سر الکساندر فلمینگ (زاده ۶ اوت ۱۸۸۱ – درگذشته ۱۱ مارس ۱۹۵۵) پزشک و میکروبیولوژیست اسکاتلندی بود. او به عنوان کاشف پنی سیلین ، اولین آنتیبیوتیک مؤثر در جهان، مشهور است.
کشف او در سال 1928 بعداً بنزیل پنیسیلین یا پنیسیلین G برگرفته از قارچ Penicillium ruben نام گرفت. این کشف را بزرگترین پیروزیای توصیف میکنند که تا به حال بر یک بیماری به دست آمده است.
فلمینگ به خاطر این پیروزی، جایزهی نوبل در فیزیولوژی یا پزشکی را در سال 1945 با هاوارد فلوری و ارنست بوریس چِین تقسیم کرد.
او همچنین در سال 1922 آنزیم لیزوزیم را از ترشحات بینی خود به همراه یک باکتری به نام Micrococcus Lysodeikticus که بعداً به Micrococcus luteus تغییر نام داد، کشف کرد.
کاشف پنی سیلین، فلمینگ به دلیل دستاوردهای علمی خود در سال 1944 مفتخر به دریافت نشان شوالیه شد و در سال 1999، او در فهرست 100 فرد مهم قرن بیستم مجلهی تایم قرار گرفت.
فلمینگ در سال 2002، در نظرسنجی تلویزیونی بیبیسی برای تعیین 100 بریتانیایی برتر انتخاب شد. در سال 2009 نیز در یک نظرسنجی که STV انجام داد، پس از رابرت برنز و ویلیام والاس، به عنوان سومین فرد بزرگ اسکاتلندی برگزیده شد.
در ادامه، بیشتر میفهمیم کاشف پنی سیلین که بود و با دستاوردهایش آشنا میشویم.
فهرست
- جوانی و تحصیل کاشف پنی سیلین
- مشارکتهای علمی کاشف پنی سیلین
- پنی سیلین ؛ یک کشف اتفاقی
- زندگی شخصی کاشف پنی سیلین
- مرگ
- جوایز و افتخارات
بیشتر بخوانیم، از همین نویسنده:
[لی جون؛ بنیانگذار شرکت شیائومی مردی که آیندهی گوشیهای هوشمند در دستان اوست]
[انواع هنر – کاوشی مختصر در هنر و شاخههای آن]
جوانی و تحصیل کاشف پنی سیلین
تولد و کودکی
کاشف پنی سیلین الکساندر فلمینگ در 6 اوت 1881 در مزرعه لاچفیلد در نزدیکی دارول، در آیرشر اسکاتلند متولد شد. او سومین فرزند از چهار فرزند یک خانوادهی کشاورز یعنی هیو فلمینگ و گریس استرلینگ مورتون بود. هیو فلمینگ در هفت سالگی الکساندر فلمینگ درگذشت.
الکساندر، کاشف پنی سیلین به مدرسه Loudoun Moor و مدرسه Darvel رفت. او یک بورس تحصیلی دو ساله را برای آکادمی Kilmarnock قبل از نقل مکان به لندن، جایی که در موسسهی سلطنتی پلیتکنیک تحصیل میکرد به دست آورد.
جوانی، دانشگاه و ارتش
الکساندر فلمینگ بیست ساله پس از چهار سال کار در یک دفتر حملونقل، مقداری پول از عموی خود به نام جان فلمینگ به ارث برد. برادر بزرگترش، تام، که پزشک بود به او پیشنهاد کرد که همان حرفه را دنبال کند. بنابراین در سال 1903، الکساندر جوان در دانشکدهی پزشکی بیمارستان سنت مری در پدینگتون ثبتنام کرد.
او از این مدرسه مدرک MBBS را با درجه ممتاز دریافت کرد.
فلمینگ، کاشف پنی سیلین ، که از سال 1900 تا 1914 در هنگ اسکاتلندی لندن در نیروی داوطلب سرباز بود، یکی از اعضای باشگاه تفنگداران در دانشکدهی پزشکی بود.
کاپیتان باشگاه که مایل بود فلمینگ را در تیم حفظ کند، به او پیشنهاد کرد که به بخش تحقیقات سنت ماری بپیوندد. جایی که او دستیار باکتریشناس سر آلمروث رایت، فردی پیشگام در واکسن درمانی و ایمونولوژی شد. او در سال 1908 با مدال طلا در رشتهی باکتریشناسی مدرک لیسانس گرفت و تا سال 1914 به عنوان مدرس در سنت ماری مشغول به کار بود.
