در رنکینگ بوکسورهای سنگینوزن، مایک تایسون در رتبه شانزدهم جهان قرار داره و تا رتبه اول فاصله نسبتاً زیادی داره.
پس چرا همه ما اونو میشناسیم؟!
یا اگر نشناسیم باز هم با شنیدن نام تایسون به یاد بوکس میافتیم!
این در حالیه که حتی اسم نفرات بالاتر از او مثل ولادیمیر کلیچکو یا لنوکس لوئیس را یک بار هم نشنیدیم!
کمتر از ده دقیقه دیگه به جواب این سوال میرسیم🙂
نبود یک منبع درست برای معرفی این بوکسور مشهور و وجود شایعات فراوان، شناخت اونو سخت میکنه.
من با بررسی مصاحبهها و منابع معتبر، یک بیوگرافی منسجم و دقیق براتون مهیا کردم.
مطمئناً شما بعد از خوندن این مطلب دیدگاه جدیدی نسبت به بوکس پیدا میکنید!
⚠️ضمناً !
پیشنهاد میکنم اصلاً دیدن ویدئوها رو از دست ندید؛ زمان زیادی نمیگیرن ولی خیلی تاثیرگذارند😊✌️
اگر شما هم به دنبال شناخت درستی از مایک تایسون هستید، با من همراه باشید.
فهرست مطالب
- بیوگرافی و زندگینامه
- کارنامه ورزشی
- اخبار و حواشی
- دنیای سینما
- اطلاعات بیشتر
بیوگرافی و زندگینامه مایک تایسون
اصولاً خوندن زندگینامه شخصیتهای بزرگ فواید زیادی داره.
با این کار جدای از آشنایی با روش حل بحران، ما فرصت اینو پیدا میکنیم که در دنیای شخص زندگی کنیم و دنیا رو از دید اون ببینیم.
با تکرار نکردن اشتباهات و الگوبرداری از روش زندگیشون، بدون هیچ هزینهای تجربههای اونها رو به دست میاریم و در دنیای خودمون به کار میگیریم.
این بیوگرافی جذاب و نسبتاً کوتاه، پر از نکاتی هست که برای افراد تیزبین و نکتهسنج حکم نقشه گنج رو داره.
بریم ببینیم این آقای مایک تایسون اصلاً کی بوده و چیکارا کرده😊🤔
کودکی و مشکلات
مایک تایسون در سیام ژوئن سال 1966 در محله «بدفورد – استویوزانت» بروکلین به دنیا اومد.
او آخرین فرزند خانواده بود و یک خواهر و برادر بزرگتر هم داشت.
دوران کودکی مایک با مشکلات زیادی همراه بود😥
زمانی که تنها دو سالش بود پدرخواندش اونا رو رها کرد و لورنا اسمیت (مادر مایک تایسون) رو با سه فرزند تنها گذاشت.
مایک که کودکی خجالتی و کمحرف بود در محلهای مجبور بود به بازی های کودکانه بپردازه که به انواع جنایتها شناخته میشد و همیشه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت.
بذر خشونت
او سرگرمی کودکی خودش رو یافته بود؛ بازی با کبوترها.
📌 اولین دعواش هم به همین دلیل اتفاق افتاد:
جوانی که از مایک بزرگتر بود یکی از کبوترهای اونو برداشت و شروع کرد به اذیت کردن کبوتر.
با وجود التماسهای مایک برای پسگرفتن کبوترش، جوان سر اون کبوتر رو از بدنش جدا کرد و به جلوی مایک انداخت.
مایک هم با خشم زیاد به سمت اون پسر حملهور شد و به شدت اونو زد.
زمانی که مایک تایسون 10 سالش بود خانوادش بهخاطر مشکلات مالی مجبور شدن شهر خودشون رو ترک کنن.
اونا به محله کمبرخوردارتری در نیویورک رفتن که اونجا هم جرم و مواد مخدر خیلی رایج بود.
زمانی که از واژه جرم استفاده میکنیم، منظورمون دار و دسته خلافکارهاست، ناپدید شدن دخترها و پیدا شدن جنازه در خونههای خالیه.
رزی پِرِز
اون محله [براونزویل، بروکلین] جای خوبی برای زندگیکردن نبود …
بازداشتگاه نوجوانان
این محیط های آلوده تاثیر زیادی روی مایک نوجوان داشت. طبق گفته خودش، او از یازده سالگی مصرف کوکائین رو شروع کرد و به منازل دستبرد میزد. زمانی که فقط سیزده سال داشت بیشتر از 30 بار توسط پلیس دستگیر شد.
در 16 سالگی هم مادرش رو از دست داد و این هم غمی شد بر روی غمهای دیگرش:
من هرگز مادرم را از دیدنم خوشحال و مفتخر نکردم…
مایک تایسون
برای تربیت و کنترل مایک تایسون که تقریباً یک سابقهدار به حساب میاومد، اونو با اجبار به مدرسه پسرانه تریون در نیویورک فرستادن که مثل بازداشتگاهی برای نوجوانان بود.
معجزه بوکس
مایک تایسون در اونجا با بابی استوارت آشنا شد، کسی که درگذشته به صورت آماتوری بوکس کار میکرد و مشاور نوجوانان در اون مدرسه بود.
بابی استوارت متوجه مهارت تایسون در دعوا کردن شد.
سر همین قضیه آموزش دادن اصولی و حرفهای بوکس رو به اون شروع کرد.
و شاید این اتفاقی بود که مایک رو از لجنزار جنایات درآورد و یک فرصت دوباره زندگی بهش داد.
بهترین مربی بوکس جهان
پس از گذشت چند ماه و با ادامه تمرینهای بوکس مایک تایسون با آقای استوارت، اتفاق جالبی افتاد:
مربی بزرگ و مشهور بوکس آقای کاس داماتو به نیویورک اومد و در اونجا باشگاه بوکس Catskill Boxing Club رو تأسیس کرد، از شانس خوب تایسون این باشگاه در نزدیکی همون مدرسه نوجوانان قرار داشت.
مربی مایک یعنی بابی استوارت به این نتیجه رسیده بود که دیگه چیزی نداره که بخواد به مایک آموزش بده و هرآنچه تکنیک بلد بوده بهش یاد داده، برای همین با آقای داماتو تماس میگیره و ازش میخواد که مایک تایسون رو به شاگردی بپذیره.
از طرفی کاس داماتو هم بعد از تربیت بوکسورهای بزرگی مثل فلوید پترسون و خوزه تورس دیگه به صورت جدی به کسی بوکس آموزش نمیداد و زمان آزاد زیادی هم داشت؛ به همین دلیل درخواست بابی استوارت رو پذیرفت و مایک رو به باشگاهش دعوت کرد.
