karnakon.ir

گفت‌وگو با میلاد نوری (1) | برنامه نویس و مدیرعامل توکان 

نام نویسنده: غزاله کرمی

گفت‌وگو با میلاد نوری (1) | برنامه نویس و مدیرعامل توکان 

Rate this post
میلاد نوری

در این مطلب، به محتوا و نکات گفتگوی امین آرامش و میلاد نوری، برنامه‌نویس و مدیرعامل توکان، در اپیزود پنجاه و ششم پادکست کارنکن پرداختیم.

امین آرامش: سلام به همه شما عزیزان. خیلی خوش اومدید به یک گفتگوی دیگه. امروز با آدمی گپ می‌زنیم که داستان‌ها و تجربه‌های فوق‌العاده‌ای داره. از برنامه‌نویسی برای اسم‌های بزرگی که می‌شناسید گرفته تا فعالیت تو حوزه رسانه و مدیریت شرکت خودش. میلاد نوری عزیز، خیلی خوش اومدی.

میلاد نوری: سلام امین جان. ممنونم. منم خیلی خوشحالم که اینجام و مشتاق این گفتگو.

امین آرامش: میلاد جان، قصه‌ت خیلی تنوع داره و این برای ما جذابه. بیا از اولِ اول شروع کنیم. از اون اولین تجربه‌هایی که بوی پول و کار ازش میومد.

میلاد نوری: داستان از دبیرستان شروع شد. ما دبیرستان خوارزمی می‌رفتیم و یه جوّی حاکم بود که بچه‌ها باید کنار درس، چهار تا کار دیگه هم یاد بگیرن. تابستون و پنجشنبه و جمعه هم نداشتیم، همه‌ش کلاس و آزمون بود. یکی از دوستامون انیمیشن کار می‌کرد، دوره‌ای بود که انیمیشن «شرک» تازه اومده بود و ما هم از سال ۷۶ کامپیوتر داشتیم.

امین آرامش: پس از اون بچه‌هایی بودی که زود با کامپیوتر رفیق شدی!

میلاد نوری: آره، به لطف برادر بزرگترم. من اون دوره بازی و گیم رو زود رد کردم و دیگه تو سن دانشگاه درگیرش نبودم. خلاصه، یه برنامه تو شبکه دو بود به اسم «تصویر متحرک» که هفته‌ای یک ساعت «تری‌دی مکس» یاد می‌داد. ما هم جوگیر شدیم و رفتیم مجتمع فنی کلاسش رو ثبت‌نام کردیم. بعد با دو تا از دوستام یه گروه زدیم به اسم «پویانمایان جوان».

امین آرامش: اسمش هم خیلی حماسی بوده! اولین درآمدتون چی بود؟

میلاد نوری: اولین درآمدمون از معلم ریاضیمون بود! برای اینکه بچه‌ها سینوس و کسینوس رو بهتر یاد بگیرن، یه پارک سه‌بعدی ساختیم که توش سرسره بازی، تانژانت می‌شد! معلممون هم بهمون نمره داد. بعد به بچه‌ها گفتم بیاید یه سایت بزنیم و این عکسای سه‌بعدی رو بذاریم توش. اون موقع نه شبکه اجتماعی بود، نه موبایلی که کارتو نشون بدی.

امین آرامش: دانش سایت زدن رو از کجا آوردید؟ اونم تو دوره‌ای که اینترنت یه چیز عجیب و غریب بود.

میلاد نوری: دقیقاً! دانش ما صفر بود. من حتی به عنوان کاربر هم اینترنت نرفته بودم. کامپیوتر داشتیم ولی اینترنت نه. یادمه فکر می‌کردم کارت اینترنت رو باید مثل کارت تلفن یه جوری وصل کنی به کامپیوتر! برای نسل ما اینترنت یه ابزار بود، بود و نبودش خیلی حس نمی‌شد. ولی برای بچه‌های الان، سبک زندگیه. نمی‌تونی ازشون بگیری.

