اگر شما هم جزو آن دسته از والدینی هستید که به هوش کودکتان اهمیّت میدهید و میخواهید مراحل رشد ذهنی فرزندتان را به صورت علمی و نه صرفاً با گزارش یک عدد به عنوان ضریب هوشی پیگیری کنید، دیدگاه پیاژه درباره هوش را از دست ندهید!
روانشناسان معتقدند که دیدگاه پیاژه در مورد هوش در دوران کودکی ، افقهای جدیدی از دانش را در مورد کودکان به روی ما گشوده است.
گذشته از اطلاعات تخصصی نظریه پیاژه در مورد هوش ، تمام کسانی که با کودکان کار میکنند، در صورتی که از علت رفتار کودکان آگاه باشند، برخورد مناسبتری با آنها خواهند داشت.
در ادامه پس از مرور کوتاهی بر زندگی حرفهای پیاژه، به معرفی نظریه وی که حاصل شصت سال مطالعه در مورد نحوه پیشرفت تدریجی هوش کودکان است، میپردازیم.
فهرست مطالبی که در این نوشته به آن پرداخته شده است، عبارتند از:
مروری بر زندگی پیاژه
زندگی پیاژه در دو چیز خلاصه میشد؛ تحصیل و کار زیاد!
او در سال ۱۸۹۶ در شهر نیوشاتل سوئیس به دنیا آمد.
همانگونه که خود پیاژه نیز گفته از نظر هوشی از همسالان خود خیلی جلوتر بوده است.
او در ده سالگی اولین مقاله خود را که نتیجه مشاهداتش از پرنده کوچکی در یک پارک عمومی بود، چاپ کرد.
در ۱۵ سالگی، تصمیم گرفت تا به تبیین زیستشناختی پایههای دانش بپردازد؛ هدفی که به وضوح در کارهایش انعکاس یافتند.
پیاژه در ۱۸ سالگی لیسانس و سه سال بعد دکترای خود را در علوم طبیعی از دانشگاه نیوشاتل گرفت.
پیاژه از زیستشناسی به فلسفه گرایش پیدا کرد و سرانجام با مطالعه و شرکت در کلاسهای روانشناسی به این رشته علاقهمند شد.
در سال ۱۹۱۹ به زوریخ رفت و در آنجا به مطالعه و کار در کلینیکهای روانشناسی پرداخت و خود را در آزمایشهای روانشناختی غرق کرد.
پس از آن به پاریس رفت و فرصت کرد تا دو سال در آزمایشگاه بینه به کارآموزی و استاندارد کردن چند آزمون هوشی بپردازد.
گرچه در آغاز، پاسخ غلط کودکان به سؤالات آزمون، چندان برای پیاژه جالب نبود، اما چیزی نگذشت که وی سخت بدین موضوع علاقهمند شد و تلاش خستگیناپذیری را برای بررسی فرآیندهای استدلال – که زیربنای پاسخهای کودکان را تشکیل میدهند- شروع کرد.
پیاژه حیطه پژوهشی مورد علاقهاش را پیدا کرده بود.
او بدین نتیجه رسیده بود که تحوّل هوشی کودکان را میتواند به طور تجربی مطالعه کند و به مدت دو سال کودکان را به این منظور مورد آزمایش قرار داد.
در سال ۱۹۲۱ به مقام ریاست موسٔسه مطالعاتی ژانژاک روسو در ژنو رسید و پژوهش در مورد تحوّل ذهنی کودکان بخش عمدهای از زندگی حرفهای وی را در شصت سال بعدی زندگیاش تشکیل داد.
