آیا شما دارایی غیر مولدی دارید که ازش خبر ندارید؟
میدونستید میشه از دارایی غیر مولد، با سرمایهی خیلی کم و یا حتی بدون سرمایه کسب درآمد کرد؟
فرض کنید داخل گاراژ خونهی پدربزرگتون، یه ماشین قدیمی و خراب هست که به شما گفته اگه بتونی درستش کنی و ازش استفاده کنی، مال خودت!
دوست دارید یه نگاهی به گاراژهای زندگیتون بندازید و ببینید چه چیزهای باارزشی داخلش پیدا میشه؟
چه مزیتهایی پیرامون ما وجود دارن؟
همهی ما به واسطهی محیط زندگی، خانواده، طبقه اجتماعی و ارتباطاتمون، از مزیت ها و امتیازهایی، نسبت به سایر افراد جامعه، بهرهمند هستیم که گاهی اوقات، حواسمون به اونها نیست.
کسی که چندسال قبل، برای اولین بار مفهوم زمین دیجیتال رو به عنوان یک دارایی مطرح کرد، اصلا فکرش رو هم نمیکرد به این سرعت، سرمایهگذاریهای سنگین روی زمینهای مجازی صورت بگیره! این مثال، ممکنه ذهنیت اشتباه ایجاد کنه و شما فکر کنید این موارد فقط دور و بر افراد بسیار موفق و ثروتمندی مثل مارک زاکربرگ، پیدا میشه ولی اگه در ادامهی مطلب همراه من باشید، خواهید دید که هرکدوم از ما اگه تمرکز داشته باشیم، میتونیم موارد کوچیک و بزرگی از این مزیتها رو اطراف خودمون تشخیص بدیم و ازش کسب درآمد کنیم.
البته من در این مطلب قصد ندارم دربارهی روشهای کسب درآمد حرف بزنم بلکه هدف من آشنا کردن شما با یک مدل ذهنی هست.
اگه دنبال روشهای متفاوت کسب درآمد هستید، مقالههای پایین نکات خوبی دارن.
دیدید وقتی به بعضی آدمها میگید چرا یه کسب و کار برای خودت راه نمیندازی، پاسخ میدن: “با دست خالی و بدون سرمایه و پشتوانه، چیکار میشه کرد؟!” یا وقتی از یه عدهای که در کارشون موفق هستن، میپرسید، شما چطوری به اینجا رسیدید، میگن: “الان رو نگاه نکن، من با دست خالی و از صفر شروع کردم!”
اینها احتمالاً معنی سطح صفر رو درست نمیدونن!
به نظر من هیچکس سطحش صفر و دستش کاملاً خالی نیست!
برای اینکه بهتر بفهمید دست خالی و سطح صفر یعنی چی، پیشنهاد میکنم فیلم “دورافتاده (Cast Away)” با بازی فوقالعادهی تام هنکس رو، حتماً ببینید.
فهرست عناوین: (برای انتقال سریع به هر مطلب، روی عنوان آن کلیک کنید)
- معرفی داراییهای غیر مولد پنهان
- محل سکونت بعنوان داریی غیرمولد پنهان
- محل کار بعنوان دارایی غیر مولد پنهان
- تقاضای پنهان بازار و ارتباط اون با داراییهای غیر مولد پنهان
- یک تجربهی شخصی
- سخن پایانی
- مطالب مرتبط
دارایی چیست و انواع آن کدامند؟
در گفتگوهای روزمره، اغلب واژهی مال و دارایی، مترادف هم بهکار میرن. این اشتباه نیست ولی این دو واژه درحالیکه میتونن به جای هم استفاده بشن، تفاوتهایی هم دارن.
واژهی مال بیشتر مفاهیم مادی رو شامل میشه؛ مثلاً، این خونه مال منه. ولی کاربرد واژهی دارایی بسیار بیشتر هست و میتونه علاوه بر مفاهیم مادی، مفاهیم غیر مادی و نامشهود رو هم دربر بگیره. بعنوان مثال، دوستان ما، دارایی ما هستن. یا اعتماد مشتری، بزرگترین دارایی یک شرکت هست.
