این فیزیکدان، علیرغم معلولیت و بیماریای که داشت، خود را با شرایط سازگار کرد و به موفقیت رسید.
آیا شما افراد موفق دیگری را میشناسید که با وجود محدودیتهای جسمانی، به هدف خود رسیده باشند؟ یا استیون هاوکینگ را یک نمونه استثناء میبینید؟
به نظر شما چه عواملی به زندگی این افراد، امید و انگیزه میدهند؟