دیدگاه پیاژه درباره هوش
مطابق نظریه پیاژه در مورد هوش رشد فکری در کودکان به صورت تدریجی طی ۴ مرحله رخ میدهد که عبارتند از:
- دوره هوش حسی – حرکتی (تولّد تا ۲ سالگی)
- دوره تفکر پیش عملیاتی (از ۲ تا ۷ سالگی)
- دوره عملیات عینی (از ۷ تا ۱۱ سالگی)
- دوره عملیات انتزاعی (از ۱۱ تا ۱۵ سالگی و بالاتر)
بیشتر بخوانید: وراثت هوش
در ادامه هر یک از این مراحل به تفصیل بررسی میشوند.
۱- دوره هوش حسی – حرکتی (تولّد تا ۲ سالگی)
ژان پیاژه حد فاصل بین تولّد تا ۲ سالگی را به عنوان دوره فوقالعاده تحوّل ذهن میداند.
گاهی والدین اهمّیت این دوره را به دلیل اینکه کودک هنوز نمیتواند حرف بزند و پیشرفت هوش کودکان مشهود نیست، دست کم میگیرند؛ درحالیکه دقیقاً همین دوره تحوّلی است که کل دوره تکامل روانشناختی را در دورههای بعدی تعیین میکند.
در این دوره، کودکان برای شناخت دنیای اطرافشان به حواس پنجگانهشان اتّکا میکنند و به اشیای اطرافشان چنگ میزنند و آن را دهان خود میگذارند.
طبق دیدگاه پیاژه درباره هوش ، مرحله حسی – حرکتی شامل ۶ دوره است که عبارتند از:
- دوره اول (تولّد تا ۱ ماهگی)
- دوره دوم (۱تا ۴ ماهگی)
- دوره سوم (۴ تا ۸ ماهگی)
- دوره چهارم (۸ تا ۱۲ ماهگی)
- دوره پنجم (۱۲ تا ۱۸ ماهگی)
- دوره ششم (۱۸ تا ۲۴ ماهگی)
در ادامه، این مراحل تک به تک بررسی میشوند.
دوره اول (تولّد تا ۱ ماهگی)
رفتار یک نوزاد طبیعی تا یک ماهگی عبارتست از مکیدن، چنگ زدن، گریه کردن و حرکت دادن دستها، گردن و سر.
هر گاه چیزی در دهان یک نوزاد یک ماهه گذاشته شود، بدون توجه به ویژگی آن، شروع به مکیدن میکند.
وقتی جسمی در دست کودک قرار میگیرد، آن را چنگ میزند، خواه انگشت کسی باشد یا یک اسباب بازی و هیچ تمایزی بین محرکها قائل نیست.
دوره دوم (۱تا ۴ ماهگی)
طبق دیدگاه پیاژه درباره هوش ، در طول دوره دوم مرحله حسی – حرکتی چند رفتار جدید ظاهر میشوند.
مکیدن شست معمولاً به شکل رفتاری عادتی در میآید و نمایانگر تحوّل در هماهنگی دست و دهان است؛ کودک اشیا را با چشمهای خود دنبال میکند (هماهنگی چشم)؛ و سر خود را در جهت صوت میچرخاند (هماهنگی چشم و گوش).
عادت مکیدن شست، رفتاری است که معمولاً در طول این دوره کسب میشود.
این رفتار جدید، نیازمند هماهنگی دست و دهان است.
اگر در دوره اول گاهی میبینیم که نوزاد انگشتش را میمکند، معمولاً رفتاری تصادفی است یعنی به صورت اتفاقی شست در دهان قرار گرفته است.
دوره سوم (۴ تا ۸ ماهگی)
در طول دوره سوم، رفتار کودک به طور فزایندهای به سوی اشیا و رویدادهای خارج از بدن گرایش پیدا میکند.
برای مثال، کودک به اشیایی که در دسترسش باشند، چنگ میزند و آنها را دستکاری میکند که این کار، نشانگر هماهنگی بین حس لامسه و بینایی است.
ویژگی دیگر این دوره مطابق دیدگاه پیاژه در مورد هوش این است که کودک رویدادهای جالب را دوباره تکرار کند.