در این لینک میتونید با جزئیات بیشتر و به صورت علمی و دقیق، دربارهی تفاوت مال و دارایی بدونید.
داراییهای مولد و غیر مولد
داراییها تقسیم بندی های مختلفی دارن که یکی از اونها داراییها مولد و غیر مولد هست.
اگه بخوام داراییهای مولد و غیر مولد رو به طور خلاصه تعریف کنم، باید بگم، در لغتنامه مولد یعنی “زاینده” وداراییهای مولد، داراییهایی هستن که به طور مداوم جریان نقدینگی ایجاد میکنن. حالا عکس این حالت میشه دارایی غیر مولد. داراییهای غیرمولد، اقلامی هستند که مستقیم درآمدی ایجاد نمیکنن ولی میتونن در بلندمدت افزایشقیمت داشته باشن. داراییها غیرمولد بیشتر برای استفاده شخصی، پشتوانه و پس انداز یا استفاده در آینده، نگهداری میشن.
داراییهای زیستی مولد و غیر مولد
به حیوانات و گیاهان زنده و فرواردههای اونها، که برای تامین نیازهای انسان، نگهداری میشن، داراییهای زیستی میگن. داراییهای زیستی با توجه به ماهیتشون، مولد یا غیر مولد هستن.
به اون دسته از دارایی هایی زیستی که بهصورت زنده نگهداری می شن تا تولید مثل یا تولید کشاورزی داشته باشن، دارایی های زیستی مولد و به اونهایی که بعنوان فراوردهی دامی یا تولید کشاورزی، برداشت میشن، دارایی های زیستی غیر مولد گفته میشه.
داراییهای مشهود و نامشهود
یکی دیگر از دستهبندیها، داراییهای مشهود و نامشهود است.
داراییهای مشهود قابل لمس هستن و داراییهای نامشهود، غیر قابل لمس.
داراییهای مولد و غیر مولد، میتونن مشهود یا نامشهود باشن.
- داراییهای مولد مشهود مثل کارخونه، مغازه، آپارتمان، تاکسی، اتوبوس و …
- داراییهای غیر مولد مشهود مثل ویلای تعطیلات، قطعه زمین خالی، جواهرات، کلوکسیونها، آثار هنری و …
- دارایی های مولد نامشهود مثل اپلیکیشنها، نرم افزارها، پلتفرمها، وبسایتها و پیجهای فروش آنلاین و …
- داراییهای غیر مولد نامشهود مثل حق اختراع، حق چاپ، زمین دیجیتال! و…
معرفی داراییهای غیر مولد پنهان
من در این مطلب قصد دارم از مفهوم داراییهای غیر مولد نامشهود، استفاده کنم و تعریف جدیدی ارائه بدم تا در ذهن شما پنجرهای باز بشه که از زاویهی دیگهای، دور و بر خودتون را نگاه کنید و ببینید چه مواردی رو میتونید پیرامون خودتون شناسایی کنید که بشه با تلاش و خلاقیت، از اونها درآمد و ارزش خلق کرد. برای اینکه در ادامه بدونیم دربارهی چه مفهومی صحبت میکنیم، من اسم این تعریف رو میزارم داراییهای غیر مولد پنهان.
دارایی غیر مولد پنهان، یک فرصت و مزیت هست که در اختیار شماست ولی ازش غافل هستید. وقتی اون مزیت رو تشخیص بدید و بفهمید امکان پول درآوردن ازش وجود داره، درواقع یک دارایی رو شناسایی کردید و تا زمانیکه شما اون امکان رو محقق نکردید، این دارایی غیر مولد هست.
