رهایی از سردرگمی شغلی با دوره جامع طراحی مسیر شغلی

05cd561c30ce09371833d5f2a171bd66_1200x628__1___1_-removebg-preview

خلاقیت و نوآوری، دو عامل مهم که لازمه کسب و کار موفق است

خلاقیت و نوآوری کنید تا کارآفرین کنید
3/5 - (5 امتیاز)

در عصر امروز، با توجه به سرعت تغییرات و تحولات، تقاضای محدود و عرضه زیاد، نوآوری در کارآفرینی جایگاه ویژه‌ای در کسب مزیت رقابتی دارد.

به هیچ وجه نباید از نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی غافل شد؛ زیرا که خلاقیت و نوآوری از اعمال کلیدی و حیاتی برای بقای شرکت به شمار می‌رود.

خلق محصولات و خدمات جدید تنها با تلاش افراد کارآفرین ممکن است. افراد کارآفرین با خلاقیت خود، ایده‌های جدیدی خلق می‌کنند؛ در ادامه با نوآوری، آن ایده‌ها را به صورت منابع ثروت‌زا ظاهر کرده یا منابع موجود را غنی‌تر می‌کنند.

اگر کارآفرین هستید یا به کارآفرینی فکر می‌کنید و یا علاقه‌مند هستید اطلاعات جامعی در زمینه خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی به دست آورید، این مطلب برای شما مفید خواهد بود. اگر به دنبال ایده برای کارآفرینی هستید، حتماً مطلب ایده کارآفرینی از رویا تا واقعیت را مطالعه کنید.

فهرست مطالب

نوآوری در کارآفرینی چیست؟

تعریف خلاقیت در کارآفرینی از دیدگاه سازمانی

ضرورت نوآوری و خلاقیت در سازمان

خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی یکی نیست

سطوح مختلف نوآوری

نوآوری در کارآفرینی چیست؟

نوآوری در کارآفرینی

کلمه نوآوری ریشه در واژه لاتین «Innovare» داشته و به صورت کلی، به معنای «ایجاد یک چیز جدید» است.

نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق‌یافته. این مفهوم، به‌کارگیری توانایی‌هایی ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است.

فرایند نوآوری، تبدیل خلاقیت به محصول، کالا یا خدمت و ارائه آن به بازار برای دستیابی به سود است.

نوآوری در کارآفرینی، فرآیندی است که کارآفرینان توسط آن فرصت‌ها را به ایده‌های قابل عرضه به بازار تبدیل می‌کنند.

فرایند نوآوری در کارآفرینی، فرایند خلق چیزی جدید است که ارزش قابل توجهی برای فرد، سازمان، صنعت و جامعه دارد و پاسخگوی بازارهای جدید و نیازهای متغیر مشتریان است.

قهرمان نوآور، دزد نظریه‌ها

قهرمان نوآور، یک فرد رویایی و یا یک غول روشنفکر نیست. او می‌تواند دزد نظریه‌ها باشد؛ بدین معنی که نظریه دیگران را بگیرد و آن را به مرحله عمل درآورد.

پیترز و واترمن
کتاب به سوی بهترین‌ها

نوآوری تنها یک بعد نیست

نوآوری در کارآفرینی می‌تواند بسیار اندک باشد؛ به طوری که سازمان در امور جاری خود تغییراتی بدهد.

یا بسیار وسیع باشد؛ آن‌گونه که سازمان به صورت کامل تغییر جهت دهد.

اما اغلب افرادی که روی پدیده نوآوری تحقیق می­‌کنند، تنها بعد تغییرات و نوآوری‌های تکنولوژیکی را در ارائه خدمات و محصولات می­‌بینند.

در حالی که تغییرات و نوآوری‌هایی در روش‌های انجام کار در سازمان‌ها و امور اداری و سازمانی نیز وجود دارد.

انواع نوآوری در کارآفرینی

انواع نوآوری

1- نوآوری محصول یا خدمات:

منظور از نوآوری محصول یا خدمات، ایجاد محصولات یا خدمات جدید یا ارتقاء محصولات یا خدمات قبلی است.

2- نوآوری فرایند:

این نوآوری منتج به فرایندهای بهبودیافته در سازمان (به‌عنوان‌مثال در بخش‌های عملیات، مدیریت منابع انسانی یا امور مالی) می‌شود. تأکید این نوآوری بر بهبود اثربخشی و کارایی است. این نوع نوآوری بر بهبود انعطاف‌پذیری تولید و هزینه‌های پایین‌تر تولید دلالت دارد.

3- نوآوری بازاریابی:

به کارکردهای بازاریابی، تبلیغ، قیمت‌گذاری، توزیع و نیز کارکردهای محصول مانند بسته‌بندی یا تبلیغات (به‌غیر از توسعه محصول) مربوط می‌شود.

4- نوآوری مدیریت:

این نوع نوآوری، شیوه مدیریت سازمان را بهبود می‌بخشد.

5- نوآوری سازمانی:

عبارت است از تغییرات در ساختار سازمان و فرایندهای سازمانی. مانند ارائه ایده جدید برای سیاستی تازه در مورد استخدام پرسنل، تخصیص منابع، ساختار وظایف و اختیارات. این نوآوری توان سازمان را برای یادگیری و استفاده از دانش و فناوری‌های جدید بهبود می‌دهد.

6- نوآوری در مدل کسب و کار:

یعنی ایجاد راه‌های متفاوت انجام کسب و کار. به طور سنتی مدل‌های کسب و کار بر مبنای صنعت تعیین می‌شوند اما مدل‌های کسب و کار نوآورانه توسط شرکت‌ها و به طور غیرمستقیم توسط جامعه در حال تغییر هستند.