مثلاً نخی را که به یک زنگوله متصل است، بارها میکشد. عمل چنگ زدن و رها کردن با قصد و هدف تکرار میشود.
دوره چهارم (۸ تا ۱۲ ماهگی)
همانطور که کودک به پایان سال اول زندگیش نزدیک میشود، رفتارهایی از خود نشان میدهد که به وضوح از کنشهای هوشی خبر میدهند.
کودک به تدریج برای رسیدن به نتایج مورد نظرش، رفتارهایی را که در دورههای قبلی کسب کرده است، با هم ترکیب میکند.
در چهارمین دوره نظریه پیاژه در مورد هوش ، بعد جدیدی از شی برای کودک ظاهر میشود.
تا این زمان، اگر جغجغه را جلوی چشمهایش زیر پتو پنهان کنیم، به دنبال آن نخواهد گشت.
تقریباً بین ۹ تا ۱۰ ماهگی، کودک شروع به جستجوی اجسامی میکند که ناپدید شدهاند.
این قضیه نشان میدهد که کودک میداند که اشیا ناپدید شده، وجود دارند هر چند که او نمیتواند آنها را ببیند.
اکنون او در جستجوی جغجغه پنهان شده، پتو را کنار میزند.
دوره پنجم (۱۲ تا ۱۸ ماهگی)
در دوره پنجم کودک با آزمایش و خطا مسائلی را میتواند حل کند که قبلاً از عهدهاش برنمیآمد.
مثلاً در وان حمام بارها اسباب بازیهایش را زیر آب میبرد و آنها را به سطح آب میکوبد.
معمولاً کودک بسیار دوست دارد که ببیند اشیا در موقعیتهای جدید چه کاربردی دارند.
مطابق دیدگاه پیاژه درباره هوش ، زمانی که کودک توانایی حل مشکلات جدید را پیدا میکند، رفتارش هوشمندانه میشود.
دوره ششم (۱۸ تا ۲۴ ماهگی)
در طول دوره ششم، کودک از سطح هوش حسی – حرکتی به هوش تجسّمی میرسد.
در این مرحله به جای آزمایش عملی، این کار را بیشتر در فکرش انجام میدهد.
به عنوان مثال، وقتی صندلی هنگام نشستن کودک به سمت عقب سر میخورد، او تلاش میکند صندلی را به دیوار تکیه دهد و بعد روی آن بنشیند.
در این مثال میبینیم که کودک در مورد مشکل حسی – حرکتی به یک راه حل ناگهانی میرسد.
این نوع ابداع، بدون وجود آزمایشگری آشکار، نشان میدهد که کودک میتواند راهحلهای احتمالی را به طور ذهنی بسازد.
در این مرحله او به سطحی میرسد که برای تحوّل زبان گفتاری و سایر مهارتهای شناختی مرحله بعدی آماده میشود.
۲- دوره تفکر پیش عملیاتی (از ۲ تا ۷ سالگی)
مطابق دیدگاه پیاژه در مورد هوش ، در این مرحله کودک به شیوه مفهومی عمل میکند و زبان را بین سنین ۲ تا ۴ سالگی با سرعت بسیاری فرا میگیرد.
در دوره پیش عملیاتی ویژگی تفکر کودک بروز تواناییهای جدید است که این ویژگیها عبارتند از:
- خودمیانبینی
- استدلال تبدیلی
- بازگشتپذیری
- نگهداری ذهنی
خودمیانبینی
مطابق دیدگاه پیاژه در مورد هوش در دوران کودکی یکی از ویژگیهای رفتاری یک کودک پیش عملیاتی، خودمیانبینی است.
خودمیانبینی به این معنی است که کودک نمیتواند نقش فردی دیگر را بپذیرد، یا دیدگاه او را درک کند.
چنین کودکی معتقد است که همه مثل خود او فکر میکنند و در مورد همان چیزهایی فکر میکنند که او فکر میکند.