تفاوت داراییهای غیر مولد نامشهود و داراییهای غیر مولد پنهان
داراییهای غیر مولد نامشهود، ارزش ذاتی دارن و میشه اونها رو فروخت درحالیکه داراییهای غیر مولد پنهان، تا زمانیکه که ازشون پولی در نیاریم، هیچ ارزشی ندارن و نمیشه اونها رو فروخت و اگه من اسم دارایی روشون میذارم به خاطر این هست که به صورت بالقوه میشه ازش کسب درآمد کرد.
به قول هبر گرانت:
“دانش هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه شما آن را عملی کنید.”
“.Knowledge is of no value unless you put it into practice”
Heber J. Grant
محل سکونت بعنوان دارایی غیر مولد پنهان
خونهی شما علاوه براینکه محل سکونت شماست، این قابلیت رو هم داره که براتون جریان نقدینگی تولید کنه. اگه کسب درآمد از این روش براتون جذاب هست، مطالب زیادی دربارهی کارآفرینی در منزل وجود داره که با یه سرچ ساده، در اختیار شماست.
آپارتمان مسکونی در ساختمان اداری یک دارایی غیر مولد
فرض کنید آپارتمان محل زندگی شما، داخل یک ساختمون پنج طبقهی 25 واحدی، در یکی از مناطق اداری شهر تهران هست.(مثلاً خیابان مطهری) در این منطقه از بیشتر ساختمونها، استفاده اداری میشه. آپارتمان شما در اون ساختمون جزء معدود واحدهای مسکونیه و بیشتر همسایههای شما شرکتهای تجاری کوچیک هستن.
این موضوع چه معایبی برای شما داره؟
فکر میکنم پاسخ اکثر شما یه چنین چیزایی باشه؛ محدودیت تردد با وسیله ی شخصی به دلیل طرح ترافیک، پیدا نشدن جای پارک برای دوست و آشنا، آلودگی صوتی در طول روز، شلوغی و تردد زیاد در ساختمون، اشغال بودن آسانسور در ساعات اداری و…
حالا اگه بپرسم این موضوع چه مزیتی میتونه برای شما داشته باشه، چی میگید؟ احتمالاً میگید: “هیج مزیتی! جز اینکه شبها ساختمون خلوت و ساکت هست، تازه اینم خیلی خوب نیست چون آدم احساس خوف میکنه!”
ولی اگه توجه و تمرکز داشته باشید و کمی هم خلاقیت، میشه دید که این آپارتمان مسکونی در دل شرکتهای تجاری یک دارایی غیر مولد با ارزش هست و مزیتهای زیادی داره.
ویژگیهای افراد شاغل در این شرکتها
باید ببینیم وجود این شرکتهای کوچیک، چه نوع مخاطبی رو برای تعامل و خلق ارزش، در اختیار ما قرار داده؟ پرسونای مخاطب ما چیه؟ یعنی در این شرکتها چه آدمهایی با چه شخصیت و ویژگیهایی و از چه طبقهایی، مشغول فعالیت هستن؟
دو گروه افراد در این شرکتها، وجود دارن که دغدغهها، نیازها و ویژگیهای متفاوتی دارن.
- گروه مدیران و صاحبان شرکتها
- گروه کارمندان
گروه مدیران و صاحبان شرکتها
مدیران و مالکین شرکتها، اکثراً از طبقه متوسط به بالای جامعه هستن و معمولاً حضورشون در شرکت از حدود 10 صبح شروع میشه. اگر بخوان در شرکت نهار بخورن، از رستورانها، غذای بیرونبر میگیرن و اگه مهمون یا جلسه تجاری مهمی، داشته باشن، همراه با مهمونهاشون در رستوران غذا میخورن.
برای جلسههای مهمی که خارج از زمان غذا خوردن باشه، به کافی شاپهایی نظیر”کافه رئیس” سفارش نوشیدنی و میان وعده میدن.
برای این مدیران، کیفیت غذا، بسته بندی و شیک بودن سرویس، مخصوصاً وقتی که مهمون دارن، خیلی مهمه.
