زندگینامه مارلون براندو، از کودکی تا پس از مرگ

زندگینامه مارلون براندو
Rate this post

در مستند ” به من گوش کن مارلون” که روایتگر زندگینامه مارلون براندو است آمده که براندو از بازیگری برای فرار استفاده می‌کرد. فرار از کودکی، رهایی از زندگی غم‌انگیز خانوادگی و از همه مهم‌‌تر، فرار از پدرش. او می‌گفت:

وقتی آنچه که به عنوان کودک هستی را نمی‌خواهند، به‌دنبال هویتی می‌گردی که قابل‌قبول باشد.

تصمیم گرفتیم داستان او را کامل‌تر از همیشه تعریف کنیم. داستانی که باید شنیده شود، نه فقط توسط دوست‌دارانش که همه عاشقان سینما. اسطوره‌ای با چهره‌ای شبیه به خدایان یونانی و زندگی‌ای تراژیک که قصه دلخراش خود را با ظرافت به زیباترین نقش‌آفرینی‌های تاریخ سینما هدایت کرد.

در ادامه می‌خوانیم:

مارلون براندو جونیور(Marlon Brando JR) در ۳ آوریل سال ۱۹۲۴، در اوماها، ایالت نبراسکا به دنیا آمد. در یازده سالگی همراه خانواده به ایلینویز مهاجرت کرد و همان‌جا بزرگ شد. پدرش تولید‌کننده مواد شیمیایی بود و مادرش بازیگر تئاتر.

براندو کودکی سخت و دردناکی داشت. مادرش که مارلون او را بسیار دوست می‌داشت، زنی خلاق بود، گاها شعر می‌نوشت و مشوق براندو برای دنبال کردن حرفه‌ بازیگری بود. مادرش اما دائم‌الخمر بود و شهره‌ی شهر به مستی. مارلون در طول نوجوانی مدام مجبور بود به دنبال مادرش در میخانه‌ها بگردد و او را هر بار از کف میخانه‌‌ای پیدا کند. مادرش اغلب دور از خانه بود و همین امر موجب وابستگی مارلون به خدمتکار خانه‌اشان بود. بطوری‌که وقتی او در پی ازدواج آن‌ها را ترک کرد آسیب عاطفی زیادی به مارلون وارد شد.

مارلون کودک، بیوگرافی مارلون براندو
مارلون کودک

در سوی دیگر پدرش مردی خشن بود که براندو از او نفرت داشت، نفرتی عمیق در تمام وجودش نسبت به او داشت، تا حدی‌که طبق گفته‌های براندو، زمانی‌که فرزند اولش کریستین، به‌دنیا آمد نمی‌خواست که پدرش به او نزدیک شود.

روزی که او متولد شد، در‌حالی‌‌که اشک می‌ریختم به خودم گفتم، پدرم بخاطر آسیب‌هایی که به من زده هرگز به این کودک نزدیک نخواهد شد.

در مقاله‌ای که توسط جاناتان هیف منتشر شده، آمده که مارلون براندو سینیور، پدر براندو دقیقا همان شخصیتی را دارد که شخصیت براندو در فیلم آخرین تانگو در پاریس درباره پدرش می‌گوید. برناردو برتولوچی کارگردان این فیلم، براندو را به گونه‌ای فریب داد که برای ایفای نقشش بیش از آنچه که قصد داشت و ناخواسته آسیب‌پذیر باشد. براندو در صحنه‌ای از فیلم خطاب به هم‌بازی خود، ماریا اشنایدر گفته:

پدرم دائم الخمر بود، سرسخت بود و همیشه در میخانه‌‌ها دعوا راه می‌انداخت و با فاحشه‌ها می‌خوابید، مردانگی افراطی.

رابطه براندو با پدرش و درواقع نبود رابطه میان آن‌ها خلاء عاطفی بزرگی بود که در تمام مراحل زندگی براندو جریان داشت. او متعاقب رفتار‌های یاغی‌گری و خلق‌و‌ خوی تند بار‌ها از مدارس مختلف اخراج شد. الگو رفتاری که در بزرگسالی هم ادامه داشت و او را به پسر بد هالیوود مشهور کرد.

در ۱۶ سالگی به اصرار پدرش به مدرسه نظامی رفت. آن‌جا به فعالیت‌های نمایشی مشغول شد. اما او به بهرحال نوجوانی سرکش بود، بارها از مدرسه فرار کرد، تخلفات زیادی انجام داد و با وجود محبوبیت میان سایر دانش‌آموزان در نهایت از مدرسه نظامی هم اخراج شد و تحصیلاتش نیمه‌تمام ماند.

