ریشههای شرکتی چند میلیارد دلاری را باید در زندگی موسس کمپانی پاناسونیک، کونوسوکه ماتسوشیتا، کارآفرینی که فاقد تحصیلات عالی بود، پیدا کنیم.
زندگینامه کارآفرینان موفق جهان همیشه جذاب و آموزنده بوده است. در این متن با تمامی فرازونشیبهای زندگی این کارآفرین، از فقر و بیپولی تا تبدیل شدن به موسس پاناسونیک آشنا خواهید شد.
چگونه کارگری ساده تبدیل به کارآفرینی تراز اول شد؟
چگونه کسبوکاری که او یک قرن پیش برای ساخت یک سوکت برق بهتر آغاز کرد، اکنون تبدیل به شرکت پاناسونیک، یکی از غولهای تکنولوژی در جهان شده است؟
نشان خواهم داد که:
- او چگونه تجارتش را شروع کرد؟
- چگونه به صنعت برق وارد شد؟
- رمزهای موفقیت او چه بود؟
- از چه موانعی عبور کرد؟
- در پایان، پاناسونیک را به کجا رساند؟
فهرست
آغاز راه: کونوسوکه، کوچکترین فرزند
موسس کمپانی پاناسونیک، کونوسوکه ماتسوشیتا در 27 نوامبر 1894 در واسامورا، روستای مشهوری که اکنون بخشی از شهر واکایاما است، در ژاپن به دنیا آمد.
پدرش صاحب زمین و مزرعهای کوچک بود و از نظر اجتماعی جایگاه قابل قبولی داشت.
کونوسوکه، کوچکترین فرزند از هشت فرزند خانواده، دوران کودکی راحتی را سپری کرد.
اما وضعیت خانواده زمانی تغییر کرد که پدرش دارایی خود را در نتیجه سفتهبازی در بازار کالا از دست داد و خانواده مجبور شدند مزرعه خود را ترک و به خانه کوچکی در شهر نقلمکان کنند.
کارآموز کوچک: موسس پاناسونیک در کودکی
اکنون کودکی که قرار بود سالها بعد او را با عنوان موسس کمپانی پاناسونیک یاد کنند تنها 9 سال داشت.
کونوسوکه از کودکی مشغول به یادگیری تجارت و راههای کسب درآمد شد.
برای کمک به خانواده، کونوسوکه چند ماه قبل از فارغالتحصیلی از مدرسه ابتدایی در یک فروشگاه هیباچی (منقل ذغالی) در اوزاکا شاگرد شد.
فروشگاه هیباچی (منقل ذغالی): کونوسوکه 9 ساله
روزهای کاری کونوسوکه در سحرگاه با تمیز کردن فروشگاه آغاز، و با صیقل دادن منقلهای هیباچی (منقل ذغالی) به پایان میرسید تا اینکه یک بار دیگر وقت آن برسد که خسته به رختخواب برود.
با این حال، هنگامی که اولین روز پرداخت حقوق فرا رسید، سکه پنج سنتی که او دریافت کرد، ثروتی واقعی به نظر میرسید و تمام کار سختش را ارزشمند میکرد.
در کمتر از یک سال، مغازه هیباچی از کار افتاد و کونوسوکه شغلی در یک فروشگاه فروش دوچرخه پیدا کرد که در آن زمان جزء اقلام لوکس وارداتی از بریتانیا به حساب میآمد.
موسس کمپانی پاناسونیک، پنج سال از زندگی پر فرازونشیب خود را در آنجا گذراند.
کونوسوکه علاقهمند بود شغلی پیدا کند که در کنارش بتواند در کلاسهای شبانه شرکت کند و تحصیلات خود را به پایان برساند.
اما پدرش یک قرن پیش به او توصیهای کرد که اکنون به مذاق خیلی از پدر و مادرها خوش نمیآید!
پدرش او را متقاعد کرد که در مغازه دوچرخهفروشی بماند و گفت:
مهارتهایی که یاد میگیری آینده تو را تضمین میکند. مثل یک کارآفرین موفق رفتار کن. تو همیشه میتوانی افرادی را استخدام کنی که دارای تحصیلات هستند.
موسس پاناسونیک در ورود به صنعت برق: کونوسوکه 15 ساله
تقریباً در همین زمان، صنعت برق و انرژی شروع به تحول کرد.
غریزه کونوسوکه به او گفت که برق، موج آینده خواهد بود. او که مشتاق تبدیل شدن به بخشی از این رشته جدید بود، برای کار در شرکت اوزاکا الکتریک لایت درخواست داد و در سن 15 سالگی شاگردی خود را در مغازه دوچرخهفروشی ترک کرد.
در ژاپن قبل از جنگ، ازدواجهای ترتیب داده شده عادی بود، و در بهار 1915، در سن 20 سالگی، خواهر کونوسوکه او را به دوستش مومنو معرفی کرد.
در عرض چند ماه این دو با هم ازدواج کردند و کونوسوکه مسئولیت یک خانواده جدید را بر عهده گرفت.
شروع کارآفرینی: کونوسوکه 22 ساله
حرفهی کونوسوکه در شرکت اوزاکا الکتریک لایت به پیشرفت خود ادامه داد تا اینکه در سن 22 سالگی بازرس شد – بالاترین پستی که یک تکنسین میتوانست به آن امیدوار باشد.
کونوسوکه بارها تلاش کرده بود تا به سرپرست خود سوکت برق بهبود یافتهای را که در اوقات فراغت خود طراحی و ساخته بود، علاقهمند کند، اما هر بار با مخالفت سرپرستش روبهرو میشد.
او با یادآوری توصیههای پدرش در مورد مزایای کارآفرینی، شغل پردرآمد خود را در 15 ژوئن 1917 رها کرد و شرکت تولیدی کوچک خود را راهاندازی کرد.
پسانداز کونوسوکه در مجموع کمتر از 100 ین بود که به ندرت برای ابزارها و لوازم اولیه کافی بود. با این حال، بدون ترس از منابع اندک، با دو همکار از شرکت اوزاکا الکتریک لایت و در آپارتمان کوچک خود با کف خاکی، مغازهای را راهاندازی کرد.
فروش سوکت ضعیف بود و در پایان سال 1917، همکاران سابق کونوسوکه از این کار خارج شدند و تنها کونوسوکه و یکی از دوستانش در مغازه ماندند.
در آستانه ورشکستگی، این شرکت با یک سفارش غیرمنتظره برای هزار صفحه عایق برای فنهای برقی نجات یافت و کونوسوکه توانست جایگاه خود را در این صنعت پیدا کند.
مأموریت واقعی شرکت پاناسونیک: کونوسوکه 37 ساله
کونوسوکه به هیچ مذهب یا فرقه خاصی علاقه نشان نمیداد، اما ذهنش نسبت به همه ایدهها و پیشنهادات باز بود.
در مارس 1932، وی توسط یکی از دوستانش دعوت شد تا یک روز را در یک معبد بگذراند.
او در این بازدید شروع به بررسی شباهتهای دین و مدیریت تجارت کرد و گفت:
انسانها به رفاه مادی و معنوی نیاز دارند. دین، انسان را از رنج به سوی شادی و آرامش هدایت میکند. تجارت نیز میتواند با فراهم آوردن نیازهای جسمانی به این امر کمک کند. این باید مأموریت اصلی ما باشد.
به عنوان یک نتیجه از تجربه خود، کونوسوکه کارکنان خود را در 5 می 1932 جمعآوری کرد تا اعلامیهای را ارائه دهد که قرار بود شرکت پاناسونیک را برای دهههای آینده هدایت کند.
موسس کمپانی پاناسونیک در جلسهای با کارکنانش گفت:
مأموریت یک تولیدکننده این است که با تولید کالای فراوان بر فقر غلبه کند. اگر رهگذری از شیر آب کنار جاده بنوشد، هیچ کس مخالفت نمیکند. این به این دلیل است که آب فراوان است و قیمت آن پایین، مأموریت ما به عنوان یک تولیدکننده، ایجاد فراوانی مواد با ارائهی کالاهایی به وفور و ارزانی آب لولهکشی است. اینگونه میتوانیم فقر را از بین ببریم، شادی را به زندگی مردم بیاوریم و این دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنیم.
اما در سر این کارآفرین جوان چه میگذشت؟
چه نقشههایی برای رشد کمپانی خود کشیده بود؟
اکنون که تجارت رو به رشد بود و کونوسوکه پولی برای سرمایهگذاری داشت، خانه دو طبقهای اجاره کرد و شرکتی را راهاندازی کرد که قرار بود در آیندهای نهچندان دور تبدیل به کمپانی پاناسونیک شود.
با این کار کونوسوکه توانست تولید خود را گسترش دهد و شروع به تولید و فروش محصولاتی کرد که خودش آنها را طراحی کرده بود.
این محصولات جدید بسیار محبوب بودند و باعث شد تا این شرکت به کیفیت بالا و قیمت پایین شهرت یابد.
تا سال 1922، این جوان که اکنون تبدیل به موسس کمپانی پاناسونیک شده بود، یک کارخانه و دفتر جدید ساخت تا تجارت رو به رشد خود را ادامه دهد.
موانع اساسی برسر راه موسس کمپانی پاناسونیک
زندگی کارآفرینان پر از سختی و مشکلات است. کونوسوکه هم از این جریان مستثنا نیست.
در ادامهی مطلب به تعدادی از موانع اساسی که این کارآفرین با آنها دست و پنجه نرم كرده، میپردازیم تا ببینیم چطور بدترین حوادث تاریخ هم نتوانستند او را از حرکت بازدارند.
رکود اقتصادی ژاپن: کونوسوکه 47 ساله
این رکود معروف به رکود بزرگ (Great Depression) بدترین رکود اقتصادی در تاریخ جهان صنعتی بود که از سال 1929 تا 1939 ادامه یافت. این رکود پس از سقوط بازار سهام در اکتبر 1929 آغاز شد که والاستریت را به وحشت انداخت و میلیونها سرمایهگذار را از بین برد. موج های این رکود اقتصادی تمام دنیا از جمله اقتصاد ژاپن را تحت تأثیر قرار داد.
طی چند سال بعد، هزینههای مصرفکننده و سرمایهگذاری کاهش یافت و باعث کاهش شدید تولید صنعتی و اشتغال شد. شرکتهای در حال شکست، کارگران را اخراج کردند.
در سال 1933، زمانی که رکود بزرگ به بدترین حد خود رسید، حدود 15 میلیون آمریکایی بیکار بودند و تقریباً نیمی از بانکهای کشور شکست خورده بودند.
در این زمان موسس پاناسونیک خطاب به کارمندانش گفت:
من هیچ کدام از شما را اخراج نمی کنم، حتی یک نفر از شما را و شما دستمزد خود را به طور کامل دریافت خواهید کرد.
زمانی که همه شرکتها مشغول تعدیل نیروهای خود بودند، کونوسوکه با تمام توان از کارگرانش حمایت کرد.
موسس پاناسونیک در جنگ جهانی دوم: کونوسوکه 50 ساله
16 آگوست 1945، یک روز پس از تسلیم بیقید و شرط ژاپن، کونوسوکه مدیران ارشد خود را دور هم جمع کرد و اعلام کرد که قصد دارد تولید کالاهای مصرفی را از سر بگیرد.
چهار روز بعد، در فراخوانی که به همه کارمندان ارائه شد، گفت:
تولید پایه و اساس بهبود ماست. بیایید روح سنتی ماتسوشیتا را دوباره بیدار کنیم و به وظیفه بازسازی کشور و غنیسازی زندگی مردم بپردازیم.
کونوسوکه با حضور در اولین جلسه اتحادیه کارگری شرکت که در سالن عمومی مرکزی ناکانوشیما، اوزاکا برگزار شد، به سرعت حمایت کارمندان خود را با روشن ساختن اینکه اولویت بالایی برای منافع آنها قائل است و بهترین سیاستها را برای کارگران و کارمندان در پیش خواهد گرفت، جلب کرد.
اما بهبودی شرکت، ناگهان با یک مانع بزرگ روبرو شد. نیروهای اشغالگر دستورات متعددی صادر کردند که فعالیت شرکت را متوقف کرد و موجودیت آن را تهدید کرد. هدف از این قوانین شکستن گروههای صنعتی و مالی تحت کنترل خانوادهای ثروتمند ژاپنی بود.
از آنجایی که این شرکت در طول جنگ سختافزارهای نظامی تولید میکرد، به کونوسوکه دستور داده شد تا از کار کنارهگیری کند. اما در اقدامی بیسابقه، اتحادیه کارگری با طوماری برای لغو حکم استعفا از او حمایت کردند و گفتند که کونوسوکه برای بازسازی شرکت ضروری است.
در یک تغییر نادر سیاست، در ماه مه 1947، فرماندهی عالی نیروهای متفقین به کونوسوکه و مدیران شرکت اجازه داد در شرکت بمانند.
موسس پاناسونیک در ورود به بازار جهانی: کونوسوکه 56 ساله
شرکت پاناسونیک در سال 1950 از آخرین محدودیتهای پس از جنگ آزاد شد.
موسس کمپانی پاناسونیک که اکنون فکر ورود به بازار جهانی را در سر میپروراند، در سخنرانی سالانه سیاست مدیریت خود در سال 1951 اعلام کرد که زمان آن فرا رسیده است که این شرکت جایگاه خود را در جامعه اقتصادی بینالملل پیدا کند.
به همین منظور از ایالات متحده بازدید کرد تا خود ببیند صنعت آمریکا چگونه عمل میکند.
کونوسوکه متوجه شکاف بزرگی بین آمریکای مرفه و ژاپن فقیر شد.
برای رقابت با غرب، او متوجه شد که شرکتش به دانش بهتری از الکترونیک و رویکرد تخصصیتر برای توسعه محصول نیاز دارد.
کونوسوکه متقاعد شد به اینکه پذیرش فناوری پیشرفته غربی برای بازسازی ژاپن پس از جنگ ضروری است.
در سال 1952، پس از مذاکرات بسیار فشرده، پاناسونیک قرارداد همکاری فنی با فیلیپس هلند منعقد کرد که زمینهی ورود پاناسونیک به بازار جهانی شد.
برنامهای برای تغییر دنیا: کونوسوکه 61 ساله
در سال 1956، زمانی که دولت در حال اعلام تکمیل موفقیتآمیز بازسازی اقتصادی کشور بود.
موسس پاناسونیک با اعلام یک برنامه توسعه بلندپروازانه پنج ساله برای شرکت پاناسونیک، نیروی کار و صنعت خود را مبهوت کرد و خواستار چهار برابر شدن فروش سالانه شد.
در نتیجهی افزایش تعداد کارکنان و افزایش داراییهای شرکت، سرمایه پاناسونیک از 3 میلیارد به 10 میلیارد ین رسید.
او گفت: “موفقیت با تلاش تضمین میشود.”
کونوسوکه در کمتر از چهار سال به این اهداف به ظاهر غیرممکن دست یافت.
غروب یک اسطوره و میراثی چند میلیارد دلاری: کونوسوکه 94 ساله
در 27 آوریل 1989، کونوسوکه ماتسوشیتا، موسس کمپانی پاناسونیک در سن 94 سالگی، دنیایی را که بسیار تغییر داده بود ترک کرد.
شرکتی که تنها با سه کارگر شروع به کار کرد اکنون به یک شرکت جهانی با بیش از 250000 کارمند و فروش بیش از 70 میلیارد دلار در سال تبدیل شده است.
بعد از گذشت سالها شرکت پاناسونیک همچنان به عقاید و افکار کونوسوکه پایبند مانده است.
ویدئوی زیر توسط شرکت پاناسونیک برای گرامی داشت یاد کونوسوکه ماتسوشیتا درباره زندگینامه او ساخته شد.
به این مطالب سر بزنید
اگر به زندگی کارآفرینان و افراد موفق علاقهمندی و میخوای بدونی راز موفقیت هر کدوم چی بوده، بهت پیشنهاد میکنم مطالب زیر رو حتماً بخونی.
“بنیانگذار بودن یک شغل نیست، یک نقش است، یک نگرش.” این جمله معروف جکدورسی، بنیانگذار توییتر است.
ولی همیشه بعد از خواندن زندگی این فرد این سوال ذهن همه رو مشغول میکنه: جکدورسی انسان با سیاست یا خیانتکار؟
اگر درباره زندگی جکدورسی کنجکاوی حتماً به مطلب زیر سر بزن.
دو برادر 26 ساله که با سرمایهای اندک، فروشگاه اینترنتی پرآوازهای را تاسیس کردنند.
بشنویم از داستان حمید و سعید محمدی – بنیانگذاران دیجی کالا
شاید فکر کنی برای آغاز هر کاری به سرمایه زیاد نیازمندی، ولی همهی کارآفرینیها لازم نیست شرکتهای بزرگ و کارخانههای عظیم صنعتی باشه.
الان فضای مجازی بستری را فراهم کرده که هر کس میتونه یک کارآفرین باشه.
اگر به کارآفرینی علاقه داری ولی سرمایه کمی داری یا راه و روش کارآفرینی در فضای مجازی رو نمیدونی، پس مطالب زیر رو مطالعه کن تا کامل راهنمایت کنیم.
زندگی کارآفرینان پر از فرازونشیبه و جالب اینجاست که اکثرشون انسانهای تحصیلکردهای هم نبودن!
چطور با اینکه تحصیلات عالی یا هوش فوقالعادهای نداشتن به چنین موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کردن؟
نظر شما در این باره چیه؟ حتماً نظرتون رو در بخش کامنتها با ما به اشتراک بذارید.