در این مطلب، به محتوا و نکات گفتگوی امین آرامش و امیرحسین قربان حسینی در اپیزود سی و چهارم پادکست کارنکن پرداختیم. امیرحسین امروز در زمینه هوش مصنوعی فعاله و بعد از اینکه یه چندسالی توی شرکتهای ایرانی کار کرده، حالا داره با یه شرکت خارجی به صورت ریموت کار میکنه و در حالی که توی خونهاش توی ایران نشسته، داره به دلار کسب درآمد میکنه.
گفتوگو با امیرحسین قربانحسینی
امین آرامش: امیر جان، خیلی خوش اومدی به پادکست کارنکن.
امیرحسین قربانحسینی: سلام امین جان! منم خیلی ممنونم که دعوتم کردی و این فرصت رو به من دادی تا بتونم تجربههام رو با بچهها به اشتراک بذارم. اگه حتی یک نفر از این گفتگو نتیجه بگیره، برای من دنیاست.
امین آرامش: امیر، میخوام باهات در مورد یه موضوع خیلی جذاب حرف بزنم؛ موضوعی که همیشه دوست داشتم تو «کارنکن» بهش بپردازیم و وقتی با تو آشنا شدم، گفتم خودشه! موضوع «درآمد دلاری»، اونم تو این وضعیت که ارزش ریال هر روز کمتر میشه. اینکه آدم بتونه به دلار پول در بیاره، یعنی از تورم جلو زده و این اتفاق فوقالعادهایه. میرسیم به اینکه تو دقیقاً چیکار کردی که به یه درآمد دلاری خیلی خوب رسیدی، ولی بیا از اول شروع کنیم. امیرحسین قربانحسینی کیه و اولین تجربهی کاریش از کجا شروع شد؟
وقتی پیشبینی میکنی تب پزشکی میخوابه!
امیرحسین قربانحسینی: حتماً. من متولد ۱۸ مهر ۷۳ هستم و مهندسی کامپیوتر گرایش نرمافزار رو در دانشگاه بهشتی خوندم. داستان من از کنکور شروع شد. من دبیرستان رشته تجربی میخوندم و یه جورایی ۱۸۰ درجه مسیرم رو عوض کردم. سال ۹۱-۹۲ که درگیر کنکور بودم، حس میکردم یه روزی این ولع و هولی که همه برای دکتر و دندونپزشک شدن دارن، میخوابه و کشور با کمبود نیروی فنی تو حوزههای کامپیوتر، مکانیک و بقیه رشتههای مهندسی روبرو میشه.
برخلاف خواست خانوادهام عمل کردم. پدرم خودش مهندس عمرانه و تو دانشگاههای ارتش تدریس میکرد؛ کلاً خانوادهی من دانشگاهی و آکادمیک هستن و ازم انتظار دیگهای داشتن. ولی من میگفتم کمبود نیروی فنی مشکل خودتونه، چرا میخواید با آینده من جبرانش کنید؟ رویای من یه چیز دیگهست! آخرش هم راضی نشدن و هنوزم که هنوزه، بابام بهم سرکوفت میزنه! با اینکه میبینه تو خونهی خودم زندگی میکنم، مستقلم و زمان و زندگیم دست خودمه، ولی هنوز اون قضیه رو فراموش نکرده.
امین آرامش: عجب داستانی! و جالبه که انتخاب رشتهات هم خیلی دقیقه نودی بوده.
امیرحسین قربانحسینی: آره! من رتبهم ۳۱۱ تجربی شد و سیستم انتخاب رشته سنجش بهم میگفت دکترای داروسازی روزانه بهشتی رو صددرصد قبولی. ولی من دیدم ۱۵ تا ظرفیت مهندسی کامپیوتر برای تجربیها باز شده. فقط همون یه انتخاب رو زدم، اونم دو ساعت قبل از بسته شدن سایت! فشار خانواده هم روم بود که تمام پزشکیهای شهرستانها رو بزن… ولی خب، کار خودم رو کردم.
کارآموزی در دیجیکالا و بامیلو
امین آرامش: خیلی هم عالی. خب بیا از اولین تجربهی کاریت شروع کنیم.
امیرحسین قربانحسینی: سال ۹۲ که وارد دانشگاه شدم، خودم پیگیری کردم و برای یه دوره کارآموزی رفتم دیجیکالا. یک سال اونجا تو بخش بکاند کار کردم، اون موقع داشتن از داتنت به PHP شیفت میکردن. بعد از اونجا رفتم بامیلو و حدود دو سال و نیم بهعنوان Senior PHP Developer کار کردم. بعدش هم اسنپفود و تپسی. اما نقطهی عطف مسیر من، یه اتفاق دیگه بود.
امین آرامش: وایسا! قبل از اینکه به اون نقطه عطف برسیم، دوست دارم از روزهای اول کارت تو بامیلو بگی. اون موقع که اولین حقوقت رو میگرفتی، دنبال چی بودی؟ چه چیزی تو رفتار یه جوون تو شروع کارش هست که باعث میشه ۵ سال بعد، مسیرش کاملاً با بقیه متفاوت بشه؟
امیرحسین قربانحسینی: سوال خوبیه. ببین، من آزمون و خطاهام رو تو همون یک سال کارآموزی تو دیجیکالا کرده بودم. میدونستم تو محیط کار چطور رفتار کنم، با بچههای تیم چطور ارتباط بگیرم و تسکها رو چطور مدیریت کنم. اون موقعها مثل الان نبود که اسکرام مستر و مدیریت پروژه مد باشه، همهچی تقریباً هیئتی بود!
تو بامیلو یه خورده پختهتر بودم. کنار دولوپرهایی کار میکردم که خیلی از من سینیورتر و باتجربهتر بودن و این باعث افتخارم بود. متأسفانه الان اسمشون یادم نیست، ولی میدونم تقریباً همهشون از ایران رفتن. اونجا بود که واقعاً معنی «تیموُرک» رو فهمیدم؛ اینکه چطور باید با تیم همکاری کنی و پروژه رو سر ددلاین تحویل بدی. این پختگی برای آیندهی من فوقالعاده بود.
دانشگاه به دردت خورد یا وقت تلف کردن بود؟
امین آرامش: یه سوال اساسی که همیشه مطرحه: چقدر درسهای دانشگاه بهت کمک کرد؟ یعنی اگه مهندسی کامپیوتر نمیخوندی، این مسیر رو نمیتونستی بیای؟ خیلیها میگن دانشگاه فایده نداره و میشه خودآموز همهچیز رو یاد گرفت.
امیرحسین قربانحسینی: قطعاً دانشگاه تأثیر داشت. حداقل برای من که داشت. من رو اکتیوتر کرد. ببین، دانشگاه مثل باشگاه بدنسازیه. تو ۴ هفته تمرین میکنی و انتظار داری بدنت فرم بگیره، درحالیکه باید ۴ ماه بگذره تا نتیجهی اون ۴ هفتهی اول رو ببینی. تأثیر دانشگاه هم همینجوریه. خیلیها تو حوزهی ما دید بدی به فضای آکادمیک دارن و میگن چرا ۴ سال وقت تلف کنیم؟
عقیدهی من اینه که کسی که نمیتونه بره دانشگاه و ۴ واحد دیفرانسیل، طراحی الگوریتم یا کامپایلر پاس کنه، احتمالاً تو برنامهنویسی هم نمیتونه اون خروجی لازم رو داشته باشه. دانشگاه بهت تفکر طبقهبندی شده میده. بهت یاد میده کجا باید چیکار کنی. البته این بستگی به خودت داره که از این فرصت چطور استفاده کنی. من ترم دو دستیار آموزشی شدم، چون استادم دید فعال و پیگیرم. تو باید دنبال این فرصتها بگردی.
امین آرامش: پس فقط بحث مدرک نیست. دو تا چیز دیگه هم هست که انگار دانشگاه بهت داده: یکی همین تفکر ساختاریافته و دومی، تعهد به ددلاین و پروژه که تو دانشگاه تمرین کردی.
امیرحسین قربانحسینی: دقیقاً! تو باید هدفمند وارد دانشگاه بشی. هدف من از اول این بود که از طریق دانشگاه به خارج از ایران وصل بشم. من خیلی آدم کنجکاو و بچه پررویی بودم! میرفتم در اتاق استادها، سلام میکردم، خودم رو معرفی میکردم و میگفتم تو این حوزه تخصص دارم و خوشحال میشم کمکتون کنم. استادها هم از اینجور آدمای پیگیر خوششون میاد. همین رویکرد باعث شد تو مقطع ارشد، دانشگاه منو برای یه فرصت بینظیر انتخاب کنه.
دروازه ورود به بازار جهانی: کارآموزی در آلمان
امین آرامش: خب رسیدیم به همون نقطه عطف! داستان کارآموزی آلمان چی بود؟ این فرصت برای بقیه هم هست؟
امیرحسین قربانحسینی: باید خیلی فعال و پیگیر باشی. دانشگاه مونیخ آلمان یه کمک هزینه به یکی از استادای ما داده بود که ۱۵ تا از دانشجوهای خوبش رو برای کار روی یک پروژه بفرسته. استاد هم اومد و دانشجوهای معدل الف رو انتخاب کرد. از اون ۱۵ نفر، در نهایت ۵ نفر موندیم و رفتیم. اونجا روی بازوهای هیدرولیکی خط تولید شرکت Henkel آلمان کار میکردیم.
امین آرامش: هزینهها چطور بود؟
امیرحسین قربانحسینی: همهچی با خودشون بود. ماهانه هزار یورو بهمون میدادن. من وقتی برگشتم ایران، پولدار هم شده بودم! مهمتر از پولش، اتفاقی بود که اونجا افتاد. شریک تجاری اون شرکت آلمانی، یه کمپانی استرالیایی بود. اون سفر و اون پروژه، من رو به اون شرکت استرالیایی وصل کرد و این شد درِ ورود من به بازار بینالمللی.
امین آرامش: ببین چقدر این تجربهها مهمن! همین که یه خط تو رزومهت اضافه میشه که «دولوپر در پروژه شرکت هنکل آلمان»، کل بازی رو عوض میکنه.
امیرحسین قربانحسینی: دقیقاً! وقتی یه تجربه بینالمللی، اونم بهصورت ریموت، میاد تو رزومهت، دیگه هیچکس نمیتونه برات نه بیاره.
برای کار ریموت دلاری، فقط تخصص کافیه؟
امین آرامش: خب بریم سراغ کاری که الان میکنی. اگه قابل گفتنه، الان چقدر حقوق میگیری و دقیقاً چیکار میکنی؟
امیرحسین قربانحسینی: من الان طراح الگوریتمهای منطقپذیر انسانی روی سختافزارها هستم. یه چیزی تو مایههای پردازش زبان طبیعی (NLP) و یادگیری ماشین. حقوقم هم ماهانه ۴۶۰۰ دلار استرالیاست.
امین آرامش: ماشاالله! فوقالعادهست.
امین آرامش: به غیر از مهارت تخصصی که قطعاً لازمه، یه شرکت بینالمللی چه چیز دیگهای ازت میخواد؟ منظورم مهارتهای نرمه.
امیرحسین قربانحسینی: سؤال خیلی مهمیه. من وقتی از مدیرعاملمون که یه ایرانی-استرالیاییه پرسیدم چرا منو جذب کردید، گفت: «ما از روز اول تو رو زیر نظر داشتیم تا بتونیم روت سرمایهگذاری بلندمدت کنیم. دیدیم آدمی هستی که وقتی اکتیویتیت ۱۰۰ درصده، ۱۵۰ درصد از خودت عملکرد نشون میدی!». این برای خارجیها خیلی مهمه. تو باید بیشتر از وظیفهت تلاش کنی.
امین آرامش: این دقیقاً نقطه مقابل فرهنگ کاری دولتی تو ایرانه که اگه کار اضافه کنی، بقیه میگن داری پاچهخواری میکنی!
امیرحسین قربانحسینی: آره! تو باید یه جوری کار کنی که انگار شرکت مال خودته. کم نذاری. تیم ما یه تیم ۷ نفرهست و همه هوای همدیگه رو داریم. همدیگه رو کاور میکنیم. چون فهمیدیم اصل تیموُرک، همدلیه، نه زیرآب زدن. وقتی مدیرعامل میبینه تو با این تعهد کار میکنی و حتی زودتر از ددلاین تسکها رو میبندی، روت حساب دیگهای باز میکنه.
نقشه راه درآمد دلاری برای یک نوجوان ۱۷ ساله
امین آرامش: امیر، بیا فرض کنیم یه نوجوان ۱۶-۱۷ ساله داره به این پادکست گوش میده. چه نقشهی راهی بهش میدی که ۴-۵ سال دیگه بتونه به درآمد دلاری برسه؟
امیرحسین قربانحسینی: من اهل سیلابس دادن نیستم، ولی چندتا نکته کلیدی میگم:
- پشتکار بلندمدت: هدف ۵ ساله رو به ۵ تا هدف یک ساله تقسیم کن و قدم به قدم برو جلو.
- بچه پررو باش: پررو به معنی خوبش! یعنی پیگیر باش. اگه از در بیرونت کردن، از پنجره بیا تو.
- مهارتهای نرم و زبان انگلیسی: از همین الان روی روابط عمومی و مهارتهای ارتباطیت کار کن. و تو رو قرآن، زبانتون رو قوی کنید! اگه زبان بلد نباشی، ۶-هیچ عقبی.
- کسب تجربه در ایران: هیچ شرکت خارجیای یه آدم بیتجربه رو استخدام نمیکنه. حداقل ۳ تا ۵ سال باید تو شرکتهای داخلی کار کنی، تجربه کسب کنی و بعد بری سراغ بازار بینالمللی.
- یادگیری رایگان: لازم نیست حتماً هزینه کنی. من به یوتیوب میگم «دانشگاه یوتیوب». پر از دورههای رایگان از بهترین دانشگاههای دنیا مثل MIT و استنفورده.
چرا با وجود این همه منبع رایگان، کسی برنامهنویس نمیشه؟
امین آرامش: این سوال منه! منبع رایگان هست، کار هم برای برنامهنویس خوب زیاده. پس چرا جوونا نمیرن یاد بگیرن؟
امیرحسین قربانحسینی: چون خستهن! ما فستفودی شدیم. دوست داریم لقمهی آماده و جویده شده بذارن دهنمون. موفقیت بها داره. حاضر نیستن بهاش رو پرداخت کنن. حاضر نیستن ۹ ماه، روزی ۳ ساعت وقت بذارن تا یه جونیور دولوپر بشن. فکر میکنن ۶ ماهه میشه متخصص هوش مصنوعی شد و درآمد دلاری داشت! اینجوری نیست. باید عمیق بشی، باید سختی بکشی.
امین آرامش: امیر، نکتهی دیگهای مونده که بخوای بگی؟
امیرحسین قربانحسینی: آره. یه نکته در مورد مدرک تحصیلی بگم. اگه مدرک آکادمیک نداشته باشی و بری خارج، در نهایت یه «کارگر برنامهنویس» باقی میمونی. مدرک تحصیلی یه امتیاز ویژهست که بهت کمک میکنه به سمتهای مدیریتی و رهبری تیم برسی.
و نکتهی آخر: توی مسیر موفقیت، خیلی وقتها تنهایی. چون کسی رویای تو رو نمیفهمه. این تنهایی نباید باعث بشه شک کنی یا افسرده بشی. به راهت شک نکن. قفلی بزن رو هدفت و برو جلو. حرف مفت همیشه هست، گوش نده. من هر روز صبح که بیدار میشم، عکسی که از هدفم به دیوار زدم رو میبینم و به خودم میگم اگه تا ۱۰ سال دیگه بهش نرسم، بدجور باختم. همین باعث میشه تشنهی یادگیری باشم و با تمام وجود تلاش کنم.
امین آرامش: فوقالعاده بود. امیر، میدونی چی جالبه؟ خودت گفتی شنوندهی «کارنکن» بودی. من همیشه آخر پادکست میگم «امیدوارم یه روزی داستان شما رو تو کارنکن تعریف کنیم».
امیرحسین قربانحسینی: باورم نمیشه! من قبل از اینکه پادکست خودم رو شروع کنم، به پادکست تو گوش میدادم و با خودم میگفتم «یه روزی من با همین امین آرامش پادکست ضبط میکنم». این آرزو تو کمتر از دو ماه اتفاق افتاد! این همون چیزیه که میگفتم؛ وقتی تلاش میکنی، خدا یه دری رو برات باز میکنه که باورت نمیشه.
امین آرامش: دمت گرم امیر جان. خیلی خوشحالم که این گفتگو اتفاق افتاد. امیدوارم بچهها از جادوی اینترنت استفاده کنن و ما یه روزی داستان موفقیت اونها رو اینجا تعریف کنیم.
پیشنهاد میکنیم تماشای این گفتگوی جذاب رو در یوتیوب از دست ندید:
بزرگترین رویای کاری شما چیه؟ کدوم بخش از صحبتهای امیرحسین قربانحسینی بیشتر به دلتون نشست یا براتون تلنگر بود؟