پس از مدت کوتاهی آقای داماتو متوجه بدن فوقالعاده، مهارت و انگیزه این نوجوان بداخلاق شد؛ برای همین از دو نفر دیگه به نامهای تدی اطلس و کوین رونی خواست که اونو در تربیت تایسون همراهی کنن.
خیلی زود یک تیم قوی و کارآزموده برای مایک تایسون به وجود اومد.
مثل پدر
ولی موضوع به همینجا ختم نمیشه، انگار یک اتفاق جالبتر درحال رخدادنه🙂
داماتو که از مرگ مادر تایسون و مشکلات کودکیش باخبر شده، مایک رو به خودش نزدیکتر میکنه و یک رابطه عاطفی بین او و مایک بهوجود میاد. تا حدی که مایک واقعاً یکی از اعضای خانواده داماتو به حساب میاومد؛ با اونها غذا میخورد، در خونهشون میخوابید، کارهای خونه رو انجام میداد و در اونجا اقامت میکرد.
انگار از اول داماتو پدر تایسون بوده نه شخص دیگهای:
تا آنزمان کسی حتی یک کلام سخن زیبا درمورد من نگفته بود؛ خوش داشتم که یکسره دوروبَرِ این پیرمرد بپلکم؛ چون حسی را در من زنده کرد که دوست داشتم.
مایک تایسون
ذهنیت یک قهرمان
کاس داماتو تنها روی مهارتهای بوکس تایسون کار نمیکرد، او از کودکی سخت مایک باخبر بود، میدونست که چقدر مورد تمسخر قرار گرفته و اعتماد به نفسش خورد شده؛ به خاطر همین به توسعه فردی او نیز اهمیت زیادی میداد.
داماتو همیشه به تایسون میگفت که:
تو بهترین مبارز سنگینوزن جهان میشوی و خیلی فوقالعادهای.
کاس داماتو
تأکید زیادی بر روی کنترل خشم و استفاده درست ازش رو داشت و انصافاً خیلیخوب تونسته بود مایک تایسون خشمگین و جنایتکار رو رام کنه.
در همون وقتا که مایک و تیم آقای داماتو سخت تلاش میکردن، بالاخره زمان مسابقات فرا رسید. حالا این مایک تایسون بود که باید خودی نشون میداد.
تایسون در دو سال متوالی یعنی 1981 و 1982 تونست برنده مدال طلای المپیک جوانان بشه.
برای همه عجیب بود که جوانی 18 ساله دارای چنین هیکل و قامتی باشه، انگار از همون اول زیرساخت لازم برای قهرمانی سنگینوزن جهان رو داشت🙂
یک اتفاق تلخ
سه چهار سالی همه چیز داشت خوب پیش میرفت.
بعد از المپیک جوانان و چند تا خورده مبارزه دیگه تایسون بالاخره پا به دنیای حرفهایها گذاشت و اولین مبارزه حرفهای خودش رو در سال 1985 و در هجده سالگی تجربه کرد.
در 28 مسابقه اولش رکورد 26 ناکاوت رو بهجا گذاشت که حسابی سر و صدا کرد.
📌 درگوشی: خیلی آماتوری بخوام بگم، ناکاوت به حالتی در مسابقه گفته میشه که حریف دیگه توانایی ایستادن روی پاهاشو نداشته باشه.
از طرفی کاس داماتو خیلی خوب تونسته بود خشم درونی مایک رو هم تحت کنترل دربیاره؛ آرامش درونی و اعتماد به نفس کاملاً مشهود بود. مصرف مواد و سرقتو کنار گذاشته بود و دیگه خبری هم از درگیریهای خیابانی نبود.
اما
در بهترین روزهای زندگی مایک بدترین اتفاق ممکن افتاد؛ کاس داماتو از دنیا رفت …
مرگ کاس داماتو شوک بزرگی به مایک وارد کرد.
پدر و استادش رو از دست داده بود.
به مرز افسردگی رسید و این احتمال وجود داشت که موفقیتش در ورزش رو هم از دست بده؛ چون زمانی این اتفاق افتاد که مایک تازه به دنیای حرفهای خودش پا گذاشته بود و اونقدرا ریشه محکمی نداشت.
در تمام مصاحبههایی که بعد از این اتفاق با مایک تایسون انجام شد؛ وقتی اسم آقای داماتو میاد، قهرمان سنگین وزن جهان، ناخودآگاه بغض گلوشو میگیره و اشک میریزه.
همه نگاهها به مایک جوان هست؛ آیا بدون کاس داماتو هم میتونه پیروز میدان باشه؟
مایک تایسون ؛ سریع و خشن
1. سریع
در سال بعد مبارزهای برنامهریزی شد.
این مسابقه اولین مسابقهای از تایسون بود که بهصورت زنده در ایالات متحده پخش سراسری میشد.
تایسون در این مسابقه مقابل جسی فرگوسن قرار گرفت.
این مبارزه برخلاف مبارزات قبلی مایک که اکثراً تو راند اول تموم میشدن، تا راند پنجم طول کشید و در نهایت مایک برنده شد.
ضربه هولناکی که در راند پنجم به فرگوسن زد و اونو به زمین انداخت نشون داد که این مایک همون مایک قدرتمند سابقه و چیزی عوض نشده.
مایک قدرت خودش رو حفظ کرده بود اما مثل قبل آروم نبود، از ضربات و نحوه مبارزش میشد خشم درونش رو حس کرد.
در همون سال مسابقات دیگری هم برای مایک تایسون برنامهریزی شد و مایک یکی پس از دیگری حریفها رو در هم میکوبید، جوانی که هنوز 20 سالش نشده در رده سنگینوزن داشت نامداران دنیای بوکس رو خیلی راحت از میدون به در میکرد و برنده میشد.
به هر حال اون از شاگردان کاس داماتو بزرگ بود🙂
به عنوان مثال مسابقهاش با مارویس فریزیر پسر جو فریزیر بزرگ؛ مردی که اولین شکست محمدعلی کِلی رو رقم زده بود.
این مسابقه هم در ایالات متحده به صورت زنده پخش سراسری میشد و همه نظارهگر این نبرد بودن.
با شروع مسابقه مایک تایسون با رقصپای خاصش به سمت حریف حملهور شد و خیلی طول نکشید که کارش رو تموم کنه.
فقط 24 ثانیه !
اصلاً خودتون ببینید من بیشتر از این راجع بهش چیزی نگم:
این مسابقه سریعترین ناکاوت مایک تایسون هم بود که در اون سن و سال و با چنین رقیبی انجام میداد.
2. خشن
در این مسابقه یک چیز دیگه هم خیلی مشهود بود: خشم مایک تایسون!
معمولاً مشتهای تایسون اونقدر نقطهزن و قدرتمند بودند که بعد از اصابت، حریف با همون ضربه ناکدون میشد.
و کاس داماتو به مایک یاد داده بود وقتی که حریف به زمین افتاد دیگه بهش ضربهای نزنه؛ ولی همونطور که دیدید تو این مبارزه مایک حتی زمانی که مارویس درحال زمین افتادن هست بازم ضربات سنگینی بهش وارد میکنه و دیگه اون رفتار جوانمردانه رو نداره.
البته که طبیعیه چون دیگه کاس داماتویی وجود نداره🙂
شاید دلیل تمام اتفاقهای ناگوار و جرایم اخلاقی که بعداً مرتکب شد همین نبود کاس داماتو باشه …
روز موعود
راه قهرمانی
مایک تایسون اون روزا تمام مسابقات رو فقط برای رسیدن به یک چیز پیروز میشد؛ رسیدن به کمربند WBC.
📌 درگوشی: واژه WBC مخفف عبارت World Boxing Council به معنی شورای جهانی بوکس هست. این کمربند یکی از چهار کمربند اصلی مسابقات بوکس قهرمانیه و خیلی خفنه دیگه🙂
بعد از چند مبارزه دیگه بالاخره روز موعود فرا رسید، اولین مسابقه مایک تایسون برای قهرمانی سنگینوزن جهان.
در مقابلش دارنده کمربند WBC یعنی تروور بربیک قدرتمند و مغرور ایستاده بود، شخصی که محمدعلی کِلی رو شکست داده بود.
بربیک قبل از شروع مسابقه خطاب به خبرنگارا گفت:
در این مبارزه به او [مایک تایسون] یاد خواهم داد چطور بازی کند. کاملاً آرامم. این بهترین اتفاقی است که در تمام عمر برایم افتاده.
تروور بربیک
سالن مبارزه مملو از جمعیت بود و بازیگران و افراد مشهور هم در اون روز اومده بودن که مسابقه رو از نزدیک ببینن، خود محمدعلی کلی هم حضور داشت.
همه نگاهها به مایک تایسون 20 و خوردهای ساله که تا به اون روز هیچ شکستی نداشت؛ آیا این بار هم میتونه پیروز بشه؟
فقط نگاه کنید..!
در کمتر از 6 دقیقه بربیک رو نابود کرد، تایسون به حریفش مجال خودنمایی نداد.
بوکسورهای بزرگ وقتی به زمین میخورن برای حفظ آبرو هم که شده هرچه سریعتر از روی زمین بلند میشن که همه چیز رو عادی نشون بدن ولی همیشه موفق نیستن😊
همونطور که دیدید ضربات سنگین مایک تایسون هوش از سر بربیک برده بود و بربیک وقتی از جاش بلند شد نتونست تعادلش رو حفظ کنه و روی عکاسا و فیلمبردارا افتاد …
مطمئناً این مبارزه نمیتونست بهترین اتفاق عمر بربیک باشه، بدترین شاید ولی بهترین نه!
تایسون با ناک اوت فنی و بردن این مسابقه، کمربند WBC رو بدست آورد و با بیست سال و چهار ماه در سال 1986 جوانترین قهرمان سنگینوزن جهان شد.
مقتدر و جاودانه
بعد از این مبارزه تایسون شهرت جهانی پیدا کرد.
به برنامههای مختلف تلویزیونی میرفت و با اونها مصاحبه میکرد.
حتی یک شرکت بازیسازی ژاپنی بازیشو ساخت و بیشتر از یک میلیون نسخه ازش به فروش رسوند.
اون روزا آوازه مایک تایسون به ایران هم رسیده بود، جوونای لات اغلب ارادت زیادی بهش داشتن؛ طوری که آخر اسم خودشون یه «تایسون» هم اضافه میکردن: مثل محمد تایسون، علی تایسون و …
مدعیان بزرگ دنیای بوکس برای پسگرفتن کمربند WBC مایک تایسون رو به مبارزه دعوت میکردن، ولی هیچکدوم موفق به پس گرفتنش نشدن و تایسون همیشه پیروز بود.
بلندپروازیهای مایک تایسون به همینجا ختم نمیشد!
او دنبال گرفتن عنوانهای دیگهی قهرمانی بود و همینکار رو هم کرد؛ با شکست دادن پینکلون توماس و تونی تاکر موفق به کسب کمربند WBA و IBF شد.
با این پیروزیها او اسم خودش رو جاودانه کرد و اولین بوکسوری شد که همزمان سه کمربند WBC و WBA و IBF رو داره.
از مبارزههای مهم بعدیش میتونم به مبارزش با لری هولمز اشاره کنم.
اما قبل از اینکه به خود مبارزه بپردازیم بهتره مطلبی رو بگم که خیلی کمتر بهش اشاره شده و دونستنش کمک شایانی به شناخت مایک تایسون میکنه.
به یاد اسطوره
یک مبارزه فراموشنشدنی
برگردیم به هشت سال قبل، یعنی اکتبر 1980 که یکی از تلخترین اتفاقات تاریخ بوکس رقم خورد.
اون موقع مسابقهای بین محمدعلی کلی و لری هولمز انجام شد.
ولی این مسابقه چندان عادلانه نبود.
شاید بهتر باشه بهجای واژه مسابقه از لفظ جنایت! استفاده کنیم:
این مبارزه یک عمل شنیع بود، یک جنایت بود، تمامی برگزارکنندگان این مبارزه میبایست دستگیر میشدند. من میدیدم که او دچار مشکل شده است چرا که صحبت کردن، راهرفتن و قدرت مشتزنیاش آهسته شده بود. حتی با نگاه کردن به چهره او به راحتی قابل درک بود که او درحال فرو ریختن است. در نهایت او به شدت کتک خورد اما هرگز بر زمین نخورد چون او محمدعلی بود…
پزشک محمدعلی
محمدعلی کلی دو سال قبل از ورزش کنارگیری کرده بود و از میادین دور بود، سن نسبتاً بالایی برای انجام یک مسابقه داشت و وجود بیماریهای مختلف از جمله نارساییمغزی شرایط رو برای محمدعلی خیلیسخت میکرد.
ولی مجبور بود که مسابقه بده، به جایزش (8 میلیون دلار) احتیاج داشت چون میخواست برای نیازمندان و فقرا بیمارستان بسازه.
از طرفی حریف محمدعلی که لری هولمز بود در شرایط فوقالعاده آمادهای قرار داشت..
این مسابقه برگزار شد و محمدعلی سخت کتک خورد، اما ناکدون نمیشد و به زمین نمیافتاد. بعد از چندین راند محمدعلی آسیب زیادی دید و مربیش بالاجبار مسابقه رو متوقف کرد و لری هولمز پیروز میدان شد.
