چگونه میتوانیم با تقویت و ابراز مهارت همدردی همراه بهتری برای عزیزانمان باشیم؟
همهی ما تا به حال حتماً در موقعیتهایی قرار گرفتیم که دوستان و اطرافیانمان دچار گرفتاری و مشکل شده و به همراهی و حمایت ما نیاز داشته باشند. شاید شما هم در چنین مواقعی مدام در ذهن خود دنبال جملات و حرکات مناسبی گشتهاید تا از حجم ناراحتی و غم اطرافیانتان کم کنید ولی به نظر خودتان واکنش جالبی نشان ندادهاید و بلد نبودن مهارت همدردی را با تمام وجود احساس کردهاید.
مهارت همدردی (SYMPATHY) یکی از مهارتهای نرم است که در برقراری ارتباط مؤثر به شما کمک میکند.
اگر میخواهید در لحظات تلخ و چالشی همراه بهتری برای اطرافیانتان باشید و با تقویت همدردی در خود، احساسات دیگران را بهتر درک کنید، در این مطلب با من همراه شوید.
به طور خلاصه در این مقاله میخوانید:
- همدردی چیست؟
- انواع همدردی
- همدردی به عنوان مهارتی ذاتی یا اکتسابی؟
- روشهای تقویت مهارت همدردی
- اهمیت همدردی
- مزایا و معایب پرورش مهارت همدردی با دیگران در محیط کار
- تفاوت همدلی و همدردی
- روانشناس همدل یا همدرد؟
- افراد با احساس همدلی و همدردی زیاد در چه مشاغلی موفقترند؟
- چگونه احساس همدردی خود را ابراز کنیم؟
- سطوح همدردی از چه شرایطی تأثیر می گیرند؟
- شخص مناسب برای درد دل کردن و دریافت همدردی کیست؟
- مطالب کاربردی و جذاب
همدردی چیست؟
مهارت همدردی در روانشناسی به معنای همراهی با فردی است که از لحاظ روحی شرایط سختی را تجربه میکند؛ به شیوهای که خود را شریک غم، اضطراب و ناخوشیهای طرف مقابل کنیم.
در این حالت فرد مقابل متوجه میشود که شما به احساسات او اهمیت میدهید و تلاش میکنید تا او را درک کنید؛ حتی ممکن است درد او را درد خودتان بدانید و مشکل او شما را به یاد تجربیات مشابه خودتان بیندازد.
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی سعدی – گلستان/باب اول/در سیرت پادشاهان
انواع همدردی
- شناختی:
مبنای همدردی در نوع شناختی به جای احساسات مشترک بیشتر وابسته به درک منطقی است. این مهارت به ویژه در مذکرات برای مدیران و کارمندان مفید است.
2. عاطفی:
در همدردی عاطفی شما کاملاً عواطف طرف مقابل را در خود حس میکنید. به همدردی عاطفی، رنج شخصی یا سرایت عاطفی نیز میگویند. در میان افرادی که علاقه شدیدی برقرار است انتقال احساسات بدین شکل رایج است مثل ناراحتی عمیق عاشق از دیدن غم معشوق خود.
در برخی از مشاغل مراقبتی درجاتی از این نوع همدردی به علت لزوم پاسخ دادن مناسب به بیماران، ضرورت پیدا میکند. البته در مشاغلی از این دست باید آموزشهای کافی صورت بگیرد تا از احساسی شدن زیاد جلوگیری کنند چون ممکن است دچار خستگی از همدردی شوند و در موقعیتهای مهم شغلی بیتفاوت شده و واکنش نامناسبی داشته باشند.
3. ترحم آمیز:
در همدردی ترحم آمیز، شرایط فرد درک میشود ولی فردی که دچار مشکل شده به چیزی فراتر از احساس همدردی یا اشک ریختن نیاز دارد و میخواهد تا کاری برای کمک کردن به او انجام دهید. این نوع از همدردی نقطه میانه دو نوع قبلی است و نزدیکترین مفهوم به همدردی است که بین مردم برقرار است.
