آیا شما هم بارها ترکیب نابغهی دیوانه را شنیدهاید؟ آیا با فیلمها و داستانهایی با موضوع مشکلات روانی افراد باهوش مواجه شدهاید؟
به راستی آیا میتوان در زمان شخصیتشناسی افراد باهوش، با قاطعیت گفت که امکان ابتلاء به اختلالات روانی در افراد باهوش بیشتر از سایرین است؟
آیا همهی افراد باهوش درگیر اختلالات روانی هستند؟
مشکلات روانی افراد باهوش، آنها را به چه سمت و سویی میکشاند؟
اینکه به عنوان یک بیمار روانی راهی بیمارستانهای روانی شوند؟
یا اینکه به عنوان یک مجرم حرفهای به زندانها بروند؟
یا فراتر از همهی اینها، با یک کشف بینظیر علمی و یا اقداماتی خلاقانه و قابل ستایش در هنر، نویسندگی، نقاشی، موسیقی و سایر عرصهها دنیا را تحت تأثیر قرار دهند؟!
در متن چه خبر است؟
اکثر نوابغ دنیا و افراد باهوش در طول تاریخ با یکی از اختلالات روانی دستوپنجه نرم میکردند. از ارسطو نقل کردهاند که “افراد برجسته در فلسفه، سیاست، شعر و هنر گرایش به مالیخولیا دارند.”
سنکا از دیگر فیلسوفان یونانی معتقد بود که “هیچ نابغهی بزرگی بدون نشانههایی از جنون وجود ندارد. “
نوابغ بزرگی که دارای اختلال روانی جدی در مقطعی از زندگیشان بودند کم نیستند.
ما میتوانیم لیستی طولانی از اسامی آنها را به شما نشان دهیم. اما در این یادداشت به جای نام بردن تعداد بیشماری از نوابغ دیوانه؛ میخواهیم به بیان رایجترین اختلالات روانی افراد باهوش بپردازیم.
فهرست مطالب
در اینجا از مشکلات روانی افراد باهوش نام بردهام؛ این مشکلات عبارتند از: اسکیزوفرنی، وسواس، افسردگی، اختلال دوقطبی و سندروم آسپرگر.
همچنین در اینجا از زندگی پنج انسان باهوش و مشهور نوشتهام که هر یک از آنها به یکی از این اختلالات مبتلا بودهاند.
با من همراه باشید تا به اعماق روان نابغههایی مانند جان فوربز نش، نیکولا تسلا، ارنست همینگوی، ونسان ون گوگ و میکل آنژ سفر کنیم.
- اسکیزوفرنی، یکی از نادرترین اختلالات روانی افراد باهوش
- وسواس، یکی از مشکلات روانی افراد باهوش و مضطرب
- افسردگی، یکی از رایجترین مشکلات روانی افراد باهوش
- اختلال دو قطبی، سرسرهی عاطفی افراد باهوش
- سندروم آسپرگر، اختلال رشد عصبی در افراد باهوش
- معرفی کتاب نبوغ و جنون دربارهی مشکلات روانی افراد باهوش
- از مشکلات روانی افراد باهوش چه چیزهایی را یاد میگیریم؟
اسکیزوفرنی، یکی از نادرترین اختلالات روانی افراد باهوش
اسکیزوفرنی به عنوان یک بیماری روانی بسیار جدی بر روی نحوهی تفکر، احساس و فعالیت فرد تاثیر میگذارد. مهمترین علایم این بیماری عبارتند از: هذیان، توهم، افکار و گفتار پریشان. به عنوان مثال، فرد مبتلاء ممکن است ادعا کند که فرد مشهوری است یا اینکه دشمنان در تعقیب او هستند.
فرد بیمار در توهمات خود صداها، بوها و تصاویر خیالی را احساس میکند. مبتلایان به این بیماری در تفکر منطقی و در بیان با مشکل مواجه میشوند. علاوه بر اینها اسکیزوفرنی در مشکلات رفتاری نیز خود را نشان میدهد. مثلاً عدم توجه به بهداشت فردی، تکان دادن دائم سر یا دست، نامرتب لباس پوشیدن، کنارهگیری از دیگران، مخفی کردن خود از چشم آنها و طرد اطرافیان از دیگر علائم بیماری اسکیزوفرنی است.