📌 مایک تایسون 14 ساله هم شاهد این مبارزه بود …
یک پرانتز کوچولو
محمدعلی فرد بسیار محبوب و نیکوکاری بین همه افراد مخصوصاً سیاهپوستان بود، کتک خوردن چنین مرد بزرگی اون هم در شرایط ناعادلانه، مایک نوجوان رو خیلی عصبانی کرد و بهش انگیزه زیادی داد؛ انگیزه انتقام.
روز بعد از اون مسابقه، کاس داماتو به محمدعلی زنگ زد تا از احوالش بعد مسابقه جویا بشه.
و نکته جالب اینه که اون موقع مایک هم تازه وارد باشگاه داماتو شده بود تونست چند ثانیه با محمدعلی حرف بزنه.
در اون تماس مایک به محمدعلی قول داد که در آینده انتقامش رو از لری هولمز میگیره.
به صورت کلی بخوایم بررسی کنیم، محمدعلی یکی از مشوقهای اصلی مایک تایسون بود. مایک از بچگی طرفدار علی بود و ازش به عنوان قهرمان زندگیش یاد میکنه. رابطه صمیمی این دو قهرمان و احترامی که همیشه برای هم قائل بودن مثال زدنیه:
این یه بخش کوتاه از دیدارشون تو یک برنامس، ازوناست که بعد از دیدنش یه حال خوب و آرومی پیدا میکنید …
حرفهای تایسون راجع به علی و تعارفهایی که تیکه پاره هم میکنن رو ببینید فقط🥲
اونها در تمام مدت با هم دوست بودن.
حتی زمانی که محمدعلی پیر و فرتوت شده بود مایک بازم بهش سر میزد.
یه همچین رفیقی رو برای همتون آرزو میکنم🙂
به وقت انتقام
خب برگردیم به سال 1988، زمان مسابقه تایسون و لری هولمز.
شور و اشتیاق همه جای سالن رو فرا گرفته و مایک با عصبانیت زیاد وارد رینگ میشه.
محمدعلی کِلی هم اومده تا مسابقه رو از نزدیک ببینه؛ همون طور که یادتونه هولمز کسی بود که محمدعلی رو در آخرین مسابقش به شدت زده بود.
محمدعلی قبل از شروع مسابقه وارد رینگ شد تا به جمعیت حاضر ادای احترام کنه.
ولی یه اتفاقی افتاد …
بعد از ادای احترام به سمت مایک رفت و درگوشی چیزی بهش گفت:
!Remember what you said, get him for me
قولی که مایک در گذشته بهش داده بود رو یادآوردی کرد.
اما بردن این مسابقه که به این راحتیا نبود! لری هولمز در مدت 75 دوره مبارزه رسمیش یکبار هم ناکاوت نشده بود.
مسابقه شروع شد و تا راند چهارم اتفاقی نیفتاد. 20 ثانیه مونده به پایان راند چهارم تایسون بالاخره تونست اون ضربه مخصوص خودش رو به هولمز بزنه و تمرکزشو ازبین ببره، بعد با ضربات سنگین که پشت سر هم به طرف هولمز نشانه رفت حسابی از خجالتش دراومد.
تایسون با ناکاوت فنی برنده این نبرد شد و انتقام محمدعلی رو گرفت.
ازدواج مایک تایسون
تایسون الان دیگه یک سوپراستار حساب میشه.
فردی که هم قهرمان جهانه و هم بسیار پولدار!
چنین فردی قطعاً خیلی طرفدار داره …
هر بار که با مایک به جایی میرفتیم دخترها خودشون رو روی ماشین میانداختن و شماره تلفنشون رو به مایک میدادن…
راننده شخصی تایسون
مایک برای سر و سامان دادن به این اوضاع نابسامان غیراسلامی🙂 تصمیم به ازدواج گرفت و با خانم رابین گیونز ازدواج کرد.
رابین گیونز فارغالتحصیل دانشگاه سارا لارنس، یک بازیگر و مدل مشهور آمریکایی بود.
تایسون به گیونز خیلی علاقه داشت.
در مسابقاتش هم اونو به سالن مبارزه میآورد و وقت زیادی رو باهاش میگذروند.
ولی حیف!
طوفان مشکلات
مایک تایسون واقعاً خیلی خوشبخت بود، چون تقریباً همه چی داشت و به آرزوهاش رسیده بود!
هم ثروت زیاد داشت و هم شهرت زیاد.
قهرمان بلامنازع بوکس بود و یک همسر زیبا هم در کنارش حضور داشت که عاشقش بود.
ولی افسوس که این خوشیا خیلی دوام نیاورد و یکی یکی از دست رفتن …
مشکلات خانوادگی
رابطهی گیونز و تایسون که سراسر عشق و علاقه بود کمکم داشت ظاهر جذابش رو از دست میداد.
جرقه این مشکلات از یک مصاحبه شروع شد:
اون برنامه یک کابوس برای تایسون بود.
گیونز به شکل بسیار نامعقولی زندگی مشترک و حریم خصوصی مایک رو فاش میکرد.
اون شب قهرمان بوکس جهان با همسرش وارد رینگ شده بود و حیرتزده فقط داشت ضربه میخورد؛ اصلاً انتظار چنین چیزی رو نداشت …
مایک خلق بسیار خشنی داره، او کنترلشو از دست میده و به طرفم چیزی پرتاب میکنه، سرم فریاد میکشه و مثل دیوانهها عمل میکنه.
رابین گیونز
ولی مایک دائماً تأکید میکرد که این حرفها حقیقت نداره و بهتزده به همسرش نگاه میکرد.
این مصاحبه پخش سراسری میشد و 300 میلیون نفر تماشاگرش بودند.
یک آبروریزی در سطح جهانی بود؛ باورش برای مایک سخت بود که چنین حرفهایی رو از معشوقه خودش بشنوه.
در همون هفته مایک تصمیم به خودکشی هم گرفت و ماشینش رو به یک درخت کوبید که بازتاب زیادی در رسانهها داشت.
رابطه اونها به یک سالگی خودش هم نرسیده بود که گیونز درخواست طلاق کرد.
این طلاق برای مایک خیلی سخت بود چون هنوز به همسرش علاقه داشت؛ ولی اوضاع برای گیونز متفاوت بود. او با این طلاق به پول زیادی میرسید چون اون موقع تایسون بسیار ثروتمند بود.
📌 حتی این احتمال وجود داره که داستان عاشقی اونها از اول یک برنامهای برای به دست آوردن پول تایسون بوده باشه.
هرکسی که باهاش میجنگی دشمنت نیست و هرکسی که بهت کمک میکنه دوست تو نیست.