عوامل موثر بر نوآوری در کارآفرینی

1- متغیرهای ساختاری:

سه متغیر ساختاری موثر عبارت‌اند از:

ساختارهای مکانیکی اثری مثبت بر نوآوری دارند؛ زیرا تخصص کاری آن‌ها پایین‌تر است و قوانین و تمرکز کمتری دارند؛ همچنین انعطاف‌پذیری و قدرت انطباق را بیشتر می‌کنند.

دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدی نوآوری است. فراوانی منابع به مدیران این توانایی را می‌دهد که بتوانند برای نوآوری هزینه کنند و شکست‌ها را بپذیرند.

در نهایت ارتباط بین واحدها به ایجاد نوآوری در سازمان کمک می­‌کند.

2- فرهنگ سازمانی:

سازمان‌های نوآور فرهنگی مشابه دارند. آن‌ها تجربه کردن را تشویق می‌کنند، هم به موفقیت‌ها و هم به شکست‌ها پاداش می‌دهند، از اشتباهات تجربه کسب می‌کنند.

یک فرهنگ نوآور دارای هفت ویژگی زیر است:

  • پذیرش ابهام
  • شکیبایی در امور غیر عملی
  • کنترل‌های بیرونی کم
  • بردباری در مخاطره
  • شکیبایی در برخوردها
  • تاکید بر نتایج تا بر وسایل
  • تاکید بر نظام باز

سازمان از نزدیک محیط را کنترل می‌کند و سریعاً به تغییرات آن طور که اتفاق می‌افتند، پاسخ می‌دهد.

3- منابع انسانی:

سازمان‌های نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضای خود را تشویق می‌کنند، امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم می‌آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افراد جرأت می‌بخشند که تغییرپذیر باشند.

زمانی که اندیشه‌ای جدید تکامل می‌یابد، آن را حمایت می‌کنند و اطمینان می‌دهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد.

مراحل نوآوری در سازمان

1- نیاز به تغییر و نوآوری

نیاز برای تغییر و نوآوری زمانی به وجود می‌آید که مدیران نسبت به عملکرد فعلی سازمان ناراضی باشند.

این احساس نیاز باعث می‌شود که مدیران به دنبال یافتن روش‌های جدید باشند.

2- ارائه نظر یا ایده جدید

این نظر یا ایده می‌تواند به صورت الگو، طرح یا برنامه‌ای برای اجرا توسط سازمان باشد یا امکان دارد به صورت دستگاهی جدید، محصولی تازه یا روش جدید باشد.

یک ایده یا نظر ممکن است در درون سازمان ارائه شود یا از خارج به داخل سازمان رسوخ کند.

معمولا نظر یا ایده بیش از اینکه موردقبول سازمان قرار گیرد، باید با نیاز سازمان انطباق داشته باشد.

3- پذیرفتن نظر یا ایده

مدیران یا تصمیم‌گیرندگان نظر یا ایده را پذیرفته و در صدد اجرای آن برمی‌آیند.

برای اینکه تغییری در سازمان ایجاد شود، مدیران و کارکنان باید آن را تایید و حمایت کنند.

4- اجرای ایده یا روش جدید

اعضای سازمان یک ایده یا روش جدید را به عمل درمی‌­آورند.

در این مرحله احتمالا شرکت باید وسایل یا ماشین آلات لازم را خریداری کند و آموزش‌های لازم را به کارکنان بدهد تا بتوانند ایده یا نظر جدید را به اجرا درآورند.

5- تخصیص منابع انسانی لازم

نوآوری مستلزم صرف وقت و منابع است، هم برای ارائه ایده جدید و هم برای جامه عمل پوشانیدن به آن.

منابع انسانی برای تامین این دو نیاز لازم است.

ویژگی­‌های سازمان خلاق و نوآور

ویژگی‌های سازمان خلاق

1- رقابت کامل و فشرده

در یک سازمان در صورتی خلاقیت صورت می‌پذیرد که رقابت کامل در آن وجود داشته باشد.

2- فرهنگ

یکی از عوامل مهمی که باعث موفقیت سازمان می­‌شود، فرهنگ است.

در یک فرهنگ خوب، اتلاف وقت دیده نمی‌شود.

بدیهی است در چنین بستری، خلاقیت بهتر شکل می‌گیرد.

3- دسترسی به مدیران

در سازمان‌های خلاق مدیران به راحتی می‌توانند افکار و نظرات دیگران را مستقیم و بدون واسطه دریافت کنند.

4- احترام به افراد

ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است که به رشد آن­‌ها نیز کمک می­‌کند.

5- ارائه خدمات مردمی

هدف نهایی در این سازمان‌ها توجه به نیازمندی‌های مردم و جلب رضایت آن­‌هاست.

6- تخصص

در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و امکان گردش شغلی برای قرار گرفتن در جایگاه مناسب را دارند.

7- کار گروهی

با انجام گروهی کارها و تبادل نظرات، خلاقیت و رسیدن به ایده‌­های جدید و به مرحله عمل درآوردن آن­‌ها بهتر صورت می‌گیرد.

8- رابطه کارکنان با سازمان

روابط دائمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمان‌ها و در نتیجه برخورداری آن‌ها از امنیت شغلی، از دیگر ویژگی‌های این سازمان‌هاست.

9- استقبال مدیران از عامل تغییر

در این سازمان‌ها، مدیران مسئله تغییر را به عنوان عامل گریزناپذیر پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی‌کنند.

آنان به این باور رسیده‌اند که تغییر یک ارزش مثبت است.

