اگر سوال میخوام از صفر شروع کنم اما نمیدانم از کجا شروع کنم، در ذهنتان است؛ حتما داستان افراد فقیری که ثروتمند شدند را بخوانید که شاید به شما برای ادامۀ راهتان ایده بدهد.
در این مطلب نمونههایی از افرادی که بدون سرمایه ثروتمند شدند در ایران را برایتان جمعآوری کردم و همچنین داستان موفق ترین افراد جهان که از صفر شروع کردند را نیز شرح دادهام.
پس اگر مایل به خواندن داستان زندگی افراد معروف که از فقر به ثروت رسیدن هستید، این مطلب را بخوانید.
داستان افراد فقیری که ثروتمند شدند:
نمونههای ایرانی
نمونههای خارجی
چنانچه میخواهید ثروتمند شوید، ابتدا باید مانند ثروتمندان فکر کنید؛ سپس باید مانند افراد پولدار عمل کنید. همچنین باید یاد بگیرید که چگونه به درآمد غیرفعال برسید.
داستان خودت را بساز
وجه مشترک همۀ داستانهای زیر، این است که هر کدام از این افراد بالاخره از یک جایی راه رسیدنشان به ثروت را انتخاب کردهاند.
مسلماً رسیدن به موفقیت، آن هم موفقیتهایی اینقدر بزرگ آسان نیست، اما با شناخت درست عواملی مثل علاقه و استعداد، میتوانیم این مسیر را با سرعت و البته اطمینان بیشتری طی کنیم.
دورۀ طراحی مسیر شغلی، کمک میکند که خودت را بشناسی و مسیر مخصوص خودت را بسازی.
احد عظیم زاده
در اولین مورد از زندگینامه افراد ایرانی فقیری که ثروتمند شدند به زندگی آقای احد عظیم زاده میپردازیم.
احد عظیمزاده امروزه از بزرگترین تاجران فرش در ایران به شمار میرود. اما آنچه باعث موفقیت این مرد بزرگ شده است، تلاش و کوشش بیپایانش است.
عظیم زاده متولد سال 1336 در اسفنجان (یکی از روستاهای آذربایجان شرقی) است.
در سن 7 سالگی پدر خود را از دست داد و تا 13 سالگی روزها به قالیبافی مشغول بود و شبها درس میخواند.
قالیهای بافته شده را با خود به شهرهای دیگر میبرد تا آنها را بفروشد؛ سودش از فروش قالیها حدود یک یا دو تومان (10 یا 20 ریال) بود.
این روند تا سن 18 سالگی ادامه داشت، اوضاع مالیشان طوری بود که در سال میتوانستند دو بار برنج بخورند.
پشتکار وی راز موفقیت او است. با جمع کردن همان یک یا دو تومان توانست مبلغ پساندازش را به 20 هزارتومان برساند.
شروع موفقیت احد عظیم زاده
تصمیم داشت یک کارگاه فرشبافی راه بیاندازد؛ به همین دلیل سراغ پسرعموی پدرش رفت و از او 20 هزارتومان قرض کرد. از بانک نیز 60 هزارتومان وام گرفت و سرمایهاش را به 100 هزارتومان رساند.
به دلیل وقوع انقلاب در کشور، تا دو سال به کسی پاسپورت برای خروج از کشور نمیدادند.
اما مانعی برای احد عظیم زاده نبود. جالب است بدانید که وی زبان انگلیسی نیز نمیدانست اما همچنان پیگیر اهداف خود بود.
عظیم زاده سرانجام تصمیم گرفت شروع به صادرات کند، پس ابتدا به آلمان سفر کرد.
در آن زمان آلمان مرکز تجارت فرش بود، وی زمانی که در شهر هامبورگ بود به سالنها و انبارهای فرش میرفت، اطلاعات کسب میکرد و با سلایق مختلف آشنا میشد.
در آلمان متوجه شد که برای اطلاعات بیشتر باید به سوئیس سفر کند، پس به ژنو رفت.