مایک تایسون
و این چیزی بود که زندگی به من یاد داد …
گفته میشه یک شب هم که مایک از تمرین برمیگرده همسرش رو با برد پیت میبینه و متوجه عشق دروغین گیونز نسبت به خودش میشه و با طلاق موافقت میکنه.
پایان یک افسانه
با وجود همه مشکلات عاطفی و رسانهای که برای مایک تایسون وجود داشت؛ او باز هم پرگودرت🙂 قهرمان سنگینوزن بوکس جهان بود و تا اون موقع که 41 مبارزه داشته هیچ شکستی نخورده بود.
این احساس شکستناپذیری غرور زیادی برای مایک بوجود آورده بود؛ با پول زیادی که داشت درگیر حواشی بسیاری هم شد …
شب و روزش کلاً عوض شده بود، قهرمانی که هر روز 4 صبح بیدار میشد، این ساعت تازه به خونه برمیگشت. پارتی و کلاب های شبانه هم داستان هر شب مایک بود و مصرف کوکائین و مشروب و… رو هم دوباره شروع کرد.
در همون روزا یعنی فوریه 1990 در ژاپن مبارزهای برای تایسون چیده شد؛ مایک تایسون در مقابل باستر داگلاس.
داگلاس بوکسور آنچنان خفنی نبود، در مقایسه با بوکسورهایی که مایک اونها رو شکست داده بود اصلاً به حساب نمیومد.
ولی تمام عمرش برای این مبارزه تمرین کرده بود، فوقالعاده منظم و با تعهد!
اوضاع برای مایک خیلی متفاوت بود؛ او حتی در شب قبل از مسابقه هم به کلاب رفت و تا دیروقت بیدار موند. غرور بیش از حدی که داشت باعث میشد به نصیحتهای تیمش هم گوش نکنه.
با چیزایی که گفتم باید حدس زده باشید چه اتفاقی افتاد؛ خودتون ببینید که داگلاس چطور قهرمان جهان رو تحقیر میکنه:
داگلاس با تایسون کاری کرد که تایسون با همه انجام میداد …
تیم تایسون حتی کمپرس یخ همراه خودشون نیاورده بودند، اصلاً احتمال چنین نتیجهای رو نمیداند!
در یک دستکش پلاستیکی😐 آب و یخ ریختند و روی صورت مایک گذاشتند.
این شکست مثل یک بمب در دنیا صدا کرد!
تمامی مجلات و شبکهها راجب ناکاوت شدن تایسون حرف میزدن.
مایک تایسونی که دیگه کمربند WBC رو نداره و قهرمانی خودش رو از دست داده.
تجاوز و زندان
همه این اتفاقات تایسون رو به دارکترین لحظات عمرش رسونده بود، اون تیم قدرتمندی که کاس داماتو به وجود آورده بود دیگه کاملاً ازبین رفته و افرادی دور تایسون رو گرفتن که فقط به فکر ثروتش بودن.
تایسونی که دیگه در دنیای بوکس شکستناپذیر نیست و یک شکست در کارنامش ثبت شده، همه مردم هم فقط همون یک شکست رو میبینن نه چهل و یک پیروزی قبلیشو🙂
و بهتازگی متوجه شده دان کینگ که مدیر امور تبلیغاتیش بود در تمام مدت همکاریش پول زیادی ازش به سرقت میبرده.
ازدواجش به طلاق ختم شده،
و اون جو سنگین رسانهای که بر علیه تایسون وجود داشت، همه اینها دست به دست هم دادن تا یک چهره غمگین و افسرده از مایک تایسون قهرمان بسازن.
میدونی، منم مشکلات خودم را دارم. من ستیزهجو و تند هستم و بعضی وقتها خشن و وحشی.
مایک تایسون
ولی اینا همش بهخاطر اتفاقاتی هست که افتاده…
خب به زندگیم نگاه کنید!
ببینید که شرمنده شدم، تحقیر شدم، مورد تبعیض بودم و هر چیز منفی دیگهای که بتونی نام ببری.
اگه ازم بپرسی که چرا اینجوریم؛ من به گذشتم نگاه میکنم، اوه مرد من چقدر داغون شدم…
من جیبم پره ولی روحم جرواجره💔
این غم و افسردگی کمکم تبدیل به خشم شد، دوباره درگیریهای خیابونی و بازداشت شدن توسط پلیس و …
تا اینکه کار به جاهای باریک کشید.
مایک تایسون قهرمان به یک دختر 18 ساله تجاوز کرد..!
پس از تأیید اتهام توسط دادگاه، مایک رو به 6 سال حبس محکوم کردند و جواز بوکسش رو هم ازدستداد.
اما بعد از مدت کوتاهی که در زندان بود، اون رو به مرکز اصلاحات فرستادند و پس از سه سال رسماً از زندان آزاد شد.
بازگشت به میادین
مایک تایسون در بدترین شرایط ممکن به زندان رفت؛ ولی در زندان فرصت زیادی داشت که به اشتباهات خودش فکر کنه و به فکر اصلاح اونها باشه.
او حتی در زندان به اسلام ایمان آورد و اسمش رو به مالک عبدالعزیز تغییر داد.
من از هیچکس و هیچچیز ترسی ندارم به جز الله.
مایک تایسون
از رئیس زندان اجازه تمرین هم گرفته بود و در اونجا تمرینهایی که داماتو بهش یاد داده بود رو مرتب انجام میداد. به همین دلیل سه سالی که در زندان بود افت زیادی نداشت و بلافاصله بعد از آزاد شدن به دنیای بوکس برگشت.
به نظرم همین نگاه تایسون قبل شروع مبارزه از صد تا مشت بدتر بود:
در اولین مبارزه خودش بعد از آزادی، در مقابل پیتر مکنیلی بود.
با ذهنی آروم و بدنی آماده پا به رینگ گذاشت و همونطور که دیدید؛ انگار اون تایسون قبلی دوباره متولد شده …
با ادامه مبارزات و تمرینهایی که از سر گرفته بود موفق شد دو کمربند WBC و WBA رو دوباره به دست بیاره.
اما خب هنوز یاد اون شکست تلخ از داگلاس در ذهن همه مونده و تایسون هیچوقت نتونست مثل گذشته قهرمان بلامنازع بوکس بشه.