امین آرامش: و اون سایت بالاخره چی شد؟

میلاد نوری: من یه مجله کامپیوتری می‌خریدم که توش تبلیغ هاست و دامنه بود. اصلاً نمی‌دونستم اینا چی هستن. رفتم کافی‌نت، هرچی شنیده بودم رو سرچ می‌کردم. یاهو، چت‌روم‌های ایرانی… یه بار تو یه چت‌روم با یکی آشنا شدم که مثلاً کامپیوتر بلد بود. بهم گفت «منو اد کن»! منم نمی‌فهمیدم یعنی چی. اینقدر اطلاعات کم بود.

امین آرامش: عجب دورانی! اون حس خنگ بودن پشت اینترنت رو فکر کنم خیلی‌هامون تجربه کردیم.

میلاد نوری: دقیقاً! یه داستان بامزه هم یادمه. وقتی می‌خواستم ایمیل یاهو بسازم، اون کد امنیتی رو نشون می‌داد که کنارش یه عکس ویلچر بود برای نابینایان. من فکر می‌کردم این یه تست بیناییه! به همه دوستامم همینو گفته بودم. فکر کن این اطلاعات غلط تا چند سال بین بچه‌ها چرخیده!

امین آرامش: خب، اینا همه تجربه کار با اینترنت بود. خودِ برنامه‌نویسی رو چطور یاد گرفتی؟ بدون کلاس، بدون استاد، بدون گوگل و یوتیوب درست‌حسابی!

میلاد نوری: همه‌ش تیکه‌تیکه بود. یه نرم‌افزار پیدا کردم که باهاش می‌شد با کشیدن و رها کردن خروجی HTML گرفت. اولین سایتمون رو با همون بالا آوردم. اما برای چیزای پیچیده‌تر، مثل فرم «تماس با ما»، واقعاً گیر کرده بودم. یه نامه نوشتم به همون مجله کامپیوتری و مشکلمو گفتم.

امین آرامش: جواب دادن؟

میلاد نوری: آره، یک ماه بعد! تو جواب نوشته بودن: «شما باید فرق بین سایت استاتیک و داینامیک رو یاد بگیرید. توصیه می‌کنیم برید ASP یاد بگیرید.» همین یه جمله! منم رفتم انقلاب یه کتاب خریدم به اسم «آموزش ASP در ۲۱ روز» و شروع کردم به خوندن. دیگه از اون به بعد با سرچ‌های داغون با اینترنت دایال‌آپ و پیدا کردن سورس‌های نصفه‌نیمه، کارمو راه می‌نداختم.

امین آرامش: چقدر پیگیری و علاقه داشتی! واقعاً شگفت‌انگیزه.

میلاد نوری: آره، سایت من اون موقع برای هر قسمتش یه دیتابیس اَکسِس جدا داشت! فکر کنم ۲۰-۳۰ تا دیتابیس داشت. یه روز شرکت هاستینگ بهم ایمیل زد که «آقا سایتت رو به خاطر مصرف بیش از حد منابع سرور، بستیم!»

امین آرامش: خب، اینا همه مال دبیرستان بود. دانشگاه چی شد؟ اونجا مسیرت رو پیدا کردی؟

میلاد نوری: دقیقاً برعکس! مدرسه و مشاورها همه‌ش تو گوشم می‌خوندن که تو ریاضیت خوبه، باید بری مکانیک یا الکترونیک شریف و امیرکبیر. منم درس‌نخون بودم، چون همه‌ش پای کامپیوتر بودم. ولی ریاضی و فیزیکم همیشه ۲۰ بود. جغرافی رو ۹ شدم! یادمه مدیر مدرسه راهنماییم به مادرم زنگ زد گفت: «خانم، شهریه این بچه رو بگیر برو باهاش یه فرش بخر بنداز تو خونه‌ت، از این بچه هیچی درنمیاد!»

امین آرامش: عجب! و تو باور کردی که باید بری مکانیک؟

میلاد نوری: آره، یه دید اشتباهی داشتم که تو این چهار سال دبیرستان باید همه‌کار بکنم. کلاس رباتیک، فوتبال، خبرنگاری… همه‌چی رو تست می‌کردم. فکر می‌کردم مکانیک می‌خونم، این دانش رباتیک و برنامه‌نویسی هم میاد کنارش و مثلاً تو ۲۵ سالگی یه مهندس خفن رباتیک تو کانادا میشم! اصلاً فکر نمی‌کردم یه روز تو ایران برنامه‌نویس باشم. خلاصه کنکور رو خوب ندادم و دانشگاه آزاد مکانیک قبول شدم.

امین آرامش: پس رفتی دانشگاه مکانیک. ولی انگار دلت جای دیگه‌ای بود.

میلاد نوری: دقیقاً! هفته اول دانشگاه یه دامنه ثبت کردم به اسم نیمرو دات کام. می‌خواستم بزرگترین سایت تفریحی ایران بشه. از یه فروم ساده شروع شد و کم‌کم بخش‌های مختلف مثل موزیک، نیازمندی و… بهش اضافه شد. انقدر بزرگ شد که با غول‌های اون زمان مثل «پرشین‌تولز» و «مجیدآنلاین» تبادل بنر می‌کردم.

امین آرامش: شنیدم نیمرو یه دوره‌ای پاتوق خواننده‌های اون نسل هم شده بود.

میلاد نوری: آره، سال‌های ۸۲-۸۳ بود که موج اول رپرهای زیرزمینی مثل هیچکس و… شروع کرده بودن و دنبال رسانه برای پخش کاراشون بودن. یکی از کاربرای ما تو کانادا بود و با اینترنت پرسرعتش آهنگ‌ها رو آپلود می‌کرد. ما هم تگ موزیک‌ها رو دستکاری می‌کردیم و می‌نوشتیم نیمرو دات کام. یهو می‌دیدی تو ماشین دوستات آهنگی پلی میشه که زیرش اسم سایت توئه. این حس فوق‌العاده بود.

امین آرامش: یه نقطه عطف مهم تو زندگیت، کار کردن با آدمای معروف و دنیای هنر بود. داستان اون چطور شروع شد؟

میلاد نوری: برادرم من رو به یکی از دوستانش که مستندساز بزرگی بود، آقای کیوان دربخش، معرفی کرد. ایشون می‌خواست سایتش رو سر و سامون بده. من اون موقع ۱۹-۲۰ سالم بود و یهو وارد دنیایی شدم که آدم‌هایی مثل مسعود کیمیایی رو از نزدیک می‌دیدم. این تجربه اعتماد به نفس منو به شدت بالا برد.

امین آرامش: اولین پروژه‌ت با ایشون چقدر برات آب خورد؟

میلاد نوری: ۷۵ هزار تومن! اونم چون می‌خواستم یه چیزی بخرم قیمتش همین حدود بود، وگرنه اصلاً نمی‌دونستم ارزش کارم چقدره. یه خاطره بامزه هم دارم. برای یکی از فیلم‌هاش که راجع به کوروش بود، یه پوستر طراحی کردم و برای یه جشنواره خارجی فرستادم. روش به انگلیسی به جای Zarathustra (زرتشت)، نوشته بودم Zalathustra! (با زال).

امین آرامش: وای! برخوردشون چی بود؟

میلاد نوری: هیچی! این خیلی مهمه. با اینکه پوستر تو جشنواره رونمایی شد، هیچ برخورد تندی با من نکردن. این تعامل‌های خوب و اعتمادی که آدمای بزرگ بهت می‌کنن، تو رو می‌سازه.

امین آرامش: دانشگاه تموم شد و تو موندی و یه دنیا تجربه برنامه‌نویسی و یه مدرک مکانیک! چیکار کردی؟

میلاد نوری: دقیقاً تو همین برزخ بودم. از یه طرف کلی نمونه کار داشتم، از طرف دیگه جامعه و خانواده می‌گفتن برو دنبال مدرکت. منطقی تصمیم گرفتم و رفتم ایران‌خودرو.

امین آرامش: چطور بود؟ راضی بودی؟

میلاد نوری: افتضاح! بعد از ۱۰-۱۱ ماه اومدم بیرون. کار تکراری و بدون علاقه بود. من آدمی‌ام که اگه به کاری علاقه داشته باشم، دنبال بهینه‌کردنش میرم. ولی اونجا فقط روزمرگی بود. وقتی اومدم بیرون، دیدم تقریباً همه‌چیزم رو از دست دادم. تمام نمونه کارهام و ارتباطاتم از بین رفته بود چون تو اون یک سال بهشون نرسیده بودم. واقعاً به نقطه صفر برگشته بودم.

امین آرامش: بازگشت از نقطه صفر چطور اتفاق افتاد؟

میلاد نوری: اون دوره فیسبوک تازه راه افتاده بود. شروع کردم آدمای قدیمی این حوزه رو پیدا کردن و اد کردن. یه سری دورهمی‌های دوستانه هم شکل گرفت، مثلاً بچه‌های فریلنسر تو «بام تهران» جمع می‌شدن. چقدر اون روابط انسانی مهمه! الان اگه همه‌چیز رو از من بگیرن، با همین شبکه‌ی ارتباطی که ساختم می‌تونم دوباره برگردم. تو همون دوره یه سایت نیازمندی زدم به اسم توکان (Tukan.ir).

امین آرامش: توکان چطور تبدیل به بیزینس اصلیت شد؟

میلاد نوری: مشتری‌های توکان کسب‌وکارهای آفلاینی بودن که فهمیده بودن از اینترنت هم میشه پول درآورد. مثلاً پرورش شترمرغ، فروش کمپرسور و… . بازخورد خوبی از سایت می‌گرفتن و بعدش می‌پرسیدن: «حالا خودمون بخوایم سایت بزنیم چی؟» منم یه قابلیتی اضافه کردم به اسم «مینی‌پیج» که با هزینه کم یه صفحه اختصاصی بهشون می‌داد.

امین آرامش: پس یه نیاز رو دیدی و براش محصول ساختی.

میلاد نوری: دقیقاً. این حس رقابت، حس رشد و علاقه به پول بیشتر، همه‌ش با هم بود. درخواست‌ها انقدر زیاد شد که دیگه به تنهایی نمی‌رسیدم. اینجا بود که تصمیم گرفتم شرکت رو ثبت کنم. سال ۸۹ شرکت «توکان» رسماً ثبت شد.

امین آرامش: و بالاخره به خانواده ثابت کردی که از این راه هم میشه یه زندگی حرفه‌ای و موفق ساخت.

میلاد نوری: آره. یه دوره‌ای بود که می‌خواستم فقط به پدرم ثابت کنم که از این کار پول درمیارم. امروز دیگه محوریت همه‌چیز علاقه‌ست. وقتی به کارت علاقه داشته باشی، به همه چیز می‌رسی؛ پول، جایگاه اجتماعی، ارتباطات و از همه مهم‌تر، حال خوب.

پیشنهاد می‌کنیم تماشای این گفتگوی جذاب رو در یوتیوب از دست ندید:

آنچه در این مقاله میخوانیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تو ٣ دقیقه ببین در کدوم مهارت‌های شغلی‌ قوی هستی و کجاها میتونی بهتر بشی👇

انتخاب مسیر شغلی با ۷۰ درصد تخفیف!

همین حالا راه خود را پیدا کنید:

– شروع مسیر شغلی 🧑‍🎓

– درآمد مطمئن 💼

– شغل آزاد 💎

– پرطرفدارهای کارنکن 🚩