قطعاَ موفقیت و پیشرفت شغلی به عوامل مختلفی بستگی دارد که مدیریت و هوش مدیریتی افراد، شاید مهمترین عامل در میان این عوامل باشد.
امروزه آیا یک فرد فقط با داشتن مدارک دانشگاهی، درجات علمی و یا سابقه کار میتواند مدیر توانمندی باشد؟
آیا امروزه با تحول و پیشرفت سریع علوم مختلف، نیازمند تغییر نگرش در انتخاب مدیر و روش مدیریتی هستیم؟
در ادامه با من همراه باشید تا هوش مدیریتی و تأثیر آن بر موفقیت و پیشرفت مدیریت را به صورت کامل بررسی کنیم.
همچنین در این مطلب به صورت کلی انواع هوش و راههای تقویت هوش را با هم بررسی خواهیم کرد.
هوش مدیریتی چیست؟
هوش مدیریتی (Managerial Intelligence) یکی از اصطلاحاتی است که طی سالهای اخیر رواج پیدا کرده و نه تنها آزمونهایی به عنوان تست هوش مدیریتی برگزار میشوند، بلکه مجموعهای از کلاسها و دورههای آموزشی هم برای پرورش هوش مدیریتی تشکیل شدهاند و تبلیغ میشوند.
این نوع هوش به ما کمک میکند که بتوانیم هم روی خودمان و هم روی کسب و کارمان مدیریت داشته باشیم و همه چیز را در کنترل نسبی داشته باشیم و اجازه ندهیم که کنترل اوضاع از دستمان خارج شود.
هوش مدیریتی شامل مؤلفههای مهمی به عنوان زیرمجموعه میباشد که متأسفانه خیلی از مدیران به آنها توجه نمیکنند.
مدیران باید تلاش کنند که روی مؤلفههای اصلی هوش مدیریتی کار کنند و آنها را در وجود خود ارتقا دهند. در ادامه هر کدام از این مولفهها را معرفی و پیرامون آن توضیح خواهیم داد.
شرایط سنتی استخدام که منقضی شدهاند
برای سالهای زیادی عوامل و شرایط برای استخدام مواردی از این دست بود:
- سابقه کار
- سن
- میزان تحصیلات
- میزان توانایی به زبانهای دیگر
- و غیره
اما امروزه این شرایط در حال تغییر هستند و با تحقیقات مختلفی که در حوزه مدیریت و منابع انسانی انجام شدهاند، مشخص شده است که این شرایط صرفاً نمیتوانند توانا بودن شخص را تضمین کنند.
حوزه مدیریت نیز از این تغییرات، تاثیرات زیادی گرفته است.
امروزه نمیتوان انتظار داشت فردی به خاطر داشتن درجات علمی بالا و یا طی کردن مدارج دانشگاهی، مدیری موفق و کارآمد باشد.
مدیر موفق نیازمند هوش مدیریتیِ مناسب است که در ادامه آن را بررسی میکنیم.
مؤلفههای هوش مدیریتی
1- هوش منطقی یا ریاضی (IQ)
هوش منطقی با عنوان هوش ریاضی، هوش عقلانی و بهره هوشی هم شناخته میشود و وقتی عامه مردم در مورد هوش صحبت میکنند، منظورشان همین نوع از هوش است.
تا چند سال پیش بسیاری از متخصصان تصور میکردند که فقط باید همین هوش را بسنجند و اگر مقدار این هوش در کسی بالاتر بود، تصور میشد که او میتواند مدیر بهتری باشد.
سالها بعد متوجه شدند که ممکن است مقدار IQ در کسی بسیار بالا باشد ولی این فرد توانایی نداشته باشد که هیچ کسب و کاری را مدیریت کند.
در واقع بالا بودن بهره هوشی یا هوش منطقی هیچ ارتباطی با موفقیت در زندگی اجتماعی ندارد. بنابراین باید اصل زیر را برای مدیریت در نظر بگیریم:
یک مدیر خوب و توانمند حتماً هوش منطقی یا بهره هوشی (IQ) بالایی دارد ولی هر کس که هوش منطقی بالایی دارد، حتماً مدیر خوب و کارآمدی نیست.