کارنامه ورزشی مایک تایسون
تا به اینجا که داستان زندگی تایسون رو مطالعه میکردیم، به بررسی چند مبارزه مهم تایسون هم پرداختیم؛ ولی مایک بیش از 50 مسابقه بوکس داشته که بحث کردن راجع بهشون در این مقال نمیگنجه …
آمار برد و باختها
پس بیاید یک نگاه کلی به تمامی مسابقههای حرفهای مایک تایسون بندازیم:
ردیف | تاریخ مسابقه | حریف مایک تایسون | نتیجه مسابقه |
---|---|---|---|
1 | 6 مارس 1985 | Hector Mercedes | پیروز |
2 | 10 آوریل 1985 | Trent Singleton | پیروز |
3 | 23 می 1985 | Don Halpin | پیروز |
4 | 20 ژوئن 1985 | Ricardo Spain | پیروز |
5 | 11 جولای 1985 | John Alderson | پیروز |
6 | 19 جولای 1985 | Larry Sims | پیروز |
7 | 15 اوت 1985 | Lorenzo Canady | پیروز |
8 | 5 سپتامبر 1985 | Michael Johnson | پیروز |
9 | 9 اکتبر 1985 | Donnie Long | پیروز |
10 | 25 اکتبر 1985 | Robert Colay | پیروز |
11 | 1 نوامبر 1985 | Sterling Benjamin | پیروز |
12 | 13 نوامبر 1985 | Eddie Richardson | پیروز |
13 | 22 نوامبر 1985 | Conroy Nelson | پیروز |
14 | 6 دسامبر 1985 | Sammy Scaff | پیروز |
15 | 27 دسامبر 1985 | Mark Young | پیروز |
16 | 11 ژانویه 1986 | David Jaco | پیروز |
17 | 24 ژانویه 1986 | Mike Jameson | پیروز |
18 | 16 فوریه 1986 | Jesse Ferguson | پیروز |
19 | 10 مارس 1986 | Steve Zouski | پیروز |
20 | 3 می 1986 | James Tillis | پیروز |
21 | 20 می 1986 | Mitch Green | پیروز |
22 | 13 ژوئن 1986 | Reggie Gross | پیروز |
23 | 28 ژوئن 1986 | William Hosea | پیروز |
24 | 11 جولای 1986 | Lorenzo Boyd | پیروز |
25 | 26 جولای 1986 | Marvis Frazier | پیروز |
26 | 17 اوت 1986 | Jose Ribalta | پیروز |
27 | 6 سپتامبر 1986 | Alfonso Ratliff | پیروز |
28 | 22 نوامبر 1986 | Trevor Berbick | پیروز |
29 | 7 مارس 1987 | James Smith | پیروز |
30 | 30 می 1987 | Pinklon Thomas | پیروز |
31 | 1 اوت 1987 | Tony Tucker | پیروز |
32 | 16 اکتبر 1987 | Tyrell Biggs | پیروز |
33 | 22 ژانویه 1988 | Larry Holmes | پیروز |
34 | 21 مارس 1988 | Tony Tubbs | پیروز |
35 | 27 ژوئن 1988 | Michael Spinks | پیروز |
36 | 25 فوریه 1989 | Frank Bruno | پیروز |
37 | 21 جولای 1989 | Carl Williams | پیروز |
38 | 11 فوریه 1990 | Buster Douglas | بازنده |
39 | 16 ژوئن 1990 | Henry Tillman | پیروز |
40 | 8 دسامبر 1990 | Alex Stewart | پیروز |
41 | 18 مارس 1991 | Donovan Ruddock | پیروز |
42 | 28 ژوئن 1991 | Donovan Ruddock | پیروز |
43 | 19 اوت 1995 | Peter McNeeley | پیروز |
44 | 16 دسامبر 1995 | Buster Mathis Jr | پیروز |
45 | 16 مارس 1996 | Frank Bruno | پیروز |
46 | 7 سپتامبر 1996 | Bruce Seldon | پیروز |
47 | 9 نوامبر 1996 | Evander Holyfield | بازنده |
48 | 27 ژوئن 1997 | Evander Holyfield | بازنده |
49 | 16 ژانویه 1999 | Francois Botha | پیروز |
50 | 23 اکتبر 1999 | Orlin Norris | نامشخص |
51 | 29 ژانویه 2000 | Julius Francis | پیروز |
52 | 24 ژوئن 2000 | Lou Savarese | پیروز |
53 | 20 اکتبر 2000 | Andrew Golota | نامشخص |
54 | 13 اکتبر 2001 | Brian Nielsen | پیروز |
55 | 8 ژوئن 2002 | Lennox Lewis | بازنده |
56 | 22 فوریه 2003 | Clifford Etienne | پیروز |
57 | 30 جولای 2004 | Danny Williams | بازنده |
58 | 11 ژوئن 2005 | Kevin McBride | بازنده |
پایان کار مایک تایسون
جدول زیر هم رتبهبندی بوکسور های سنگینوزن تمام مدتها رو نشون میده.
در این رتبهبندی که توسط سایت BoxRec انجام شده مایک تایسون در رتبه شانزدهم قرار داره:
📌 شاید براتون جالب باشه، محمدعلی کلی در رتبه اول قرار داره و به عنوان قهرمان همه زمانها شناخته میشه.
مایک تایسون پس از 20 سال فعالیت در دنیای بوکس، بعد از دو شکست متوالی، رسماً از بوکس خداحافظی کرد.
او با رکورد 50 برد و 6 باخت در چهل سالگی به کار خودش پایان داد.
⚠️البته که هیچ وقت اسم این بوکسور بزرگ فراموش نخواهد شد و جاودانه در بوکس باقی خواهد ماند.
مایک تایسون در دنیای سینما
مایک تایسون علاوه بر بوکس، در سینما نیز فعالیتهایی داشته.
از دیگر دلایل شهرت زیاد او همین بازیگری هست؛ چون در سینما هم حسابی خوش درخشید …
او در بیش از 50 فیلم و مستند ایفای نقش کرده که ما در اینجا به بررسی تعدادی از معروفترینها میپردازیم:
ایپ من3
داستان فیلم:
داستان ازین قراره که دستهای از خلافکارا وارد شهر میشن و امنیت شهر رو از بین میبرن، در این زمان استاد ایپ به میدون میاد و …
سال تولید: 2015
کشور سازنده: چین
ژانر: اکشن، بیوگرافی
امتیاز: 7/10
مدت زمان: یک ساعت و 40 دقیقه
برای تماشای این فیلم یا دانلود آن از سایت آپارات روی دکمه قرمز کلیک کنید:
در یک سکانس دیدنی مایک تایسون و استاد ایپ برای اینکه بفهمند کدام سبک سریعتره با هم مبارزه میکنن؛ مایک تایسون به استاد ایپ سه دقیقه زمان میده؛ اگر بعد از سه دقیقه استاد ایپ زنده موند مایک دیگه کاری با او نخواهد داشت …
📌 در این مبارزه هیجانانگیز، قدرت و سرعت مشتهای تایسون که ما این همه راجع بهش حرف زدیم رو هم میبینید.