در ژنو با فردی آشنا شد که به او گفت، فرش گرد ببافد چون بسیار پرطرفدار است.
پس از ایده گرفتن به ایران بازگشت و کارگاه فرشبافی خود را راه انداخت و مشغول شد. خانهای اجاره کرد، ابریشم و ماشینآلات را به صورت اقساطی خرید.
شروع به بافت فرش گرد کرد. پس از بافتن اولین فرش گرد تاجران آلمانی از این کارش باخبر شدند و به اسفنجان آمدند.
در اولین معامله شش و نیم میلیون پول نقد گرفت و شش میلیون تومان هم چک گرفت.
احد عظیم زاده در این باره میگوید:” شب اولی که این معامله پر سود را انجام دادم، تا صبح از شدت خوشحالی خوابم نمیبرد.”
سایر فعالیتهای احد عظیم زاده
امروزه احد عظیم زاده دیگر تنها در کار تولید و صادرات فرش نیست، بلکه در صنعت گردشگری نیز فعالیت میکند.
او پروژهای به نام هتل قو الماس خاورمیانه در مازندران انجام داده است که از بهترین مصالح ساختمانی تهیه شده است.
احد عظیم زاده همچنین خیر بزرگی است که سرپرستی کودکان یتیم را برعهده میگیرد. هر سال 100 نفر به افراد تحت پوشش خود اضافه میکند.
به جرئت میتوان گفت که ایشان بهترین نمونه برای داستان افراد فقیری که ثروتمند شدند است.
بیشتر بخوانید: ایده های پولساز گردشگری
مانی خوشبین
یکی دیگر از نمونههای عالی برای افراد موفق ایرانی که از صفر شروع کردند آقای مانی خوشبین است.
مانی خوشبین کارآفرین و مدیرعامل کمپانی خوشبین و سرمایهگذار در املاک و مستغلات است.
در سن 14 سالگی به همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرد، اما سرمایه کافی برای گذراندن زندگی خود را نداشتند. به همین دلیل همراه خانوادهاش مجبور شد مدتی در متل زندگی کند و سپس در ماشین خوابیدند تا پدرشان بتواند کار مناسبی پیدا کند.
همزمان با تحصیل، در سن 16 سالگی شروع به کار کرد. با حقوق حدود 3 دلار در ساعت به جمع کردن کارتهای فروشگاه در پارکینگ مشغول شد.
سپس شغل بازاریابی را در یک شرکت شروع کرد، جالب است بدانید که وی در دو ماه اول کارش به پرفروشترین فروشنده شرکت تبدیل شد.
مانی خوشبین تصمیم گرفت شغل شخصی خود را ایجاد کند؛ پس در سن 18 سالگی دفتر کوچکی را اجاره کرد تا میوههای خشک و آجیل بفروشد، و با استفاده از کامپیوتر پدرش قیمتها را بر روی بستهها بچسباند.
متاسفانه عمر این کسبوکار مانی زیاد نبود، چون باید طبق دستورات وزارت بهداشت فروشگاهش را به تجهیزات بهداشتی مجهز میکرد؛ اما بدلیل مشکلات مالی این کار را نتوانست انجام دهد؛ پس به سراغ شغل دیگری رفت.
مانی خوشبین با سرمایۀ اندکی که داشت به کار املاک مشغول شد.
برای شرکتی به عنوان کارشناس وام مشغول به کار شد و پس از 6 ماه کار توانست شرکت شخصی شخصی حقوقی و مسکن خود را تأسیس کند تا در املاک سرمایهگذاری کند.
با گذشت زمان روز به روز پیشرفت کرد تا به جایگاه امروزهاش رسید.
چنانچه میخواهید بیشتر در مورد زندگی مانی خوشبین بدانید، ویدئو زیر را تماشا کنید:
بیشتر بخوانید: ایده های پولساز در ایران
علیرضا بیرانوند
همیشه که نباید داستان موفقیت کارآفرینها را بگوییم! این بار نوبت داستان موفقیت دروازهبان معروف آقای علیرضا بیرانوند است.