فلمینگ در سال 1914 به درجه ستوانی رسید و در سال 1917 به سمت کاپیتان ارتقا یافت. او و بسیاری از همکارانش در بیمارستانهای میدان جنگ در جبهه غربی فرانسه کار میکردند.
در سال 1918 الکساندر، کاشف پنی سیلین در آینده به بیمارستان سنت مری بازگشت و در سال 1928 به عنوان استاد باکتریشناسی دانشگاه لندن انتخاب شد.
مشارکتهای علمی کاشف پنی سیلین
ضد عفونی کنندهها
در طول جنگ جهانی اول، فلمینگ به همراه لئونارد کولبروک و سر آلمروث رایت به نیروهای جنگ پیوستند. آنها عملاً کل بخش تلقیح سنت مری را به بیمارستان نظامی بریتانیا در بولون-سور-مر منتقل کردند.
الکساندر که به عنوان ستوان موقت سپاه پزشکی ارتش سلطنتی خدمت میکرد، شاهد مرگ بسیاری از سربازان بر اثر سپسیس ناشی از زخمهای عفونی بود. او مشاهده کرد که ضدعفونیکنندهها، که در آن زمان برای درمان زخمهای عفونی استفاده میشد، اغلب جراحات را بدتر میکردند.
در مقالهای که در سال 1917 در مجلهی پزشکی The Lancet منتشر شد، کاشف پنی سیلین آزمایشی مبتکرانه را توصیف کرد که توانست در نتیجه مهارتهای خود در دمیدن شیشه انجام دهد. او در آن توضیح داد که چرا ضدعفونیکنندهها در جنگ، سربازان بیشتری را نسبت به خود عفونت میکشند.
ضدعفونیکنندهها روی سطح به خوبی کار میکردند. اما زخمهای عمیق تمایل داشتند باکتریهای بیهوازی را از عامل ضدعفونیکننده محافظت کنند.
به نظر میرسید ضدعفونیکنندهها عوامل مفید تولیدشده را که در این موارد از بیماران، حداقل در حد حذف باکتریها محافظت میکردند، از بین میبردند، ولی هیچ کاری برای حذف باکتریهای دور از دسترس انجام نمیدادند.
رایت قویاً از یافتههای فلمینگ حمایت کرد. اما با وجود این، اکثر پزشکان ارتش در طول جنگ حتی در مواردی که وضعیت بیماران را بدتر میکرد، به استفاده از ضدعفونیکنندهها ادامه دادند.
کشف لیزوزیم
در بیمارستان سنت مری، کاشف پنی سیلین تحقیقات خود را در مورد کشت باکتری و مواد ضد باکتری ادامه داد. یک محقق به نام وی. دی. آلیسون به یاد میآورد:
فلمینگ یک محقق منظم نبود و معمولاً انتظار رشد باکتریهای غیرمعمول در صفحات کشت خود را داشت.
فلمینگ هم به آلیسون به خاطر آراستگی و نظم بیش از حد در آزمایشگاه طعنه میزد.
آلیسون به درستی چنین بینظمیای را به موفقیت آزمایشهای فلمینگ مرتبط میدانست و میگفت:
[اگر] او به اندازهای که من فکر می کردم مرتب بود، دو کشف بزرگ خود را انجام نمیداد.
کشف تصادفی
در اواخر سال 1921، زمانی که فلمینگ، کاشف پنی سیلین در حال نگهداری از صفحات آگار برای باکتریها بود، متوجه شد که یکی از صفحات آلوده به باکتریهای موجود در هوا است!
هنگامی که او مخاط بینی را اضافه کرد، دید که مخاط از رشد باکتریها جلوگیری میکند. اطراف ناحیهی مخاطی یک دایرهی کاملاً شفاف (به فاصلهی 1 سانتیمتر از مخاط) وجود داشت. این قسمت ناحیهی کشته شدن باکتریها را نشان میداد. به دنبال آن یک حلقهی شیشهای و نیمه شفاف وجود داشت و بعد از آن ناحیهای مات بود که نشاندهندهی رشد طبیعی باکتریها بود.
