اگر فروشندهی خوبی باشید، میخواهید در مورد نحوه برخورد با مشتری در مغازه بیشتر بدانید.
میدانم نظرات فراوان و حتی متناقضی در این مورد وجود دارد که گیجکننده است.
من ۱۰ سال سابقهی فروشندگی دارم و اینجا از تجربههای خودم نوشتم.
در مورد رفتار مناسب با مشتری، تأمین کالاهای مناسب، نحوهی صحبت با مشتری و چند موضوع ساده و مهم دیگر که امیدوارم مفید باشد.
قبلاً هم در مورد فنون مغازهداری! نوشته بودیم که خواندن آن را هم توصیه میکنیم.
فهرست مطالب:
- رفتار مناسب، مهمترین نکته در نحوه برخورد با مشتری در مغازه
- صحبت کردنِ ساده، مؤثر بر نحوه برخورد با مشتری در مغازه
- ارائهی اطلاعات در زمانِ مناسب
- شناختِ مناسبِ محصولات یا خدمات
- تأمین کالاهای خوب
- تمیز و مرتب نگهداشتنِ فروشگاه
- شناختِ خوب از خودتان و بازارتان
- بهبودِ کیفیتِ محصولات و خدمات
- متمرکز کارکردن
- داشتنِ فروشندههای خانم و آقا
- سریع و غیرخشن بودن!
۱- رفتار مناسب، مهمترین نکته در نحوه برخورد با مشتری در مغازه
وقتی از نحوه برخورد با مشتری در مغازه صحبت میکنیم، اولین چیزی که به ذهن میرسد، رفتارِ مناسب است.
دُرست هم هست.
رفتارِ محترمانه و مؤدبانهی مغازهدار با مشتریان، بسیار مهم است.
همین موردِ ساده، تفاوتِ زیادی بین فروشندهها ایجاد میکند.
رفتارِ خوش که با احترام و ادب همراه باشد، از شما فروشندهی بهتری میسازد.
بیایید کمی در مورد رفتارِ مناسب، بیشتر صحبت کنیم.
مهربان بودن، کلید اساسی در نحوه برخورد با مشتری در مغازه
مهربانی آدمها، دنیا را جای بهتری میکند.
هرچقدر به این مورد تأکید کنیم، کم است.
هرجایی که با آدمها ارتباط دارید، رفتار مهربانانه داشته باشید.
تمرینِ برخورد مهربانانه، میتواند با مأمور پُست یا میوهفروشی محل هم باشد.
این برخوردْ احساسِ مطلوبی را در مشتری ایجاد میکند و صد البته که برای خودِ شما هم خوشایند است.
حتماً شما هم از فروشندههایی که با مهربانی با شما برخورد کردند و آنهایی که رفتار نامهربانی داشتند، خاطرههای فراوانی دارید.
همدلی در نحوه برخورد با مشتری در مغازه
تلاش کنید مشتری را درک کنید.
ممکن است فردی وسواسی باشد که نیاز به دانستن جزئیات دارد و تقصیری هم ندارد.
شاید توانایی مالی بالایی نداشته باشد و مبلغ کالا خیلی اهمیت زیادی برایش داشته باشد.
یا در آن زمینه هیچ اطلاعاتی ندارد و واقعاً هم به آن کالا نیاز دارد، بنابراین نیاز به توضیح بیشتری دارد.
ممکن است کمی ناخوش یا بیمار باشد بنابراین حوصلهی کمتری دارد.
بهرحال صحبت بر سر ارتباط بین ۲ انسان است. و ما نمیدانیم هرکس چه مشکلات و درگیریهایی دارد. موضوعاتی که همیشه هم همراه همهی انسانها بوده و هست.
مؤدب بودن
در مورد مهربانی در بالا صحبت کردیم.
ادبْ در کنارِ مهربانی قرار میگیرد.
یکی از فاکتورهای صحبت مؤدبانه، استفاده از واژههای مناسب است.
بیایید مثالی بزنیم.
وارد فروشگاهی میشوید و به دنبال خرید یک لپتاپ با قیمت مناسب هستید.
– شما: سلام. خسته نباشید. یک لپتاپ با قیمتِ مناسب برای کارهای ساده میخوام. بهنظر شما رم ۴ مناسبه؟
– فروشنده ۱: سلام ممنونم. رم ۴ بهدرد نمیخوره! حداقل باید ۸ باشه.