همدردی به عنوان مهارتی ذاتی یا اکتسابی؟
مهارت همدردی در کودکان زیر یک سال هم وجود دارد؛ برای مثال بدون اینکه از آنها خواسته شود به والدین خود اسباببازی میدهند یا وقتی مادرشان یا نوزاد دیگری گریه میکند، آنها هم گریه میکنند. اینها پاسخهای ابتدایی از همدردی با دیگران است که ذاتی بودن این مهارت را نشان میدهد.
با این حال همانطور که کودکان رشد میکنند تواناییهایشان در همدردی کردن، با آموزههای والدین، دوستان و نزدیکان تقویت میشود؛ بنابراین همدردی مهارتی ذاتی و آموختنی است.
روشهای تقویت مهارت همدردی
با توجه به اهمیت بسیار زیاد مهارت همدردی در ادامه توضیح میدهیم که چگونه این مهارت را در خود پرورش دهید. تمرین این روشها به شما کمک میکند که در موقعیتهای دشوار با دیگران به شیوهای مؤثرتر همدردی کنید و از رویارویی با موقعیتهای تلخ و چالشی کمتر دچار ترس شوید.
1. تمرین کنید فعالانه گوش دهید
تا به حال چند بار پیش آمده میان صحبتهای دیگران بپرید و اظهارنظر کنید؟ یا اینکه حین صحبتهای دوستتان توجه خود را معطوف تلفن همراه خود کرده باشید؟
این مثالهای ساده نشان میدهند که اکثر ما با گوش دادن فعال آشنایی نداریم و نیاز داریم در این زمینه آموزش ببینیم. فعالانه گوش دادن یکی از اصلیترین مهارتهای نرم است. یادگیری این مهارت باعث میشود که دوست و همراه بهتری برای اطرافیانمان باشیم.
افراد در گوش دادن فعال این رفتارها را از خود نشان میدهند:
- با علاقه، تمرکز و حوصله گوش میدهند.
- سعی میکنند بدون پیشداوری آنچه گفته میشود را درک کنند.
- با پرسیدن سوالات هدفمند سعی میکنند مسئله را بهتر متوجه شوند.
- هنگام گوش دادن برای پاسخ دادن آماده نمیشوند.
2. از زبان بدن و ارتباط غیرکلامی غافل نشوید!
زبان بدن (Body Language)، یکی از اجزای ارتباطات غیرکلامی است که در متن زندگی و ارتباطات روزمرهی ما از معاشرتهای روزانه ساده تا مذاکرات پیشرفته قرار دارد و نتایجی را که به دست میآوریم تحت تأثیر قرار میدهد. زبان بدن برای تقویت مهارت همدردی بسیار کاربردی و مهم است.
گاهی افراد، احساسات خود را به زبان نمیآورند اما با کمک ارتباط غیرکلامی خود نشان میدهند که دقیقا چه احساسی دارند. بنابراین در راستای افزایش همدردی خوب است که با زبان بدن نیز آشنا شوید تا توانایی تفسیر رفتار دیگران را به دست آورید.
برای مثال وارد محل کار خود میشوید و میبینید که یکی از همکارانتان برخلاف همیشه آرام و بیانرژی است و مدام چشمهایش را میبندد. شما با دیدن همین نشانههای کوچک متوجه میشوید که همکارتان درگیر مشکل روحی یا جسمی شده است، سپس با توجه به میزان صمیمیت خود با او میتوانید روش مناسبی را برای ابراز همدردی به کار بگیرید.
همچنین در هنگام گوش دادن به درد دل دیگران میتوانید با کمک ارتباط غیرکلامی و زبان بدن خود نشان دهید که به صحبتهای آنها گوش میدهید و همدردی میکنید.