صاحبین این شرکتها، به کاهش هزینههای ثابت، نگاه ویژهای دارن بنابراین، با اینکه داشتن نیروی خدماتی و پذیرایی در هنگام حضور مهمون خیلی براشون مهمه، ولی اغلب نیروی ثابت استخدام شده بابت این موضوع ندارن و ناچار از منشی یا یکی از کارمندها استفاده میکنن که خب، خیلی سرویس رضایت بخشی از آب در نمیاد!
گروه کارمندان
هر شرکتی که اینجاست، حداقل چهار تا کارمند داره که از 8 صبح تا 5 عصر در شرکت حضور دارن. تقریباً همهشون از راههای دور میان و بین 2 تا 4 ساعت از اوقات روزانهشون، در مسیر رفت و برگشت به محل کار سپری میشه.
بیشترشون مجرد هستن و با توجه به ساعات کاری و بعد مسافت، فقط شبها برای تفریح، آموزش، ورزش و زندگیشخصی، وقت دارن. پس بیشترشون شبها دیر میخوابن و صبحها برای صبحانه خوردن وقت کافی ندارن. معمولاً یه چای و بیسکوییت میخورن و اگر مادر یا همسرشون، برای اونها ناهار در یخچال گذاشته باشه، برمیدارن و راه میافتن. به خاطر همین ظرف غذا هم که شده، مجبورن در طول مسیر، کیف یا کیسه دست بگیرن.
اکثر این کارمندها از طبقهی متوسط به پایین جامعه هستن. یعنی قیمت غذای رستورانها، براشون گرونه و از طرفی ترجیح میدن غذای سالم خونگی بخورن و از فست فود، دوری کنن. زمان استراحت ناهارشون محدود هست و گرم کردن غذا در محیط شرکت، براشون چالشها و دشواریهایی به همراه داره.(مثلاً طرف کباب آورده، میخواد گرم کنه، از اینکه بوش بپیچه و بقیه دلشون بخواد، خجالت میکشه.)
ایجاد آپارتمان دوگانهسوز!
اگر ما یک خانوادهی خلوت باشیم(مثلاً یک زوج جوان)، میتونیم از آپارتمان محل زندگیمون بهصورت دومنظوره استفاده کنیم. یعنی شبها محل زندگی و استراحتمون باشه و روزها، کاربری اون رو به کافیشاپ تغییر بدیم. کافیشاپی که مشتریان اون، فقط همسایههای ساختمون هستن. من اسم این مکان جدید رو میذارم کافی خونه!
حالا میتونیم با دعوت از مدیران شرکتها، (در واقع همسایههامون) اونها رو از وجود این سرویس، مطلع کنیم و در حالیکه داریم زندگی عادیمون رو انجام میدیم، صبر کنیم تا مخاطب خودش رو پیدا کنه.
نحوهی تغییر دکوراسیون
برای اینکار ما باید یه سری تغییرات در دکوراسیون و نحوهی چینش اونها، انجام بدیم. قسمتهای خصوصی خونه، (اتاقها و حمام) مشمول تغییرات نمیشن. اینکار باید به گونهای انجام بشه که هر وقت خواستیم از فضای نشیمن و پذیرایی، مثلاً در آخر هفتهها، بهصورت مسکونی استفاده کنیم، مشکلی نداشته باشیم. برای این منظور به دو روش میتونیم اقدام کنیم:
دکوراسیون و مبلمان رو طوری انتخاب کنیم که هم مناسب فضای مسکونی باشه و هم مناسب کافی شاپ. البته اگه در شروع کار محدودیت سرمایه داریم، باید طور دیگهای عمل کنیم.
یه روش دیگه، استفاده از اثاثهی پرتابل برای کافی شاپمون هست. یعنی اگه فرش و قالیچهای در قسمت پذیرایی و نشیمن هست، جمع کنیم و داخل اتاق ها بزاریم. مبل ها اگر بزرگ وسنگین هستن، با یه مدل کوچک و سبک جایگزین بشن که هر وقت خواستیم بهراحتی جابهجاشون کنیم. چند تا میز دونفره سبک جداشونده، تهیه کنیم و با رو میزیهای شیک، تزئینشون کنیم که وقتی جمعشون میکنیم جای کمی رو در گوشهی یکی از اتاقها اشغال کنن و یه سری کارهای مشابه دیگه.
این روش خیلی هزینه نداره ولی زحمتش زیاده.
یه سری ظروف و تجهیزات کافی شاپی هم باید تهیه بشن که در هر صورت بهشون نیاز داریم.
این کار، مناسب کسانی هست که مالک باشن چون احتمالاً مالک به مستاجر چنین مجوزی نمیده.
حالا اگه این آپارتمان استیجاری باشه یا مایل نباشیم از محل زندگیمون به صورت عمومی استفاده کنیم، میتونیم خدمات کافیشاپی رو، در محل شرکتها ارائه بدیم. البته این سرویس رو به عنوان یه آپشن اضافه، در حالیکه کافیشاپ خونگیمون دایر هست هم میتونیم ارائه بدیم.
طراحی سرویسهای قابل ارائه
حالا ببینیم چه نوع سرویسهایی میشه برای این دو گروه طراحی کرد؟
- سرویس صبحانه و نهار روزانه
- پکیج پذیرایی وی آی پی صبحانه و نهار
- سرویس نوشیدنیهای گرم و سرد روزانه
- پکیج پذیرایی وی آی پی نوشیدنیهای گرم و سرد و میان وعده
- ارائهی سرویس پذیرایی وی آی پی در محل شرکت (انتخاب منو- آپشنهای پذیرایی، چای،میوه، شیرینی و…)
- ارائهی سرویس وی آی پی در کافی خونه، همراه با چیدمان و سرویس سفارشی و استفاده از المانهای شرکت متقاضی.
برای اینکه ارائهی این سرویسها مرقون به صرفه باشن، باید از چند روزقبل یا در قالب سفارشهای هفتگی و ماهانه، با انتخاب نوع و مقدار مشخص، توسط متقاضی، درخواست داده بشن تا بشه براشون برنامهریزی کرد.
برای ارائهی این سرویس، نیاز هست که منوهای روزانه و وی آی پی، خیلی دقیق، طراحی و محاسبه بشه و در قالب یک محتوای ساده و جذاب دیجیتال، برای مخاطبین ارسال بشه تا اونها بدونن برایاینکه بخوان از قبل سفارششون رو هماهنگ کنن، باید در کجا و چه بستری، درخواست بذارن.
تا اینجای کار شما هزینهی خاصی نکردین و فقط یه تعدادی سرویس مناسب و قابل ارائه، طراحی کردین و در ادامه، متناسب با تقاضایی که هر سرویس داره، مواد تهیه میکنید و سرویسهای اولیه رو ارائه میدید تا بهتدریج جا بیفته و مسیر خودش رو پیدا کنه.
شما میتونید از بین سرویسهای بالا، یا موارد مشابهی که به ذهن خودتون میرسه، هرکدوم رو که با امکانات و علایق شما، سازگار هست و در شما انگیزه و هیجان ایجاد میکنه، انتخاب کنید و براش یه نقشهی خوب و مدل درآمدی، طراحی کنید.
مزایایی که به صورت انحصاری در اختیار شماست
- امکان ارائهی سرویسها به پایینترین قیمت، به دلیل نداشتن هزینه اجاره و لوجستیک،
- دسترسی ساده به مخاطب و کانالهای ارتباطی اونها.
- آشنایی و اعتماد مخاطب به واسطهی همسایگی.
- امکان ارائهی سرویس در سریعترین زمان و گرمترین شکل ممکن.
- امکان تبلیغ مستقیم برای مخاطب هدف.
- امکان گرفتن بازخورد سریع.
شما در ابتدا از ساختمون خودتون شروع میکنید که همهی همسایهها شما رو میشناسن و به راحتی به شما اعتماد میکنن و حاضرن سرویسهای شما رو امتحان کنن و با توجه به ارتباطات نزدیک، شما میتونید دربارهی سلیقه و ذائقهی غذایی اونها، ازشون سوال کنید و به صورت سفارشی بهشون سرویس بدید.
بهاین ترتیب، جذب مشتریهای اولیه و گرفتن بازخورد از اونها که در هر کسب و کاری بسیار مهمه، برای شما خیلی آسونه و نیاز به هزینهی تبلیغات چندانی هم نداره. این میتونه برای شما یه رزومه هم باشه و وقتی در ادامه خواستید سرویستون رو به سایر ساختمونهای منطقه، توسعه بدید، کار چندان دشواری نداشته باشید.
احتمالاً الان میگید، اینکار به این سادگیها نیست و چالشهای زیادی داره. قطعاً همینطوره ولی برای همهی این چالشها میشه راهحل پیدا کرد.
جزئیات اجرای این کار، زیاد هست ولی هدف من از این مطلب، پرداختن به اونها نیست. چنانچه تمایل به گفتگوی بیشتر داشته باشید، میتونید در کامنتها مطرح کنید.
معلومه که ایجاد هر کاری دشواریهای زیادی داره ولی باید شروع کنیم و به تدریج مشکلات رو حل کنیم.
نوآوری برای مولد کردن این دارایی غیر مولد پنهان
خدمات غذا و نوشیدنی، تنها سرویسهای قابل ارائه به این شرکتها نیست. میشه خدمات دیگهای، مثل پیک موتوری، خدمات تحصیلداری، دفتر فنی و غیره هم به این شرکتها عرضه کرد. این بستگی به خلاقیت شما داره که چه نیازی رو شناسایی کنید و سرویس مناسب براش طراحی کنید.
حالا شما می تونید این مثال رو تعمیم بدید به مواردی که پیرامون خودتون هست و امتیاز موجود در اونها رو پیدا کنید.
البته من قصد نسخه پیچیدن برای کسی ندارم و اصولاً چنین صلاحیتی هم ندارم، ولی شاید این نوع نگرش، بتونه کمک کنه که هر کسی نسخه ی مناسب خودش رو طراحی کنه.
به داراییهای غیر مولد پنهان در پیرامون خودتون، خوب فکر کنید و ببیند چطور میتونید از مزایا و رانت موجود در اونها، ثروت خلق کنید.
محل کار بعنوان یک دارایی غیر مولد پنهان
جایی که درآن کار میکنیم یا محل کار خانواده و دوستانمان، ممکن است مزایای منحصر به فردی داشته باشند که به نوعی برای ما یک دارایی غیر مولد محسوب شود. در این شرایط میتوان با بررسی دقیق، از این مزایا درآمد ایجاد کرد.
کارمند یک مدرسه غیر انتفاعی
کارمند یا ناظم قراردادی یک دبستان غیر انتفاعی را درنظر بگیرید که با کمترین حقوق ماهیانه و البته حجم کاری کم، پنج روز در هفته، روزی چند ساعت در مدرسه کار میکنه و بقیه روز و آخر هفته ها کاملاً وقتش آزاد هست.
شناسایی نیازها
ایشون میتونه به این فکر کنه، مادرهایی که بچه هاشون رو میارن مدرسه چه دغدغههایی دارن که میشه برطرف کرد؟
شناخت پرسونای مادران به واسطهی شغل این فرد، کار دشواری نیست. یکی از دغدغههای این والدین خوراکی مدرسهی بچههاست.
همه خوراکیهای صنعتی که در بازار هست، پر از مواد نگهدارنده و قندهای مصنوعیه. خیلی از مادرها شاغل هستن و وقت ندارن خوراکیهای خونگی سالم برای بچههاشون درست کنن و مجبورن از همون کیک و کلوچههای صنعتی براشون بخرن. در ضمن بعضی از بچهها هم بد غذا هستن و هرچیزی رو نمیخورن.
خلاقیت برای پاسخ به نیازها
محیط دبستان برای این کارمند یک دارایی غیر مولد هست که میتونه به روشهای گوناگون و البته بهصورت کاملاً سالم و اخلاقی، با استفاده از خلاقیت، از اون ارزش افزوده خلق کنه.
این کارمند میتونه در وقتهای آزاد خودش، تحقیق کنه و ببینه چطور میشه با مواد ارگانیک و مغذی مثل آردهای قهوهای، آرد جو، سبوس و شیرنکنندههای طبیعی مثل استویا، خوراکیهای سالم درست کرد و با استفاده از شکلها و طرحهای جذاب و خلاقانه، کاری کرد که هیچ کودکی نتونه دربرابر خوردن اونها مقاومت کنه.
ارائهی محصول (پرزنت)
لازمه که محتوای جذاب و علمی از مراحل تولید و مواد تشکیلدهنده ارائه کنه تا اطمینان خانوادهها رو بدست بیاره.
این فرد باتوجه به رابطهی نزدیکی که با مادرها داره و دسترسی به کانالهای ارتباطی اونها، به تدریج میتونه تعدادی مشتری جذب کنه و کم کم با خلاقیت و شکیبایی و البته تعامل با مدیر و صاحب مدرسه، کار خودش رو توسعه بده و دامنهی اون رو به سایر مدارس هم گسترش بده.
آپشن تولید سفارشی (کاستومایز) یک ویژگی هست که فقط در اختیاره کارمند قصهی ماست چراکه اشخاص دیگهای که در این حوزه فعالیت میکنن، به سلیقهی مادران و بچههای این مدرسه، دسترسی ندارن.
قطعاً در این مثال هم، مانند مورد قبل، مسائل و چالشهایی وجود داره که میشه در کامنتها دربارهش صحبت کرد.
یک تمرین ذهنی
در مثالهای زیر چه مزیتهایی میتونید پیدا کنید؟ اگه نظرتون رو در کامنتها به اشتراک بذارید، ممکن بتونه به کسانی که چنیین موقعیتهایی دارن، کمک کنه یه بیزنس خلاقانه راه بندازن.
- کارمند اداری یک دانشگاه.
- کسی که خونهش نزدیک زندان هست.
- کسی که مادرش آتلیهی عکس کودک داره.
- کسی که پدرش صافکار خودرو هست.
- کارمند حراست یه پارکینگ طبقاتی.
- جوانی که پدرش کشاورز هست و یه مزرعه بزرگ داره.
- بلیط فروش باغ وحش، موزه و امکان ورزشی.
تقاضای پنهان بازار و ارتباط اون با داراییهای غیر مولد پنهان
یه مفهومی در علم بازاریابی وجود داره به نام تقاضای پنهان.
تقاضای پنهان به وضعیتی گفته میشه که تعداد زیادی از مردم، نیاز شدید به محصول یا سرویسی دارن که در اطرافشون وجود نداره.
با توجه به تعریف تقاضای پنهان، درواقع کسی که یک دارایی غیر مولد پنهان رو تشخیص داده، همزمان، یک تقاضای پنهان، رو هم شناسایی کرده.
در مثالهای بالا، مزیت موجود در محل سکونت و محل کار، بعنوان داراییهای غیر مولد پنهان در نظر گرفته میشن و اراِئهی سرویسهای پذیرایی در محل شرکت و تولید خوراکیهای اورگانیک برای دانشآموزان، تقاضای پنهان.
یک تجربهی شخصی از دارایی غیر مولد
حدود ده سال پیش من در یک شرکت خصوصی کارمند بودم. با اینکه جایگاه شغلی خوبی داشتم ولی از شرایط کارمندی راضی نبودم و درآمدش به هیچ وجه من رو تأمین نمیکرد.
خیلی وقت بود که تصمیم داشتم از کارمندی خارج بشم و یه کسب و کار مستقل برای خودم راه بندازم. به بازرگانی علاقه داشتم ولی دوست نداشتم مغازهدار باشم. دلم میخواست بتونم یه شرکت بازرگانی داشته باشم! از قبل خیلی در این مورد تحقیق و مطالعه کرده بودم و ایدههای خوبی هم داشتم اما حس میکردم نه سرمایهای دارم و نه پشتوانهای.
نقش مطالعه و آموزش در سرعت موفقیت
تصمیم گرفتم در یکی از دورههای کارآفرینی دکتر علیاصغر جهانگیری که در دانشکدهی کارآفرینی دانشگاه تهران، برگزار میشد، شرکت کنم . در اونجا بود که با یک مدل ذهنی آشنا شدم. دکتر جهانگیری میگه: “لازم نیست شما همهی عناصر مورد نیاز برای موفقیت رو، خودتون داشته باشید. یکی ایده داره، یکی پول داره، یکی توانمندی و دانش. کافیه بتونید این سه تا رو با هم پیوند بدید.”
ایشون معتقده، اطراف ما یه عالمه سرمایهها و داراییهای غیر مولد وجود داره که رایگان در اختیار ماست ولی متاسفانه کسی به اونها توجهی نداره و سراغشون نمیره!
این نوع نگرش، تحول بزرگی در من بهوجود آورد. بعد از اون دوره بود که متوجه شدم، دوستان و ارتباطات من مهمترین دارایی من هستن.
شناسایی یک دارایی غیر مولد پنهان و تبدیل آن به دارایی مولد
یکی از دوستانم ثروتمند بود و مایل به شریک شدن در کسب و کارها اما به هر کسی اطمینان نداشت. دوست دیگهای هم داشتم که بسیار توانمند و خوشقلب بود.
خوشبختانه هر دوی اونها به من اطمینان کامل داشتند. در جلسات اولیه، ایدهی من رو پسندیدن وخیلی زود برای راهاندازی یک شرکت بازرگانی به توافق رسیدیم و شروع به ثبت شرکت و اجاره دفتر کردیم. اوایل همهی کارها رو خودمون انجام میدادیم ولی بهتدریج کارمون رونق گرفت و نیرو استخدام کردیم. در حال حاضر شرکت موفقی با چند کارمند داریم و نقش خودمون بیشتر نظارت بر انجام کارها و تحقیق و توسعه هست.
سخن پایانی
در پایان باید برسیم به آغاز! اجرای مطالب فوق، بدون تمرکز، تلاش و تداوم، محقق نمیشه و این ویژگیها، وقتی در ما پدیدار میشه که روی توسعهی فردی خودمون کار کرده باشیم.
به قول جیم ران؛ “بیشتر از این که روی شغلتان کار کنید، روی خودتان کار کنید. کسب و کار شما امکان ندارد از خود شما بزرگتر شود.”
باید عادتهای خودمون رو بشناسیم، بفهمیم عملکرد عادتها چه نقشی در شکلگیری شخصیت ما دارن و با ایجاد روتینهای منظم، عادتهای خوب رو جایگزین عادتهای بد کنیم. پیشنهاد میکنم کتاب “عادتهای اتمی” نوشتهی جیمز کلیر رو حتماً بخونید.
مطالب مرتبط
در نوشتههای زیر، نکات خیلی خوبی وجود داره که میتونه به شناسایی داراییهای غیر مولد اطراف ما و خلاقیت برای کسب درآمد از اونها، کمک کنه.
چقدر با حرفهای من موافقید؟ شما هم نمونهای از یک دارایی غیر مولد میشناسید؟ آیا تونستید ازش ارزش خلق کنید؟