– فروشنده ۲: سلام ممنونم. رم ۴ الان دیگه خیلیکمه. چون نرمافزارها سنگینتر شدن. رم ۸ خیلی مناسبتره.
نظر هر ۲ فروشنده یکی است، دومی فقط واژههای بهتری استفاده کرده است.
صبور بودن، مؤثر بر نحوه برخورد با مشتری در مغازه
طبیعی است که مشتری با سؤالهایی وارد فروشگاه شما میشود.
تلاش کنید به درخواست یا سؤال مشتری با صبر و بدون عجله، پاسخ دهید.
اگر مشتری احساس کند که شما عجلهای برای پاسخدادن و شاید از سرْ بازکردنِ او ندارید، به شما اعتماد خواهد کرد.
البته این هم طبیعی است که مشتری درخواستهایی داشته باشد که یا نتوانید به آن پاسخ دهید یا بیشتر از حدْ باشند.
در این حالت میتوانید همچنان با صبر به او توضیح دهید که آن درخواست، قابل انجام نیست.
صداقت، آسانترین راه برای بهبود نحوه برخورد با مشتری در مغازه
شاید در نگاهِ اول، بین صداقت و فروش، کمی تضاد باشد.
این طرزِ تفکر وجود دارد که فروشنده معمولاً فردی است که راست نمیگوید.
واقعیتِ ناراحتکننده این است که در بسیاری از موارد، همینطور هم هست.
اما شما سعی کنید اینطور نباشید.
اگر صداقت داشته باشید، خودتان هم انرژی کمتری در صحبت با مشتری مصرف کنید.
و چون ما با انسانها طرف هستیم، معمولاً واکنشهای خوبی از صداقتِ خود، دریافت خواهید کرد.
نگاهِ از بالا به مشتری نداشتن
شما به دلیل جایگاهی که دارید، ممکن است اطلاعات بیشتری از مشتری در زمینهی محصولاتتان داشته باشید.
البته که همینطور هم باید باشد و خوب نیست اگر اطلاعات شما کمتر باشد.
بنابراین ممکن است (فقط از نظر اطلاعات در آن موضوع) جایگاه بالاتری به نسبت مشتری داشته باشید.
اما مراقب باشید هرگونه غرور و ادعا را از خود دور کنید تا مشتری احساس بدی نداشته باشد.
پایبندی به تعهدات، یکی از اصول نحوه برخورد با مشتری در مغازه
هر موردی که تعهد میدهید را سعی کنید انجام دهید، حتی موارد ساده.
فرض کنیم شما شروعِ ساعت کاریِ خود را ۷ صبح اعلام کردهاید. اما معمولاً آن ساعات در فروشگاه نیستید و از ۷:۳۰ کارتان را شروع میکنید.
همین موردِ ساده، میتواند نارضایتی مشتریان را همراه داشته باشد.
این یک مورد ساده بود اما بحث تعهد و مسئولیتپذیری در مورد کالاها و خدماتی که دارید هم مطرح میشود.
از طرفی مهم است کاری را که نمیتوانید انجام دهید، قبول نکنید.
این ضربالمثل اینجا واقعاً مصداق دارد: «جَنگِ اولْ بِه از صلحِ آخر»
همچنین به یاد داشته باشید که زیرِ بارِ تعهداتِ زیاد هم نروید. چون حتی اگر کاملاً متعهد و مسؤلیتپذیر باشید، بهخاطر کمبودِ وقت به مشکل خواهید خورد.
مشتریان با فروشنده متعهدی که مسئولیتهای خود را قبول میکند، بیشتر و بیشتر کار خواهند کرد.
گوشدادن، نقطه ضعف همهی فروشندهها در نحوه برخورد با مشتری در مغازه
مشتریِ عصبانی یکی از بهترین منابع شما برای بهبودِ خدمات است.
معمولاً انسانها هنگام عصبانیتْ صداقتِ بیشتری دارند.
اگر مشتری به هردلیل از شما عصبانی است، اجازه دهید صحبت کند.
همین که حرف مشتری شنیده شود، حتماً آرامتر میشود.
همچنین شنیدن دلایل عصبانیت افراد برای شما بسیار کارگشا خواهد بود.
آن موارد را حتماً یادداشت کنید و سعی در بهبودشان داشته باشید.
اگر مشتریهایی دارید که وقت میگذارند و به شما پیشنهاداتی میدهند، قدرشان را بدانید.
مشتری از زاویهای به شما و کسب و کارتان نگاه میکند که احتمالاً برای شما غیرممکن است آن زاویه را ببینید.
اگر بتوانید روند مناسبی برای دریافت انتقادات و پیشنهادات از مشتری داشته باشید، بسیار خوب خواهد شد.
متوجه هستیم که ترکیب «انتقادات و پیشنهادات» همه را یاد صندوق انتقادات و پیشنهاداتی که در مدرسه و ادارات هست، میاندازد.
صندوقی که معمولاً در بدترین قسمت اتاقْ قرار داده شده است و آنقدر نامهای وارد آن نشده که تارِ عنکبوت گرفته است.
فُرمالیتهبودن آن بر همه مشخص است ولی منظور ما آن نبود!
شما سعی کنید واقعاً گوشِ شنوایی برای مشتری داشته باشید.
تعیین خط قرمز برای فروشندهها
شاید تجربه کرده باشید که در حال خرید یا بررسی کالاهای فروشگاهی بودید و یکمرتبه صدای دعوای چند نفر را شنیدهاید.
مسلماً احساس مطلوبی نداشتید.
اگر مدیر فروشگاهی هستید، میتوانید خط قرمزهایی را برای کارمندان تعیین کنید.
مثلاً اینکه بههیچوجه صدای بالا و برخورد غیرمؤدبانه را قبول نخواهید کرد و اگر چنین اتفاقی بیفتد، مجبور خواهید بود با آن فرد، قطع همکاری کنید.
با صحبت در مورد این موضوعات میتوانید نحوه برخورد با مشتری در فروشگاه را بهبود دهید.
رعایتِ اخلاقِ کاری
اخلاقِ کاری به مجوعهی تعهدات و مواردی که در کار، پسندیده و مورد قبول عُرف هست، میگویند.
مثلاً اینکه مشتری حق دارد کالای سالمی را دریافت کند و اگر ایرادی در دستگاه وجود داشته باشد، میتواند محصول را راحت و ساده تعویض کند.
بسیاری از موارد ساده مانند نمونهی بالا، توسط فروشندگان زیادی ممکن است رعایت نشود و رعایتِ آنها شما را مغازهدار بهتری میکند.
۲- صحبتکردنِ ساده، مؤثر بر نحوه برخورد با مشتری در مغازه
شاید با من موافق باشید که یکی از تجربههای شیرینِ دنیا، شنیدنِ جملههای ساده و واضح است.
وقتی کسی حرفهایش را ساده و واضح میزند، منظور خود را سریع و بدون کجفهمی میرساند.
تمرینِ ساده صحبتکردن ممکن است کمی مشکل بهنظر بیاید.
چند توصیهی ساده در این مورد وجود دارد.
مثالهای اغراقآمیز آوردهایم تا تفاوت بهخوبی مشخص شود.
توصیههایی برای سادهتر صحبتکردن
- کلمات ساده و روزمره را استفاده کنید:
- نگویید: «این کالا با قیمت ۲۰۰ هزارتومان عرضه میشود»
- بگویید: «این کالا ۲۰۰ هزارتومان است»
- توضیحات اضافی ندهید. فقط همان چیزی را بگویید که لازم است.
- فرض کنیم وارد فروشگاهی برای خرید عینک میشوید.
- شما: سلام، روزتون بخیر. عینک با فریم کامل میخواستم.
- فروشنده ۱: سلام، ممنونم. بله. لطفاً اول این ۳ مورد رو امتحان بفرمایید که ببینیم کدام طرح، ببشتر براتون مناسب هست؟ و …
- فروشنده ۲: سلام، ممنونم. بله. عینکهای با فریم کامل الان خیلی فروش دارند (یا ندارند). لطفاً اول این ۳ مورد رو امتحان بفرمایید که ببینیم کدام طرح، بیشتر براتون مناسب هست؟
- توضیحِ اضافی فروشندهی دوم، بخشی از انرژی و زمان فروشنده و خریدار را میگیرد.
- اگر حذفکردن چنین توضیحاتیْ آسیبی به فروش نمیرساند، بهتر است نگویید.
دلایلِ ساده صحبتنکردن
افراد به دلایل گوناگون ممکن است ساده و واضح صحبت نکنند:
۱- صحبت نامفهوم و گنگ، شیوهی برخی فروشندهها است که پاسخ مشتری را ندهند.
با این حالت کاری نداریم، چون روش پسندیدهای نیست. همان چیزی است که به عنوان پیچاندن مشتری استفاده میشود.
۲- برخی افراد به جای گفتن «نمیدانم» جملههای گنگی را میگویند.
مثلاً مشتری ممکن است بپرسد: «این گوشی از 5g پشتیبانی میکنه؟»
فروشنده معنای این واژه را نمیداند و میگوید:«بله. 5g که دیگه روی همهی گوشیها هست. میتونید چندتا سیمکارت روی گوشیتون داشته باشید!»
ندانستن 5g برای فروشندهی گوشی خوب نیست اما تأثیر جملههای بالا از آن خیلی بدتر است.
کدام خریداری است که با شنیدن این جملهها، به آن فروشنده اعتماد کند و کالا را خریداری کند؟
۳- اما برخی افراد فقط عادت به صحبت گنگ دارند یا ممکن است تصور کنند استفاده از کلمههای پیچیده و سنگین، نشاندهندهی دانش بیشتر است!
کاملاً برعکس است.
وقتی ۲ نفر موضوعی را توضیح میدهند، آنکه واضح و ساده صحبت میکند، احتمالاً دانش بیشتر و ذهن مرتبتری دارد.
بیشتر افراد به این دلیل است که ساده صحبت نمیکنند، حتی در صبحتهای روزمره با دوستان و خانواده.
چقدر بهتر است که تلاش کنیم با مطالعهی متنهای استاندارد مثل رمانها و کتابهای معتبر، سادهتر و واضحتر صحبت کنیم.
۳- ارائهی اطلاعات در زمان مناسب
مطلوب که است که اطلاعات را در زمان مناسب به مشتری بدهیم.
همان مثال بالا را در نظر بگیرید. فرض کنیم مشتری عینک را انتخاب کرد.
فروشنده ۱: مبارکتون باشه. بفرمایید برای انتخاب شیشه. ۲ مدل شیشه داریم. مدل چینی و مدل آلمانی. و …
فروشنده ۲: مبارکتون باشه. بفرمایید عینکهای آفتابی جدیدمون رو هم نگاهی بیاندازید.
فروشنده ۲ این پیشنهاد را میتواند پس از انتخاب شیشه و حتی پرداخت کالا بدهد تا ذهن مشتری را آشفته نکند.
این پیشنهاد رَوَند خرید قبلی مشتری را متوقف میکند و ممکن است باعث پشیمانی کامل مشتری از خرید هم شود.
۴- شناختِ مناسبِ محصولات یا خدمات
کار اصلی فروشنده، راهنماییِ مشتری است.
مشتری نیازی به محصولات یا خدمات شما دارد، و پیش شما میآید تا اطلاعات مناسبی را دریافت کند.
پس هرچه محصولات و خدمات خود را بهتر بشناسید، راهنماییِ بهتری خواهید کرد.
این اطلاعات در مورد موضوعات مرتبط با خریدِ مشتری هم هست.
مثلاً پاسخ این سؤالات را باید بدانید:
- فروش اقساطی دارید؟
- خدمات و گارانتی شما به چه شکل است؟
- نحوهی پرداخت با چک وجود دارد؟
- امکان تعویض کالا دارید؟
- و …
۵- تأمین کالاهای خوب
یکی از مهمترین کارهایی که باید همیشه حواستان باشد، این است که کالاهای خوبی موجود داشته باشید.
موجودی فروشگاه، همیشه در حال تغییر است و مُدام باید آنرا زیرنظر داشته باشید.
مشتریان به شما مراجعه میکنند و انتظار دارند آن کالا یا خدمتی که ادعا دارید، در دسترسشان قرار دهید.
تأمین کالا، کاری است که قبل از اینکه مشتری به شما مراجعه کند، میبایست به آن فکر کنید.
۶- تمیز و مرتب نگهداشتنِ فروشگاه
تلاش کنید محیط فروشگاه را تمیز و پاکیزه نگه دارید.
شاید شروعِ روز، زمان مناسبی برای این کار باشد.
وقتی خودتان و همکارانتان وارد فروشگاه میشوید، زمانی بگذارید و محیط را تمیز و مرتب کنید.
صحنهی زیبایی است وقتی اول صبح، فروشندههایی را میبینیم که در حال آب و جاروکردن فروشگاه خود هستند.
محیط تمیز و مرتب، هم احساس مطلوبی را در خودتان ایجاد میکند هم در مشتریانتان.
از طرفی وقتی کالاها و ابزارها در جای مناسب خودشان باشند، راحتتر میتوان به آنها دسترسی داشت و کارها را راحتتر انجام داد.
اگر فرد منظمی باشید، انجام این موارد برای شما ساده است.
اگر عادت به نظم نداشتید، ممکن است کمی در ابتدا سخت باشد.
اما میتوانید بدون وسواس و با کمی یادگیری، نظم خوبی را برقرار کنید.
روشی برای ساماندهی محیط کار به نام 5s وجود دارد که میتوانید از آن استفاده کنید.
دورههای فنی و حرفهای کوتاهی هم وجود دارند که این موضوع را آموزش میدهند.
مطالب خوبی در این زمینه وجود دارند، بنابراین ما آنها را دوباره تکرار نمیکنیم.
میتوانید توضیحات ویکیپدیا در مورد 5s را نگاهی بیاندازید.
از پاکیزگی که صحبت میکنیم، باید تأکیدی بر «بو» هم داشته باشیم.
افراد معمولاً به بوْ واکنشِ عمیقی نشان میدهند.
بوی دلنشینِ کافههایی که دانههایِ تازهیِ قهوه را رُست، دَم و آسیاب میکنند را حتماً به یاد دارید.
وقتی وارد چنین محیطی میشوید، آگاهانه یا ناآگاهانهْ احساس بسیارخوبی میکنید.
شما هم میتوانید این احساسِ خوب را برای مشتریها ایجاد کنید.
۷- شناختِ خوب از خودتان و بازارِتان
آگاهی و شناختِ شما از بازار مهم است.
یک مغازهدار خوب، میداند همکار نزدیکش چه کالاهایی دارد و با چه قیمتهایی آنها را میفروشد.
میداند محصولات جدید بازار چیست و روند بازار چطور پیش میرود.
از طرفی میبایست شناخت خوبی هم از خودتان داشته باشید.
البته که برای موفقیت در هر زمینهای بهتر است خودمان را بهتر بشناسیم.
توضیح اینکه نقاط قوت و ضعف خودمان را بدانیم.
اجازه دهید چند مثال از خودم بزنم.
من «درونگرا» هستم. این یک ویژگی است و نه نقطهی ضعف (و نه نقطهی قوت)
با آگاهی از این ویژگی میدانم که صحبت حضوری انرژی زیادی از من میگیرد.
بنابراین وقتی با چند مشتری صحبت کردم، سعی میکنم کمی از آن فضا دور شوم و زمانی را تنهایی بگذارنم تا انرژیام برگردد.
اگر این کار را نکنم، نمیتوانم با مشتری بعدی، برخورد مناسبی داشته باشم.
یک نقطه ضعف من، این است که ترجیح میدهم کارها را آرام انجام دهم. یعنی اگر مشتری عجلهی زیادی داشته باشد، دچار اضطراب میشوم.
یا یک نقطهی قوت من این است که منظم هست. بنابراین میتوانم روندهای مناسبی برای انجام کارها بسازم و آن را رعایت کنم.
شناخت خوب حتی قبل از تأسیس فروشگاه هم لازم است.
ما قبلاً مطلب کاملی با عنوان کدام شغل مغازهداری بهتر است؟ نوشته بودیم.
در آن مطلب، انواع شغلهای مغازهداری همراه با توضیحات خوبی آمده است که خواندنش را توصیه میکنیم.
۸- بهبود کیفیت محصولات و خدمات
دلیل بودنِ فروشگاه شما، ارائهی کالا یا خدمتی است.
هرچقدر آن محصولْ بهتر باشد، مشتریانِ بیشتر و راضیتری خواهید داشت.
حتی یک فروشگاه ساده هم میتواند با تأمین کالاهای باکیفیتتر به نسبت کالاهایی که الان دارد، مشتریان را راضی کند.
اگر هم فروشگاه زنجیره ای بزرگی دارید، بازهم این موضوع میتواند رضایت مشتریان را بالا ببرد و نحوه برخورد با مشتری در فروشگاه زنجیره ای را بهبود دهد.
گاهی هم لازم است کالاها یا خدماتی که دارید را، بیشتر یا کمتر کنید تا تنوع مناسبی را ارائه دهید.
۹- متمرکز کارکردن
مهم است مشتریان شما را بهخاطر نیازهای خاصی بهیاد بیاورند.
مثلاً فروشگاهی به مرور به این معروف شود که تنوع خیلی مناسبی دارد.
یعنی کالاهایی که بهسختی پیدا میشوند، معمولاً در آن فروشگاه هست.
یا فرض کنیم به این معروف شوید که قیمت بسیار مناسبی دارید. مشتری میداند برای کالاهایی که از شما تهیه میکند، همیشه مبلغی منصفانه یا حتی کمْ میپردازد.
نمونههای فراوانی از تمرکز وجود دارند.
مثلاً یک سوپرمارکتْ میتواند به مرور بر روی محصولات کمچربْ تمرکز کند.
این در ذهن مشتری میماند که آن فروشگاهْ محصولاتِ کمچرب فراوانی دارد.
یا حتی یک نانوایی ساده.
یک نانوایی میتواند بر روی این موضوع متمرکز شود که همیشه صفِ خلوتی داشته باشد.
یعنی مشتریان میدانند هر زمان عجله داشته باشند، حتی در شلوغترین ساعات روز، صفِ بسیار خلوتی را در این نانوایی خواهند دید.
۱۰- داشتنِ فروشندههای خانم و آقا
اگر چند فروشنده دارید، بهتر است هم خانم باشند هم آقا.
البته مشخص است که برای برخی شغلها این کار ممکن نیست.
اما اگر بتوانید این تنوع را داشته باشید، معمولاً احساس مشتریان بهتر است.
خودتان فرض کنید به عنوان یک خانم یا آقا، وارد فروشگاهی میشوید تا لیستی از اقلام روزمره را تهیه کنید.
فروشگاهی که همهی فروشندههای آن خانم یا همه آقا باشند، محیطی یکطرفه پیدا خواهد کرد.
اما اگر کارکنان فروشگاه، هم خانم باشند و هم آقا، محیطی متناسب و راحت بهوجود میآید و مشتریان احساس راحتیِ بیشتری میکنند.
۱۱- سریع و غیرخشن بودن!
سرعت زندگی بالا رفته است و مردم معمولاً عجله دارند.
بنابراین تلاش کنید سرعت ارايهی خدمات خود را بالا ببرید.
مثلاً اگر تهیهی غذا دارید، هرکاری کنید که مشتری غذای خود را سریعتر تحویل بگیرد.
این موضوع مخصوصاً زمانیکه مشتری سفارش بیرونبَر دارد یا آنلاین سفارش داده است، مهمتر میشود.
هیچکس از انتظار خوشش نمیآید، مگر زمانیکه عشق و عاشقی در کار باشد🥰
مطالب مرتبط
در این مطلب در مورد نحوه برخورد با مشتری در مغازه صحبت کردیم.
برای موفقیت یک مغازه، علاوه بر بهبود طرز برخورد با مشتری در مغازه ، میتوانید به تبلیغات هم فکر کنید.
ما در مطلب زیر دربارهی تبلیغات صحبت کردیم:
البته راههای فراوانی برای موفقیت یک فروشگاه وجود دارد. مثل امکان تست کالا قبل از خرید یا ارائهی تخفیف.
میتوانید در مطلب زیر در این زمینه بیشتر بخوانید.
در نهایت این را هم بدانید که مغازهداری میتواند شغل پردرآمدی باشد.
در مطلب زیر هم در مورد روشهای افزایش درآمدِ مغازهداری، صحبت کردهایم.
نظرِ شما در مورد صحبتهایی که کردیم، چیست؟
یادِ چه تجربههایی افتادید؟
حتماً در قسمت نظرات بنویسد تا همه از آن استفاده کنیم.