در صورتی که قصد دارید هوش منطقی خود را افزایش دهید و از این راه هوش مدیریتی خود را بهبود ببخشید، راهکارهای زیر واقعاً کارآمد خواهند بود:
- با ریاضی آشتی کنید و گاهی مسئله ریاضی حل کنید.
- مطالعات اقتصادی و سیاسی داشته باشید.
- استفاده از گوشی هوشمند و فضای مجازی را متعادل کنید.
- حتماً به صورت منظم ورزش کنید.
- خواب کافی و با کیفیت داشته باشید.
- غذاهای مناسب مصرف کنید و از فستفود دوری کنید.
2-هوش هیجانی یا عاطفی (EQ)
یکی دیگر از هوشهای بسیار مهم که برای رسیدن به موفقیت، نیاز مبرمی به آن داریم، هوش هیجانی یا عاطفی است.
با این هوش میتوانیم احساسات خودمان و دیگران را خیلی بهتر درک کنیم.
برای مثال معاملهگران و کسانی که در بورس و فارکس فعالیت دارند، باید سعی کنند که هوش هیجانی خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهند؛ زیرا اگر هوش هیجانی آنها پایین باشد، تصمیمات عجولانه میگیرند و ممکن است سرمایه خود را به خطر بیندازند.
این هوش برای مدیران هم بسیار مهم است و موفقیت آنها را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
مدیران باید به خوبی احساسات خودشان و دیگران را درک کنند و بتوانند این احساسات و هیجانها را تحت کنترل خود دربیاورند.
دنیل گلمن به عنوان یکی از بزرگترین پژوهشگران حوزه مدیریت و رهبری بر این باور است که:
کارآمدترین رهبران کسب و کار در یک ویژگی کلیدی، مشابه هستند.
همه آنها درجه بالایی از هوش هیجانی در خود دارند. تحقیقات من، همراه با سایر مطالعات اخیر، به وضوح نشان میدهد که هوش هیجانی شرط رهبری است.
شخص شاید بهترین آموزشها را بگذراند، ذهنی نافذ، تحلیلگر و ایدههای ناب و هوشمندانه داشته باشد ولی اگر هوش هیجانی بالایی نداشته باشد، نمیتواند یک رهبر خوب و کارآمد باشد.
روشهای تقویت هوش هیجانی
برای بالا بردن هوش هیجانی باید روش حل مشکلات و تعارضات را به خوبی یاد بگیرید.
وقتی بتوانید اختلافات خود را با دیگران رفع کنید، میتوانید در مدیریت سازمان و کسب و کار هم خیلی بهتر و موفقتر باشید.
راهکار دیگر برای ارتقای هوش هیجانی و در نتیجه هوش مدیریتی این است که مهارتهای اجتماعی را یاد بگیرید و این مهارتها را در وجود خود تقویت کنید.
مهارتهای اجتماعی برای یک مدیر خیلی مهم است و اگر مدیر این مهارتها را به خوبی بلد باشد، میتواند حضوری مثبت و موثر در سازمان داشته باشد.
سعی کنید نقاط ضعف عصبی خود را پیدا و روی آنها کار کنید.
مدیری که هوش هیجانی بالایی دارد، میداند که چه چیزهایی او را عصبانی میکند و همچنین میداند که برای فروخوردن و مدیریت خشم خود باید چه کارهای انجام دهد.
راههای تشویق کردن دیگران را یاد بگیرید. بسیاری از مدیران فقط یاد گرفتهاند که چگونه از کارکنان خود انتقاد کنند ولی واقعاً نمیدانند که گاهی لازم است کارکنان خود را تحسین کنند.
یک مدیر خوب و قدرتمند، مدیری است که میداند چگونه کارکنان را تحسین و تشویق کند.
3- هوش سیاسی (PQ)
برخی مدیران هوش منطقی و هیجانی بالایی دارند ولی چون هوش سیاسی پایینی دارند، نمیتوانند در کسب و کار خود موفق شوند و کسب و کار را آنگونه که شایسته است، هدایت کنند.
برخی از کارشناسان و متخصصان به هوش سیاسی، هوش تدبیری میگویند. مدیری که هوش تدبیری یا هوش سیاسی بالایی دارد، میداند که با هر کارمند چگونه رفتار کند.
برخی دیگر از متخصصان علم مدیریت نوین، هوش تدبیری یا سیاسی را مدیریت رفتار سازمانی میدانند و بر این باور هستند که هر مدیر باید بداند که در محیط کار و در اجتماع چگونه رفتار کند تا در ارتباط با افراد مختلف، کارکنان و سایر مدیران سازمان، موفق عمل کند.
مدیرانِ دارای هوش سیاسی بالا، خیلی خوب از پس روابط خود برمیآیند و میدانند که باید در هر موقعیت با افراد مختلف چگونه رفتار کنند.
اگر میخواهید روابط بهتر، پویا و سازنده با مشتریان خود داشته باشید، حتماً هوش تدبیری خود را بالا ببرید. در واقع تلاش کنید که خودتان را با درک، فهم و سواد مشتری هماهنگ کنید.
اگر میخواهید این نوع هوش را در خود ارتقا دهید و به هوش مدیریتی بالاتری برسید، باید با فرهنگهای مختلف آشنا شوید.
معمولاً هوش سیاسی با گذر زمان، مطالعه و تجربهاندوزی تقویت میشود.
4- هوش فیزیکی یا جسمانی یا (BQ)
هوش جسمانی مؤلفهی دیگری از هوش مدیریتی است که به میزان آگاهی ما نسبت به جسم و بدن ما برمیگردد.
شاید به نظرتان هوش جسمانی، در گروه هوش مدیریتی، نقش چندان مهمی نداشته باشد، اما باید گفت هوش فیزیکی همانند هوش ریاضی در موفقیت ما حائز اهمیت است.
وجود هوش جسمانی، تا حد زیادی نشاندهندهی واکنشهای رفتاری، افکار، میزان انعطافپذیری و حتی اعتماد به نفس در شما است.
از آنجا که عقل سالم در بدن سالم است، روش و سبک زندگی که به سلامت جسمانی ما منتهی میشود، نشاندهندهی میزان بالای هوش جسمانی است.
راحتترین راه برای تقویت هوش جسمانی، ورزش منظم و تغذیه سالم است که قطعاً در تمام زندگیِ کاری و شخصی فرد تاثیر مثبت خواهد گذاشت.
آیا تست هوش مدیریتی وجود دارد؟
به صورت کلی در زمینه هوش، تستهای مختلف و متنوعی وجود دارد که هر کدام هدف به خصوص و مشخصی را دنبال میکنند.
برای تست هوش مدیریتی نیز تستهای متنوعی وجود دارد که برای مرحله اول پیشرفت میتوانند راهنمای مسیر فرد باشند.
سوالات آزمون تست هوش مدیریتی:
برای مثال، یک نمونه تست هوش مدیریتی را در اینجا قرار دادیم که خواندن آن خالی از لطف نیست:
مسئله 1- فرض کنید راننده یک اتوبوس برقی هستید. در ایستگاه اول 6 نفر وارد اتوبوس میشوند، در ایستگاه دوم 3 نفر بیرون میروند و پنج نفر وارد میشوند. راننده چند سال دارد؟
مسئله 2- پنج کلاغ روی درختی نشستهاند، 3 تا از آنها در شرف پرواز هستند. حال چه تعداد کلاغ روی درخت باقی میماند؟
مسئله 3- چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل کشتی موسی برده شد؟
مسئله 4- شیب یک طرف پشت بام شیروانی شکلی، شصت درجه است و طرف دیگر 30 درجه است. خروسی روی این پشت بام تخم گذاشته است. تخم به کدام سمت پرت میشود؟
مسئله 5- این سوال حقوقی است. هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو کشور سقوط میکند، بازماندهها را کجا دفن میکنند؟
مسئله 6- من دو سکه به شما میدهم که مجموعش 30 تومان میشود. اما یکی از آنها نباید 25 تومانی باشد . چطور؟
پاسخ آزمون تست هوش مدیریتی:
پاسخ مسئله 1- راننده اتوبوس هم سن شما باید باشد. چون جمله اول سوال میگوید ” تصور کنید که راننده اتوبوس هستید.”
پاسخ مسئله 2- همه کلاغها، چون آنها فقط ” در شرف پرواز ” هستند و هنوز از روی درخت بلند نشده اند. (اگر جواب شما 2=3-5 بوده بدانید دوباره محاسبات جلوی تفکرتان را گرفته است.)