زندگی آقای علیرضا بیرانوند مثالی بسیار عالی برای افراد موفقی که از هیچ شروع کردند است.
علیرضا بیرانوند در شرایط سختی بزرگ شده است، در یکی از روستاهای لرستان همراه خانوادهاش زندگی میکرد.
پدرشان چوپان بود و به شهر میرفت و شیر و پنیر میفروخت. زندگیشان در فقر شدید میگذشت حتی غذای خوبی هم نمیخورند.
در سن 15 سالگی زمانی که میخواست به تهران بیاید حتی پول کرایه را نداشت، از فامیل پول کرایهاش را قرض گرفت و به تهران آمد. زمانی که بیرانوند به تهران رسید موانع زیادی را پشت سر گذاشت.
موفقیت پس از تحمل سختیها
در همان حین که از خرمآباد به تهران میرفت با فردی به اسم حسین فیض که مربی وحدت تهران بود آشنا شد و او را بدون گرفتن هزینهای به تیم برد و درخشش علیرضا بیرانوند از این جا شروع شد. حدود یک سال در آن تیم بازی کرد.
در تمام این مدت جای خاصی برای ماندن نداشت، حدود 3 ماه در خانۀ عمه خود ماند و سپس برای اینکه جای خوابی داشته باشد در یک کارواش شروع به کار کرد و سپس در یک پیتزا فروشی کار کرد.
حتی رفتگری نیز انجام داده است و در این باره میگوید: «من افتخار میکنم که این کارها را انجام دادم و خدا را شکر خداوند مزد زحمات و زجرهایی که کشیدم را به من داد.»
پس از همۀ این ماجراها سرانجام باشگاه نفت، نمازخانهای در اختیارش قرار داد تا در آنجا بخوابد؛ سپس در رختکن میخوابید و بعد از آن یک سوییت در اختیارش گذاشتند که 8 نفر بودند.
اولین قراردش با نوجوانان نفت بود که 900 هزارتومان به او پول دادند که این پول را به خانوادهاش داد.
زمانی که از تیم نوجوانان به امید رفت، قراردش 2.5 میلیون تومان شد و همینطور روز به روز پیشرفت کرد تا به دروازهبان تیم ملی امروز رسید که باعث افتخار یک ملت است.
بیشتر بخوانید: چطور پولدار بشم
محمد صدر هاشمی نژاد
محمد صدر هاشمی نژاد بانکدار و صاحب 60 شرکت است. ایشان از موسسان اولین بانک خصوصی کشور و رئیس هیأت مدیره همان بانک است. وی مدیرعامل شرکت استراتوس نیز است.
این مرد بزرگ و موفق نمونهای از افراد موفق ایرانی که از صفر شروع کردند است.
ایشان در روستای هنزا در استان کرمان، در خانوادهای معمولی و بافرهنگ متولد شد. تا دیپلم در کرمان درس خواند و سپس در رشته مهندسی دانشکده فنی تبریز مشغول تحصیل شد.
در اتاق پلی کپی دانشکده تبریز کار میکرد و ماهی 90 تومان حقوق میگرفت و جمعا با پولی که از طرف خانواده به ایشان میرسید 150 تا 140 تومان در ماه درس میخواندند.
به گفته خودشان: «زمانی که از دانشکده بیرون آمدم، همان کت و شلواری را بر تن داشتم که روز اول دانشگاه پوشیده بودم و کفشهایم پاره و کهنه بودند، تنها داراییام در تمام زندگی 3 چیز بود: پشتکار، پشتکار و پشتکار.»
این مرد بزرگ از مؤسسان اولین بانک خصوصی کشور(اقتصاد نوین) و رئیس هیأت مدیره همان بانک است.
بیشتر بخوانید: استارت آپ چیست؟
اپرا وینفری
در اولین مورد از افراد موفق جهان که از صفر شروع کردند به زندگی اپرا وینفری میپردازیم که میتوان گفت نمونهای عالی برای زنان فقیری که ثروتمند شدند است.
ثروت خانوادگی راز موفقیت این زن میلیاردر نیست بلکه او در یک خانواده فقیر در میسیسیپی به دنیا آمد؛ اما این شرایط مانع موفقیت بینظیر او نشد.
جالب است بدانید که اپرا به دلیل کمبود امکانات خانوادهاش حتی گونی میپوشید!
امروزه فوربس دارایی خالص وینفری را 3 میلیارد دلار تخمین زده و او تنها زن سیاه پوست در لیست 400 فرد ثروتمند آمریکایی است.
شروع موفقیت اپرا
در سن 14 سالگی، وینفری همراه پدرش به تنسی رفت. اپرا وینفری با تمرکز بر مدرسه، شرکت در مسابقات زیبایی و کار کردن در یک ایستگاه رادیویی توانست وارد دنیای پرزرقوبرق رسانه شود.
در 19 سالگی به عنوان اولین خبرنگار تلویزیونی آفریقایی-آمریکایی در این ایالت انتخاب شد.
برنامۀ “The Oprah Winfrey Show” از معروفترین برنامههای تلویزیونی وی است.
اپرا اولین زنی در طول تاریخ بود که صاحب نمایش و گفتگوی خود بود. این برنامه به مدت 25 فصل از سال 1986 تا 2011 پخش شد.
بیشتر بخوانید: سریع ثروتمند شدن با دست خالی
داراییهای اپرا وینفری
او با هواپیمای شخصی خود و جت Global Express XRS با طراحی 42 میلیون دلاری پرواز میکند و داراییهای زیادی دارد.
او حتی خیابان خودش را نیز دارد: ریچارد دالی ، شهردار شیکاگو ، بلوکهای جلوی استودیوی هارپو را به نام “اپرا وینفری وی” تغییر نام داد.
وینفری همچنین میلیونها دلار به امور خیریه اختصاص داده است که بیشتر به سه بنیاد هدایت شده است: شبکه فرشته، بنیاد اپرا وینفری و بنیاد عملیاتی اپرا وینفری.
او از دختری که لباسهای گونی سیبزمینی میپوشید فاصله زیادی گرفته و به کسی که در رویاهایش بوده، تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید: چگونه بدون سرمایه پولدار بشم؟
هوارد شولتز
مدیرعامل مجموعه معروف استارباکس هوازد شولتز است.
جالب است بدانید که وی در خانوادهای فقیر بدنیا آمده است. پدرش از نیروهای سابق ارتش ایالات متحده بود و سپس رانند کامیون شد.
دوران کودکی او در فقر سپری شد، شولتز در محلهای با خانوادههای کم درآمد زندگی میکرد.
هوارد در دانشگاه رشتۀ ارتباطات را انتخاب کرد. وی برای پرداخت هزینه دانشگاه وام دانشجویی گرفت، به عنوان متصدی بار کار کرد و حتی خون خود را چند بار بهخاطر پول فروخت.
شروع داستان موفقیت هوارد شولتز
پس از فارغالتحصیلی، سه سال به عنوان مدیر فروش در Xerox کار کرد و سپس به شرکت Hamamaplast که یک شرکت سوئدی بود، پیوست.
نقطۀ عطف زندگی او همین جا است. این شرکت لوازم خانگی مختلفی را میفروخت که شامل فروش دستگاههای قهوه به استارباکس نیز بود.
استارباکس هنگام سفارش تعداد زیادی دستگاه قهوه، توجه هوارد را به خود جلب کرد و همین امر باعث دیداری بین مالکان استارباکس و هوارد شد.
صاحبان استارباکس پس از سماجت فراوان هوارد، او را به عنوان مدیر عملیات خردهفروشی و بازاریابی استخدام کردند. در آن زمان تنها سه فروشگاه استارباکس وجود داشت.
تغییر زندگی هوارد
سفری که زندگی استارباکس و شولتز را تغییر داد، سفر او به میلان برای شرکت در یک نمایشگاه بینالمللی لوازم خانگی بود.
به هنگام گشتوگذار به کافیشاپهای کوچکی برخورد که صاحبان آنها با مشتریان روابط صمیمیای داشتند و هنگام سرو آنها را با نام خود صدا میزدند.
هوارد از این روش کافیشاپها خوشش آمد و تصمیم گرفت این کار را برای استارباکس نیز انجام دهد.
هوارد در سال 1985 استارباکس را ترک کرد، زیرا بنیانگذاران استارباکس این ایده او را رد کردند. پس وی به دنبال ایجاد شرکت قهوه خود به نام Il Giornale رفت.
هوارد شولتز اظهار داشت: “فقط کسانی که از جادههای کشف نشده استفاده میکنند، صنایع جدید و محصولات جدید ایجاد میکنند، میتوانند یک شرکت قوی و با دوام ایجاد کنند.”
برای راهاندازی Giornale بیش از 1.6 میلیون دلار نیاز بود. شولتز در این باره میگوید:” در طی سالی که برای جمع آوری پول صرف کردم، با 242 نفر صحبت کردم و 217 نفر از آنها جواب منفی دادند. ” تصور کنید که چقدر دلسردکننده است که بارها و بارها بشنوید ایده شما ارزش سرمایه گذاری ندارد.
او دو سال صرف تکرار تجربهای که در ایتالیا داشت کرد و در سال 1987 استارباکس توسط Il Giornale به قیمت 3.8 میلیون دلار خریداری شد.
در سال 2008 هوارد تصمیم گرفت برای حفظ کیفیت قهوه، هفتهزار و صد شعبه استارباکس را تعطیل کند، تا باریستاها نحوه درست کردن اسپرسو به بهترین شکل را بیاموزند.
این کار تغییر عظیمی در استارباکس بوجود آورد. در سال 2010 سودشان از 315 میلیون دلار به 945 میلیون دلار افزایش یافت.
استارباکس اکنون سالانه بیش از 16 میلیارد دلار فروش دارد. دارایی خالص شولتز نیز به 3 میلیارد دلار میرسد.
بیشتر بخوانید: کارآفرینی با سرمایه کم در ایران
کریس گاردنر
یکی از بهترین نمونهها برای موفق ترین افراد جهان که از صفر شروع کردند بدون شک کریس گاردنر است.
کریس گاردنر از بیخانمانی فاصله زیادی گرفته است. وی در تجارت کارگزاری سهام موفقیت بزرگی کسب کرده و دارایی خالص عظیم 165 میلیون دلاری دارد.
شروع تلاش برای موفقیت
هنگامی که روزی در تلاش برای فروش تجهیزات پزشکی، بیمارستان عمومی سانفرانسیسکو را ترک می کرد، زندگی او روند کمی بهتر را رقم زد.
یک فراری قرمز رنگی را دید که در حال رفتن به داخل پارکینگ بود، نگاهی به راننده خوشلباس انداخت و با خود گفت”اگر من بدانم که مرد برای امرار معاش چه کاری انجام میدهد، من هم میتوانم موقعیتی شبیه او داشته باشم.”
بنابراین، کریس به او نزدیک شد، معلوم شد کارگزار سهام Bob Bridges است که در آن زمان ماهیانه 80000 دلار درآمد داشت.
کریس تصمیم گرفت دلالی سهام همان شغلی است که میخواهد آن را دنبال کند.
در همین زمان ازدواج او از هم پاشید و بی خانمان شد؛ به سختی با دستمزد یک کارآموز به اداره امور زندگی خود پرداخت، پسر دو ساله اش نیز برای مراقبت نزد کریس بود.
در چندین مصاحبه از کریس نقل شده است که وی پول کافی برای داشتن سرپناه و غذا را نداشت، بنابراین او همیشه غذایی را انتخاب میکرد که فرزندش بخورد.
آنها در سالن انتظار فرودگاه و حتی کف سرویسبهداشتی مترو میخوابیدند.
کریس ادامه داد، ناامید نشد و با پشتکار فراوان تجارت سهام را به عنوان کارآموز در دفاتر دین ویتر فراگرفت. سرانجام توانست یک آپارتمان اجاره و پسرش را به مهدکودک بفرستد.
کریس به دلیل سختکوشی خود به دفتر Bearn Stearns در نیویورک منتقل شد.
اما او در اینجا متوقف نشد. در سال 1987 با کمک برخی از دوستان Gardner Rich & Co را افتتاح کرد که از آن زمان بسیار رونق داشته است.
جالب است بدانید که زندگی این مرد به فیلم نیز تبدیل شدهاست.
نام فیلم در جستجوی خوشبختی است که پیشنهاد میکنم حتما نگاه کنید، بسیار فیلم خوبی است.
لئوناردو دل وکیو
لئوناردو یکی از موفق ترین افراد در امر تجارت در جهان است. مارک معروف عینک Luxottica ، متعلق به لئوناردو دل وکیو است.
او در خانوادهای فقیر متولد شد، پدر لئوناردو چند ماه قبل از تولد درگذشت. با مادرش در کلبهای زشت که در حاشیه شهر بود، تنها زندگی میکرد.
لئوناردو در سن 7 سالگی توسط مادرش به یتیمخانه فرستاده شد. در آنجا تحت نظارت راهبهها بزرگ شد و در سن 14 سالگی شروع به کار کرد.
به همین دلیل کارش را به عنوان کارآموز در شرکت تولیدی ابزار شروع کرد، که در این شغل او چیزهای زیادی دربارۀ طراحی تجهیزات صنعتی آموخت. از آن زمان لئوناردو به کار با قاب عینک علاقه داشت.
کسب دانش لازم و رسیدن به موفقیت
اندکی پس از آن ، لئوناردو تصمیم گرفت که به Agoda ، که مرکز صنعت عینک است، نقل مکان کند.
او در آنجا اطلاعات زیادی در مورد عینک جمعآوری کرد؛ این کار را به مدت شش سال انجام داد.
سپس با استفاده از دانشی که در این شش سال بدست آورده بود، تمرکز خود را بر روی تجارت عینک متمرکز کرد.
شرکت Luxottica روز به روز بزرگتر شد و تجارتش نیز گسترش پیدا کرد.
جالب است بدانید در حال حاضر شرکت Luxottica تحت مدیریت لئوناردو با ۷ هزار فروشگاه و حدود ۸۰ هزار پرسنل، بزرگترین تولیدکننده عینک و لنز در دنیاست.
شرکتی که پیشگام آن یک یتیم فقیر است اکنون به بزرگترین تولید کننده عینک در جهان تبدیل شده است.
این مرد موفق شاید بتوان گفت جزو بهترین افراد موفقی که از هیچ شروع کردند است.
بیشتر بخوانید: تحصیلات ثروتمندان
نکات پایانی
در این مطلب با موضوع داستان افراد فقیری که ثروتمند شدند این نکات را میتوان یاد گرفت:
- برای موفقیت باید ریسک کرد.
- برای موفقیت حتما نیازی نیست سرمایۀ زیادی داشته باشید.
- باید اطلاعات و دانش مورد نیاز را کسب کرد و سپس شروع به کار کرد.
- شغلی که الان دارید، حتما شغلی نیست که تا آخر عمر آن را انجام خواهید داد؛ شرایط تغییر میکند.
- تلاش و پشتکار رمز موفقیت است.
اگر در خانوادهای متولد شدهاید که امکانات زیادی در اختیارتان قرار میدهد، چقدر عالی است که از این امکانات برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید. اما اگر در خانوادهای فقیر به دنیا آمدهاید، تا حد توان خود سعی و تلاش کنید تا بهترین خودتان باشید و به موفقیت برسید.
پس تا اینجا اگر شما هم به دنبال این هستید که بدانید اصول کلی طرز فکر افراد موفق چگونه بوده است توصیه می کنیم مطلب زیر را حتماً مطالعه نمایید:
مطالب مرتبط
اگر میخواهید بدانید که افراد ثروتمند، ثروت خود را چگونه به دست آوردهاند، احتمالاً مطلب زیر برایتان جذاب باشد:
به احتمال خیلی زیاد در آینده رونق اکثر کسب و کارها به دنیای اینترنت وابسته خواهد بود. بنابراین توصیه میکنیم به مطلب زیر هم سر بزنید:
اگر به این فکر هستید که تغییری در زندگی خود انجام دهید و به دنبال ایده یا الهام گرفتن هستید پیشنهاد ما به شما خواندن مطلب ایدههای پولساز در ایران است.
هیچ کس نباید به توانایی های شخصی خودش مغرور و یا خرسند باشد چرا که
هر شخص ثروتمندی که فکر میکنه که ثروتمند شده و از توانایی های خودشه سخت در اشتباهه
اگر خداوند بخواهد که فردی ثروتمند بشه اصلا بره بخوابه تو خونه چند روز بعد همین طور می بینه که ثروت داره خودش میاد
ولی خدا اون روز رو برای هیچ کس نیاره که خواست خداوند بر فقرش رقم خورده باشه که گریز از اون ممکن نیست مگر باز خواست خداوند باشه که اون رو رهایی بده از فقر هر کس که خواست خداوند بر غنی شدنش باشه تمام توانایی ها به سراغش میان و خود به خود هر چه که بلد نیست رو به آنی یاد میگیره مانند خانواده ای که اهل پاریس بودن پدری ایتالیایی و مادری روس تبار بچه هاشون فقط با ده روز رفتن به مدرسه چند ماه بعد دکتری گرفتند و به آمریکا مهاجرت کردند و چقدر ثروتمند شدن پس هیچ کس نباید به توانایی های خودش بباله که همش خواست پروردگارا پس سپاس پروردگار رو که خیر مطلقه
سلام،
و اما بعد از ثروتمندی و هنوز بالقوه ثروتمند بودن فقر و فقیری رو انتخاب کردم چرا،،؟ اگه کسی گفت ۲۰،۰۰۰$جایزه داره.
سلام.
بنظر بنده،شما وقتی ثروتمند شدید و آرزوهای مادیتون رو تیک زدید و استیبل شدید،دیگه رؤیاهای بزرگتری رو در سر پرورش ندادید و متوقف شدید و سد راه ورود ثروت به زندگیتون شدید.شما دیگه نخواستید،ثروت هم رفث و فقر وارد شد.
به خاطر اینکه خودتونو گم نکنید و تلاش بیش از نیاز رو ترجیح نمیدین
سلام بنده هم جمشید رحیمی هستم و از مطالب بالا ممنونم ،روزی من هم از صفر شروع کردم و نا امید نشدم و ۲ مجموعه راه اندازی کرده ام و هنوز خیلی راه دارم تا موفقیت و اینکه دهه شصتی هستم ، از جوانهای عزیز درخواست دارم تلاش کنید چون تلاش جواب میده و امیدوار باشید ، خدا کمک میکنه ، ممنونم از محتوای عالی شما
یکی از افراد بسیار موفقی که دو بار از صفر شروع کردند مرحوم حاج حسین عالیزاد بنیانگذار شرکت های سن ایچ و شیبا میباشد،
یک بار در سال ۱۳۲۰ در نوجوانی فقط با پول یک بلیت اتوبوس از تبریز به تهران آمد،
یک بار هم در سال ۱۳۵۷ که مالک کارخانه شوکو پارس بود،بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی کارخانه وی را مصادره نمود و ایشان دوباره از سال ۱۳۵۷ از صفر شروع کردند،
و اکنون شرکت ایشان بالغ بر ۷۰۰۰ نفر نیرو دارد،
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
عالی بود
واقعا ممنونم از مطلب فوق العادتون!