حمله فرعون
داستان فیلم:
گروهی از پناهندگان مصری که توسط یک فرد نظامی هدایت میشن قصد دارن از یک کویر عبور کنن؛ ولی در راه با مشکلاتی مواجه میشن و …
سال تولید: 2019
کشور سازنده: مصر
ژانر: اکشن، ماجراجویی
امتیاز: 3/10
مدت زمان: یک ساعت و 52 دقیقه
برای تماشای این فیلم یا دانلود آن از سایت آپارات روی دکمه قرمز کلیک کنید:
انتقام
داستان فیلم:
دختر ویلیام دانکن به طرز وحشتناکی کشته میشود؛ ویلیام که میبینه قانون در برقراری عدالت ناتوانه خودش دست به کار میشه و …
سال تولید: 2022
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: اکشن، هیجانانگیز
امتیاز: 3.7/10
مدت زمان: یک ساعت و 28 دقیقه
برای تماشای این فیلم یا دانلود آن از سایت آپارات روی دکمه قرمز کلیک کنید:
مایک تایسون: ناک اوت
داستان فیلم:
این یک سری مستند سریالیه که اتفاقات زندگی مایک تایسون را بیان میکنه و گذشته اونو مورد بررسی قرار میده.
در حال حاضر فقط یک قسمت از این سریال ساخته شده.
سال تولید: 2021
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: مستند و بیوگرافی
امتیاز: 7.9/10
مدت زمان: یک ساعت و 23 دقیقه
برای تماشای این مستند از سایت فیلیمو روی دکمه قرمز کلیک کنید:
اخبار و حواشی مایک تایسون
هر که بامش بیش برفش بیشتر🙂
مایک تایسون توانایی زیادی در تولید و ساخت انواع حاشیهها رو داره!
در ادامه به بررسی برخی از پر سر و صداترین حواشی این شخص میپردازیم که در رسانهها بازتاب زیادی داشتن.
📌 اگر جزو دسته افرادی هستید که از دنبال کردن اخبار خوشتون نمیاد، پیشنهاد میکنم فقط قسمت نبرد با هالیفیلد رو بخونید که به مسابقات تایسون مربوط میشه.
قصر مجلل
انگار خونههای معمولی یا لاکچری پاسخگوی نیاز مایک تایسون نبوده؛ به همین دلیل او دست به خرید یک قصر در ایالت کنتیکت زده که فقط زیر بنای آن اندازه یک زمین فوتبال است.
از امکانات این قصر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- 21 اتاق خواب
- 25 حمام
- استخرهای سرپوشیده
- جکوزی
- اتاقهای بازی و بیلیارد
- و…
البته در سال 2003 تایسون به خاطر مشکلات مالی به وجود آمده اعلام ورشکستگی کرد و این قصر رو به فروش گذاشت.
گفته میشه در حال حاضر این خانه تبدیل به کلیسا شده.
نبرد با هالیفیلد
از مسابقاتی که مایک تایسون بعد از آزادی خود انجام داد میتوان به دو مسابقه با ایواندر هالیفیلد اشاره کرد که اتفاقات عجیب و نامعقولی در این دو مسابقه افتاد:
در مسابقه اول هالیفیلد، تایسون را شکست داد و برنده نبرد شد؛ ولی در آن مسابقه تیم تایسون معتقد بودند که هالیفیلد با سر به تایسون ضربههایی زده و مرتکب خطا شده…
برخلاف عقیده حاضران؛ داور اون ضربات رو تصادفی اعلام کرد و نتیجه رو تغییر نداد.
مبارزه دوم سه راند بیشتر طول نکشید، احتمالاً شما هم فکر میکنید که تایسون مثل همیشه حریفش رو ناکدون کرده ولی اشتباه میکنید …
مسابقه با رد صلاحیت تایسون متوقف شد.!
در طول مسابقه مایک دوبار گوش هالیفیلد رو گاز گرفت😐
مرتبه اول داور مسابقه رو متوقف کرد و به مایک تذکر داد و مسابقه از سر گرفته شد.
اما دفعه دوم مایک گوش دیگر ایواندر هالیفیلد رو گاز گرفت، قسمتی از گوش او رو کند و روی زمین تف کرد!!!
هالیفیلد با سر و صورت خونی روی رینگ فریاد میکشید؛ داور مسابقه رو کاملاً متوقف کرد و این مبارزه با نتیجه رد صلاحیت به نفع هالیفیلد به پایان رسید.
تایسون علت این کارش رو ضربه های سر هالیفیلد در مبارزه قبلی بیان کرد و روز بعد از آن مسابقه به طور رسمی از هالیفیلد عذرخواهی کرد.
حیوان خانگی
وقتی از حیوانات خانگی صحبت میکنیم، ذهنمان ناخودآگاه به سمت گربه، سگ، کبوتر و این حیوانات بیآزار میرود.
ولی این بار اوضاع متفاوت است؛ ما در اینجا داریم در مورد حیوان خانگی مایک تایسون صحبت میکنیم نه انسانهای عادی!
پس طبیعی است که این بار هم انتظار یک چیز عادی رو نداشته باشیم.
تایسون در خانه خود ببر نگهداری میکند!
او بعد آزادی از زندان دست به خرید این ببر گران قیمت زد.
55 هزار پوند که با نرخ این روزا چیزی حدود یک میلیارد و پانصد میلیون تومان میشه مبلغیه که تایسون برای خرید یک توله ببر هزینه کرده.
این ببر بنگال سفید رنگ که در خطر انقراض هم هست توسط شخص مایک پرورش یافته و بزرگ شده، حتی در اتاق مایک میخوابیده.
الان 16 سالی میشه که اونا با همن و گفته میشه تایسون قصد فروش این ببر رو هم داره.
دعوا در آسمان
یکی دیگه از اتفاقهایی که زیادی حاشیهساز شده درگیری مایک تایسون با یکی از مسافران داخل هواپیماست.
گفته میشه شخصی که پشت صندلی تایسون نشسته بوده در حالت عادی قرار نداشته و برای مایک مزاحمت ایجاد میکرده.
نتیجه اذیت کردن قهرمان سابق بوکس جهان هم همین میشه که میبینید:
شناخت بیشتر مایک تایسون
تا به اینجا حسابی زندگی نامه مایک تایسون رو مرور کردیم و راجع به کارهایی که انجام داده حرف زدیم…
از دوران کودکیش شروع کردیم و رسیدیم به قهرمانی جهان، در این بین مشکلات و چالشهای زندگیشو هم مورد بررسی قرار دادیم.
اما با تمام این حرفها، میدونم هنوز اطلاعات زیادی مونده که راجع بهش چیزی نگفتم.
برای همین در ادامه، یه سری اطلاعات تکمیلی راجع به این شخص آوردم تا هم بحثمون کامل بشه و هم راههای دیگهای برای شناخت این قهرمان داشته باشیم.