بعد از مدتی کارگری، تصمیم گرفت که پا جای پای مادرش بگذارد و در سال 1943 زمانی‌که 19 سال داشت به نیویورک رفت تا در مدرسه تئاتر حرفه‌ای آمریکا تحصیل کند. آن‌جا در یکی از کارگاه‌های تئاتر با استلا آدلر، استاد بزرگ بازیگری زمان آشنا شد و تحت آموزش او قرار گرفت که تاثیر شگرفی در حرفه‌ی بازیگری براندو داشت.

استلا براندو را با سبک بازیگری ” متود” بر‌اساس تکنیک‌های استانیسلاوسکی آشنا کرد. براندو سریعا این شیوه را که زیربنای رویکرد انقلابی او به بازیگری بود آموخت. با استودیو اکتورز نیز کار کرد و تحت نظر لی استراسبرگ، هنر خود را کنار ستارگان آینده‌ای همچون جیمز دین و مونتگومری کلیفت ارتقا داد.

تئاتر

اولین نقش‌آفرینی شاخص او در صحنه در سال 1944 با بازی در اجرای ” مامان را به‌ یاد دارم” در برادوی رقم خورد. اما بازی شگفت‌انگیز وحشیانه و عاطفی او در نقش استنلی کوالسکی در نمایش ” اتوبوسی به‌نام هوس” از تنسی ویلیامز در سال 1947 بود که براندو را به‌عنوان استعدادی بزرگ معرفی کرد. نقش آفرینی‌ای متفاوت از هر آن‌چه که برادوی تا آن زمان به چشم دیده بود، و زمینه را برای دوره‌ی جدیدی از بازیگری در آمریکا فراهم کرد.

دهه طلایی

وارد هالیوود شد و اولین نقش سینمایی خود در فیلم ” مردان ” را در سال 1950 انجام داد. براندو در این فیلم نقش یک جانباز جنگی را ایفا می‌کند که جهت آماده شدن برای این نقش یک ماه در بیمارستان مجروحان جنگی بستری شد که نشان از تعهد او به رویکرد واقع‌گرایی در بازیگری‌اش است.

با این حال، نقش‌آفرینی براندو در اقتباس سینمایی ” اتوبوسی به‌نام هوس” به کارگردانی الیا کازان در سال 1951 بود که او را به شهرت رساند و اولین نامزدی برای جایزه اسکار را برای او به ارمغان آورد. بازی او در نقش استنلی کوالسکی با فریاد معروف ” استلا” به یکی از نمادین‌ترین لحظات در تاریخ سینما تبدیل شد.

مارلون براندو در فیلم ” اتوبوسی به‌نام هوس”، 1951

بازی براندو در فیلم‌های ” زنده باد زاپاتا” در سال 1952، ” ژولیوس سزار” در سال 1953 و ” در بار‌انداز” 1954 تحسین منتقدان را به‌همراه داشت. او برای بازی در فیلم سینمایی ” در بار‌انداز” اولین جایزه اسکار خود را برنده شد و یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های تاریخ سینما را خلق کرد.

در فیلم “وحشی” نقش رهبر یک گروه موتورسیکلت سوار یاغی را ایفا کرد. این اثر یکی از مشهور‌ترین فیلم‌های اوست که چهره‌ی هنجار‌شکن او را تقویت کرد و به نمادی از جوان یاغی و سرکش آمریکا با آن ویژگی‌های ظاهر (موتورسیکلت، شلوار جین و کاپشن چرم) تبدیل شد.

مارلون براندو در فیلم سینمایی در بارانداز، 1954

در سال 1954 در “دزیره” نقش فراموش‌نشدنی ناپلئون بناپارت را اجرا کرد و در 1955 در کمدی موزیکال “مردان و عروسک‌ها” آواز خواند و رقصید. در “چای‌خانه ماه اوت” مترجمی ژاپنی تبار بود و در ” شیر‌های جوان” یک افسر نازی. برای “سایونارا” سال 1957 بار دیگر نامزد جایزه اسکار شد.

مارلون براندو در فیلم سینمایی ” وحشی”، 1953

سقوط

دهه شصت، دهه افول براندو بود. او در فیلم‌هایی مانند ” شورش در بوتنی”، ” تعقیب”، ” انعکاس در چشمان طلایی”، ” سرباز‌های تک چشم” ( فیلمی به بازیگری و کارگردانی خود براندو) و ” کوئیمادا” ( که براندو آن‌ را بهترین نقش‌آفرینی خود می‌داند) بازی کرد. فیلم‌هایی که هم در گیشه و هم از نگاه منتقدان ناامید‌کننده بود و لطمه‌ی زیادی به کارنامه‌ی هنری او وارد کرد.

رفتار‌های سرکشانه و یاغی‌گرانه او رو‌ی صحنه رو به افزایش بود. اغلب با کارگردان‌ها و هم‌بازی‌های خود درگیر می‌شد، دیالوگ‌هایش را تغییر می‌داد، برای گرفتن هر صحنه به‌شدت کمال‌گرا بود و به گرفتن چندین برداشت مختلف اصرار داشت.

بیخود نیست که لقب پسر بد هالیوود را به یدک می‌کشید. البته لازم است اشاره کنیم که دوستان و همکارانش او را فردی شوخ‌طبع و و دوستی خوب می‌دانستند.

بازگشت

“پدر‌خوانده” فرانسیس فورد‌کاپولا در سال 1972 بازگشت شکوهمند او را رقم زد. نقش‌آفرینی فراموش‌نشدنی او از دون ویتو‌کورلئونه که تا به امروز هم با‌رها مورد تقلید قرار گرفته به یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌‌پردازی‌های تاریخ سینما بدل شد. ناگفته نماند که صدای آهسته و خش‌دار و گونه‌های پف کرده دون ویتو کورلئونه، ابتکار‌های براندو در تست بازیگری‌اش برای این فیلم بود، جوری که کاپولا شیفته‌ی شخصیت‌پردازی براندو از این کاراکتر شد. پدر‌خوانده دومین جایزه اسکار را برای براندو به ارمغان آورد.

مارلون براندو در ” پدرخوانده”، 1972

در سال 1973 در فیلم ” آخرین تانگو در پاریس” از برناردو برتولوچی بازی کرد و برای بار پنجم نامزد دریافت جایزه اسکار شد. فیلمی که به دلیل محتوای صریحا جنسی خود بسیار بحث برانگیز شد و صحنه‌ی معروف کره هنوز که هنوز است موضوع بحث است و مناقشه. گفتنی است که از نظر بعضی منتقدین فیلم، صحنه مونولوگ براندو در کنار جسد همسرش در این فیلم، بهترین صحنه بازیگری در تاریخ سینماست.

صحنه کره درفیلم سینمایی آخرین تانگو در پاریس، یکی از جنجال‌برانگیز‌ترین موضوعات، خصوصا در طی سال‌های اخیر در زندگینامه مارلون براندو است.
مارلون براندو و ماریا اشنایدر در فیلم سینمایی ” آخرین تانگو در پاریس”، 1973

در ادامه‌ی دهه هفتاد در پنج فیلم دیگر بازی کرد. از جمله آن‌ها فیلم ” سوپرمن” در سال 1978 بود که در آن نقش پدر سوپرمن را ایفا کرد.

براندو کمتر از 20 دقیقه در این فیلم حضور دارد و برای آن دستمزد 4 میلیون دلاری دریافت کرد. مبلغی نجومی برای آن سال، خصوصا با در نظر گرفتن حضور کوتاهی که در فیلم دارد. به‌علاوه براندو سهم قابل توجهی از سود فیلم را هم دریافت کرد و در مجموع 19 میلیون دلار به خانه برد. این درحالی‌ است که براندو حتی دیالوگ‌ها را هم حفظ نمی‌کرد و دست‌اندرکاران فیلم دیالوگ‌ها را در نقاط مختلف صحنه برای براندو جاسازی می‌کردند.

در سال 1979 بار دیگر با کاپولا همکاری کرد. او در فیلم ” اینک آخر‌الزمان” که اقتباسی آزاد از کتاب ” قلب تاریکی” اثر جوزف کنراد است، اجرای به یاد ماندنی دیگری ارائه داد. براندو با‌وجود حضور کوتاهش روی صحنه، فیلم را از آن خود کرد. این درحالیست که علی‌رغم اینکه قرار بود برای بازی در این فیلم ورزش کند و لاغر شود، با اضافه وزن بر سر صحنه حاضر شد و کتاب را هم نخوانده بود. او بسیاری از دیالوگ‌هایش را در این فیلم بداهه ادا کرد.

مارلون براندو در فیلم سینمایی ” اینک آخرالزمان”، 1979

سال‌های پایانی

در سال 1980در فیلم ” فرمول” بازی کرد که شکست مفتضحی بود و برایش نامزدی برای تمشک طلایی را به همراه داشت. بعد از نه سال کناره‌گیری از دنیای بازیگری، بار دیگر در سال 1989 در فیلم ” فصل سفید خشک” بازی درخشانی ارائه داد که هشتمین و آخرین نامزدی جایزه اسکار و در‌واقع اولین نامزدی برای کسب جایزه اسکار بهترین نقش مکمل مرد را به‌ ارمغان آورد.

در دهه نود در شش فیلم دیگر ایفای نقش کرد. فیلم‌هایی که اغلب برای پرداخت هزینه‌های زندگی بودند و نه ارزش هنری آن‌ها.

در آخر در سال 2001 با رابرت دنیرو و ادوارد نورتون هم‌بازی شد و در فیلم ” امتیاز” برای آخرین بار نقش‌آفرینی کرد.

قبل از اینکه به بخش بعدی بیوگرافی مارلون براندو بپردازیم، دعوت می‌کنم یکی از سکانس‌های زیبای فیلم سینمایی زنده باد زاپاتا را بازی درخشان براندو تماشا کنید.

زندگی خصوصی براندو چیزی شبیه به نقش‌هایش بود، پرتلاطم و دراماتیک. او سه بار ازدواج کرد و طلاق گرفت. یازده فرزند داشت که 5 تن از آن‌ها حاصل ازدواج بودند. سه تن را به فرزند‌خواندگی گرفته بود و سه فرزند دیگر حاصل رابطه خارج از ازدواج او با خدمت‌کار خانه بود.

براندو صریحا دوجنسگرا بود. در مصاحبه ای گفته بود:

مانند بسیار از مردان، من هم رابطه هم‌جنسگرایانه داشته‌ام و از آن شرمی ندارم.

در بيوگرافي مارلون براندو به رابطه او با جیمز دین، لارنس الیویه، کری گرنت و راک هادسن اشاره شده‌است. شایعاتی از روابط او با زنان مشهوری چون جکی کندی، مرلین مونرو، شلی وینترز و هایدی فلیس هم وجود داشت.

زندگی خانوادگی براندو با تراژدی همراه بود. در شانزده ماه می 1990 در یک بعد از ظهر، زمانی‌که براندو مشغول تماشا تلویزیون بود، مردی در خانه‌اش مورد اصابت گلوله به سر قرار گرفت. براندو صدای گلوله را شنید، به سمت آن رفت و با جسم بی‌جان مرد روبرد شد. تلاش کرد با تنفس دهان به دهان مرد را احیا کند اما موفق نشد.

مرد مرده داگ درولت، فرزند خانواده سرشناس تاهیتی و دوست‌پسر شاین بود؛ دختر براندو از سومین ازدواجش که در آن زمان هشت ماهه هم باردار بود، و قاتل اما، فرزند اول براندو، پسر عزیزش، کریستین.

داستان از این قرار بود که کریستین که در آن زمان 32 سال داشت با خشم و عصبانیت حین مستی به شریک زندگی خواهر ناتنی‌اش شلیک می‌کند. به این دلیل که خواهرش ادعا کرده بود که داگ او را کتک می‌زند، ادعایی که بعدا مشخص شد دروغ بوده.

کریستین به ده سال حبس محکوم شد که 5 سال آن اجرا شد و شاین پنج سال بعد از این حادثه خودکشی کرد.

در گذشته حوادث دهشتناک دیگری هم برای براندو رخ داده بود. همسر اول او آنا کاشفی بعد از طلاق و باختن حضانت کریستین به براندو، 10000دلار به تبهکاران مکزیکی پرداخت کرده و ترتیبی داده‌بود که زمانی‌که براندو بر سر صحنه فیلم‌برداری فیلم آخرین تانگو در پاریس است، کریستین ربوده و به باجا کالیفرنیا فرستاده شود. بعدتر کریستین در یک چادر درحالی که به برونشیت مبتلا شده‌بود پیدا شد.

زندگینامه مارلون براندو
مارلون براندو و آنا کاشفی، بازیگر اهل بریتانیا و همسر اول براندو

با این حال، حادثه قتل به دست کریستین و مرگ دخترش بود که براندو را در هم شکست. براندو در تمام طول عمرش تلاش کرده‌بود که خانواده‌ و تمام فرزندانش را از آن‌چه که مسمومیت شهرت می‌دانست، محافظت کند و حالا خانواده او از درون فرو‌پاشیده بود.

مارلون از مدافعان احقاق حقوق مدنی سیاهان، سرخ‌پوستان و یهودیان بود. او یک دموکرات بود. در سال 1963 در راهپیمایی مشهور حقوق مدنی سیاهان شرکت داشت. او به مخالفت علیه آپارتاید نژادی برخاست و بازی در فیلم “فصل سفید خشک” در‌واقع در راستای تعهد او به این باور و احقاق عدالت اجتماعی و حقوق برابر است.

زمانی‌که برای فیلم پدر‌خوانده برنده جایزه اسکار شد در اعتراض به تصویر کلیشه‌ای که هالیوود از بومیان آمریکا نشان می‌داد و در حمایت از آن‌ها، آکادمی اسکار را تحریم کرد. او در مراسم حضور نیافت و ساشین لیتل‌فثر از فعالان حقوق مدنی سرخ‌پوستان را به‌جای خود به صحنه فرستاد تا صدای اعتراض آن‌ها به گوش جهانیان باشد.

زندگینامه مارلون براندو توسط خود او و با همکاری رابرت لیندزی در کتابی با عنوان ” آواز‌هایی که مادرم به من آموخت” تالیف و منتشر شده‌است. این کتاب خاطرات براندو را از کودکی، ارتباط او با خانواده و روابط او در بزرگسالی و زندگی حرفه‌ای او روایت می‌کند. در بخشی از این کتاب به نظرات براندو درباره یهودیان و تبعیض‌هایی که علیه آن‌ها در هالیوود صورت می‌گیرد پرداخته است.

براندو در 1 ژوئیه 2004 در سن 80 سالگی در‌گذشت. علت مرگ او اگرچه که هرگز توسط وکیلش تایید نشد، مشکلات تنفسی در اثر گرفتگی بافت‌های ریوی اعلام شد. به‎‌علاوه او از اضافه وزن، دیابت، سرطان کبد و نارسایی قلبی در سال‌های پایانی عمر رنج می‌برد.

 بيوگرافي مارلون براندو
مارلون براندو، آخرین تانگو در پاریس

مستند ” به من گوش کن مارلون” به کارگردانی استیون رایلی در سال 2015 منتشر شد که زندگینامه مارلون براندو را از زبان خود او می‌گوید. مستندی که براساس مصاحبه‌ها، صوت‌های ضبط‌شده منتشر نشده و آرشیو فیلم‌ها ساخته شده است.

ربکا دختر براندو درباره پدرش می‌گوید:

آخرین مکالمه‌ام با او را به یاد دارم، چند هفته قبل از مرگش بود. نمیخواست هیچ‌کس خصوصا بچه‌های کوچیک اونو ببینند که چقدر حالش بده، ما بهم عشقمونو ابراز کردیم و تمام… همین.

در ادامه می‌گوید:

پدرم عاشق تکنولوژی و اینترنت بود. با فتوشاپ خیلی کار می‌کرد و حتما عاشق آیفون و آیپد میشد و قطعا با این اپلیکیشن‌های خلاقانه حسابی حال می‌کرد، می‌دونید از همان‌هایی که چهره رو عوض میکنند…

در پایان گویی مارلون با تاریکی‌های درون خود به صلح می‌رسد. آنگونه که استیون رایلی در مستند گفته مارلون به خردی که موهبت افراد مسن است دست می‌یابد. رایلی می‌گوید که مارلون هرچند دیر اما درنهایت با پدر خود هم به صلح رسید.

وقتی پدرم مرد تصور می‌کردم که او درحالی‌که خسته به سمت پرتگاه ابدیت می‌رفت، رو به من برگشت و گفت من تمام تلاشمو کردم… دست آخر پدرمو بخشیدم، چون فهمیدم که من گناهکارم به‌‌خاطر پدرم و پدرم گناه‌کار است چراکه مادرش او را ترک کرده بود، او هیچ شانسی نداشت.

ویدیو زیر پیش‌نمایشی از مستند ” به من گوش کن مارلون” است که تماشا آن را به شما پیشنهاد می‌کنم.

براندو سینما را متحول کرد. او شیوه نوینی از رئالیسم در بازیگری را به نمایش گذاشت. او ترکیبی زیبا از مردانگی و آسیب‌پذیری بود که تعریف جدیدی از نقش مرد در سینما‌ء هالیوود ارائه داد. بازیگری او در ” پدرخوانده”، در ” در بارانداز” و در ” اینک آخرالزمان” تا همین امروز مورد تحسین و مطالعه قرار گرفته‌است.

علی‌رغم تمام فراز‌ و‌نشیب‌ها، تراژدی‌ها، اشتباهات و حواشی، هیچ چیز این واقعیت را تغییر نمی‌دهد که براندو قطع به‌یقین نابغه تکرار نشدنی سینماست.

اگر به بازیگری در تئاتر علاقه دارید دو مطلب زیر مخصوص شماست.

مطلب زیر بهترین دانشگاه‌ها برای رشته بازیگری را به شما معرفی می‌کند.



کانال یوتیوب پادکست رادیو کارنکن
اینستاگرام پادکست رادیو کارنکن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *