اگر شما هم مثل من، هم به تاریخ و هم به روانشناسی علاقه دارید پیشنهاد میکنم مطلب زیر را از دست ندهید. روانشناسی تکاملی همان موضوعی است که هر خواننده و شنوندهای را سر ذوق میآورد چون تلفیقی از تاریخ و روانشناسی است.
به وسیله روانشناسی تکاملی میتوان رفتار انسانهای اولیه را تفسیر کرد و از نوع زندگیشان اطلاعات بهدست آورد.
همیشه نحوه و نوع زندگی انسانهای اولیه مورد سوال بودهاست و در این مطلب قرار است به گذشته برویم و به تمام این سوالات پاسخ دهیم از جمله:
- انسان خردمند هوشمند کیست؟
- منشأ وجودی انسان چیست؟
- رفتارهای امروز ما از کجا منشأ میگیرد؟
با نگاهی به گذشته میبینیم مردان فقط برای برطرف کردن نیازهای جنسیشان به زنان توجه میکردند و کسی برای جایگاه زنان ارزشی قائل نبود.
اما به مرور زمان و با تلاش فراوان، زنان توانستند جایگاه اصلی خود را بدست آورند و دیگر به مردان متکی نباشند که در این باره به صورت مفصل در بخش روانشناسی تکاملی زنان توضیح دادهایم.
وجود رابطه جنسی خوب و سالم جزء نیازهای ضروری مردان و زنان است و کمک به تداوم و لذت بخشتر شدن زندگی زناشویی میشود.
ما در این مطلب دلایل به وجود نیامدن یک رابطه جنسی لذتبخش و روشهای درمان این مشکل کاملاً طبیعی را به شما ارائه میدهیم.
فهرست مطالب:
روانشناسی تکاملی چیست؟
همه ما در دورهای از زندگی ذهنمان مشغول و درگیر این بیت زیبا از مولانا بوده است:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
منشأ وجودی انسان موضوعی است که ذهن را به تفکر و اندیشه دعوت میکند و قرار است در نهایت به این پرسش بنیادی پاسخ دهیم.
روانشناسی تکاملی شاخهای نوظهور از علم روانشناسی است که به آرامی در بین دیگر رشتههای روانشناسی پیش میرود و اکنون در حال پشت سر گذاشتن دوران جنینی است.
به وسیله روانشناسی تکاملی میتوانیم توضیح دهیم که رفتارها و عکسالعملهای مختلف انسان در طول زمان چگونه تحت تاثیر تکامل قرار گرفته است.
همچنین در روانشناسی تکاملی بررسی میکنیم که رفتار و خلقوخوی اجدادمان چه تاثیری در نحوه رفتار انسانهای کنونی گذاشته است.
امروزه برای بررسی نحوه و دلیل رفتار انسانها در عصر حاضر، از روانشناسی زیستی استفاده میکنیم.
ادوارد ویلسون با ارائه نظریه زیست جامعه شناسی، تحولی عظیم در روانشناسی تکاملی ایجاد کرد. طبق نظریه ویلسون متوجه میشویم برخی از رفتارهای انسان، به واسطه وراثت ژنتیکی بروز پیدا میکند.
روانشناسی تکاملی توسط نظریه ویلسون و دیگر دانشمندان توانست پیشرفت کند و اکنون تبدیل به علمی مجزا شود.
همانطور که گفته شد رفتارهای اجدادمان به صورت غریزی و در ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد و میتوان آن را توضیحی برای برخی از رفتارها دانست.
نکاتی در مورد اجدادتان که شما را شگفت زده خواهد کرد!
- سیخ شدن موی بدن: از گذشته تا به امروز زمانی که انسان در مواجه با ترس و خطر قرار میگیرد، موهای بدنش سیخ میشود.
در گذشته اجدادمان پرموتر از ما بودهاند و سیخ شدن موهای بدن کمک میکرد که تهاجمی و حجیمتر به نظر برسند.
- غش کردن: دانشمندان متوجه شدند، از حال رفتن ناگهانی ریشه در گذشته دارد.
انسانها در گذشته زندگیشان به صورت مداوم توسط حیوانات وحشی و عوامل آسیبزا در خطر بوده است.
اگر انسان توان مبارزه یا دفاع را نداشت بدن به صورت اتومات کل سیستم را از کار میاندازد و فرد غش میکرد.
در حالت غش بعضی از ویژگیهای حیاتی ضعیف میشوند.
اگر حیوانات درنده برای خوردن و آسیب زدن به فرد نزدیک میشدند حس میکردند که فرد مرده و او را نمیخوردند و رهایش میکردند.
امروزه در صورت مواجهه انسان با استرس و مشکل بزرگ بدن همان حالات گذشته را تکرار میکند و فرد از حال میرود.
- انگشت کوچک پا: انسانهای اولیه برای رفع نیازهای خود احتیاج داشتند به روی درختان بروند. مثل تهیه غذا، شکار، فرار و… .
اما به مرور زمان و با تکامل گونههای انسانی این رفتار کمتر شد و در طی نسلهای متوالی با تکامل بشر انگشت کوچک پا، کوچک و کوچکتر شد.
دانشمندان احتمال میدهند در گونههای بعدی انسانها، این انگشت به کلی حذف خواهد شد!
نظر شما در مورد گونه بعدی انسانها و 4 انگشتی شدنشان چیست؟ لطفاً در قسمت کامنتها برایمان یادداشت کنید.
تاریخچه ظهور روانشناسی تکاملی
چارلز داروین، زیست شناس و زمین شناسی بود که پایه و اساس موضوع تکامل و فرگشت انسان را مطرح کرد.
ماجرا از آنجا شروع شد که داروین با کشتی hms beagl در امتداد خط ساحلی امریکا جنوبی شروع به سفر کرد.
داروین در طول سفرش با گونههای مختلفی از گیاهان و جانوران روبهرو شد.
آن گونههای جانوری و گیاهی گوناگون متناسب با شرایط محیطی و انتخاب طبیعی در طول سالیان متوالی دچار تکامل شده بودند.
داروین پس از سفرش و بررسی تحقیقات، نظریه تکامل را این گونه بیان کرد که گونههای مختلف حیوانات و موجودات زنده که سازگار با محیط نبودند تحت تاثیر زمان و تغییر عوامل محیطی (انتخاب طبیعی) مختلف، منقرض شدهاند.
طبق نظریهی انتخاب طبیعی داروین دو شرط لازم برای بقا و تداوم نسل، تولیدمثل فراوان و تکامل یافتن هم جهت با محیط است.
داروین این نظریه را به حالات مختلف انسانی هم مرتبط کرد، به نحوی که انسان در گذشته برای بیان نارضایتی و عصبانیت خود میجنگید و مبارزه میکرد و در این راه یا کشته میشد و یا اثرات زیان باری برایش به جای میگذاشت.
ولی امروزه با تکاملی که انسان پیدا کردهاست با تغییر حالت چهره و گفتوگو میتواند حس خود را بروز دهد و از کشته شدن و انقراض جلوگیری کند.
نظریه تکامل داروین به زبان ساده بیان میکند که مغز، رفتار و ادراک انسان تحت تاثیر تکامل و انتخاب طبیعی دچار تغییر و تحول شده است که روانشناسی تکاملی این موضوع را به صورت جامع و کلی بررسی میکند.
نظریهی تکامل بشر در طول زمان که با تاثیر از انتخاب طبیعی صورت گرفته است باعث ایجاد شک و تردید در مقام قدسی بودن انسان شده است و داروین در این باره به صورت مفصل در کتاب منشا انواع توضیح دادهاست.
دانشمندان هم نظر با داروین
- رابرت لودلو تریورز: تریورز زیست شناس تکاملی و جامعه شناس امریکایی است.
او بیشتر نظریه تکامل را در زمینه روابط اجتماعی، ارتباط والدین با فرزندان، سرمایهگذاری والدین روی فرزندان و رفتار خود فریبی بیان کردهاست.
تریریوز معتقد است که یکی از شاخصههای بقای موجودات زنده رفتار خودفریبی است.
- –راسل والانس: آلفرد راسل والانس زیست شناس، کاوشکر و مردم شناس، که به صورت مستقل از داروین بر روی فرایند انتخاب طبیعی تحقیق و پژوهش انجام دادهاست.
والاس در زمینه انتخاب طبیعی فعالیتهای میدانی فراوانی انجام دادهاست و پراکندگی گونههای جانوری فراوانی را اثبات کردهاست.
والاس علاوه بر کمک به اثبات نظریه انتخاب طبیعی، گامهای بسیار ارزشمندی برای رشد نظریه فرگشت برداشته است.
- –دیوید باس: باس، روانشناسی تکاملی را بر دو اصل استوار میداند: 1. مرگ تدریجی یا نابودی. 2. تولد یا بازآفرینی.
باس اولین دانشمندی است که نظریهی تکاملی شخصیتکاملی را ارائه داد؛ او را یکی از بنیانگذاران روانشناسی فرگشتی میدانند.
تفاوت روانشناسی تکاملی از نظر علم و دین
در تمام طول تاریخ فلسفه آفرینش مورد نقد و بررسی بسیاری از عالمان قرار گرفتهاست ولی سالها و حتی قرنها است که کسی پاسخ کامل و قطعی برای این موضوع ارائه نکردهاست.
امروز قرار است منشا آفرینش را از دو دیدگاه کامل و جامع که اختلاف نظر فراوانی باهم دارند، بررسی کنیم.
ولی در نهایت قضاوت و قبول کردن هر کدام از استدلال ها بر عهده خود شما است و خوشحال میشویم در قسمت کامنت نظرتان را در مورد فلسفه آفرینش بدانیم.
محمدتقی مصباح یزدی با فرض صحت نظریه داروین، خلقت انسان را معجزه میداند و میگوید:
قرآن کتاب علم نیست و برای شناساندن طبیعت نیامده است و اگر مطالبی راجع به علوم و… در آن مطرح شده اصالتا مورد توجه نبوده است زیرا مقصود اصلی هدایت بشر و ساختن انسان است.
در مقابل شهید مرتضی مطهری نظریه تکامل و فرگشت انسان را انکار نمیکند.
اما اجداد مشترک انسان و میمون را انکار میکند و معتقد است که قرآن به صورت خاص در مورد خلقت انسان صحبت کردهاست.
شهید مطهری می گوید:
نظریه داروین یک فرضیه علمی است و نظریهای قطعی و مساوی با علم نیست و قابل ابطال میباشد. از سوی دیگر بر مبنای این فرضیه علمی اگر بگوییم تغییرات به شکل جهشی تا تدریجی اتفاق میافتند هیچ چیز از اینها با توحید منافات ندارد. همچنین اگر قائل به تحول تدریجی به تحول دفعی باشیم ممکن است تبدیل خاک به انسان بهطور طبیعی در یک پروسه طولانی اتفاق بیفتد و اینکه یک پروسه طولانی بهطور ناگهانی نیز رخ دهد امکانپذیر است. اگر فرض کنیم در شرایط طبیعی امکان ندارد ماده ناگهان و سریع تکامل خود را طی کند باید تناقض قطعی آن را با نص صریح دینی اثبات کنیم.
دین
از دیدگاه اسلام و با تکیه بر سخن قرآن دین اسلام معتقد است که انسان به همین شکل و پیکره امروزی از بهشت به زمین آمده است و فقط در طی زمان از نظر رفتار و خلقوخوی تغییر کردهاست.
نظر قرآن کریم در مورد منشأ وجودی انسان این است که از خاک خلق شدهاست و با همین تفسیر مسلمانان انسان را پس از مرگ دفن میکنند تا به اصل خود یعنی همان خاک بازگردد.
مراحل خلقت انسان در قرآن
از دید اسلام اولین انسانها حضرت آدم و حوا بودهاند که هیچ تفاوت فیزیکی با انسانهای امروز نداشتهاند.
عالمان دینی بر این باورند که انسانهای دیگر فرزندان حضرت آدم و حوا هستند.
پس از آن خلقت به صورت زیر ادامه یافت:
نظریه فیکسیسم یا ثبوت انواع میگوید تمام موجودات از ابتدای خلقت به همین کیفیت بودهاند و هیچ گونهای به گونه دیگر تبدیل نشده است و فقط در برخی خصوصیات و صفات تغییر کردهاند.
علم
علم مبدا وجودی و تکامل انسان را در ابتدا ذره ای بی جان در اعماق دریا میداند که طی جهش و تکامل تبدیل به اولین سلول زنده شدهاست.
بعد از به وجود آمدن اولین سلول زنده، در اعماق آبها جانوران آبزی تک سلولی و پر سلولی متولد شدند. پس از آن در اثر جهشهای متوالی، ایجاد دوزیستان، خزندگان، پرندگان و پستانداران را در طول قرنهای متوالی در پی داشتهاست.
بر اساس تطابقهای ژنتیکی و اطلاعات بدست آمده از دیرینه شناسان انسانها گونه تکامل یافته و پیشرفته میمونهای انساننما هستند.
باید به این نکته توجه کرد که مسیر تکامل انسانها و دیگر جانوران صرفا به صورت خطی پیش نرفتهاست.
جانوران در طی تولیدمثلی که داشتهاند در اثر تقسیمات اشتباه کروموزومی که صورت گرفته دچار جهش میشدند که برخی از این جهش ها مطلوب و برخی نامطلوب بودهاند. اگر این جهشهای مطلوب و تفاوت ژنومی در رقابت بقا بتواند موفق شود میتوانست گونه بعدی را به وجود آورد.
روانشناسی فرگشتی
لطفاً روانپزشکی فرگشتی را با روانشناسی فرگشتی اشتباه نگیرید، چرا که با وجود تشابه نام، روانشناسی و روانپزشکی دو مقوله کاملا جدا از هم هستند.
روانشناسی فرگشتی شاخهای از علم روانشناسی است که رفتارها را از منظر فرگشت نوین بررسی میکند.
به صورت لغوی فرگشت یعنی تغییر و تحولهای وراثتی که جانوران مختلف در طول زمان کسب کردهاند.
اعمال و رفتار هر گونه از انسانها نسبت به گونه قبلی خود کمی متفاوت است. همچنین افزایش هوش و نحوه ارائه راهحل برای مشکلات، دلایلی است که نشان دهنده رخ داد فرگشت است.
محققان معتقدند که زیستگاه اولیه انسانهای نخستین آفریقا شرقی بودهاست و انسانهای نخستین به مرور مهاجرت کردند و به بخشهای مختلف کره زمین رفتهاند.
یکی از دلایلی که وجود گونههای متفاوت با گونههای امروزی انسان را تایید میکند تشابه %4 ژن انسانهای امروزی با انسانهای راست قامت مئاندرتال است.
انسانهای راست قامت اولین انسانسایانی بودند که تصمیم به زندگی گروهی گرفتند و اجتماعهای کوچک انسانی را به وجود آوردند.
در آن زمان اولین شکارهای گروهی و ارتباط خویشاوندی آغاز شد.
امروزه از تمام گونههای مهاجرت کرده تنها گونهی انسانهای خردمند هوشمند باقی ماندهاند.
بر اساس روانشناسی تکاملی همانطور که قلب ، کبد و ریه در طول زمان دچار فرگشت شدهاند ذهن پیمانهای انسان هم دچار فرگشت شدهاست هر نسل نسبت به نسل قبلی خود راهحل بهتری برای مواجه با مشکلات ارائه میدهد.
تفاوتهای زیستشناسی فرگشتی و روانشناسی فرگشتی
امروزه از دو اصطلاح برای تفسیر راحتتر زندگی انسانهای نخستین استفاده میکنیم.
زیستشناسی فرگشتی
همانطور که از نامش پیدا است، تغییر و فرگشتهای خصوصیات وراثتی را در طول نسلهای متوالی بررسی میکند.
انسانهای نخستین برای رفع احتیاجات و نیازهای روزمره نیاز به قدرت بدنی و دویدن زیادی داشتند.
لازمه دویدن و قدرت بدنی زیاد داشتن قلب قوی برای پمپاژ خون و ریه بزرگ برای تبادل گازهای تنفسی است.
اما با به وجود آمدن انسانهای راست قامت و شروع زندگی گروهی و یافتن دوست و خویشاوند نیاز به دویدن فراوان و شکار رفتن به مرور کمتر شد و انسان ها از تله استفاده میکردند.
روانشناسی فرگشتی
به مرور زمان در اثر جهشهای ژنتیکی که در انسانها رخ داد گونههایی متولد شدند که نسبت به گونههای قبلی خود جمجمه بزرگتری داشتند.
بزرگ شدن جمجمه در گونه انسانسایان دلیلی بر بزرگ شدن مغز و افزایش قدرت تفکر در انسانهای اولیه شد.
تحقیقات نشان میدهد در اثر انتخاب طبیعی گونههایی که نمیتوانستند بهینه زندگی کنند و خود را با شرایط سازگار کنند، به مرور منقرض شدند. بعد از گذشت چند سال و انقراض انسانهای راست قامت انسانهای خردمند به وجود آمدند.
انسان های خردمند گونه تکامل یافته انسانهای راست قامت بودند که از ذهن خود بیشتر استفاده میکردند. به عنوان مثال: در عوض فرار کردن از حیوانات وحشی یا مبارزه کردن، با فکر کردن نیازشان را برطرف میکردند. این زمان بود که روانشناسی فرگشتی متولد شد.
بررسی بعد روانی و ذهنی گونههای مختلف انسانها قبل از گونه انسانهای خردمند وجود داشته است ولی به دلیل وجود مغزهای کوچک بررسیهای دقیقتر از انسانهای خردمند آغاز شد.
تقریبا تمام گونههای انسانسایان نسبت به اجداد خود در مواجه با مشکلات و حل آنها فرگشت یافتهاند.
روانشناسی تکاملی زنان
در گذشته به دلیل تکامل پیدا نکردن فرهنگ در بین مردم، برتری هر انسانی علاوه بر جنسیت بر قدرت و زور بازو او بود.
مردان به دلیل نیروی جسمانی بیشتری که نسبت به زنان داشتند میتوانستند در مقابل عوامل مختلف از آنها دفاع کنند و زنان را متکی به خود نگهدارند.
این موضوع دلیلی بود که زنان برای ازدواج مردان قوی و با روابط اجتماعی بالا را انتخاب کنند.
اما با تکامل بشر معیارهای انتخاب همسر تغییر کرد و زنان، مردانی را انتخاب کردند که تعامل بهتر با کودکان داشتهباشند و یا وضع اقتصادی خوبی داشتهباشند.
به مرور زمان زنان توانستند پیشرفت کنند و به خود متکی باشند و زندگی مستقلی را شروع کنند.
در مورد مسئله روانشناسی تکاملی زنان دیوید باس و همکارانش تحقیقی انجام دادهبودند که به صورت خلاصه در جدول ذیل گردآوری شده است.
مشکلات سازشی زنان باستانی | ترجیحات تکاملی در انتخاب همسر |
---|---|
دسترسی به منابع | وضع مالی خوب وضعیت اجتماعی مناسب سن بالا جاهطلبی و بلندهمتی |
رغبت در اختصاص منابع | وابستگی تعهد تعامل مثبت با فرزندان |
امنیت حفاظت مراقبت از فرزندان | قامت قدرت شجاعت |
مهارتهای فرزندآوری | ثبات عاطفی تعامل مثبت با كودكان |
تاثیر روانشناسی تکاملی بر ابعاد مختلف وجودی انسان
دیوید بوس (1998) پژوهشگر برجسته، در زمینه جفتگزینی گفتهاست: “ما هرگز جفت خود را به تصادف انتخاب نمیكنیم.
جفتگزینی ما مبتنی بر استراتژی است، و استراتژیهای ما به طور خاص طراحی شدهاند كه مسائل ویژهای را كه برای جفتگزینی موفقیتآمیز لازماند حل نمایند.
آنهایی كه در گذشته تكاملی نتوانستند بهطور موفقیتآمیزی جفتگیری كنند بصورت اجداد ما درنیامدند.
همه ما حاصل یك خط ممتدد اجدادی هستیم كه برای جفتهای باب میلشان با موفقیت رقابت كردند، جفتهایی را جذب خود كردند كه از لحاظ تولیدمثل با ارزش بودند، جفت خود را آنقدر حفظ كردند كه منجر به تولیدمثل شد، رقبای علاقمند را دفع كردند و مشکلاتی را كه مانع تولیدمثل موفقیتآمیز بود حل نمودند.
نحوه برقراری ارتباط و گزینش دوستان و خویشاوندان
بر اساس نظریه محققان انسانهای اولیه تکامل لازم برای زندگی گروهی و انتخاب خویشاوند را پیدا نکرده بودند.
به مرور زمان با به وجود آمدن انسانهای راست قامت و تکامل یافتن انسانها زندگی گروهی و شکارهای گروهی آغاز شد.
سرمایهگذاری والدین روی فرزندان
طبق مشاهدات بدست آمده تمام موجودات از فرزندان خود مراقبت میکنند تا به سطح خاصی از تکامل برسند و پس از آن از والدینشان جدا میشوند.
تمام موجودات جدا از بحث عاطفی برای تداوم نسل و بقا خود تولیدمثل میکنند و هزینه نگهداری از نسل بعدی خود را بر عهده میگیرند تا وجود ژنهایش در نسل بعد را تضمین کنند.
رفتار حفاظت از فرزندان از ابتدا تاکنون تحت تاثیر تکامل قرار گرفته است ولی بطن اصلی کار همان رفتار اجدادمان است.
درست است که اکنون مسئله عاطفی و عشق و علاقه بین والدین و فرزندان مهمتر و بولدتر شده است ولی بطن اصلی همان حفظ و تداوم ژنها است .
ستیز و گریز
نوعی واکنش فیزیولوژیک بدن در مواجه با شرایط خطرناک و تهدید آمیز است. در این شرایط فرد یا اقدام به فرار میکند و یا مبارزه میکند.
امروزه به دلیل تغییر شرایط زندگی و تکامل گونه انسان زندگی همراه با ستیز و گریز کمتر شده است و انسانها با استفاده از ذهن و عقل شرایط امن را برای خود ایجاد میکنند.
نحوه انتخاب جفت، تولیدمثل و بقا ژن
دلایل انتخاب جفت یا همسر توسط خانمها
وظیفه انتخاب همسر همیشه جزء مسائلی است که بین انسانها حل نشده باقیمانده است.
اما امروزه به صورت یک رسم یا الگو بین نسلهای متفاوت تکرار میشود که وظیفه انتخاب کردن بر عهده خانمها است.
در ادامه چند دلیل که این موضوع را اثبات میکنند را بررسی میکنیم:
هزینه های تولید مثل
در پستانداران چون بیشتر هزینههای تولیدمثل بر عهده جنس ماده است گزینش شریک جنسی هم بر عهده جنس ماده است.
وجود انرژی بدنی و زیستی که خانمها صرف تولیدمثل، بارداری، زایمان و پرورش نوزادان میکند، انرژی بسیاری از زن میگیرد و روی بدنش تاثیر میگذارد.
بارداری و حتی زایمان میتواند باعث فشار خون، پوکی استخوان، کمردرد، کم خونی و … شود و خیلی از این عوارض تا مدتها میتواند ادامه پیدا کند.
همچنین معیارهای انتخاب شریک جنسی از گذشته تاکنون دچار تغییراتی شده است به عنوان مثال:
در گذشته به دلیل وجود حیوانات وحشی و نبودن شرایط مساعد مردانی با بدن قوی و بزرگ انتخاب میشدند ولی اکنون معیارها کمی تغییر کردهاست.
صرف انرژی
معمولا والد ماده به دلیل نگهداری فرزندان و طی کردن دوران بارداری و یا تخم گذاری انرژی بیشتری نسبت به جنس نر مصرف میکنند.
والد ماده تا دوران بلوغ و تکامل از فرزندانش نگهداری میکند.
ولی در گونههای مختلف جانوری نوع تقسیم هزینههای تولیدمثل متفاوت است به عنوان مثال:
- پرنده: در پرندگان علاوه بر هزینه جفتگیری، هزینه درست کردن لانه بر عهده هر دو جنس است به همین دلیل پرندگان معمولا زندگی تک همسری را انتخاب میکنند.
- پستانداران: در پستانداران فقط هزینه جفتگیری بر عهده جنس نر است و هزینه نگهداری از فرزندان و …. بر عهده جنس ماده است به همین دلیل پستانداران غالبا زندگی چند همسری را انتخاب میکنند.
بررسی ابعاد مختلف ذهنی خانمها در روانشناسی تکاملی زنان
عاطفی
زنان نسبت به مردان در بیشتر مواقع احساسیتر عمل میکند آیا این جمله درست است؟
معمولا خانمها در مسئلههای منطقی زودتر نسبت به مردان احساسی میشوند ولی مردان در مسائل مختلف راحتتر میتوانند بین عقل و احساس تمایز قائل شوند.
به صورت کلی میتوان گفت زنان مهرطلب هستند و به بعد احساسی مسائل توجه به خصوصی میکنند.
توجه:
ولی با این حال این مسئله کلی و قطعی نیست که بتوان برای تمام زنان در نظر گرفت چون در جامعه به دلیل وجود عوامل مختلف میتوان استثنا یافت.
طبق مقالات علمی هم میتوان عنوان کرد که بخش احساسات مغز در آقایان فقط در نیمکره راست مغز وجود دارد در صورتی که در خانمها بخش احساسات تکامل یافتهتر است و در نیمکره چپ و راست مغز وجود دارد.
پیوندجویی
زنان نسبت به مردان اهمیت بیشتری برای برقراری ارتباط با دیگران قائل میشوند.
به همین دلیل است که دختر بچه ها در دوران کودکی عروسک را به عنوان اسباب بازی انتخاب میکنند و به آن شخصیت میدهند و با عروسک خود در نقش مادر و یا دوست ارتباط میگیرند.
نکات جالب و کاربردی در مورد خانمها
- بخش عاطفی و احساسی مغز در خانمها نسبت به مردان زودتر به بلوغ میرسد و کامل میشود.
- بخشی از مغز به نام هیپوکامپوس که در حافظه بلند مدت نقش دارد در خانمها نسبت به مردان بزرگتر و فعالتر است به همین دلیل زنان در به یادآوردن خاطرات قویتر هستند.
- خانمها به مردانی جذب میشوند که اعتماد به نفس و قدرت بالایی دارند.
- خانمها در برقراری ارتباط نسبت به مردان سریعتر عمل میکنند ولی دیرتر اعتماد میکنند.
روانشناسی جنسیتی زنان
زنان برخلاف مردان با فکر کردن و تصور رابطه جنسی تمایلشان افزایش پیدا میکند.
مسئلهای بسیار مهم برای داشتن رابطه عاطفی موفق داشتن یک رابطه جنسی خوب منشا میگیرد در صورتی که خیلی از افراد این مسئله را انکار میکنند.
قرنها پیش رابطه جنسی را میلی شوم و شیطانی میدانستند که انسان را از تکامل و پیشرفت بازمیدارد.
مردها هم از این فرصت استفاده کردند و به زنها به چشمی نگاه میکردند که وظیفه برطرف کردن نیازهای جنسی آنها را برعهده داشتند.
تفکر این چنینی میتواند لطمههای روحی بسیار شدیدی به زنان وارد کند که به مرور زمان این خرافات و تفکرات پوچ به مرور حذف شدند.
لازمه وارد شدن یک زن به رابطه جنسی وجود عشق و علاقه به یک مرد و اعتماد کردن به آن مرد است.
زنان نسبت به مردان میل و رغبت کمتری به روابط جنسی دارند!
یکی از دلایلی که خانمها نسبت به آقایان به رابطه جنسی راحتتر نه میگویند کم بودن هورمون تستوسترون است.
مردان به دلیل بالا بودن میزان هورمون تستوسترون در بدنشان به راحتی با محرکها فیزیولوژیک تحریک میشوند.
همین کم بودن تستوسترون دلیلی است که محرکها فیزیولوژیک خانمها را تحریک نمیکند.
و به راحتی با دغدغههای روزانه، استرس فرزندان و … نسبت به رابطه جنسی سرد میشوند.
از نظر خانمها رابطه جنسی بخشی از عشق است یعنی خانمها زمانی میل و رغبت به رابطه جنسی پیدا میکنند که عشق ، علاقه ، امنیت و اعتماد لازم را به همسر خود پیدا کنند.
دلایل کاهش میل جنسی خانمها | درمان کاهش میل جنسی خانمها |
---|---|
اختلاف با همسر | کمک گرفتن از یک روانشناس جنسیتی |
استرس و اضطراب | بهبود وضعیت خواب و تغذیه |
اختلالات هورمونی | درمان هورمون تستوسترون |
افسردگی | انجام ورزش به صورت منظم |
کمبود تستوسترون | بهبود رابطه با همسر |
درمان
راه و روشهای فراوانی برای مشکلات جنسی وجود دارد که در ادامه به چند مورد اشاره خواهیم کرد:
- مراجعه به پزشک
- استفاده از داروهای شیمیایی:
- آوانافیل
- واردنافیل
- تادالافیل
- استفاده از داروهای گیاهی یا همان طب سنتی:
- جنسینگ
- انار
- سرکه سیب
- مراجعه به روانشناس جنسیتی
تفاوتهای جنسیتی مردان و زنان
یکی از روشهای بازیابی انرژی و کم کردن سطح هورمونهای استرس برای مردان داشتن رابطه جنسی خوب است.
در صورتی که خانمها به احتمال زیاد بعد از برگشتن از محل کار، انجام کارهای منزل و رسیدگی به فرزندان هیچ تمایلی به روابط جنسی ندارند.
مردان از طریق دیدن عوامل فیزیکی تحریک کننده، تمایلشان به ایجاد رابطه جنسی زیاد میشود ولی خانمها بعد از ایجاد رابطه صمیمی با مرد و برای پیشرفت رابطه احساسیشان به رابطه جنسی تمایل پیدا میکنند.
زنان دارای ویژگی مهرطلبی و مردان جاه طلب هستند.
روانشناسی جنسیتی مردان
در بیشتر موارد مردان به احترام بیشتر از عشق نیاز دارند به خصوص احترام به توانمندیهایشان. منظور از احترام یعنی بیان توانمندیها، مورد تایید واقع شدن در جمع، گوش کردن به حرفهای دلشان و …. .
به دلیل همین خصوصیات مردان زمانی که میتوانند رابطه جنسی برقرار کنند که هر دو طرف راضی باشند و حس خوب رضایت را از همسر خود بگیرند، بسیار احساس غرور و قدرت میکنند.
مردان به صورت کلی دارای روحیه قدرت طلبی هستند و تمایل دارند خواسته و نیازهایشان برطرف شود.
معمولا مردان به دلیل روحیه فاعل بودنشان تمایل بیشتری برای شروع رابطه جنسی نشان میدهند. در صورتی که درخواست مردان برای رفع نیاز جنسییشان چندین بار توسط همسر خور رد شود؛ آنها نسبت به همسرشان سرد خواهند شد.
مردان برخلاف ظاهری که از خود نشان میدهند غالبا افرادی احساسی هستند و بسیار نیاز به محبت و عشق دارند. اگر به مرور زمان به احساساتشان بیتوجهی شود و یا احساساتشان را سرکوب کنند تبدیل به کوهی از یخ میشوند. به هر دلیل اگر این روند ادامه پیدا کند میتواند عامل افسردگی و یا ایجاد بسیاری از بیماریهای جنسی شود.
اهمیت روابط جنسی در مردان از نظر روانشناختی
یکی از مهمترین دلایلی که یک مرد تمایل به برقراری رابطه و ازدواج میکند وجود نیاز جنسی است که دنبال آن عشق و علاقه هم به وجود میآید.
مردان نیاز دارند که باور شوند و تکیه گاه باشند و نقش فاعل را داشتهباشند به همین دلیل به همسر خود عشق، امنیت و علاقه میدهند و برای ایجاد یک رابطه جنسی گرم و صمیمی که هر دو طرف راضی باشند تلاش میکنند.
بروز بیماری و مشکلات جنسی باعث کاهش اعتماد به نفس مردان میشود و از شروع رابطه جنسیتی سر باز میزنند.
داشتن مشکلات جنسی مسئلهای بسیار طبیعی است که هم در خانمها و هم در آقایان بروز پیدا میکند و هیچ دلیلی برای ناراحتی، شرمندگی و استرس وجود ندارد.
شخصی که دارای علائم بیماری است باید به سرعت برای درمان خودش اقدام کند در غیر این صورت امکان دارد عوارض جبران ناپذیری برای شما به جای بگذارد.
در ادامه تعدادی از این مشکلات را بیان میکنیم و برای درمانشان راه حل ارائه میدهیم.
نقش خانمها در میزان میل جنسی مردان
زنان در ایجاد رابطه جنسی نقش کلیدی و بسیار مهمی دارند. به همین دلیل میتوان ادعا کرد که خانمها با رعایت نکردن بهداشت شخصی، ظاهر نامناسب و …. میتوانند باعث سردی مرد برای شروع روابط جنسی شوند.
همچنین اگر زن به روابط جنسی اشتیاق نشان ندهد و با سردی با مرد رفتار کند میتواند باعث سردی مرد نسبت به خود و خانواده شود.
وجود محیط گرم و صمیمی در خانه باعث میشود که مردان تمایلشان برای وقت گذرانی با خانواده بیشتر شود.
به دلیل وجود جذابیتهای جنسیتی که خانمها غالبا شروع کننده روابط جنسی مردان هستند.
دلایل کاهش میل جنسی مردان | درمان کاهش میل جنسی مردان |
---|---|
فشار کاری فراوان | کم کردن فشار کار |
مرتب نبودن برنامه خواب و یا کم خوابی | بهبود وضعیت خواب و تغذیه |
استرس و اضطراب | ورزش منظم |
پایین بودن هورمون تستوسترون | کمک گرفتن از یک روانشناس جنسیتی |
نداشتن رابطه صمیمی با همسر | تنظیم سطح هورمونها |
درمان
با وجود طبیعی بودن مشکلات جنسی برخی افراد به دلایلی از مراجعه حضوری به پزشک امتناع میکنند اما امروزه وجود مشاوره و یا پزشکان آنلاین این مشکل را حل شدهاست.
در ادامه به چند روش درمان دیگر اشاره کنیم:
- استفاده روانشناس جنسیتی زنان
- استفاده از داروهای شیمیایی
- درمان تستوسترون
معرفی کتاب
همیشه پیدا کردن کتابهایی معتبر در حوزه روانشناسی که جزء کتابهای زرد نباشند کار سختی است.
در این مطلب 3 کتاب عالی در حوزه روانشناسی تکاملی و روانشناسی فرگشتی به شما پیشنهاد میکنیم تا به فهم عمیقتر مطالب گفته شده کمک کند:
- کتاب روانشناسی تکاملی اثر دیوید باس
- کتاب روانشناسی تکاملی اثر راسل والانس
- کتاب دانش نوین در ذهن اثر دیوید باس
بیشتر بخوانید
اگر میخواهید روانشناسی تکاملی را از منظر فرایندهای ذهنی و چگونگی پردازش اطلاعات توسط مغز بررسی کنید خواندن مطلب زیر از دست ندهید:
اگر هنوز هم ذهنتان درگیر گرایشهای دیگر روانشناسی است پیشنهاد میکنم خواندن مطلب زیر از دست ندهید:
با مطالبی که در بخش روانشناسی تکاملی زنان معرفی کردیم، اگر هنوز هم به خاطر جنسیت به تواناییهایتان شک دارید و میترسید کاری را شروع کنید مطلب زیر برای شما است:
در این مطلب جوانب مختلف روانشناسی تکاملی و روانشناسی فرگشتی را با هم بررسی کردیم.
از نظریههای گوناگونی که در مورد منشأ وجودی انسان تا نیاز ضروری و مهم که به دلیل جهل و نادانی جز پلیدیها و خواستههای شیطانی معرفی شده بود صحبت کردیم.
خوشحال میشویم که با دیدگاه شما در مورد نحوه آفرینش انسان و تکامل بشر تا به امروز آشنا شویم.
لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را برای ما کامنت بگذارید.