کودک خودمیانبین اگر با مدرکی مواجه شود که با افکارش متناقض باشد به این نتیجه میرسد که مدرک غلط است چون افکارش را درست میپندارد.
در این سنین کودک وقتی در حضور دیگران است با خودش حرف میزند و معمولاً به حرفهای دیگران گوش نمیکند.
تقریباً تا ۶ یا ۷ ساگی طول میکشد تا افکار کودکان با همسالانشان در تعارض آشکار قرار گیرد.
تعامل اجتماعی با گروه همسالان، اصلیترین عاملی است که در از میان رفتن خودمیانبینی نقش ایفا میکند.
استدلال تبدیلی
ویژگی دیگر تفکر کودک پیش عملیاتی این است که نمیتواند در مورد تبدیلها، استدلال درستی داشته باشد.
کودک هنگام مشاهده زنجیرهای از تغییرات یا حالتهای متوالی، صرفاً به عناصر موجود در خود زنجیره یا توالی حالات توجه میکند و به فرایند تبدیل از یک حالت به حالت دیگر اهمیّت نمیدهد.
برای مثال اگر مدادی را به طور عمودی نگه دارید و بعد آن را رها کنید تا بیفتد، یک حالت اولیه (عمودی) را به سوی یک حالت نهایی (افقی) پشت سر میگذارد و در این میان زنجیره پیوستهای از حالتهای متوالی وجود دارند.
کودکان در مرحله پیش عملیاتی ، پس از این مشاهده معمولاً نمیتوانند این گامهای متوالی را ترسیم یا دوباره تکرار کنند.
بازگشتپذیری
در دیدگاه پیاژه درباره هوش ، بازگشتپذیری، بارزترین ویژگی هوش است.
تفکر بازگشتپذیر، میتواند جریان استدلال را به سمت عقب و تا حد رسیدن به نقطه آغاز آن، معکوس نماید.
اگر دو ردیف شی مشابه و مساوی داشته باشیم و فاصله بین اشیا در یک ردیف بیشتر باشد، کودکی که فاقد تفکر بازگشتپذیر است، تعداد اشیای آن ردیف را بیشتر میداند.
این آزمایش را میتوانید در ویدئوی زیر مشاهده کنید.
بخشی از مشکل کودک در چنین قضاوتی به این دلیل است که او نمیتواند عمل طولانی کردن را در ذهن خود در جهت معکوس بازگرداند.
هرگاه اعمال کودک بازگشتپذیر شوند، او میتواند از عهده حل چنین مسائلی برآید.
نگهداری ذهنی
مفهوم نگهداری ذهنی، در نظریه پیاژه در مورد هوش این است که مقدار یک ماده، بدون توجه به تغییرات ظاهری آن همچنان ثابت باقی میماند.
مثلاً، اگر فاصله پنج سکه را در یک ردیف بیشتر کنیم، باز هم تعداد سکهها همان عدد میباشد.
آگاهی از ثبات عدد، نشانگر آن است که توانایی نگهداری ذهنی در کودک شکل گرفته است.
ناتوانی کودک در توانمندی نگهداری ذهنی را میتوان در مقایسه حجم مایع دو ظرف مشاهده کرد.
وقتی به کودکی مایعی در دو ظرف یک شکل نشان میدهیم، او میتواند برابری حجم مایعها را تشخیص دهد.
اگر همان مایع را در ظرف باریکتری بریزیم، کودکی که توانایی نگهداری ذهنی ندارد، ظرف باریکتر را دارای مایع بیشتری میداند.
این آزمایش را میتوانید در ویدئوی زیر ببینید.
۳- دوره عملیات عینی (از ۷ تا ۱۱ سالگی)
در طول مرحله عملیات عینی، فرایندهای استدلال کودک، منطقی میشوند.
بر خلاف مرحله پیشین، کودک در این مرحله میتواند مسائلی که نیاز به توانایی نگهداری ذهنی دارد، حل کند.
مطابق دیدگاه پیاژه درباره هوش کودک در این مرحله، به تبدیلها توجه میکند و توانایی بازگشتپذیری در عملیات ذهنی را به دست میآورد.
علاوه بر این، کودک در این بازه سنّی اجتماعیتر میشود و خودمحوری کمتری از خود نشان میدهد.
کودک در این مرحله تنها میتواند عملیات منطقی را برای حل مسائل عینی به کار ببرد.
کودکان مرحله عملیات عینی، نمیتوانند از منطق، در حل مسائل فرضی یا انتزاعی استفاده کنند.
بنابراین این مرحله را میتوان حلقه واسطی بین تفکر پیش منطقی (پیش عملیاتی) و تفکر کاملاً منطقی در نظر گرفت.
۴- دوره عملیات انتزاعی (از ۱۱ تا ۱۵ سالگی و بالاتر)
در طول مرحله عملیات انتزاعی، فرد به منطقی دست مییابد که با کمک آن میتواند هر مسئلهای را حل کند.
نوجوانان همانند بزرگسالانی که از عملیات انتزاعی برخوردارند، میتوانند به طور منطقی استدلال کنند.
هر چند که ممکن است بزرگسالان با اتکا به تجربه بیشترشان، درباره مسائل بیشتری توانایی استدلال داشته باشند.
طبق نظریه پیاژه در مورد هوش ، افراد عادی به طور بالقوّه میتوانند در این مرحله به بلوغ فکری برسند ولی لزوماً همه این تحوّل فکری را تجربه نمیکنند.
سخن آخر
تا اینجا با دیدگاه پیاژه درباره هوش به عنوان یک الگوی کلی آشنا شدید.
نکته حائز اهمّیت این است که هر کودکی در طی فرایند رشد شناختی سرعت خاص خود را دارد و حدود سنّی به صورت تقریبی در نظر گرفته شدهاند.
مزیت آشنایی با دیدگاه پیاژه در مورد هوش در دوران کودکی این است که شما میتوانید رفتارهایتان را متناسب با سطح توانمندی کودکتان هماهنگ کنید.
چنانچه علاقهمندید شناخت بیشتری از قابلیتهای فرزندتان پیدا کنید در کنار آشنایی با این گونه مدلها، کمک گرفتن از روانشناس کودک توصیه میشود.
بیشتر بخوانید: تفاوت ها و شباهت های هوش و استعداد
مطالب مرتبط با شناخت شخصیت و قابلیتهای کودکان
اگر به دنبال شناخت بیشتر قابلیتهای فرزندتان هستید میتوانید از مدل شخصیتشناسی پنج عاملی، کمک بگیرید.
اگر کشف استعدادهای کودکتان از دغدغههای شماست، آشنایی با مدل استعدادیابی کلیفتون میتواند به این نیاز شما پاسخ دهد.
اگر مشتاق هستید تا درباره هوش و تاریخچه آن بیشتر بدانید، مقاله زیر را از دست ندهید.
تست هوش نابغه بودن چیست؟ ویژگیهای افراد نابغه چیست؟
شاید بارها از خود پرسیده باشید که ضریب هوشی من چند است؟ و ضریب هوشی نرمال باید چقدر باشد؟ و اصلاً دانستن آن به چه درد میخورد؟
همیشه از کودکی دوست داشتهایم جزء افرادی باشیم که آی کیو یا ضریب هوشی بالا دارند که در پیش دوستان یا خانواده موفق به نظر برسیم. نمونهاش هم دیدن افرادی……
شاید عنوان شخصیت شناسی افراد باهوش ، یکی از عنوانهای چالش برانگیز باشد! ممکن است بارها و بارها…..
همراهان عزیز کارنکن،
شما چه مدلهای دیگری را در رابطه با مراحل رشد ذهنی کودکان میشناسید؟