شخصیت الان مایک تایسون
در حال حاضر مایک تایسون در سن 56 سالگی خودش هست.
یک پیرمرد شوخ، پرانرژی و بیادب🙂 که حسابی به اطرافیانش حس خوب میده و خبری ازون شخصیت خشن و ترسناک گذشتش نیست.
من همچنان یک مبارز هستم، برای کمربندی متفاوت…
مایک تایسون
منظور مایک از کمربندی متفاوت، شاد کردن و دادن احساس خوب به دیگرانه؛ من به شخصه مایک تایسون الان رو بیشتر دوست دارم.
📌 البته هنوز هم خوب بلده مشت بزنه و کسی نباید عصبانیش کنه!
فضای مجازی و محصولات
ناگفته نمونه که اخیراً مایک تایسون یک فروشگاه برای خودش راه اندازی کرده و از همین طریق برای خودش کسب درآمد میکنه، البته که چیزای خیلی اسلامیای نمیفروشه🙂
📌 بعضی از محصولاتش رده سنی 21+ سال نیاز داره!
صفحه اینستاگرام تایسون نزدیک 20 میلیون فالوور داره و طبیعتاً جای خوبی برای تبلیغ کردن محصولاتش هست.
برای بازدید از فروشگاه و خریدن محصولات تایسون میتونید به صفحه فروشگاهیش یک نگاهی بندازید:
برای دنبال کردن مایک تایسون و دیدن عکسهای بیشتر هم میتونید به صفحه اینستاگرامش یک سری بزنید.
کتاب زندگینامه مایک تایسون
متأسفانه هیچ کتاب فارسیای در مورد زندگینامه مایک تایسون وجود نداره، فقط یک کتاب به اسم «مایک تایسون… پسر دینامیت» توسط انتشارات ریحانی گرگان به چاپ رسیده که اونم در حال حاضر موجود نیست.
اگر علاقهمند هستید میتونید وارد سایت گیسوم بشید و وضعیت موجودی این کتاب رو استعلام بگیرین:
کلام آخر
قصد دارم توجه شما رو به یک فرایند عجیب جلب کنم، یکم به بخش ابتدایی مطلبمون فکر کنید.
موقعی که مایک تایسون توی باتلاق بدبختی و فقر بود، هرگز نمیدونست قراره درآینده چه کارهای بزرگی انجام بده؛ فکرشم نمیکرد قراره چقدر ثروت، شهرت، پول، طرفدار و … به دست بیاره.
ولی یک چیز رو خوب میدونست، اینکه لیاقتش خیلی بیشتر از چیزیه که داره …
قلباً ایمان داشت که قرار نیست مثل یک دزد فقیر از دنیا بره و همین ایمان قلبی باعث شد تا توی مسیر موفقیت سخت تلاش کنه و کم نیاره.
خوشبختانه تایسون استعداد خودش رو زود پیدا کرد؛ استعداد دعوا کردن!
و به کمک افرادی که سر راهش قرار گرفتن تونست این استعداد رو در راه درستی به کار بگیره و شد قهرمان سنگینوزن بوکس جهان🙂
خب حالا چرا اینو گفتم؟
شما هم اگه هنوز در بلاتکلیفی با خودتون هستید و نمیدونید از زندگی چی میخواید، پیشنهاد میکنم اولین قدم در راه موفقیت رو بردارید:
استعداد خودتون رو بشناسید و بعد پرورشش بدید!
برای پیدا کردن استعدادتون، اول باید بدونید که اصلاً استعداد یعنی چی؟ و دنبال چی باید بگردیم.
مطلب زیر به همین دلیل آماده شده، خوندنشو از دست ندید:
مسیر شغلی خود را طراحی کنید
اگر میخواهید شغل مناسب و رضایتبخش داشته باشید، به نظر شما آیا تنها داشتن استعداد و علاقه کافی است؟ در دوره طراحی مسیر شغلی پاسخ این سوال مهم و حیاتی را خواهید یافت:
در این متن چند باری اسم محمدعلی کلی آورده شد.
اصلاً مگه میشه راجع به بوکس صحبت کنی و اسمی از محمدعلی نیاری!؟
اگه از زندگینامه مایک خوشتون اومد پس حتماً عاشق زندگینامه محمدعلی میشید.
برای خوندن زندگینامه اسطوره مایک تایسون، روی دکمه زیر کلیک کنید:
مطلب بعدی مخصوص خانمهاست🙂
اصولاً بانوان روحیه لطیفتری نسبت به آقایون دارند و اینم خودش یک امتیازه و میتونه خیلی مفید باشه …
به شرطی که بتونن شخصیت خودشون رو بشناسن و در مسیر درستی قدم بردارند:
مسئلهای ذهن منو درگیر کرده..
مایک تایسون بیشترین ضربه رو از افرادی خورد که بهشون اطمینان کامل داشت، از طرفی منفعتهای زیادی از اعتماد کردن به داماتو و برخی افراد به دست آورد.
و این یعنی اعتماد کردن میتونه مفید باشه؛ به شرطی که آدم درستی رو انتخاب کرده باشید!
سوال من اینه که چطوری میتونیم تشخیص بدیم شخص درستی رو برای اعتماد کردن انتخاب کردیم؟
اصلاً خود شما چطور؟
کسیو دارید که بتونید بهش اعتماد کنید؟
چطوری فهمیدید که اون شخص به اعتماد شما خیانت نمیکنه؟
من یک دیجیتال مارکتر هستم.برای گرفتن ایده برای یه کمپین ورزشی وارد این سایت شدم… چی بود این محتوا؟؟؟ انقدر هوشمندانه و جذاب نوشته شده بود که من اولش با خودم گفتم خیلی فیلمها مهم نیست برای سئو سایتشون گذاشتند دیگه ما کارمونه… ولی مگه میشد نبینی؟واقعا خداقوت به نویسنده ی این آرتیکل . تا حالا نشده بود یک ساعت عمیقأ درگیر یک صفحه آنلاین بشم و غر نزنم و نقد نکنم ولی به قول یکی دیگه از بینندگان خوشحالم که وقت گذاشتم.بهتون تبریک میگم بهتر از این نمیشد که من امروزم رو اینجوری شروع کردم.
کاملترین بیوگرافیای در مورد مایک تایسون بود که تو عمرم دیدم؛
همین یه محتوا به شکل کاملی زندگینامه مایک تایسون رو مورد بررسی قرار داده. و از زمانی که برای خوندنش گذاشتم راضیم
ممنون از زحمتی که برای نگارش این محتوا انجام دادید؛ دمتون گرم.
بسیار جامع و عالی بود ممنونم ❤
ممنون
خیلی عالی و پر محتوا بودش،ممنون از زحمتی که برای تولیدش کردین❤️❤️❤️