در آزمایش بعدی، فلمینگ از باکتریهای نگهداری شده در محلول نمکی (سالین) استفاده کرد، که یک سوسپانسیون زرد را تشکیل می داد. ظرف دو دقیقه پس از افزودن مخاط تازه، سالین زرد کاملاً شفاف شد.
کاشف پنی سیلین آزمایشات خود را با استفاده از اشک، که به کمک همکارانش انجام شد، گسترش داد. آنطور که آلیسون در خاطرات خود یادآوری میکند:
برای پنج یا شش هفته، اشکهای ما منبع تأمین این پدیدهی خارقالعاده بود. بعد از شکست خوردن پیازها ما برای تولید جریان اشک از مقدار زیادی لیمو استفاده کردیم. تقاضای ما برای اشک به قدری زیاد بود که کارکنان آزمایشگاه تحت فشار قرار گرفتند و برای هر کمک سه پنی دریافت کردند.
آزمایشهای بیشتر
آزمایشهای بیشتر فلمینگ با خلط، غضروف، خون، مایع منی، مایع کیست تخمدان، چرک و سفیدهی تخممرغ نشان داد که عامل باکتریکشی در همهی آنها وجود دارد.
کاشف پنی سیلین، کشف خود را قبل از باشگاه تحقیقات پزشکی در دسامبر و قبل از انجمن سلطنتی سال بعد، گزارش کرد اما نتوانست هیچ علاقهای را برانگیزد.
همانطور که آلیسون به یاد میآورد:
من در جلسهی باشگاه تحقیقات پزشکی به عنوان مهمان فلمینگ حضور داشتم. مقالهای که کشف او را توصیف میکرد، بدون سؤال و بدون بحث دریافت شد. این بسیار غیرعادی بود و نشان میداد که این کشف اهمیتی ندارد. سال بعد او مقالهای را در این زمینه در انجمن سلطنتی، خانه برلینگتون، پیکادیلی خواند و من و او نمایشی از کارمان ارائه دادیم. باز هم به استثنای یک مورد توجه کمی به آن شد.
فلمینگ در 1 مه 1922، در مجموعه مقالات انجمن سلطنتی علوم زیستی گزارشی نوشت تحت عنوان “یک عنصر باکتریولیتیک قابل توجه موجود در بافتها و ترشحات”.
در این مکاتبه میخواهم توجه را به مادهای که در بافتها و ترشحات بدن وجود دارد جلب کنم. این ماده میتواند به سرعت باکتریهای خاصی را حل کند. از آنجایی که این ماده دارای خواصی شبیه به تخمیرکنندهها است، من آن را “لیزوزیم” نامیدهام و در تمام این مکاتبه از آن با این نام یاد خواهم کرد.
لیزوزیم برای اولین بار طی برخی از تحقیقات انجام شده بر روی بیمار مبتلا به آبریزش بینی حاد مورد توجه قرار گرفت.
باز هم مطالعات بیشتر
این اولین کشف ثبت شدهی لیزوزیم بود. کاشف پنی سیلین همراه با آلیسون، مطالعات بیشتری را در مورد لیزوزیم در شمارهی اکتبر مجله بریتانیایی آسیبشناسی تجربی همان سال منتشر کرد.
اگرچه او توانست مقادیر بیشتری لیزوزیم را از سفیده تخم مرغ به دست آورد، اما این آنزیم فقط در برابر تعداد کمی از باکتریهای بیضرر مؤثر بود و بنابراین پتانسیل درمانی کمی داشت.
این نشان دهندهی یکی از تفاوتهای عمده بین باکتریهای بیماریزا و بیضرر است.
اما کسی به اهمیت لیزوزیم پی نبرد. فلمینگ به خوبی از این موضوع آگاه بود. کاشف پنی سیلین در سخنرانی خود در نشست انجمن سلطنتی پزشکی در 18 اکتبر 1932 گفت:
من به دو دلیل لیزوزیم را به عنوان موضوع این خطابه انتخاب میکنم. اول به این دلیل که علاقهی پدرانهای به این نام دارم، و دوم این که به نظر نمیرسد اهمیت آن در ارتباط با مصونیت طبیعی به اندازهی کافی مورد توجه قرار گیرد.
او در سخنرانی نوبل خود در 11 دسامبر 1945 به طور خلاصه به لیزوزیم اشاره کرد و گفت:
“پنی سیلین اولین آنتیبیوتیکی نبود که من به طور اتفاقی کشف کردم.”
