وقتی که برای اولین بار عبارت تفکر استراتژیک یا تفکر راهبردی به گوشتان خورد، چه چیزی برای شما تداعی شد؟ تصویر یک مدیر در حال پیادهسازی یک برنامهی استراتژیک برای کارمندانش؟ یا تصویر صفحهی شطرنج، در حالی که شما در یک قدمی کیش و مات کردن حریف خود هستید، یا حتی ممکن است شنیدن این عبارت شما را به زمانهای خیلی دور و جنگهایی ببرد که اهمیت یک نقشهی جنگی استراتژیک بهحدی زیاد بوده است که به پیروزی یا شکست دائمی یک سرزمین منتهی میشده!
خبری که برای شما دارم این است که تمام چیزهایی که به آنها فکر کردهاید درست بوده است زیرا جانمایهی تمامی این موقعیتها یک تصمیمگیری حیاتی و مهم است.
و اینجا متوجه میشویم نحوهی تفکر استراتژیک همان مهرهی کلیدی است که شما برای یک تصمیمگیری اصولی و درست به آن نیاز دارید. اگر باز هم شک دارید که این نحوهی تفکر چهقدر در تصمیمات شما نقش حیاتی دارد کافیست به اندازه 7 قدم با ما باشید تا با این گوهر نایاب بیشتر آشنا شویم.
قبل از اینکه وارد مبحث اصلی خودمان بشنویم پیشنهاد میکنم با سبک تفکر تحلیلی که از خیلی جهات شبیه تفکر استراتژیک میباشد نیز آشنایی پیدا کنید.
فهرست:
- انواع تفکر استراتژیک
- انواع مدلهای تفکر استراتژیک
- مراحل تفکر استراتژیک
- تفکر استراتژیک در مدیریت
- اهمیت تفکر استراتژیک
- چگونه تفکر استراتژیک داشته باشیم؟
- آموزش تفکر استراتژیک
1. انواع تفکر استراتژیک
همانطور که در عکس بالا مشاهده میکنید، تفکر استراتژیک ترکیبی از تفکر خلاق، انتقادی و سیستمی میباشد که به ترتیب بهطور خلاصه توضیح داده شده است:
1. با استفاده از حافظه و منابع در دسترسمان دست به ایدههای خلاقانه و پویا بزنیم.
2. با استفاده از تفکر انتقادی آنها را مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم و ارزش و اعتبار آنها را بسنجیم.
3. و در نهایت این ایدهها و تصمیمات را با اهداف و ارزشهای سازمان خود همسو کنیم.
بیشتر بخوانید: چگونه خلاق باشیم؟
2. انواع مدلهای تفکر استراتژیک
برای درک عمیقتر مفهوم انواع مدلهای تفکر استراتژیک آنها را در 3 الگوی مجزا دستهبندی و تعریف خواهیم کرد.اگرچه این الگوها در بطن خود همگی دارای تعاریف بنیادین این تفکر هستند، ولی در بعضی از ویژگیها، خاص و منحصربفردند. در ادامه با این 3 الگو و تعریفی مختصر از هرکدام آشنا میشویم.
- الگوی پیتر ویلیامسون: این الگو بر این باور این است که ما برای داشتن یک سازمان موفق و توانمند لازم است که قابلیتهای درون سازمانی خود را تا حد امکان بالا ببریم و از طرفی هم نیمنگاهی به بازار و رقبای خود داشته باشیم.
- الگوی جین لیدکا: در این الگو ما با یک نگرش سیستمی مواجه هستیم. یعنی خلق ارزشها باید در راستای ارزشهای کلی سازمان و همسو با آن باشد. بهطور کلی رسیدن به اهداف در این الگو ضروری میباشد.
- الگوی گری هامل: تاًکید این الگو بر خلاقیت و تازهنفس بودن ایدهها و ایجاد شور و اشتیاق بیشتر در سازمان در جهت رسیدن به دیدگاههای استراتژیک و راهبردی است.
برای درک بیشتر رویکرد تفکر استراتژیک و شناخت بیشتر الگوها و مدلهای آن، پیشنهاد میکنم کتاب زیر را مطالعه کنید.
3. مراحل تفکر استراتژیک
به تصویر بالا خوب دقت کنید، ما با یک ساختار هدفمند و مرحله به مرحله برای رسیدن به آن چیزی که در اصل هدف غایی و نهایی مجموعه یا تصمیمات شخصی خودمان است مواجه هستیم. جلوتر تک تک این مراحل به اختصار توضیح داده خواهد شد و ما یاد خواهیم گرفت چهطور تفکر استراتژیک را در تصمیمات خود بکار ببریم و سپس دست به اقدام بزنیم.
مرحلهی اول: یک تصویر بزرگ و کلی داشته باشید
سعی کنید در قدم اول یک نگاه کلی به ساختار مجموعهی خود، تواناییها و منابع در دسترستان، اعضای تشکیل دهندهی مجموعه و محیط پیرامون کسب و کار خود داشته باشید.
مرحلهی دوم: اهداف خود را تعیین کنید
شما باید بتوانید تمامی اهداف شخصی یا سازمانی خود را از کم اهمیتترین تا مهمترین آنها تعیین و طبقهبندی کنید. یک نکتهی مهم در تعیین اهداف که لازم است حتما در نظر بگیرید این است که: اهداف شما باید Smart باشند، یعنی (Specific) باشند به معنای معین و مشخص بودن هدف، (Measurable) باشند، یعنی اهداف شما باید قابل اندازهگیری باشند، این اهداف باید (Achievable) باشند، به این معنا که اهداف باید دستیافتنی باشند، (Relevant) باشند به معنای مرتبط بودن و (Time-Bound) بودن، به معنای اینکه اهداف باید محدوهی زمانی مشخص داشته باشند.
مرحلهی سوم: منابع و اطلاعات خود را طبقهبندی کنید
منابعتان را بررسی کنید، اطلاعات خود را طبقهبندی کنید، ایدههای تازه و خلاقانه را در برنامههای خود قرار دهید، مسئولیتهای خودتان و اعضای سازمانتان را یکبار دیگر برای خود و دیگران باز تعریف کنید و حالا وقت آن است که دست به اقدام بزنید.
مرحلهی چهارم: دست به اقدام بزنید
در این مرحله لازم است مزایا و معایب اهداف و اقدامات خود را مورد بررسی قرار دهید. بعضی از تصمیمات را باید حذف کنید و با تصمیمات جدید جایگزین کنید. بعضی از آنها را باید ارتقا دهید و بعضی را به همان شکل اولیه نگه دارید. در هر لحظه از اقدام کردن باید این را نظر داشته باشید که آیا تصمیمی که شما گرفتهاید از نظر استراتژیک در جهت هدف غایی سازمان شما هست یا خیر.
4. تفکر استراتژیک در مدیریت
شاید مدیریت استراتژیک در نگاه اول کمی عبارت سنگینی بهنظر برسد ولی درواقع اگر آن را بشکنیم و عمیقتر به آن نگاهی بیندازیم همان تفکر استراتژیک در مدیریت معنا میشود. حالا اینکه شما چگونه به عنوان مدیر یک مجموعه یا سازمان از تفکر استراتژیک در پیشبرد اهداف خود استفاده کنید را در ویدئوی زیر با هم میبینیم و سپس در ادامه با جنبههای دیگری از تفکر استراتژیک در مدیریت آشنا خواهیم شد.
الوعده وفا!
پیشتر قول داده بودیم تفکر استراتژیک در مدیریت را از جنبههای دیگر نیز بررسی کنیم:
سوال اول: لزوم تفکر استراتژیک مدیریتی و سازمانی چیست؟
پاسخ به سوال اول این است شما به عنوان مدیر یا رهبر یک مجموعه که منابع مالی و انسانی محدودی دارید، رقبای تجاری قدرتمند دارید، شرایط محیطی ممکن است بر کسب و کار شما تاًثیرگذار باشد و در عین حال باید به اهداف سازمان خود نیز متمرکز باشید، نیازمند یک برنامهریزی استراتژیک یکساله میباشید که این برنامه جز با تفکر استراتژیک مدیریتی میسر نخواهد شد.
سوال دوم: مدیران و رهبرانی که تفکر استراتژیک را سرلوحهی کار خود قرار میدهند چه خصوصیاتی دارند؟
پاسخ به سوال دوم ساده است. به عنوان مدیر و رهبر یک سازمان کافی است چند مهارت خاص را در خود تقویت کنید و با آزمون و خطا و کسب تجربه آنها را در کسب و کار خود بکار ببرید.
1. آیندهنگر باشید و چشمانداز وسیع داشته باشید.
2. اهل پرسشگری باشید و همیشه خود را به روز نگه دارید.
3. منعطف باشید و از ایدهها و شرایط جدید استقبال کنید.
4. اصول و فنون تعامل و مذاکره را در خود تقویت کنید.
5. برنامهریزی صحیح و اصولی را فرا بگیرید.
5. اهمیت تفکر استراتژیک
اولین جرقهای که بعد از جملهی اهمیت تفکر استراتژیک به ذهن خطور میکند میکند چرایی این اهمیت است:
چرا تفکر استراتژیک مهم است؟
قدم به قدم با هم پیش میرویم و راز این چرایی را کشف میکنیم.
در دنیای امروزی که همهچیز با سرعت در حال پیشرفت و جلو رفتن است داشتن یک چهارچوب مشخص برای فکر کردن و عمل کردن امری ضروری میباشد. تفکر استراتژیک همان مشگلگشایی است که به افکار شما جهت میدهد و شما را در این راه یاری میکند.
تفکر استراتژیک چهطور در این راه ما را یاری میدهد؟
- به ما کمک میکند که نسبت به امور مختلف نگاه سیستمی و جامع داشته باشیم.
- در عینحال به ما یک نگاه دقیق و جزئینگر نسبت به قسمتهای تشکیلدهندهی سیستم نیز میبخشد.
- به اهداف ما جهت میدهد و آنها را در مسیر درست هدایت میکند.
- به خلق ارزشآفرینی در سازمانها و پرهیز از اقدامات بیهوده کمک میکند.
- درصد خطا و اشتباه را در تصمیمگیری به حداقل میرساند.
- به ساماندهی افراد یک سازمان کمک میکند و جایگاه هر فرد را با توجه به مسئولیت او مشخص میکند.
6. چگونه تفکر استراتژیک داشته باشیم؟
در قدم یکی به آخر مانده از آن 7 قدم طلایی وقت آن است که یاد بگیریم چگونه استراتژیک فکر کنیم و چهطور این تفکر را در تصمیمگیریهای شخصی و سازمانی خود بکار ببریم:
1. در قدم اول تشنهی یادگیری باشید.
2. در قدم دوم دید سیستمی داشتهباشید.
3. در قدم سوم خلاقیت خود را محک بزنید.
4. آیندهنگر بودن چهارمین قدم است.
5. و در قدم پنجم ریسکپذیری خود را بالا ببرید.
برای تقویت بیشتر مهارت تفکر استراتژیک خود میتوانید از کتاب زیر کمک بگیرید.
7. آموزش تفکر استراتژیک
اگر شما در آینده مدیر یک مجموعهی کوچک یا بزرگ بشوید، آیا به این فکر کردهاید که چه طور با تصمیمات هوشیارانه و درست میتوانید به مجموعهی خودتان کمک کنید؟!
آفرین! درست حدس زدید، باید مدل استراتژیک فکر کردن را در خودتان ارتقا دهید.
چه طوری؟ اینجا با هم یاد میگیریم.
- اول از همه سعی کنید به همه چیز دید انتقادی داشته باشید حتی تصمیمات خودتان، سعی کنید همهی دیدهها و شنیدههای خودتان و دیگران را زیر سوال ببرین و مجدد با یک دید وسیعتر به آنها نگاه کنید.
- دوم اینکه شنوندهی ماهری باشید. سعی کنید از ایده ها و نظرات اعضای سازمان و افرادی که عقاید همسو با شما ندارن استقبال کنید. هر ایدهی جدیدی را به عنوان یک چراغ راهگشا برای مسیر پیشرفت سازمان خود ببینید.
- در قدم سوم باید اولویتبندی کردن را یاد بگیرید. شما به عنوان کسی که تفکر استراتژیک را سرلوحهی کار خود قرار داده باید یاد بگیرید تصمیمات و اهداف خود را چه شخصی باشد و چه حرفهای از کم اهمیتترین تا مهمترین آنها به بهترین شکل ممکن اولویتبندی کنید.
- در پایان همهی این قدمها به این فکر کنید که آیا تصمیمات و اقدامات من موثر هست یا نه؟ آیا مشکلی از سازمان یا زندگی شخصی من برطرف کرده است یا نه؟
مطالب مرتبط
در پایان و جمعبندی این مبحث قصد داریم شما را با 3 مهارت نرم آشنا کنیم که در روند تصمیمگیریهای شخصی و سازمانی نقش بسیار پر رنگی را ایفا میکنند:
اولین مهارت تفکر انتقادی میباشد که با کمک آن میتوان تمام زوایای یک تصمیم را بررسی کرد:
راز یک ارتباط سازنده با دیگران را فقط میتوان در دومین مهارتی جستجو کرد که کمی جلوتر با آن آشنا میشویم.
این شما و این مهارت گفتگو:
با به کارگیری این مهارت دیگر نگران چالشهای بین فردی و مدیریت بحران در مجموعه و سازمان خود نمیباشید:
به پایان آمد این دفتر ولی کار ما هنوز تموم نشده! ما از شما میخوایم اندکی تامل کنید و بهخاطر بیارین تا به حال چندبار در تصمیمگیریهای مهم زندگیتون از تفکر استراتژیک استفاده کردین؟ و آیا اون تصمیم بهترین نتیجه رو براتون رقم زده یا خیر؟ این زیر تجربیات خودتون رو برامون کامنت کنید.
اطلاعی ندارم
جالب و اموزنده بود
بسیار جالب و عالی بود
متاسفانه چیزی در این رابطه نمیدانم
درود
با این نوع تفکر و برنامه ریزی سیستماتیک از صفر شروع به پایه ریزی کسب و کار خودم کردم و البته سیستم استاندارد ملی که در این راستا پیاده سازی شد خیلی بیشتر به من در رسیدن به هدفم کمک کرد
بسیار عالی
بسیار جالب و آموزنده بود. ممنون
من تقریبا همیشه سعی میکنم با این قدمها جلو برم و تصمیم بگیرم البته اگه کسی سد راهم نشه که این خیلی خیلی مهمه
ولی تا به حال نمیدونستم که چنین اسمی داره
و نمیدونستم تا حدودی دارم درست کارهام را انجام میدم و تصمیم میگیرم
برام خیلی جالب بود و باید سعی کنم بیشتر این روش را در خودم تقویت کنم
خیر شرایط استفاده از این دیدگاه را نداشتم