موانع نوآوری در سازمان

از موارد زیر می توان به عنوان موانع نوآوری نام برد:

  • عدم تشویق و حمایت از پیشتازان نوآوری
  • عدم دسترسی به منابع و تجهیزات
  • کمبود وقت برای فکر کردن درباره ایده جدید
  • نبود سیستم پیشنهادی بی نام
  • عدم آگاهی از معیارهای ارزیابی ایده‌های جدید
  • اطلاعات بیش از حد
  • مبارزات و سیاست بازی­‌های سازمانی
  • افق کوتاه مدت برای سودآوری
  • نگرش تخصصی بیش از حد
  • بی‌توجهی به اثربخشی
  • ترس از احمق خطاب شدن
  • ترس از شكست

تعریف خلاقیت در کارآفرینی از دیدگاه سازمانی

تعریف خلاقیت

خلاقیت شیوه‌ای متمایز از نگاه کردن به جهان است که اغلب اوقات، غیرمنطقی به نظر می‌رسد.

خلاقیت، خلق ایده‌ی جدید است. ایده‌ی جدیدی که کاربردی و مفید بوده و در سازمان تأثیر مثبت داشته باشد.

خلاقیت، هسته‌ی اصلی کارآفرینی است.

خلاقیت را گرایشی برای یافتن راه حل‌ها و روش‌­های مختلف و نشان دادن انعطاف‌پذیری می‌دانند.

مفهوم خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح جدید برای ارتقاء کمیت یا کیفیت فعالیت‌های سازمان مثل افزایش بهره‌وری، تولیدات یا خدمات جدید، کاهش هزینه‌ها.

عامل موثر بر خلاقیت و تسهیل آن در سازمان

از مهم‌ترین عوامل پرورش و تسهیل خلاقیت در سازمان، ساختار متناسب با اهداف سازمان است.

ساختارهای سازمانی متناسب با تحولات محیطی که بتواند با تغییرات محیطی هماهنگ شود، انعطاف و آزادی عمل اعضا را ممکن می­‌سازد و زمینه‌ی بروز خلاقیت را مهیا می‌کند.

سازمانی با این ساختار چگونه ایجاد می‌­شود؟

1- مسطح بودن هرم سازمانی:

هرچه سازمان مرتفع‌تر باشد، سلسه‌مراتب سازمانی، روابط رسمی و قوانین بیشتر و در نتیجه آزادی عمل اعضا کمتر است.

در سازمان‌های مسطح، روابط مادون و مافوق نزدیک‌تر و صمیمی‌­تر می‌باشد و نیازمند گذر از چند رده سازمانی نمی‌باشند.

چنین سازمانی انعطاف بیشتری نیز در تشویق خلاقیت دارد.

2- روابط نزدیک شغلی و تخصصی:

در سازمان‌هایی که افراد بنا به تخصص خود در مشاغل جای‌گذاری می‌شوند، با استفاده از دانش و اطلاعاتی که نسبت به شغل خود دارند، می‌توانند مبدع راه‌حل و روش‌های جدید باشند.

3- انجام امور در سطوح مربوطه:

عدم ارجاع امور به رده‌های بالاتر از عوامل تشویق خلاقیت در سازمان‌هاست.

اعضای سازمان نیازمند آزادی عمل و قدرت تصمیم‌گیری در محدوده‌ی کاری خود هستند تا بتوانند بهترین روش را آزموده و برگزینند.

چه‌بسا روش‌های بهتر و کارآمدتری را ابداع می‌کنند.

4- حمایت صاحبان ایده‌های خلاق:

حمایت از ایده‌های نو در سازمان این شجاعت را در افراد ایجاد می­‌کند که ایده‌ی خود را بیان کنند و سازمان فضایی پذیرنده داشته باشد.

نقش مدیر سازمان در پرورش خلاقیت چیست؟

هنر مدیر خلاق عبارت است از پیدا کردن ذهن‌های خلاق و استفاده از خلاقیت آن‌­ها.

مدیر خلاق باید فضایی بیافریند که خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را نیز به خلاقیت تشویق کند.

چنین مدیری باید محیطی در سازمان ایجاد کند که در آن نظریات و اندیشه‌ها امکان بروز داشته باشند.

او همچنین تفویض اختیار می‌کند تا هرکسی خود مشکل را حل کند.

خلاقیت ذاتی نیست

در بسیاری از افراد این باور غلط وجود دارد که خلاقیت امری است ذاتی یا تنها نوابغ قادر به ارائه ایده‌های خلاقانه‌اند.

در حالی که خلاقیت مادرزادی نیست.

هوش تنها پیش‌نیاز خلاقیت می­‌باشد.

هوش بالا به منزله خلاقیت بالا نیست و با داشتن حد متوسطی از هوش می‌توان شرایط رشد خلاقیت و نوآوری را در افراد تقویت کرد.

ماهیت خلاقیت بیشتر اکتسابی است تا فطری؛ یعنی عوامل محیطی و اکتسابی می‌­توانند آسان‌­تر از عوامل ارثی بر خلاقیت تاثیر بگذارند.

در سال ۱۹۲۰ تحقیقی در ایالت کالیفرنیای امریکا انجام شد که طی آن پس از ارزیابی هوش‌بهر هزاران دانش آموز، صدها نفر پراستعداد شناسایی شدند.

پس از پنجاه سال دوباره وضعیت افراد شناسایی‌شده، بررسی گردید که در کمال تعجب مشاهده شد هیچ‌کدام از آنان نه تنها  خلاقیتی نداشته‌اند، بلکه مشهور هم نشده بودند .

طبق دیدگاهی که در آن افراد باور دارند که با آموزش هرکس می‌تواند خلاق شود، خلاقیت را می‌توان فرایندی چهار مرحله‌ای دید مرکب از: ادراک، پرورش، الهام و نوآوری.

ادراک یعنی نحوه دیدن چیزها. خلاق بودن یعنی چیزها را از زاویه‌ای منحصر به فرد دیدن. به عبارتی یک کارمند ممکن است راه حل‌های یک مسئله را طوری ببیند که دیگران نمی‌توانند آن‌طور ببینند.