پاسخ مسئله 3- هیچ. آن نوح بود که حیوانات را به کشتی برد و نه موسی ( “چه تعداد ” جلوی فکر کردن شما را گرفته است.)
پاسخ مسئله 4- هیچ کدام. خروسها که تخم نمیگذارند. اگر شما سعی کردید جواب توسط محاسبات و مقایسه اعداد به دست آورید، شما دوباره به وسیله اعداد منحرف شدید.
پاسخ مسئله 5- بازماندهها را دفن نمیکنند. آنها جان سالم بدر بردهاند. شما به وسیله کلمات حقوقی و دفن کردن منحرف شدهاید.
پاسخ مسئله 6- یک 25 تومانی و یک 5 تومانی. به یاد بیاورید (فقط یکی از آنها) نباید 25 تومانی باشد و همین طور هم هست. یک سکه 5 تومانی داریم. شما با عبارت ” یکی از آنها نباید … ” فریب خوردید.
آیا هوش به تنهایی کافیست؟
اگرچه واضح است که ما برای موفقیت و پیشرفت، نیازمند سطح مناسبی از هوش هستیم اما این خود به تنهایی نمیتواند باعث به موفقیت رسیدن ما شود.
افراد زیادی را میشود یافت که از بهره هوشی بالایی برخوردارند اما در شغل و یا زندگی شخصی خود دچار مشکلات فراوانی هستند.
و بالعکس، افرادی با سطح هوش معمولی اما بسیار موفق و در مسیر درستِ پیشرفت حرکت میکنند.
موفقیت میتواند با توجه به نگاه هر فردی، معنی متفاوتی داشته باشد.
اما مسئلهای که مشخص است اینکه هوش خود به تنهایی نمیتواند عامل موفقیت باشد.
میتوان گفت در مسیر موفقیت عوامل دیگری وجود دارند که در کنار هوش، فرد را به موفقیت و پیشرفت میرسانند که در زیر به آنها اشاره میکنیم:
1- علاقه و اشتیاق
قطعاَ علاقه و اشتیاق یکی از مهمترین عاملهای مؤثر در مسیر موفقیت است و بدون داشتن علاقه، فرد ممکن است که سختیهای مسیر را تحمل نکند و متوقف شود.
پس بسیار مهم است که قبل از شروع هر کار و مسیری، میزان علاقه خود به آن را به صورت جدی بررسی کنیم و در صورت نیاز از مشاورین و دیگران کمک بگیریم.
2- تلاش مداوم
عامل دیگر موفقیت که در واقع برگ برنده افراد موفق است، تلاش مداوم و بدون خستگی است.
با تلاش کردن مداوم و خستگیناپذیر، خیلی از افراد با بهره هوشی متوسط، تحصیلات متوسط و سطح اجتماعی و مالی متوسط، توانستهاند به موفقیتهای بسیار بالای مدیریت دست پیدا کنند و در دسته افراد مؤثر در جامعه قرار بگیرند.
اگر میخواهید میزان تاثیر هوش هیجانی در مدیریت را بفهمید مطلب زیر قطعاَ برایتان مفید خواهد بود:
در لینک زیر بهترین پادکستهای حوزه مدیریت را میتوانید داشته باشید:
4 تست هوش رایگان تحصیلی را در مطلب زیر برایتان قرار دادیم که میتواند برای فرزندتان مفید باشد:
آیا مدیر کسب و کار خودتان هستید؟
به نظر شما پیشرفت در مدیریت چقدر میتواند به این موارد گفته شده، مربوط باشد؟
نظرات و تجربههای خودتان را در پایین کامنت کنید تا دیگران هم استفاده کنند.
درود بر شما
بسیار عالی
سپاس از زحمت شما
Khyli khub bud mmnunm
مثل همیشه عاالی و کاربردی خسته نباشید
سلام همراز عزیز ممنونم نظر لطفته 🙂 خوشحالم که برات مفید بوده .
خیلی جامع و مفید، جامع ترین مقاله در این زمینه بود که دیدم…
خیلی مفید بود
لطفا از این دست مطالب بیشتر در سایت قرار بدین
ممنون . این نظر لطف شماست دوست عزیز
خوشحالیم که براتون مفید بوده 🙂
با سلام
بسیار عااااالی و حاوی مطالب و داده های مفید
سلام و عرض ادب
ممنون از نگاه دقیقتون 🙂