تنها در اواخر قرن بیستم بود که اهمیت واقعی کشف فلمینگ در ایمونولوژی مشخص شد. لیزوزیم اولین پروتئین ضدمیکروبی کشف شده است که بخشی از ایمنی ذاتی ما را تشکیل میدهد.
پنی سیلین ؛ یک کشف اتفاقی
” آدم گاهی چیزی را پیدا میکند که به دنبالش نیست. وقتی درست بعد از سپیده دم در 28 سپتامبر 1928 از خواب بیدار شدم، مطمئناً قصد نداشتم با کشف اولین آنتیبیوتیک یا قاتل باکتری جهان، کل پزشکی را متحول کنم. اما فکر میکنم این دقیقاً همان کاری بود که من انجام دادم.”
الکساندر فلمینگ
آزمایش
تا سال 1927، فلمینگ در حال بررسی خواص استافیلوکوک بود. او به دلیل کارهای قبلی خود به خوبی شناخته شده و به عنوان یک محقق برجسته مشهور بود.
در سال 1928، فلمینگ تغییرات استافیلوکوکوس اورئوس را که در شرایط طبیعی رشد میکرد، پس از کار جوزف وارویک بیگر، که کشف کرد این باکتری میتواند به انواع (سویهها) رشد کند، مطالعه کرد.
در 3 سپتامبر 1928، فلمینگ پس از گذراندن تعطیلات با خانواده در سافولک به آزمایشگاه خود بازگشت. کاشف پنی سیلین قبل از رفتن به تعطیلات، استافیلوکوکها را روی صفحات کشت تلقیح کرد و آنها را روی نیمکتی در گوشهای از آزمایشگاهش گذاشت.
در بازگشت، فلمینگ دید که یک محیط کشت به قارچ آلوده شده است و کولونیهای استافیلوکوک بلافاصله در اطراف قارچ از بین رفتهاند، در حالی که سایر کولونیهایی که دورتر بودند، در شرایط طبیعی قرار داشتند.
الکساندر فلمینگ محیط کشت آلوده را به دستیار سابق خود مرلین پرایس نشان داد. مرلین به او یادآوری کرد: “لیزوزیم را هم همینطوری کشف کردی.”
آزمایشگاهی که فلمینگ در آن پنی سیلین را کشف و آزمایش کرد به عنوان موزه آزمایشگاهی الکساندر فلمینگ در بیمارستان سنت مری، پدینگتون نگهداری میشود.
قارچها از کجا میآمدند؟
منبع آلاینده قارچی در سال 1966 از اتاق لاتوش که مستقیماً زیر اتاق فلمینگ قرار داشت میآمد.
فلمینگ کپک را در یک محیط کشت خالص رشد داد و دریافت که آبگوشت کشت، حاوی یک مادهی ضد باکتری است.
کاشف پنی سیلین اثر ضدباکتریایی آن را بر روی بسیاری از ارگانیسمها بررسی کرد و متوجه شد که باکتریهایی مانند استافیلوکوکها و بسیاری از پاتوژنهای گِرَم مثبت دیگر را که باعث مخملک، ذاتالریه، مننژیت و دیفتری میشوند تحت تأثیر قرار میدهد. اما نه تب حصبه یا تب پاراتیفوئید ناشی از باکتریهای گرم منفی که در آن زمان به دنبال درمان آنها بود.
این ماده همچنین روی نایسریا گونوره که باعث سوزاک می شود هم مؤثر بود. اگرچه این باکتری گرم منفی است.
پس از چند ماه که او کشف خود را “آب کپک” یا “بازدارنده” مینامید، در 7 مارس 1929 نام پنی سیلین را برای ماده ضد باکتری موجود در قارچ گذاشت.
پذیرش و انتشار
فلمینگ کشف خود را در سال 1929 در مجلهی بریتانیایی آسیبشناسی تجربی منتشر کرد. اما توجه کمی به مقاله شد. مشکل او سختی تولید پنی سیلین در مقادیر زیاد و علاوه بر آن جداسازی ترکیب اصلی بود.
حتی با کمک هارولد رایستریک و تیم بیوشیمیدانش در دانشکده بهداشت و پزشکی نواحی گرمسیری لندن، خالصسازی شیمیایی بیهوده بود. همانطور که میلتون وین رایت توضیح داد:
“در نتیجه، پنی سیلین تا حد زیادی در دهه 1930 فراموش شد.”
در اواخر سال 1936، هیچ درکی از ارزش پنی سیلین وجود نداشت. هنگامی که فلمینگ در دومین کنگره بینالمللی میکروبیولوژی که در لندن برگزار شد، از اهمیت پزشکی آن صحبت کرد، هیچ کس او را باور نکرد.
همانطور که آلیسون، همراه او در هر دو جلسهی باشگاه تحقیقات پزشکی و کنگره بین المللی، به این مورد اشاره کرد
[فلمینگ در جلسه باشگاه تحقیقات پزشکی] ارزش احتمالی پنی سیلین را برای درمان عفونت در انسان پیشنهاد کرد. باز هم هیچ علاقهای به بحث و بررسی آن وجود نداشت.
کاشف پنی سیلین به شدت ناامید شده بود. او مقالهای را در مورد کار خود در مورد پنی سیلین در جلسه کنگرهی بینالمللی میکروبیولوژی که با حضور برترین باکتریشناسان از سراسر جهان برگزار شد، خواند. هیچ حمایتی برای نظرات او در مورد ارزش احتمالی آن در آینده برای پیشگیری و درمان عفونتهای انسانی وجود نداشت و بحث در این مورد بسیار کم بود.
فلمینگ این ناامیدیها را به شکلی رواقی تحمل کرد. اما آنها دیدگاههای او را تغییر ندادند یا او را از ادامه تحقیقاتش در مورد پنی سیلین منصرف نکردند. در سال 1941، مجلهی پزشکی بریتانیا گزارش داد که:
“به نظر نمیرسد [پنی سیلین] از هیچ نقطه نظر دیگری مفید باشد.”
خالصسازی و تثبیت
در آکسفورد، ارنست بوریس چین و ادوارد آبراهام در حال مطالعه ساختار مولکولی آنتیبیوتیک بودند. آبراهام اولین کسی بود که ساختار درست پنی سیلین را پیشنهاد کرد.
مدت کوتاهی پس از انتشار اولین نتایج تیم در سال 1940، فلمینگ، کاشف پنی سیلین با هاوارد فلوری، تماس گرفت و گفت که ظرف چند روز آینده با او دیدار میکند. وقتی چِین شنید که فلمینگ میآید، گفت:
“خدایا! فکر کردم او مرده است.”
نورمن هیتلی پیشنهاد کرد که مادهی فعال پنی سیلین را با تغییر اسیدیتهی آن به آب بازگرداند. او این دارو را به اندازهی کافی برای شروع آزمایش بر روی حیوانات تولید کرد.
افراد بسیار بیشتری در تیم آکسفورد دخیل بودند و در مقطعی کل دانشکدهی آسیبشناسی سِر ویلیام دان در تولید آن شرکت داشتند.
پس از اینکه تیم روشی برای خالصسازی پنیسیلین به اولین شکل پایدار مؤثر در سال 1940 ابداع کرد، چندین آزمایش بالینی انجام شد و موفقیت شگفتانگیز آنها الهامبخش تیم برای توسعهی روشهایی جهت تولید و توزیع انبوه پنی سیلین در سال 1945 شد.
فلمینگ متواضع
کاشف پنی سیلین در مورد نقش خود در توسعهی این دارو متواضع بود و شهرت خود را به عنوان “افسانهی فلمینگ” توصیف میکرد و فلوری و چین را برای تبدیل کنجکاوی آزمایشگاهیاش به یک داروی عملی تحسین کرد.
فلمینگ اولین کسی بود که خواص مادهی فعال را کشف کرد و به او این امتیاز را داد که نام آن را پنی سیلین بگذارد.
او همچنین به مدت دوازده سال قارچ اصلی را نگه داشت، رشد داد و توزیع کرد و تا سال 1940 تلاش کرد از هر شیمیدانی که مهارت کافی برای ساخت پنی سیلین دارد کمک بگیرد. اما سر هنری هریس در سال 1998 گفت:
“بدون فلمینگ، چِین نبود. بدون چِین، فلوری نبود. بدون فلوری، هیتلی نبود و بدون هیتلی، پنی سیلین نبود.”
کشف پنی سیلین و پیشرفتهای بعدی آن به عنوان یک داروی تجویزی، آغازی بر آنتیبیوتیکهای مدرن است.
استفاده پزشکی و تولید انبوه پنی سیلین
فلمینگ در اولین کارآزمایی بالینی خود، برای درمان پژوهشگر خود استوارت کرادوک، که به عفونت شدید آنتروم بینی (سینوزیت) مبتلا شده بود، تلاش کرد.
این درمان در 9 ژانویه 1929 آغاز شد اما هیچ تاثیری نداشت. احتمالاً دلیل آن این است که عفونت با باسیل آنفولانزا (Haemophilus influenzae) بوده است اما فلمینگ آن را باکتری غیرحساس به پنی سیلین تشخیص داد.
فلمینگ برخی از نمونههای پنی سیلین اصلی خود را برای آزمایش بالینی در سال 1928 به جراح همکار خود آرتور دیکسون رایت داد. اگرچه رایت گفته است که “به نظر میرسد رضایت بخش عمل میکند”، هیچ سابقهای از استفادهی خاصی از آن وجود ندارد.
اولین استفادهی موفق از پنی سیلین
سیسیل جورج پین، آسیبشناس در بیمارستان سلطنتی شفیلد و دانشجوی سابق فلمینگ، اولین کسی بود که از پنی سیلین با موفقیت برای درمان پزشکی استفاده کرد. او در 25 نوامبر 1930 عفونت چشم (کانژونکتیویت) یک بزرگسال و سه نوزاد را درمان کرد.
فلمینگ همچنین در سال 1932 ورم ملتحمهی شدید را با موفقیت درمان کرد.
کیت برنارد راجرز، که در سال 1929 به عنوان دانشجوی پزشکی به سنت مری ملحق شده بود، کاپیتان تیم تفنگداران دانشگاه لندن بود. او در آستانهی شرکت در مسابقات تیراندازی با تفنگ بود که به ورم ملتحمه مبتلا شد. فلمینگ پنی سیلین خود را استفاده کرد و راجرز را قبل از مسابقه درمان کرد.
می گویند “پنی سیلین کار کرد و مسابقه برنده شد.” با این حال، این گزارش که “کیت احتمالاً اولین بیمار بود که از نظر بالینی با پماد پنی سیلین درمان شد” دیگر درست نیست. همانطور که در بالا در مورد سوابق پزشکی سیسیل جورج پین گفتیم.
آیا فلمینگ پنی سیلین را کنار گذاشت؟
ادعای رایجی هم در ادبیات عامهپسند و هم در ادبیات علمی وجود دارد که فلمینگ تا حد زیادی کار پنیسیلین را در اوایل دهه 1930 کنار گذاشت.
ویلیام ال کیسیک در بررسی کتاب زندگی سر الکساندر فلمینگ، کاشف پنی سیلین. اثر آندره موروا تا آنجا پیش رفت که گفت:
«فلمینگ در سال 1932 پنی سیلین را کنار گذاشته بود. اگرچه به افتخارات فراوان دست یافت و نویسندهی بسیاری از آثار علمی بود. به نظر نمیرسد که سر الکساندر فلمینگ سوژهای ایدهآل برای بیوگرافی باشد.».
این اشتباه است. زیرا فلمینگ تحقیقاتش را دربارهی پنی سیلین ادامه داد. فلمینگ در دفترچهاش در اواخر سال 1939، تلاشهای خود را برای تولید بهتر پنی سیلین با استفاده از محیطهای مختلف ثبت کرده است.
در سال 1941، او روشی را برای ارزیابی اثربخشی پنی سیلین منتشر کرد. برای جداسازی و خالصسازی شیمیایی، هاوارد فلوری و ارنست بوریس چین در بیمارستان رادکلیف در آکسفورد تحقیقاتی را برای تولید انبوه آن انجام دادند.
این تحقیقات با حمایت پروژههای نظامی جنگ جهانی دوم، زیر نظر دولتهای بریتانیا و ایالات متحده انجام شد.
پودر زرد، اولین پنی سیلین خالص
در اواسط سال 1942، تیم آکسفورد ترکیب پنی سیلین خالص را به صورت پودر زرد تولید کرد.
در آگوست 1942، هری لمبرت (یکی از همکاران برادر فلمینگ، رابرت) به دلیل عفونت خطرناک سیستم عصبی (مننژیت استرپتوکوکی) در بیمارستان سنت مری بستری شد.
فلمینگ او را با سولفونامیدها درمان کرد، اما وضعیت لامبرت بدتر شد. او حساسیت آنتیبیوتیکی را آزمایش کرد و متوجه شد که پنی سیلین او میتواند باکتریها را از بین ببرد. فلمینگ نمونهی خالصسازی شده را از فلوری درخواست کرد.
هنگامی که فلوری نمونهای که به طور کامل خالص نشده بود را فرستاد، فلمینگ بلافاصله آن را وارد کانال نخاعی لمبرت کرد. لامبرت در روزهای بعد نشانههایی از بهبود را نشان داد، و در یک هفته به طور کامل بهبود یافت. فلمینگ این مورد بالینی را در سال 1943 در The Lancet منتشر کرد.
پس از این پیشرفت پزشکی، آلیسون، وزارت بهداشت بریتانیا را از اهمیت پنی سیلین و نیاز به تولید انبوه آگاه کرد.
کابینهی جنگ به سودمندی پنی سیلین متقاعد شد و کمیته پنی سیلین در 5 آوریل 1943 ایجاد شد. کمیته متشکل از ویر به عنوان رئیس، فلمینگ، فلوری، سر پرسیوال هارتلی، آلیسون و نمایندگانی از شرکتهای داروسازی به عنوان اعضا بود.
هدف اصلی، تولید سریع پنی سیلین در مقادیر زیاد با همکاری شرکتهای آمریکایی و عرضه دارو به طور انحصاری برای نیروهای مسلح متفقین بود. در روز دی (D-Day) در سال 1944، پنی سیلین کافی برای معالجهی مجروحان نیروهای متفقین تولید شد.
مقاومت آنتی بیوتیکی
فلمینگ همچنین خیلی زود متوجه شد که هر زمان که پنی سیلین خیلی کم یا برای مدت کوتاهی استفاده شود، باکتریها مقاومت آنتیبیوتیکی ایجاد میکنند. آلمروث رایت حتی قبل از اینکه در طول آزمایشات متوجه آن شود، مقاومت آنتیبیوتیکی را پیشبینی کرده بود.
فلمینگ در بسیاری از سخنرانیهای خود در سراسر جهان دربارهی استفاده از پنی سیلین هشدار داد. در 26 ژوئن 1945، او اظهارات هشداردهندهی زیر را بیان کرد:
“میکروبها برای مقاومت در برابر پنی سیلین آموزش میبینند و انبوهی از ارگانیسمهای مقاوم به پنی سیلین تولید میشوند. در چنین مواردی، فرد بیفکری که با پنی سیلین بازی میکند، از نظر اخلاقی مسئول مرگ انسانی است که در نهایت تسلیم عفونت با ارگانیسم مقاوم به پنی سیلین میشود. امیدوارم بتوان از این شر جلوگیری کرد.”
وی همچنین هشدار داد که:
از پنی سیلین استفاده نکنید مگر اینکه دلیل درستی برای استفاده از آن وجود داشته باشد و در صورت استفاده از آن، هرگز به میزان کم یا برای مدت کوتاهی از آن استفاده نکنید، زیرا در چنین شرایطی است که مقاومت باکتریایی به آنتیبیوتیکها افزایش پیدا میکند.
در سال 1942 به طور تجربی دیده شد که استافیلوکوکوس اورئوس میتواند با قرار گرفتن طولانی مدت در معرض پنی سیلین به مقاومت دست پیدا کند.
فلمینگ با تشریح امکان مقاومت به پنی سیلین در شرایط بالینی در سخنرانی نوبل خود گفت:
ممکن است زمانی فرا برسد که هر کسی بتواند پنی سیلین را در مغازهها خریداری کند. سپس این خطر وجود دارد که انسانی ناآگاه خوددرمانی کند و با قرار گرفتن میکروبها در معرض مقادیر غیرکشندهی دارو، آنها مقاوم شوند.
در همان زمان بود که اولین مورد بالینی مقاومت به پنی سیلین گزارش شد.
زندگی شخصی کاشف پنی سیلین
در 24 دسامبر 1915، فلمینگ با یک پرستار آموزش دیده به نام سارا ماریون مک الروی از کیلالا، شهرستان مایو، ایرلند ازدواج کرد. تنها فرزند آنها، رابرت فلمینگ (1924-2015)، یک پزشک عمومی شد.
پس از مرگ همسر اولش در سال 1949، فلمینگ در 9 آوریل 1953 با آمالیا کوتسوری-وورکاس، همکار یونانیاش در سنت مریز ازدواج کرد. او در سال 1986 درگذشت.
فلمینگ یک پیشینه پرسبیتری داشت. در حالی که همسر اول او سارا، یک کاتولیک رومی بود. میگویند که او آنچنان مذهبی نبود. پسرشان رابرت بعداً در کلیسای انگلیکن پذیرفته شد. در حالی که همچنان روحیهی نسبتاً غیرمذهبی پدر و مادرش را با خود داشت.
هنگامی که فلمینگ در سال 1944 فهمید رابرت دی. کوگیل و اندرو جی مویر روش تولید پنی سیلین را در ایالات متحده به نام خود ثبت کردهاند، خشمگین شد و اظهار داشت:
من پنی سیلین را پیدا کردم و آن را رایگان به نفع بشریت دادم. چرا باید برای سودآوری تولیدکنندگان در کشور دیگری به انحصار دربیاید؟
از سال 1921 تا زمان مرگش در سال 1955، فلمینگ صاحب خانهای روستایی به نام “دون” در بارتون میلز، سافولک بود.
مرگ کاشف پنی سیلین
فلمینگ در 11 مارس 1955 در خانهی خود در لندن بر اثر حمله قلبی درگذشت. خاکستر او را در کلیسای جامع سنت پل دفن کردند.
جوایز و افتخارات فلمینگ، کاشف پنی سیلین
- فلمینگ، فلوری و چین به طور مشترک جایزه نوبل پزشکی را در سال 1945 دریافت کردند. طبق قوانین کمیتهی نوبل حداکثر سه نفر میتوانند برای این جایزه به طور مشترک انتخاب شوند. مدال جایزه نوبل فلمینگ در سال 1989 به موزههای ملی اسکاتلند رسید و پس از بازگشایی موزه در سال 2011 در معرض دید عموم قرار گرفت.
- فلمینگ عضو آکادمی علوم پاپی بود.
- فلمینگ در سال 1943 به عنوان عضو انجمن سلطنتی (FRS) انتخاب شد.
- کالج سلطنتی جراحان انگلستان به فلمینگ عنوان استاد شکارچی را اعطا کرد.
- فلمینگ در سال 1944 توسط پادشاه جورج ششم لقب شوالیه را دریافت کرد.
- رییس جمهور ایالت متحده به فلمینگ مدال شایستگی را اعطا کرد.
- فلمینگ صلیب بزرگ لژیون دونور را از جمهوری فرانسه دریافت کرد.
- یونان صلیب بزرگ نشان ققنوس را به فلمینگ اعطا کرد.
- او در سال 1948 نشان صلیب بزرگ شوالیه از نشان آلفونسو ایکس حکیم (اسپانیا) را دریافت کرد.
- در سال 1999، مجله تایم، فلمینگ را یکی از 100 فرد مهم قرن بیستم معرفی کرد و بیان کرد:
“این کشفی بود که مسیر تاریخ را تغییر داد. مادهی فعال در آن قارچ، که فلمینگ آن را پنی سیلین نامید، یک عامل مبارزه با عفونت بسیار قدرتمند بود. وقتی سرانجام به عنوان موثرترین داروی نجات دهنده در جهان شناخته شد، پنی سیلین درمان عفونت های باکتریایی را برای همیشه تغییر داد. در اواسط قرن، کشف فلمینگ صنعت داروسازی عظیمی را بنیان گذاشت.”
در پایان میتوانیم تمام مطالب بالا را در ویدئوی زیر جمعبندی کنیم:
مطالب مرتبط
اگر به زندگی بزرگان علاقه دارید مطالب پیشنهادی ما به شما اینهاست.
همانطور که دیدیم همیشه نظم عامل موفقیت نیست. اما میدانیم که برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کرد. برای الگو گرفتن از زندگی انسانهای موفق، پادکست پرشنوندهی رادیو کارنکن پیشنهاد ما به شماست.
اگر در ایران زندگی میکنید و بیش از هر چیز پول برای شما مهم است، مطلب زیر میتواند به شما کمک کند.
نظر شما درباره الکساندر فلمینگ، کاشف پنی سیلین چیست؟
چقدر زندگی خود و اطرافیانتان را مدیون او، پنی سیلین و انسانهای بزرگی شبیه او میدانید؟
اصلاً به نظر شما منظم بودن یا بینظمی تا چه اندازه در رسیدن به هدفهایمان و دستیابی به موفقیت مؤثر است؟