اندیشه‌ها باید پرورش یابند. در این مرحله افراد در مورد اندیشه‌های خود تامل می­‌کنند. آن­‌ها باید داده‌های انبوهی را که ذخیره، بازیابی، مطالعه و دوباره شکل‌دهی کرده‌اند، در نهایت در قالب چیزی جدید بریزند. این مرحله ممکن است چندین سال به طول بینجامد.

الهام آن لحظه‌ای است که تمامی تلاش‌های قبلی به طور موفقیت آمیز به ثمر می‌رسند.

در نهایت خلاقیت نیاز به تلاشی نوآور دارد. نوآوری یعنی گرفتن آن الهام و تبدیل آن به تولیدی مفید، خدمت یا روش انجام چیزی.

خلاقیت، یک درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ریختن

این گفته را به ادیسون نسبت می‌دهند که «خلاقیت یعنی یک درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ریختن»

به عبارتی ۹۹ درصد نوآوری را آزمودن، ارزشیابی کردن و بازآزمودن آن چیزهایی تشکیل می‌دهد که توسط الهام دریافت شده است.

چه عواملی بر خلاقیت فردی تاثیرگذار است؟

1- دانش:

افرادی که در زمینه‌ه­ای خاص فعالیت می­‌کنند، تخصص، تجربه و دانش فنی بالا دارند و ایده‌های خلاقانه و کاربردی بیشتری به ذهنشان می‌رسد.

2- توانایی عقلانی:

افرادی که به خوبی می‌توانند مسائل را تحلیل کنند و از ذهنشان در شناسایی ایده‌های جدید کمک بگیرند، توانایی خوبی در ارائه ایده‌­های خلاق دارند.

3- سبک فکری:

افراد خلاق عموما در مقابل روش ارائه‌شده از طرف سازمان، سبک فکری ابداعی را برمی‌گزینند. آن­‌ها سعی می‌کنند با تفکر در خصوص راه حل‌های مختلف و بررسی راهکارهای موجود، راهکار جدیدی را شناسایی کنند.

4- انگیزش:

افراد خلاق انگیزه بالایی برای یافتن ایده‌های جدید دارد و مدام به دنبال خلق راه حل‌های جدید و ابداعی است.

5- شخصیت:

افراد خلاق عموما دارای ویژگی‌های شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارها و وسوسه هم‌رنگ جماعت شدن هستند.

آن‌ها اجازه نمی‌دهند روزمرگی، قوه تخیل و خلاقیت، آن‌ها را نابود کند.

6- محیط:

محیطی که در آن از افراد برای ارائه ایده‌های خلاقانه حمایت می‌شود و به آن‌ها انگیزه داده می‌شود، فضای رشد و تقویت خلاقیت را ایجاد می‌کند.

اگر می‌خواهید خلاقیت را در خود پرورش دهید، حتماً مطلب زیر را بخوانید:

۶ کتاب از بهترین کتاب‌ها برای افزایش خلاقیت در مطلب زیر معرفی شده است.

خلاقیت همان کشف ایده است؟

مراحل خلاقیت در سازمان

افراد عادی به‌غلط، خلاقیت را کشف ایده می‌­دانند و کشف ایده را تنها مؤلفه خلاقیت درنظر می‌گیرند.

درحالی که کشف ایده تنها یک مرحله از چهار مرحله خلاقیت است.

مراحل خلاقیت

فرآیند خلاقیت چهار مرحله دارد:

مرحله اول: گردآوری دانش و اطلاعات

اولین گام برای خلاقیت موفق، تحقیق و جمع‌آوری اطلاعات است.

برای انجام پژوهشی خلاقانه، افراد به چند شکل اقدام به جمع‌آوری دانش و اطلاعات می‌کنند که عبارت‌اند از:

  • مطالعه گسترده در حوزه‌های گوناگون
  •  پیوستن به گروه‌ها و اتحادیه‌های حرفه‌ای
  •  حضور در همایش‌ها و سمینارهای حرفه‌ای
  •  سفر به اماکن جدید
  •  صحبت با افراد درباره موضوع موردنظر
  •  بررسی مجلات، روزنامه‌ها، ژورنال‌ها برای مطالعه مقالات مرتبط با موضوع
  •  صرف وقت برای اقناع کنجکاوی‌های طبیعی
مرحله دوم: فرآیند پرورش افراد خلاق

در این مرحله فرد باید مسئله را در درون خود بررسی ­نماید.

شاید به ظاهر آن مسئله فراموش شده باشد و فرد درگیر فعالیت‌هایی نامرتبط با مسئله باشد.

اما ضمیر ناخودآگاه به تأمل در مورد اطلاعات کسب شده می‌پردازد.

سودمندترین مراحل در القای پرورش عبارت‌انداز:

  • اشتغال به کاری روتین و بی‌نیاز از فعالیت ذهنی
  • تمرین منظم
  • بازی (ورزش، فکری، معما)
  • اندیشیدن به مسئله قبل از خواب
  • تمرکز اعصاب
  • استراحت کردن در فواصل منظم
مرحله سوم: تجربه ایده

جرقه‌ای ناگهانی در ذهن زده می‌شود و فرد احساس می‌کند جواب مسئله را یافته است.

در این مرحله که «فاکتور یورکا» نامیده می‌شود، ایده‌ها یا راهکارهایی که فرد در جستجوی آن است، کشف می‌شود.

مرحله چهارم: ارزیابی و پیاده‌سازی

ایده حاصله در این مرحله مورد آزمون قرار می‌گیرد و صحت و سقم آن مورد بررسی قرار می‌گیرد تا اطمینان حاصل شود که فرد به راستی به حل مسئله دست یافته است.

مرحله ارزیابی و پیاده‌سازی، دشوارترین مرحله فرآیند خلاقیت است و نیاز به جرئت، انضباط و سخت‌کوشی فراوان دارد.

ایده‌­ها باید عملی باشند و امکان پیاده‌سازی داشته باشند.

علاوه بر این، وقتی با موانع موقتی روبرو می‌شوند، متوقف ‌نشوند.

در برخی موارد، در حین پیاده‌سازی ایده اول، ایده‌های جدید و کاربردی‌تری کشف می‌شوند.

در آخر به ایده شکل نهایی داده می‌­شود.

مهم‌ترین پیشنهادات برای اجرای این مرحله عبارت‌اند از:

  • افزایش سطح از طریق ورزش، رژیم غذایی و استراحت مناسب
  • آموختن مباحث مربوط به فرآیند طرح‌ریزی کسب‌وکار
  • آزمودن ایده‌ها با افراد مطلع
  • توجه به ایده‌ها و احساسات هوشمندانه
  •  اندرز گرفتن از دیگران
  • نگاه کردن به مشکلات به‌مثابه نوعی مبارزه

خلاقیت گروهی

سازمان‌ها می‌توانند از انواع تکنیک‌های توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی استفاده کنند.

1- طوفان فکری

یکی از تکنیک‌های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه‌ها به صورت گروهی، تکنیک طوفان فکری است.

در این تکنیک، مسئله‌ای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته می‌شود به سرعت برای آن پاسخی بیابند.

پاسخ‌ها بدون نام فرد پاسخ‌­دهنده بر روی تابلویی نوشته می‌شوند به‌طوری که همه اعضای جلسه می‌توانند آن‌ها را ببینند.

این امر باعث می‌شود تا ذهن اعضا فعال­‌تر شود.

در این جلسات، قدرت تفکر خلاق و رقابت بالا، به تحریک مغزی و افزایش خلاقیت کمک می‌­کند.

عدم وجود انتقاد و ارزیابی‌های سریع باعث می‌شود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهار نظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد.

2- تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر

در این روش، افراد به تفکر خود نظم می­‌دهند، به راه‌های خلاقانه می­‌اندیشند، نتایج را طبقه‌بندی و اولویت‌بندی کرده و در تصمیم‌گیری‌ها از آن استفاده می­‌کنند.

در جلساتی که در آن تکنیک شش کلاه به کار برده می­‌شود، از شش رنگ کلاه استفاده می‌­شود.

کلاه آبی:

فردی که کلاه آبی بر سر دارد، همچون یک کارگردان، تفکر جمع را هدایت می‌کند، نظم و تمرکز می­‌دهد و با برنامه‌ای مشخص آن را به سرانجام می­‌رساند.

در واقع این فرد مسئول نظم‌دهی، هدایت و نتیجه‌گیری است.

در نخستین مرحله، فردی که کلاه آبی بر سر دارد، موضوع مورد بحث را بر روی تخته‌سیاه می­‌نویسید.

کلاه سفید:

پس از مشخص شدن موضوع، همه اعضا باید کلاه سفید را بر سر بگذارند و در مورد موضوع بیان‌شده بیاندیشند.

چیزهایی مانند الهامات، قضاوت‌های متکی به تجارب گذشته، عواطف، احساسات و عقاید نباید در ارایه اطلاعات حاصل از اندیشه تاثیر بگذارد.

حال فرد مسیول که در ابتدا کلاه آبی بر سر داشت، اطلاعات را جمع‌­­آوری می­‌کند.

کلاه قرمز:

پس از جمع­‌آوری اطلاعات، اعضای جلسه باید کلاه قرمز بر سر بگذارند و شروع به تفکر کنند.

در این مرحله اعضا باید به احساسات و عواطف خود توجه کنند و الهامات و دریافت‌های ناگهانی خود را به زبان آورند و دیگر نیازی به استدلال نیست.

فردی که کلاه آبی بر سر دارد، نظرات اعضا را جمع‌آوری می‌­کند.

کلاه سیاه:

حال حاضران باید کلاه سیاه را بر سر بگذارند.

اعضا باید دیدگاه‌های منفی خود را در خصوص موضوع مورد بحث به صورت منطقی بیان کنند.

در این صورت از مخاطراتی که در آینده از چشمان افراد دور می‌ماند، آگاه می­‌شوند.

مجدد نتایج بحث‌های ارائه شده توسط فرد با کلاه آبی جمع‌بندی و ثبت می‌­شود.

کلاه زرد:

اعضا کلاه زرد بر سر گذاشته و تلاش می‌کنند به نکات ارزشمند و مثبت و مفید موضوع بنگرند.

افراد با کلاه زرد می‌­توانند از تجربیات ارزشمند گذشته نیز بهره بگیرند.

اکنون بار دیگر فرد با کلاه آبی به جمع‌بندی نظرات به دست آمده بر اثر کلاه زرد می‌پردازد.

کلاه سبز:

اکنون حاضران باید کلاه سبز را بر سر بگذارند.

کلاه سبز، کلاه خلاقیت است.

هنگامی که افراد کلاه سبز را بر سر می‌گذارند، باید به راه‌های نوی موثری بیاندیشند که به تصمیم‌گیری‌های خلاقانه منجر شود.

با ارائه ایده­‌های نو، فرد با کلاه آبی به ثبت این ایده‌ها و به جمع‌بندی نظرات می­‌پردازد.

سپس نتایج را ارزیابی کرده، به یک جمع‌بندی مناسب می‌رسد و در نهایت در جهت حل موضوع، تصمیم نهایی را می‌­گیرد.

هر یک از اعضا می‌توانند کلاه آبی را به امانت گرفته و با آن به تفکر بپردازند و در اتخاذ تصمیمات کمک کنند.

در این جلسات همه افراد مجبورند با شش کلاه مذکور تفکر کنند و اندیشه‌های ذهن خود را ارائه کنند.

3- گردش تخیلی

روان‌شناسی به نام گوردون پژوهش‌­هایی به مدت ده سال در مورد خلاقیت افراد انجام داد.

نتیجه پژوهش‌­ها این بود که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار، در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد نماییم، خلاقیت ممکن می‌­شود.