چگونه با زبان بدن خود نشان دهیم که فرد مناسبی برای همدردی هستیم؟
- کاملاً روبهروی گوینده بنشینید و با زاویه کج به او نگاه نکنید. این زبان بدن نشان میدهد که شخص قابل اعتمادی هستید و او میتواند با شما راحت باشد و حرفهایش را بزند.
- در طول مکالمه ارتباط چشمی مناسبی برقرار کنید تا تصور نشود صحبتهایش برایتان کسالتآور است.
- در حین گوش دادن به صحبتها سرتان را به آرامی و به نشانه تأیید تکان دهید. این حرکت شخص را تشویق به ادامه صحبتهایش میکند و مکالمه به مسیرهای بهتری هدایت میشود.
- از انجام چند کار همزمان خودداری کنید و صحبتهای شخص را قطع نکنید. در صورتی که پیامهای متعددی دارید و صدای گوشی موبایل مدام تکرار میشود آن را در طول مکالمه بیصدا کنید تا طرف مقابل از این موضوع ناراحت نشود.
- بسته به رابطهای که با طرف مقابل دارید میتوانید از تماس فیزیکی برای ابراز همدردی استفاده کنید. البته در نظر داشته باشید که گاهی شخص از موضوعی خشمگین است و این نوع همدردی بیش از آنکه آرامش کند باعث افزایش خشم او میشود.
3. تمرین کنید به احساسات دیگران احترم بگذارید
برخی افراد در ابراز احساسات خود مشکل دارند یا تصور میکنند که در موقعیتهای مختلف احساسات اشتباهی را تجربه میکنند؛ درصورتیکه حس آنها طبیعی است و نباید خود را سرزنش کنند. در چنین موقعیتی برای اینکه با آنها همدردی کنید، باید برایشان توضیح دهید و با گفتن جملاتی مثل «اگر بخواهی میتوانی گریه کنی» یا «طبیعی است در این موقعیت این احساس را داشته باشی» نشان دهید که واکنش آنها درست و طبیعی است.
مورد دیگری که باید حین همدردی با دیگران رعایت کنید، کوچک نشمردن احساسات طرف مقابل است. توجه کنید که مشکلات دیگران واقعی هستند و نباید رفتار شما طوری باشد که نشان دهد احساسات طرف مقابل ارزش توجه ندارد. همچنین یادتان باشد که به هیچ عنوان تجربههای طرف مقابل را زیر سوال نبرید.
برای مثال برخی افراد در حین دلداری اینطور صحبت میکنند: «متأسفم که مادربزرگت را از دست دادی اما خدا را شکر که شخص جوانتری فوت نکرده است.» یا « اینکه مادربزرگت عمر خود را سپری کرده بود و مرگ او دور از انتظار نبود.»
در این موقعیت حتی اگر گوینده منظور بدی نداشته باشد غمهای شخص سوگدیده را کوچک شمرده و باعث میشود فرد در این حالت ترجیح دهد احساسات خود را پنهان کند یا حتی ممکن است از آنها خجالت بکشد.
اهمیت همدردی
همانطور که گفته شد، همدردی با دیگران یعنی همراهی با فردی که از لحاظ روحی شرایط سختی را تجربه میکند. وجود حس همدردی ارتباطات بهتری را بین افراد در زمینههای شخصی و اجتماعی برقرار میکند.
مزایا و معایب پرورش مهارت همدردی با دیگران در محیط کار
مزایای مهارت همدردی:
- همدردی درک و نگرانی را منتقل میکند و باعث میشود کارکنان احساس قدردانی و حمایت کنند که در نهایت منجر به افزایش بهرهوری و رضایت شغلی میشود.
- اعضای تیمی که در بین آنها احساس همدردی وجود دارد، اعتماد و وفاداری بیشتری نسبت به هم دارند.
- در محیط کاری که اعضا نسبت به هم احساس همدردی دارند، هماهنگی بهتر و مشارکت، آسانتر است.
معایب مهارت همدردی:
- همدردی مدیر با کارکنان نباید به شیوهای باشد که بقیهی اعضای تیم تصور جانبداری مدیر نسبت به فردی خاص را داشته باشند. از نتیجههای این حالت، رنجش و ناراحتی و شکاف در تیم است.
- همدردی بیش از اندازه و کمک به کارمندان در چالشهایشان می تواند باعث شود مدیران تحت فشار زیادی قرار گیرند.
- همدردی مداوم بین سلسله مراتب شغلی در محیط کار می تواند منجر به خوشبینی و انتظارات کاذب و غیرواقعی شود و تیم، کارآمدی مدیریت خود را از دست دهد.
- همدردی بیش از اندازه در محیط کار باعث استرس عاطفی و فرسودگی شغلی پیش از موعد شود.
تفاوت همدلی و همدردی
همدلی یعنی بدون آنکه دچار همان احساسات شویم خود را به جای دیگران بگذاریم و احساسات و هیجانات طرف مقابل را درک و دریافت کنیم. افراد همدل، نحوه برخورد مناسبی با افرد آسیبدیده دارند و میتوانند با پیشنهادات و توصیههای خود، افراد را در مقابله با مشکلات حمایت کنند.
هاینز کوهات در تعریف همدلی، از اصطلاح دروننگری نیابتی (Vicarious Introspection) استفاده میکند. به بیان دیگر، همدلی یعنی به درون وجود من بیایی و به نیابت از من، من و دنیای مرا جستوجو کنی و آن گونه که من دنیا را می بینم، تو نیز ببینی و درک کنی.
اما بر اساس مباحث مربوط به هوش هیجانی، همدلی از دو جنبه شناختی و احساسی برخوردار است. لذا در مواقع کاربرد احساسی و عاطفی، به جای همدلی احساسی می توان از واژهی همدردی استفاده کرد.
در همدلی جنبه شناختی و در همدردی جنبه احساسی و عاطفی مورد توجه است.
همانطور که گفتیم در همدلی فرد با درک مناسب از شرایط طرف مقابل دست به اقدام میزند، در صورتیکه در همدردی فرد درک درستی از شرایط و موقعیت طرف مقابل ندارد.
روانشناس همدل یا همدرد؟
در برخی از مشاغل مثل روانشناسها، آتشنشانان و مشاغل مراقبتی مثل پزشکان، پرستاران توجه به احساسات و مشکلات دیگران نمود بیشتری پیدا میکند. صاحبان این مشاغل باید بدانند برای اینکه دچار فرسودگی شغلی و همچنین تأثیر آن برای زندگی شخصی نشوند چگونه احساسات خود را کنترل کنند.
پزشکی را تصور کنید که متخصص هماتولوژی و انکولوژی است و بیشتر اوقات با بیماران سرطانی در ارتباط است. این پزشک در صورتی که تمایل داشته باشد با تمامی بیماران خود همدردی کند و خود را در شرایط آنها قرار دهد مطمئناً هیچ گونه انگیزه و انرژی برای وی باقی نخواهد ماند.
این موضوع در درجه اول به ضرر خود پزشک تمامی خواهد شد و وی را ناامید و افسرده میکند. موضوع مهم دیگر بیماران هستند. مطمئناً بیمارانی که در شرایط سختی به سر میبرند به انگیزه و امید از سوی هر کسی مخصوصاً پزشک خود نیاز دارند. زمانی که پزشک با بیماران همدردی کند مسلما انرژی برای وی باقی نخواهد ماند تا بتواند به دیگر بیماران این انرژی را منتقل نماید. پس منطقیترین حالت این خواهد بود که شرایط بیماران را با استفاده از اصول همدلی درک نماییم و پس از آن به صورت کاملاً منطقی با این بیماران برخورد کنیم.
پس اگر در یکی از مشاغل بالا یا شغلهای دیگری که درگیری احساسات در آنها زیاد است فعالیت میکنید، سعی کنید با مراجعهکنندگان و افراد آسیبدیده احساس همدلی داشته باشید تا کمتر دچار آسیب شوید.
افراد با احساس همدلی و همدردی زیاد در چه مشاغلی موفقترند؟
افراد احساسی (F) در تست MBTI، مهربان و عاشق همدلی و همدردی هستند و در همهی کارهایشان از عواطف و احساسات صحبت میکنند. آنها برای خوشبختی و رفاه دیگران واقعاً دل میسوزانند و اغلب آنها میتوانند در کارهای عامالمنفعه و مشاغلی که نیاز به ارتباطات عاطفی دارند، موفق ظاهر شوند.
این افراد در جایگاه روانشناس و روانپزشک، آتشنشان و معلمی و مشاغل مراقبتی مثل پزشکی، پرستاری و مددکاری اجتماعی موفقتر ظاهر میشوند.
نکتهای که باید در هنگام جستجوی شغل مناسب در نظر داشته باشید این است که شخصیت همدلتان چه احساسی در شما ایجاد می کند. پیشنهاد میشود قبل از جستجوی شغل ابتدا با استفاده از تست هوش هیجانی، میزان مهارت خود در کنترل احساساتتان را بسنجید تا بتوانید با دید بازتری به دنبال شغل مناسب خود باشید.
همچنین میتوانید برای بررسی دقیقتر از سایر تستهای شخصیتشناسی در حیطهی شغلی که در سایت کارنکن معرفی شدهاند، استفاده کنید.
و یا اینکه با شرکت در دوره طراحی مسیر شغلی سایت کارنکن، علایق شغلی و استعدادهایتان را پیدا کنید و مسیر شغلی خود را منطبق با آنها طراحی کنید.
چگونه احساس همدردی خود را ابراز کنیم؟
تقریباً همهی مردم در مراحلی از زندگیشان اندوه و ناراحتی را تجربه میکنند. هنگامی که شخصی گرفتار چنین شرایطی شود به حمایت خانواده و دوستان خود نیاز خواهد داشت و از شما هم انتظار میرود که با او همدردی کنید.
با استفاده از روشهای زیر شما میتوانید در شرایط سخت به شیوهای مؤثر با حرفها و کارهایتان با فرد سوگدیده همدردی کنید و به او قوت قلب دهید و ارتباطات عمیق تری با اطرافیان خود داشته باشید.
ابراز شفاهی
- روراست باشید و به طرف مقابلتان بگویید به او اهمیت میدهید و متأسفید که همچین شرایطی را تجربه میکند. سپس سعی کنید راهی برای کمک کردن به او بیابید. بهجای اینکه بگویید «اگر کمک خواستی به من خبر بده»، کاری را که میتوانید انجام دهید به او پیشنهاد کنید.
- حتی اگر شرایط مشابهی را تجربه کردهاید، مشکلات او را با خود یا دیگران مقایسه نکنید. در عوض فعالانه و بدون پیشداوری به او گوش دهید و سپس اجازه دهید هر طور مایل است با احساس خود کنار بیاید.
- وقتی با کسی همدردی میکنید حرفهای بیربط نزنید. بهجای این کار به او دلگرمی بدهید که میتواند روی شما حساب باز کند.
- افراد خیلی کمی حاضرند که در هنگام ناراحتی، به نصیحتهای دیگران گوش کنند. تنها زمانی دوستتان را راهنمایی کنید که خود او مستقیماً از شما درخواست کرده باشد.
- در شرایط سخت باید از بحث کردن بر روی عقاید و باورها اجتناب کنید چون ممکن است در این زمینه هم عقیده نباشید یا اینکه این مسائل تأثیر متفاوتی روی افراد مختلف داشته باشد.
- برای اینکه طرف مقابل همدردی شما را احساس کند آرام و با صدای آهسته صحبت کنید.
ابراز غیرشفاهی
- تماس فیزیکی برقرار کنید ولی اگر به نظر میرسد مخاطبتان از شما فاصله میگیرد و با انجام تماس فیزیکی راحت نیست، از این کار پرهیز کنید.
- از زبان بدنتان غافل نشوید!
- جویای احوالشان شوید. برای کمک کردن در دسترس باشید و در تهیهی وعدههای غذایی همکاری کنید یا هدیه دهید.
سطوح مهارت همدردی از چه شرایطی تأثیر میگیرند؟
- مجاورت مکانی: همدردی کردن با افرادی که از نظر جغرافیایی نزدیکترند برای ما آسانتر است.
- مجاورت اجتماعی: ما نسبت به افرادی که از نظر اجتماعی شبیه ما هستند، احساس همدردی بیشتری داریم.
- اگر خودمان تجربهی شرایط مشابهی را داشته باشیم، احتمالاً همدردی بیشتری نشان خواهیم داد.
وقتی به صورت مدوام و پیدرپی در یک موقعیت ناراحتکننده قرار میگیریم، از شدت همدردی ما کم میشود. به طور مثال، اولین باری که خبر زلزله در شهری را میشنوید، برای کمکهای مالی اقدام خواهید کرد اما اگر چند روز بعد در مکانی دیگر همین اتفاق رخ دهد، احتمال این که این بار هم برای کمک کردن دست به کار شوید، کمتر است. این موقعیتها خستگی از دلسوزی و همدردی را باعث میشوند.
شخص مناسب برای درد دل کردن و دریافت همدردی کیست؟
سالها پیش، «سوزان سیلک» به همراه «بری گودمن» یک نمودار ساده برای کمک به افراد در جهت پاسخ مناسب به غم، ناراحتی یا مشکلات در زندگی خود و دیگران طراحی کردند که نظریه حلقه در روانشناسی نام دارد.
ایده این نظریه متشکل از تعدادی دایره متحدالمرکز است که در حلقه وسط، شخص یا افرادی هستند که مستقیماً از ضربه آسیب میبینند. در حلقه بعدی خانواده و نزدیکترین دوستان آنها هستند. دایره بعدی دوستان دورتر، سپس آشنایان و غیره هستند.
حال شخصی که در مرکز دایره است، هر آنچه آزارش میدهد به دیگران میگوید. افرادی که در دایرههای دور از مرکز هستند، تنها از راه دور ابراز همدردی میکنند اما دایرههای نزدیکتر، موظف به ابراز همدردی و همدلی هستند.
اگر به این قاعده پایبند باشید، میتوانید به طور موثرتری همدردی کنید و نگرانیهای خود را به نحو مناسب به کسانی که میتوانند در مقابله با آنها به شما کمک کنند، بیان کنید.
مطالب کاربردی و جذاب
با توجه به اینکه مهارتهای همدردی و همدلی از مؤلفههای مهم ارتباط مؤثر با دیگران هستند، توصیه میکنم برای آموزش بیشتر از مطلب زیر و کتابهای معرفی شده در آن استفاده کنید.
همچنین برای برقراری ارتباط با کودکان خود و آموزش آنها برای پرورش همدردی میتوانید از مطلب زیر استفاده کنید.
دوستان و همراهان گرامی از اینکه وقت گذاشتید و این مطلب را مطالعه کردید سپاسگزارم.
به نظر شما با چه روشهای دیگری میتوانیم مهارت همدردی خود را تقویت کنیم؟
اگر تجربه یا سوالی دارید حتماً برای من کامنت بگذارید.
این تقریبا اولین باری بود که یه مطلب طولانی اینقدر منو جذب کرد و تا تهش خوندم تبریک میگم خیلی جالب بود من همین امروز فرق بین همدلی و همدردی رو فهمیدم
ممنونم
خیلی خوشحالم که براتون مفید بوده
قربان شما
احسنت عالی بود واقعا استفاده کردم
مرسی ازتون عالی بود
مطلب آموزنده و مفیدی بود
عالی بود
تشکر