جان فوربز نش، نابغهی ریاضی با اختلال روانی اسکیزوفرنی از نوع پارانوئید
پرفسور جان فوربز نش .John Forbes Nash Jr ریاضیدان برجستهی آمریکایی و برندهی جایزهی نوبل اقتصاد است. او بیش از سی سال با بیماری اسکیزوفرنی پارانوئید دست و پنجه نرم کرد.
شاید بتوان گفت که اسکیزوفرنی جدیترین و شدیدترین نوع بیماری روانی است. به این دلیل که فرد بیمار ارتباط خود را با واقعیت از دست میدهد.
جان فوربز نش نیز دچار توهمات شنیداری بود و مدام گمان میکرد که دیگران در تعقیب او هستند تا به او و خانوادهاش آسیب برسانند.
زندگینامه تصویری کوتاه او را در ادامه تماشا کنید.
فیلم ذهن زیبا (A Beautiful Mind) دربارهی زندگی این ریاضیدان نابغه و دستوپنجه نرم کردن او با بیماری روانی است. برای آشنا شدن با اختلالات روانی افراد باهوش میتوانید این فیلم را تماشا کنید.
مستند جنون درخشان، واقع بینانهتر از فیلم ذهن زیبا زندگی این نابغه را روایت میکند.
بیشتر بخوانید: هوش منطقی ریاضی چیست؟
وسواس، یکی از مشکلات روانی افراد باهوش و مضطرب
وسواس یکی از رایجترین مشکلات روانی افراد باهوش است. هنگامی که هوش زیاد با اضطراب ترکیب میشود؛ احتمال ابتلا به این بیماری در فرد بالا میرود. وسواس یک اختلال اضطرابی است؛ یعنی ریشهی آن اضطراب است.
بیماری روانی وسواس به اختلالی گفته میشود که در آن فرد افکار مزاحم تکرار شونده و اعمال و رفتارهای تکراری دارد به طوری که نمیتواند جلوی آن را بگیرد. به عنوان مثال ترس از آلودگی و بیماری، شک کردن در مورد درست انجام دادن کارها از جمله وسواسهای فکری است. و اعمالی مانند شستن مکرر دستها، وارسی مداوم اجاق گاز و شمارش بیهوده که همگی برای رها شدن از اضطراب افکار تکراری صورت میگیرد از جمله اعمال وسواسی است.اگر این افکار و کارها بیش از یک روز ادامه پیدا کند و باعث نگرانی فرد شود و زندگی رومزهی او را مختل نماید، میتوان نام وسواس را بر آن نهاد.
نیکولا تسلا، دانشمندی وسواسی
نیکولا تسلا Nikola Tesla در تاریخ 10 جولای 1856 در ناحیهای که امروزه به نام کرواسی میشناسیم، در حالی که نور رعد و برق و صدای غرش، آسمان را فراگرفته بود؛ دیده به جهان گشود. همان زمان مادرش گفت که “او فرزند نور خواهد بود” و واقعاً هم همینطور شد!
نیکولا تسلا این مرد بلندقامت و لاغراندام که شبیه به سوداوی مزاجان میماند، در طول زندگیاش رگههایی از اعتیاد وسواسگونه را نشان داد.
مثلاً در همان اواخر دوران دانشجوییاش، به دلیل اعتیاد به بیلیارد و شرطبندی از دانشگاه اخراج شد. او سپس به آمریکا رفت و برای رفع مشکلات طراحی و تعمیر ژنراتور برق، دستیار ادیسون شد و به طرزی وسواسگونه و باریکبینانه پروژه او را دنبال کرد.
همچنین تسلا با سماجت تمام به دنبال تکمیل و پیادهکردن ایدههایش بود؛ یکی از این ایدههای خارقالعاده، ساخت برج «واردنکلیف» برای انتقال برق و اطلاعات به سراسر جهان بود.
علائم اختلال وسواس در نیکولا تسلا
سبک زندگی روزانه و برخی از عادات تسلا گواهی میدهد که این مرد نابغه، دچار اختلال وسواس بود. در ادامه به برخی از علائم اختلال وسواس نیکولا تسلا اشاره میکنیم.
او در دورهی نوجوانی به وبا مبتلا شد و پس از آن به شدت از میکروبها وحشت داشت به طوری که همه چیز را تمیز میکرد. همچنین برای سرو شام دستکشهایی سفید رنگ میپوشید و برای تمیز کردن اتاقش از 18 دستمال استفاده میکرد.
ادیسون گفته بود که تسلا هیچ سرگرمیای نداشت. نداشتن سرگرمی و ساعات کاری او که معمولاً تا سه صبح طول میکشیده نشان میدهد که احتمالاً او یک معتاد به کار بوده؛ ویژگیای که در میان شخصیتهای وسواسی رایج است.
چنین شخصیتهایی معمولاً خودشان را به طور کامل وقف کار میکنند. تسلا هرگز ازدواج نکرد. او در این مورد گفته که “بعضی اوقات احساس میکنم برای کارم فداکاریهای زیادی کرده و ازدواج نکردهام.”
شخصیتهای وسواسی، بسیار منظم هستند به طوری که برای انجام هر کاری زمان مشخصی را در نظر میگیرند؛ تسلا خدمتکارش را موظف کرده بود که هر شب رأس ساعت هشت؛ شام او را آماده کند.
به نظر میرسد که شخصیتهای وسواسی میتوانند از ویژگیهای خود در مسیر علم استفاده کنند. زیرا که پژوهش علمی تا حد زیادی نیاز به دقت، ظریفبینی، نظم، توجه به جزئیات و حتی سماجت برای رسیدن به نتیجه دارد؛ و همهی این ویژگیها در این افراد جمع شده است.
فیلم سینمایی تسلا دربارهی زندگی نیکولا تسلا و همکاری او با ادیسون است. تریلر کوتاه این فیلم را میتوانید در ویدئوی زیر تماشا کنید.
با تماشای مستند زندگی تسلا؛ برداشت واقعبینانهتری از ایدهها و پژوهشهای علمی او خواهید داشت:
افسردگی، یکی از رایجترین مشکلات روانی افراد باهوش
همهی ما ممکن است غمگین، دلزده یا ناامید شویم؛ گاهی پکر به نظر برسیم یا دلمان بگیرد. اما این خُلق پایین چیزی نیست که به آن افسردگی بگویند. منظور از افسردگی وضعیت بسیار وخیمتر و جدیتری است. افسردگی خلق پایینی است که فرد را برای بیش از چند هفته درگیر کرده و در جسم و روان شخص ظاهر میشود.
افسردگی خود را به صورت خلق پایین (احساس غم)، آشفتگی، شکایتهای جسمانی، مشکلات تمرکز و حافظه، احساس عدم لذت، کرختی هیجانی، دیدن دنیا با عینکی تیره، کاهش یا افزایش وزن، خستگی و در نهایت میل به خودکشی نشان میدهد.
ارنست همینگوی، نویسندهی محزون
ارنست همینگوی Ernest Hemingway یکی از برجستهترین نویسندگان معاصر آمریکایی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات است. با وجود چنین موفقیتهایی پشت همهی آثار خلاقانهی همینگوی نبردی مادامالعمر با افسردگی و سایر بیماریهای روانی وجود داشت.
میان افسردگی و خلاقیت ارتباط مبهمی وجود دارد. گویا افسردگی میتواند نشاندهندهی منبع عظیمی از خلاقیت باشد که در وجود فرد سرکوب شده و فرصت بروز و ظهور پیدا نکرده است.
این بیماری برای همینگوی یک پایان تلخ را رقم زد. روزنامه تایمز در سال 1961 آگهی درگذشت همینگوی را به این صورت منتشر کرد.
آقای همینگوی صبح امروز در ساعت 7:30 صبح، هنگام تمیز کردن اسلحه به طور تصادفی خودکشی کرد. هیچ زمانی برای مراسم تشییع جنازه که خصوصی خواهد بود، تعیین نشده است.
پایان تلخ همینگوی
اما خبر درگذشت ناگهانی همینگوی چقدر میتوانست صحت داشته باشد وقتی که ارنست تقریباً تمامی اختلالات روانی افراد باهوش را تجربه کرده بود؟
او در زندگی خود دچار اختلال دو قطبی، هذیانهای پارانوئید و البته افسردگی شدید بوده است. همچنین همینگوی از سن ده سالگی کار با تفنگ را میدانست و البته خودکشی پدرش نیز گمانهزنیها را دربارهی خودکشی او تقویت میکرد.
دکتر کلارنس همینگوی که یک پزشک عمومی بود، در سن 57 سالگی به ضرب گلوله خودکشی کرد. همچنین خواهر، برادر و بعدها نوهی همینگوی نیز به وسیلهی خودکشی به زندگی خود پایان دادند.
حقیقت ماجرا این بود که خالق پیرمرد و دریا، وداع با اسلحه و صدها شاهکار ادبی دیگر، در آستانهی تولد 62 سالگی در حالی که چند وقتی میشد که از بیمارستان مرخص شده بود و هنوز از افسردگی رنج میبرد، به ضرب گلوله خودکشی کرد.
او سال قبل از حادثه، دو ماه در کلینیک مایو به دلیل افسردگی شدید بستری بود و حداقل 15 بار تحت درمان الکتروشوک درمانی قرار گرفت. با این حال خبر خودکشی او تا سالها مسکوت ماند تا اینکه روزی همسرش ماری اعلام کرد که او خودکشی کرده است.
در ادامه میتوانید مستند ارنست همینگوی یکی از بزرگترین نویسندگان جهان را تماشا کنید.
اختلال دو قطبی، سرسرهی عاطفی افراد باهوش
یکی از مشکلات روانی افراد باهوش؛ دچار شدن به بیماری مانیک دپرسیو یا همان اختلال دو قطبی است. مانیک دپرسیو یکی از انواع افسردگی است. مبتلایان به این نوع از بیماری، بین افسردگی و شیدایی در نوسان هستند. به عبارت دیگر این بیماری باعث نوسانانهای شدید در خلق میشود. به طوری که بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی، در یک سرسرهی عاطفی به سر میبرند.
آنها در دورهی افسردگی علائمی نظیر احساس بیارزشی و ناامیدی، خستگی، اشکال در تمرکز، از دست دادن علاقه به امور، سخت شدن انجام کارهای روزمره و در دوران شیدایی علائمی نظیر کم شدن نیاز به خواب، اعتماد به نفس بیش از اندازه، رفتارهای بیمحابا و انرژی فوقالعادهای را تجربه میکنند. طول هر دوره از افسردگی و شیدایی میتواند از چند روز تا چند ماه متغیر باشد.
ون سان ون گوگ، نقاش نابغهی متلاطم
همانطور که شیوع اختلال دو قطبی در جوانی است،. ون گوگ نیز در حوالی سی سالگی به این بیماری دچار شد.
گفته شده که ون گوگ در عرض ده سال، نهصد شاهکار هنری را خلق کرد. این شور و اشتیاق باور نکردنی میتواند نشان دهندهی فعال شدن دورههای متناوب شیدایی باشد.
علاوه بر این او به دلیل بیماریاش تحت درمان بوده است. او تابلوی معروف شب پرستاره را در بیمارستان روانی کشیده است. جالب است که ون گوگ حتی پرتره درمانگرش دکتر گاشه را نیز ترسیم کرده است.
احساسات متنوع و متضادی که این بیماران تجربه میکنند میتواند به صورت آثار هنری خلاقانه بروز پیدا کند.
ون گوگ چند صباحی را هم در آسایشگاه سن ماری بستری بوده است. چند روز بعد از مرخص شدن به تنهایی به مرزعهی گندم میرود و به خودش شلیک میکند. سرانجام زخمی به کلبه باز میگردد زیرا که گلوله به قسمتهای حیاتی بدن برخورد نکرده بود.
او یک روز پس از خودکشی، به خاطر وخامت حالش و عفونت زخم درمان نشدهاش از دنیا می رود. برادر ون گوگ گفته است که آخرین جملهای که از او قبل از مرگ شنید؛ این بود: “غم تا ابد پایدار میماند.”
بیشتر بخوانید: ضریب هوشی نرمال چقدر است؟
کتاب زندگینامهی ون گوگ
ایروینگ استون Irving Stone در کتاب شور زندگی به زیبایی از زندگی و تلاطمهای عاطفی و احساسی ون گوگ نوشته است.
اگر دوست دارید که از زاویهی بسیار متفاوتتری به زندگی ونگوگ و اختلالات روانی افراد باهوش نگاه کنید؛ این کتاب زیبا را مطالعه کنید.
او نقاشی میکرد زیرا مجبور بود نقاشی کند، زیرا این کار او را از عذاب روحی نجات میداد، زیرا نقاشی افکار او را متفرق میساخت. او قادر بود بدون همسر، خانه و فرزند زندگی بگذراند، قادر بود بدون عشق، دوستی و سلامتی سر کند، قادر بود بودن سرپناه، آسایش و غذا سر کند، حتی قادر بود بدون خداوند نیز سر کند. اما نمیتوانست بدون آن چه که بزرگتر از خود او بود، آنچه تمام زندگی اش بود سر کند، و آن قدرت و توانایی خلق کردن بود.
ایروینگ استون
انیمشین زندگی ون گوگ، برای شناخت اختلالات روانی افراد باهوش
وینست دوستداشتنی (Loving Vincent) یک انیمیشن سینمایی زیبا و خیرهکننده دربارهی ونگوگ است.
او همهی نامههایش را با همین اسم Loving Vincent تمام میکرد. تصاویر این انیمیشن به وسیلهی دست و رنگ روغن با همان سبک و سیاق نقاشیهای ون گوگ ترسیم شدهاست.
شما میتوانید با دیدن این انیمیشن برای چند دقیقه دنیا را از دریچهی چشمهای این نقاش نابغه تماشا کنید. اگر میخواهید با مشکلات روانی افراد باهوش و ماجرای خودکشی این نقاش نابغه آشنا شوید؛ این انیمیشن را که تریلر کوتاه آن در ادامه موجود است؛ از دست ندهید.
سندروم آسپرگر، اختلال رشد عصبی در افراد باهوش
سندروم آسپرگر Asperger syndrome یک اختلال رشد عصبی است.
فرد مبتلا به این بیماری، در ارتباطات بین فردی و غیرکلامی با مشکل روبهرو میشود. علاوه بر این، خویشتنمحوری، علایق محدود و رفتارهای وسواسی و تکراری از دیگر نشانههای آسپرگر است.
میکل آنژ و سندروم آسپرگر
میکل آنژ Michelangelo Buonarroti نقاش، معمار و پیکرتراش برجستهی ایتالیایی است.
مایکل فتیزجرالد از اعضای گروه علوم تربیتی کالج دانشگاهی دوبلین در تحقیقی به این نتیجه رسید که میکل آنژ دچار اختلال آسپرگر یا اوتیسم با عملکرد بالا بوده است.
نویسندگان این پژوهش نشانههایی مثل سبک زندگی غیرمعمول، علایق محدود، ضعف مهارتهای ارتباطی و اجتماعی و افسردگی میکل آنژ را از علائم ابتلای او به آسپرگر میدانند.
میل آنژ معمولاً تنها و گوشهگیر، عصبی و تا حدودی پرخاشگر بود. با اینکه مسائل پیش پاافتاده او را به راحتی درگیر و ناراحت میساخت اما در بروز احساسات به خانواده و دوستان مشکل داشت.
او معمولاً از جمع دیگران کنارهگیری میکرد و در جوانی به دلیل عجیب و غریب بودنش شهرت داشت. همچنین، میکل آنژ الگوی خواب غیرمنظمی داشت. علاوه بر این، عادات غذایی عجیب (مانند غذا خوردن از سرناچاری تا از روی لذت) نیز نشانههایی از این است که او دچار آسپرگر بوده است.
کتاب زندگینامهی میکل آنژ
ایروینگ استون خالق رمان شور زندگی، در یکی دیگر از شاهکارهای خود با عنوان رنج و سرمستی از زندگی هنرمند دیگری به نام میکل آنژ نوشته است. شما با مطالعهی این کتاب به همراه میکل آنژ، رنج زیستن و سرمستی و شور آفریدن را تجربه خواهید کرد.
آیا خدا واقعاً در روز هفتم خلقت استراحت کرد؟ شاید خدا در خنکای آن بعد از ظهر طولانی، وقتی شادمان کار خود را به پایان برد از خود پرسید: روی زمین چه کسی به پیامبری از جانب من سخن گوید؟ بهتر است نوع دیگری بیافرینم که از دیگران متمایز باشد. او را «هنرمند» بنامم تا کار او آن شود که زیبایی و معنی را به جهان بیاورد.
ایروینگ استون
فیلم زندگی میکل آنژ
فیلم رنج و سرمستی (The Agony And The Ecstasy) در سال 1965 بخشی از زندگی میکل آنژ را ترسیم میکند. داستان فیلم روایتگر مشکلات و چالشهای میکل آنژ هنگام نقاشی سقف کلیسای سیستین است که به اصرار “پاپ جولیوس دوم” مشغول به انجام آن بود.
معرفی کتاب نبوغ و جنون دربارهی مشکلات روانی افراد باهوش
هاشم صالح نویسنده و پژوهشگر اهل سوریه در کتاب «نبوغ و جنون» دربارهی مشکلات روانی افراد باهوش نوشته است.
نویسندهی کتاب که خود روزگاری به مشکلات روانی مبتلا بوده، به صورت عمیق و منحصر به فرد در این کتاب، ارتباط میان نبوغ و جنون را توضیح میدهد.
نبوغ با روان پریشی یا بیماری عقلی در یک ویژگی اساسی مشترک است؛ بحران روحی. اما تفاوت بین آنها این است که بحرانِ نابغه از طریق آفرینش و ابداع رفع میشود اما بحرانِ جنون (انسانِ دیوانه) رفع نخواهد شد جز به هذیان توخالی و پوچ. این بدان معناست که اگر خلاقیت نبود، نابغه دیوانه میشد.
هاشم صالح
سرانجام مشکلات روانی افراد باهوش ، آفرینشگری یا جنون؟
ایدهی اصلی هاشم صالح در این کتاب این است: آنچه که موجب میشود نابغهها یا افراد باهوش به اختلالات حاد روانی و جنون نرسند و تعادل خود را در زندگی به دست بیاورند؛ قدرت خلاقیت و آفرینشگری است.
افراد باهوش با خلق یک قطعه موسیقی، یک متن ادبی و یا هر اثر علمی و هنری دیگری میتوانند تعادل خود را در زندگی به دست آورده و بحرانهای روحی و روانی را به سلامت از سر بگذرانند.
خلاقیت میتواند مشکلات روحی و روانی افراد باهوش را مهار کند. به خصوص هنگامی که مردم زمانهی فرد نابغه، آثار او را مورد تأیید و تحسین قرار دهند. این تحسین و تمجیدها اعتماد به نفس فرد باهوش را افزایش میدهد.
اما اگر تحسین و بهتزدگی و قدرشناسی مردم از چیزی که فرد باهوش خلق کرده وجود نداشته باشد؛ نابغه مأیوس میشود و دوباره در وادی دیوانگی سرگردان خواهد شد. پس نادیده گرفتن آثار نابغهها میتواند اختلالات روانی آنها را افزایش دهد.
هاشم صالح در این کتاب دربارهی مشکلات روانی افراد باهوشی نظیر داستایفسکی، بتهوون، اگوست کنت، شارل بودلر، آرتور رمبو، ژرار دو نروال نوشته است.
اگر دوست دارید از یک زاویهی بسیار متفاوت به اختلالات روانی افراد باهوش نگاه کنید؛ میتوانید این کتاب خواندنی را از لینکهای زیر تهیه کنید:
از مشکلات روانی افراد باهوش چه چیزهایی را یاد می گیریم؟
نباید دربارهی مشکلات روانی افراد باهوش ساده و سطحی فکر کنید
میان نبوغ و جنون ارتباط و همبستگی وجود دارد. به این معنی که نمیتوان گفت که این یکی عامل آن دیگرییکی است. یعنی نمیتوان گفت که هوش، عامل و سبب ایجاد بیماری روانی است بلکه این دو تنها با هم همبستگی دارند.
در میان اختلالات روانی افراد باهوش افسردگی رایجترین بیماری است اما اسکیزوفرنی شیوع کمتری دارد.
عوامل مختلفی بر مشکلات روانی افراد باهوش تأثیر میگذارد. یکی از این عوامل؛ وراثت است.
تاریخچهی خانوادگی را نباید نادیده گرفت یعنی هر چه خانوادهای سطح بالاتری از بیماری روانی داشتهباشد؛ احتمال وجود فرد نابغه در آنجا بالا میرود و همچنین احتمال ابتلای بیماری روانی در اعضای خانواده بالاتر میرود.
مهمترین نکته این است که همیشه اختلال روانی نشاندهندهی باهوش بودن فرد نیست؛ در ادامه دربارهی این موضوع توضیح میدهیم.
همیشه بیماری روانی نشانهی هوش نیست
از همان دری که جنون و بیماری روانی میآید؛ هوش و نبوغ هم خارج میشود. به عنوان مثال، عملکرد فرد مبتلا به اسکیزوفرنی، بعد از هر بار شدت گرفتن بیماری یک پله افت میکند.
همچنین، فرد باهوش در دوران اوج افسردگی از خلق کردن باز میماند. اگر چه که غالب نویسندگان افسرده بودند اما وقتی که عمیقاً از افسردگی رنج میبردند از نوشتن باز میماندند.
یا اینکه وسواس میتواند با وادار کردن فرد به انجام کارهای تکراری و نشخوار فکری، وقت ارزشمند او را که میتوانست برای کارهای مفید و مولد سپری شود؛ تلف کند.
همیشه اینطور نیست که بیماری روانی نشاندهندهی هوش بالا باشد. برخی از تحقیقات همبستگی هوش پایین و بیماری روانی را نشان دادند. به طوری که در زندانها و بیمارستانهای روانی دو دسته انسان وجود دارد؛ انسانهایی که بسیار باهوش هستند و انسانهایی که از بهرهی هوش پایینی برخوردارند.
خلاقیت، راه درمان اختلالات روانی افراد باهوش
به نظر می رسد که این مهترین درسی است که میتوان از مشکلات روانی افراد باهوش یاد گرفت.
هوش زیاد اگر با ویژگیهای دیگری نظیر نیروی ارادهی قوی، استقلال، تمرکز فراوان، خلوت و تنهایی برای انجام کار همراه باشد؛ میتواند از ظاهر شدن بیماری روانی به طرز جنون خودداری کنند.
از نظر ارسطو “مالیخولیا از تمایل انسان به تنهایی و گوشهگیری و به فکر فرورفتن آغاز و سپس به بیماری صرع یا جنون و حتی خودکشی منتهی میشود. اما این مسئله نزد خلاقان بزرگ تا حدود معینی متوقف میشود زیرا خلاقیت به بیماریها لگام زده و آنها را از پیشروی باز میدارد.”
همانطور که دیدیم نوابغ میتوانند از بیماریهای روانی به نفع خودشان استفاده کنند. این تفاوت آنها با سایر بیماران روانی است.
آنها می توانند رنج را به هنرمندانهترین شکل ممکن بیان کنند. به عبارت دیگر، فرد باهوش نسبت به کل جمعیت، خودکفایی و کیاست بالاتری دارد به همین دلیل هم میتواند نشانههای مختلف بیماری را مدیریت کند.
و همچنین میتواند نهایت حسن استفاده را از بیماری و تصوراتش داشته باشد تا اینکه اجازه بدهد که تصورات عجیب و غریب و بیماری از او استفاده کند. او این کار را از طریق به کار بستن تواناییهایش در امور علمی و هنری انجام میدهد.
چند توصیه برای مبتلایان به اختلالات روانی افراد باهوش و نزدیکان آنها
اگر خود را انسان باهوشی میدانید و یا اینکه در میان دوستان و آشنایان خود فرد باهوشی را میشناسید؛ به نکات زیر توجه کنید:
- قابلیتها و استعدادهای خود را کشف کرده و پرورش دهید.
اگر خودتان را در دستهی انسانهای باهوش میدانید. حتماً استعدادها و ظرفیتهای خود را کشف کنید و فرصتی را برای پرورش و بروز آنها به شکلهای مختلف علمی و هنری فراهم کنید. استعدادها و قابلیتهای راکد و بالفعل، میتواند خود را به صورت مشکلات روانی نشان دهد.
- آثار افراد نابغه را تحسین کنید.
چنانچه در اطرافیان شما نابغهای مجنون با آثار هنری و علمی مختلف وجود دارد. حتماً آثارش را که بخشی از هویت او را شکل میدهد مورد تحسین و تمجید قرار دهید. با این کار اعتماد به نفس و عزت نفس او را افزایش خواهید داد.
- برای آفرینشگری باید ویژگی دیگری غیر از هوش داشته باشید.
هرگز و هرگز گمان نکنید که هوش بالا خود به خود به آفرینشگری و خلاقیت ختم میشود. برای اینکه در دستهی نابغههای خلاق قرار بگیرید باید سطح بالایی از شکیبایی و صبر، قدرت تنها ماندن برای تمرکز بر کارها و اراده و عزمی قوی را سرلوحهی کار خود قرار دهید.
- سلامت روان را در اولویت قرار دهید.
اگر دچار مشکلات روانی و یا اختلالات روانی هستید به بهانهی اینکه این موارد نشانهای از هوشمندی است؛ بیماری خود را نادیده نگیرید. همهی نوابغ عالم در دورانی که با بیماری روانی دست و پنجه نرم میکردند، عملکردشان در زندگی مختل شد. در صورت ابتلا به بیماری، باید سلامت روان و مراجعه نزد روانشناسان و روانپزشکان به اولویت اول زندگی شما تبدیل شود.
برای شناخت استعدادهای خود میتوانید مطالب زیر را مطالعه کنید:
مطالب مرتبط
آیا شما هم در دستهی افراد باهوش قرار میگیرید؟ چه نوع هوشی در شما پررنگ و برجسته است؟
برای پاسخ به این سوالات میتوانید به لینکهای زیر سر بزنید.
اگر در دستهی افراد باهوش هستید؛ مطلب زیر را نگاه کنید:
شما برای ما بنویسید:
به غیر از نوابغی که از زندگی آنها نوشتیم؛ چه نوابغ دیگری را میشناسید که به اختلال روانی مبتلا بودند؟
زندگی کدام یک از این افراد باهوش برای شما الهام بخش است؟
آیا میتوانید از سایر مشکلات روانی افراد باهوش نام ببرید؟
خوشبختی در عمق ذات ماست
جایی که کسی به آن دسترسی ندارد
و از چیزی تاثیر نمیپذیرد
وقتی سعادت وابسته به عوامل بیرونی باشد،
هر لحظه با از دست دادن هر کدام از این
عوامل فرد میشکند.
چاره ای کو بهتر از دیوانگی…
من نابغه ام یکم وسواسم تا حالا کسی نفهمیده وسواسم خودم فقط می دونم چون آدم تنهایی هستم کسی پی به وسواس من نبرده اگه وسواس نبودم خیلی جوانتر بودم چون شستن دست و پتو و پا آدم را پیر می کنه خم و راست شدن و جابجایی پتوی خیس شونه ها را پیر و افتاده می کنه