او در گروه‌های ایجاد خلاقیت، یک جریان تمثیلی به کار می­‌برد و با دستاویز استعاره‌­ها اعضای گروه را به گردشی تخیلی ترغیب می‌نمود.

در این حالت ایده‌ها و نظرات بدیعی را کشف می‌کرد.

آنان پدیده‌هایی را که چندان تجانسی با هم نداشتند، تلفیق و ترکیب می‌کردند و به ایده‌های جدیدی دست می‌یافتند.

از این رو، روش گوردون را شیوه تلفیق نامتجانس‌ها نیز نامیده‌اند.

در این روش، ابتدا مسیله شناسایی و تجزیه و تحلیل می­‌شود تا ماهیت آن روشن شود.

سپس از طریق دیدگاه غیر مرتبط با موضوع راه حل­‌هایی کشف می­‌شود.

در انتها این راه حل‌­ها به راه حل نهایی تبدیل می­‌شود.

در این جلسات فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح می‌شود دقیقاً اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است.

4- تفکر موازی

در تفکر معمولی، فرد بر روی نقطه خاصی تمرکز کرده و اطلاعات خود را در همان حوزه می­‌افزاید.

در حالی که تفکر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف می‌سازد.

وقتی تفکر به‌طور موازی صورت گیرد، صرفا بر روی اندیشه­‌های قبلی تمرکز نمی‌­شود؛ بلکه اطلاعات جدید، آن­‌ها را تغییر داده و ساختار متفاوتی ایجاد می‌کند.

یکی از راه‌های تحقق تفکر موازی، ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن است.

این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن شده و با تعدیل آن می‌توان به اندیشه نو و عملی دست یافت.

راه دیگر در تفکر موازی پیوند تصادفی است.

فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را می‌گشایید و لغاتی را می‌خوانید و می‌کوشید تا آن را با موضوع موردنظر پیوند داده و به نتیجه‌ای برسید.

در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کرده‌اید.

5- ارتباط اجباری

در این شیوه باید بین دو گروه از پدیده‌ها، ارتباطی اجباری ایجاد کرد و از این طریق خلاقیت‌­ها بروز پیدا می­‌کند.

ضرورت نوآوری و خلاقیت در سازمان

در دنیای امروز، سرعت تغییر و تحولات فراتر از حد تصور است.

بازارهای گسترده با تعداد کثیری مشتری و مصرف‌کننده با علایق و سلیقه‌های مختلف پدید آمده‌­اند.

از طرفی تعداد رقبا به طور چشمگیری افزایش یافته و رقابت سنگینی در عرصه‌های مختلف علمی، تکنولوژی و کسب و کار ایجاد شده است.

در چنین شرایطی، شرط موفقیت سازمان­‌ها، برخورداری از نیروی انسانی خلاق و نوآور و مدیرانی است که بتوانند فضای خلاق و نوآور را در سازمان ایجاد کنند.

درواقع خلاقیت و نوآوری نه تنها منبع مهمی برای مزیت رقابتی محسوب می‌شود؛ بلکه ضرورتی برای بقا نیز است.

خلاقیت و نوآوری شرط لازم برای موفقیت در کارآفرینی

نوآوری به یک ضرورت تبدیل شده است. یک سازمان تنها زمانی می‌تواند نسبت به رقبای خود رشد بیشتری داشته باشد که نوآورتر از آن‌ها باشد. همه می‌دانند که رشد سازمانی (البته رشد پایدار، نه مقطعی) تنها از نوآوری برمی‌خیزد نه چیز دیگر.

هامل (استاد دانشگاه هاروارد)

وجود نوآوری در کارآفرینی به‌قدری ضروری است که می‌توان ادعا نمود بدون نوآوری، کارآفرین بودن امکان‌پذیر نیست و خلاقیت نیز بدون نوآوری نتیجه‌ای در بر ندارد.

پیتر دراکر (از پیش‌کسوتان مدیریت)

نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی از جنبه سازمانی

نقش خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی

امروزه علاوه بر تکنولوژی، بازار، مدل کسب و کار و… انتظارات و نیازهای مشتریان نیز دچار تغییرات اساسی شده است.

در حال حاضر مشتریان آگاهی کاملی از خواسته­‌ها و کسانی که می­‌توانند پاسخ‌گوی آن‌­ها باشند، دارند.

آن­‌ها شرکت­‌هایی را می‌­خواهند که برای پاسخ به نیازهای در حال تغییرشان ارزش قائل باشند.

این انتخاب‌های گسترده در مقابل مصرف‌کننده باعث شده تا سازمان‌ها وادار شوند که با رویکردهای نوآورانه به دنبال جذب و بهبود تجربه مشتری باشد و راه‌های جدیدی برای ارائه محصولات و خدمات نوین خلق کنند.

در نتیجه نوآوری و خلاقیت در کارآفرینی پاسخی است به انتظارات رو به افزایش مشتریان.

بنابراین روزبه‌روز بر نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی افزوده می‌شود.

خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان؛
افزایش کمیت و کیفیت و تنوع تولیدات و خدمات؛
موفقیت در رقابت؛
کاهش هزینه‌ها و اتلاف منابع؛
افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان؛
ارتقاء بهره‌وری سازمان؛
رشد و بالندگی سازمان؛
کاهش بوروکراسی اداری و پشت میزنشینی می‌باشد.

فرآیند کارآفرینی شامل مراحل مختلفی چون ایده خلاقانه، جوانه‌زنی، آماده‌سازی ایده، تکوین، عمل و رفع اشکال است.

بنابراین خلاقیت پایه و اساس فرآیند کارآفرینی است که سایر مراحل را پی‌ریزی می‌کند.

خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی یکی نیست

تفاوت خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی

اگرچه واژگان خلاقیت با نوآوری به‌طور مترادف استفاده می‌شوند، اما در حقیقت این دو یکی نیستند.

ایجاد فکرها، ایده‌ها و طرح‌های نو و در واقع آوردن چیزی جدید به مرحله وجود، خلاقیت می‌باشد.

در حالی که اجرای آن فکرها و ایده­‌ها و درواقع آوردن چیزی جدید به مرحله استفاده را نوآوری می‌گویند.

چنانچه نتیجه خلاقیت به صورت یک محصول، خدمات و روش انجام کار جدید تجلی یابد، نوآوری ظاهر شده است.

بنابراین خلاقیت پیش­‌نیاز و جوهره نوآوری است.

ممکن است خلاقیت افراد به نوآوری ختم نشود؛ اما درهرحال افراد نوآور، خلاق محسوب می‌شوند.

پیوستار سه مفهوم خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی

کارآفرینی (اجرای طرح کسب و کار) <—– نوآوری (تبدیل ایده به طرح قابل اجرا) <—– خلاقیت (تولید ایده جدید)

بنابراین تفاوت خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی این است که در خلاقیت، ایده تولید و در نوآوری، ایده اجرا می‌شود.

بیشتر بخوانید: گفته می‌شود در حالی که 90 درصد کودکان خلاق هستند، تنها 2 درصد از بزرگ‌سالان خلاق باقی می‌مانند.

سطوح مختلف نوآوری

سطوح مختلف نوآوری در سازمان

دو دسته‌بندی برای سطوح مختلف نوآوری وجود دارد که در زیر شرح می‌دهیم:

سطوح پنج‌­گانه نوآوری از نظر Triz

جنریچ آلتشولر، دانشمند خلاقیت­‌شناس و اختراع‌­شناس (پدر علم تریز)، الگوهایی را که مکررا در نوآوری‌های مختلف استفاده می‌شد، شناسایی کرد.

وی براساس معیارهایی، پنج سطح نوآوری را تعیین کرد. این معیارها عبارت‌اند از:

  • ارتباط دانش استفاده‌شده در نوآوری با حوزه کاری فرد نوآور
  • تعداد آزمون‌های نظری انجام‌شده برای رسیدن به راه حل
  • میزان بدیهی بودن مسیر بهبود طرح‌های اصلی برای رسیدن به راه حل

سطح 1. ایجاد بهبودی ساده در یک سیستم فنی

در این سطح، تنها یک بهبود جزئی در هر سیستمی صورت می­‌گیرد.

از نظر آلتشولر این توانایی در غالب افراد هست و اختراع به حساب نمی‌آید.

خواص نوآوری در این سطح:

  • در 32% از کل ابداعات این تغییر جزئی دیده می‌­شود.
  • این ابداعات با راه حل‌های واضحی که به طور متوسط از بین 10 انتخاب گزینش شده‌اند، صورت می­‌گیرد.
  • تنها به دانش فردی در یک حوزه تخصصی نیاز دارد.
  • در این سطح، فقط ویژگی خاصی بهبود می‌یابد و تغییری در ماهیت، روش و قطعه صورت نمی­‌گیرد.
  • در این سطح، هیچ تضادی رفع نمی‌شود.

مثال: نوشتن یک کتاب بر اساس نوشته‌های دیگران.

سطح 2. اختراعی که نتیجه رفع یک تضاد تکنیکی است.

در این سطح یک تضاد تکنیکی یا فنی به کمک ابداع وسیله‌ای یا روشی رفع می­‌شود.

تضاد تکنیکی یعنی بهبود یک ویژگی با خراب شدن یک ویژگی دیگر سیستم؛ مثلاً گرم کردن محیط بدون صرف انرژی لازم.

اکثر افراد حل تضاد را غیرممکن یا بسیار دشوار می‌­دانند؛ به همین دلیل این سطح از نوآوری دارای ارزش است.

خواص این سطح نوآوری:

  • 45% کل ابداعات با رفع تضاد تکنیکی انجام می­‌شود.
  • صدها راه حل و سعی و خطا برای رسیدن به این سطح انجام می‌­شود.
  • رسیدن به آن، به دانش یک تیم در یک حوزه تخصصی نیاز دارد.
  • در این سطح، ماهیت حفظ شده و ماده، قطعه یا روش تغییر می‌کند.

مثال: ترجمه یک کتاب از زبانی دیگر.

سطح 3. اختراعی که نتیجه برطرف کردن یک تضاد فیزیکی است.

در این سطح تضاد ذاتی یا فیزیکی رفع می­‌شود؛ مثلاً سرد بودن و گرم بودن جسم (دو ویژگی متضاد) به طور همزمان.

خواص این نوع از نوآوری‌ها:

  • 18% کل ابداعات را شامل می‌شود.
  • هزاران راه حل و سعی و خطا برای رسیدن به این سطح انجام می‌­شود.
  • این سطح یک جهش در صنعت محسوب می­‌شود و به اطلاعات موجود در چندین حوزه تخصصی نیاز دارد.
  • در این سطح، ماده ضرورتاً تغییر می‌کند.

مثال: از ترجمه چندین کتاب، یک کتاب را نوشتن.

سطح 4. ایجاد یک فناوری جدید که دربردارنده راه حلی اساسی است.

در سطح چهارم با جابه‌جایی مرزهای علوم یا تکنولوژی‌هایی جدید نوآوری صورت می‌­گیرد.

چون رفع یک تضاد کافی نیست.

ویژگی‌های این سطح:

  • 4% کل ابداعات را شامل می‌شود.
  • ده‌ها هزار راه حل سعی و خطا برای رسیدن به این سطح انجام می‌­شود.
  • به دانش در ماورای صنعت نیاز است.
  • این سطح نوآوری یک راه حل اساسی است.
  • در این سطح، ماده کاملا تغییر می‌کند.
  • در این سطح، تضادها (فیزیکی و تکنیکی) کاملا رفع می‌شود.

مثال: نوشتن یک کتاب با استفاده از ترجمه، گردآوری و تالیف چندین فصل.

سطح 5. کشف یک پدیده نو.

اگر با روش‌ها و تکنولوژی‌های موجود نتوان مسائل را حل کرد، کشف مستقل یک دانش جدید نیاز است.

این نوع نوآوری یک انقلاب به حساب می­‌آید.

ویژگی‌های این سطح از نوآوری:

  • کمتر از 1% کل ابداعات در این سطح انجام می­‌شود.
  • کشفیات با انجام صدها هزار سعی و خطا حاصل می­‌شود.
  • به تمام محدوده دانش بشر و خارج از آن نیاز است.
  • یک کشف جدید صورت می‌گیرد.
  • صنایع جدید ایجاد می­‌شود.

مثال: تألیف یک کتاب که سراسر زاییده فکر نویسنده باشد.

سطوح نوآوری فرایند

نوآوری فرآیند باید در تمامی سطوح سازمان رخ دهد تا سازمان بتواند موفق شود.

سطح 1. بهبودهای کوچک

خودخدمتی مشتریان:

وقتی اجازه دهیم خود مشتری اطلاعاتی از خود را در سیستم وارد کند، هم کنترل بیشتری به مشتری داده می‌شود و هم یکپارچگی اطلاعات بیشتر می‌­شود؛ در نتیجه فرایند بهینه‌­تر می­‌شود.

به عنوان مثال رزرو بلیت وسایل نقلیه برای مسافرت توسط مشتریان به صورت الکترونیکی.

تعاملات بین مشتریان:

سازمان باید ارزش­‌هایی را برای مشتریان ایجاد نماید تا استمرار خرید مشتریان را تضمین کند.

به عنوان مثال تعامل بین سازمان و مشتریان و همچنین تبادل نظر بین مشتریان (حتی معامله بین مشتریان) ارزش محسوب می­‌شود.

سطح 2. بهبود خرده‌فرایندها

سازمانی موفق است که فرآیندهای خود را حول محور خواسته‌های مشتریان شکل دهد و آن­‌ها را با خواسته‌­ها و ارزش‌های مشتریان هم‌سو کند.

به عنوان مثال حاضر شدن نماینده شرکت بیمه خودرو در محل حضور مشتری به جای مراجعه مشتری به نمایندگی.

اگر فرایندهای سازمان بر مبنای نیازهای خاص مشتریان انعطاف‌­پذیر و در واقع مشتری­‌محور باشد، این انعطاف‌پذیری نیز خود یک فرآیند محسوب می­‌شود و به نوآوری کمک می­‌کند.

سطح 3. بازطراحی فرایندها

سازمان باید تلاش کند فناوری­‌های خود را به روز کند و از آخرین تکنولوژی­‌ها در کسب و کار خود استفاده کند.

به عنوان مثال کنترل خودکار و از راه‌ دور با استفاده از RFID برای ردیابی کالاها.

سیستم یکپارچه‌ مدیریت جریان کاری و مدیریت مستندات باعث می‌­شود تا فعالیت‌ها سریع‌تر، قابل پیش‌بینی‌تر و مستقل از افراد شود و اتلاف انرژی و زمان در سازمان صورت نگیرد.

به عنوان مثال در یک بانک انجام کارها به صورت کاغذی باعث شد زمان پردازش و دفعات پیگیری مشتریان افزایش یابد و در نتیجه در پردازش تراکنش‌­های مشتریان تاخیر ایجاد شود. همچنین در این سیستم برای انجام کار، به حضور کارکنان نیاز بود.

سطح 4. بازطراحی کسب و کار

سازمان باید سعی کند فقط از یک فرایند استاندارد در موقعیت­‌های مختلف استفاده نکند.

به عنوان مثال با جدا کردن فرایندهای طولانی و مفصل و خودکار کردن فرایندهای ساده، می­‌توان زمان انجام کار را تا حد بسیار زیادی کاهش داد.

ارتباطات همراه، با ایجاد امکان ارتباط دوسویه و فارغ از مکان و زمان امکان دستیابی به اطلاعات را فراهم می‌کند.

از این رو خطا در پردازش با به کارگیری این فناوری کاهش خواهد یافته است.

سطح 5. بازطراحی زنجیره ارزش صنعت

مطالب مرتبط

اگر می‌خواهید درمورد ویژگی‌های کارآفرینان بدانید و همچنین بدانید که آیا کارآفرینان از خلاقیت بالا برخوردارند یا نه و چه میزان به نوآوری اهمیت می‌دهند، مطلب زیر را مطالعه کنید.

اگر در فکر راه‌اندازی کسب و کار جدید یا بهبود کسب و کار فعلی خود هستید، مطالعه کتاب‌های زیر در کسب موفقیت بیشتر به شما کمک می‌کند.

این روزها که همه به نوعی از رسانه‌های مجازی استفاده می‌کنند، مسئله کارآفرینی در فضای مجازی بسیار محبوب شده است. مطلب زیر اطلاعاتی را در این زمینه ارائه می‌دهد.

شما نیز خود را فردی خلاق می‌دانید؟ می‌خواهید از خلاقیت خود درآمد کسب کنید؟ مطلب زیر برای شماست.

در این مطلب درمورد خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی صحبت کردیم. شما نقش و اهمیت آن را در کارآفرینی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به نظر شما آیا در دنیای امروز، کارآفرینی بدون نوآوری و خلاقیت امکان‌پذیر است؟
اگر شما صاحب کسب و کار هستید و در حوزه کاری خود دست به نوآوری زده‌اید، خوشحال می‌شویم تجربه خود را با ما در میان بگذارید.



کانال یوتیوب پادکست رادیو کارنکن
اینستاگرام پادکست رادیو کارنکن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *