کارآفرینی و استارتاپ واژههای آشنایی که این روزا خیلی شنیده میشه و ممکنه گاهی اشتباه به جای هم به کار بره و باعث سردرگمی خواننده بشه. اینکه این دو مفهوم رو یکی بدونیم به خصوص وقتی باهاشون سروکار داشته باشیم میتونه خیلی به ضررمون تموم بشه!
قبل از هر چیز میتونید یه سری به واژگان و اصطلاحات استارتاپی بزنید تا با دایرةالمعارف این موضوع بهتر آشنا بشید.
این روزا با رشد سریع اینترنت و تکنولوژی استارتاپها به نسبت، رشد زیادی داشتن و باعث شده که خواسته و ناخواسته یا یه استارتاپ داشته باشیم یا توی یه استارتاپ کار کنیم و به نحوی این مفهوم وارد زندگی ما شده باشه! پس آشنایی با طبیعت این موضوعات میتونه خیلی از سردرگمیهای ما رو برطرف کنه.
اما یه موضوع خیلی مهم، بحث کارآفرینی در استارتاپ و ارتباط تنگاتنگ این دو با هم هست که میتونه برای ادامه راه یه شرکت نوپا و استارتاپی خیلی مهم باشه.
توی این مطلب سعی کردیم تا حد امکان ابعاد و ویژگیهای استارتاپ و فرآیند کارآفرینی رو شرح بدیم تا با مفهوم کلیدی کارآفرینی در استارتاپ آَشنا بشیم. پس تا انتهای مطلب همراه ما باشید.
نگاه سریع به مطالب:
- وقتی از استارتاپ حرف میزنیم دقیقاً با چه چیزی طرفیم؟
- اهمیت کارآفرینی در استارتاپ
- جمعبندی و سخن پایانی
وقتی از استارتاپ حرف میزنیم دقیقاً با چه چیزی طرفیم؟
این روزا با پیشرفت چشمگیر و رشد سریع بعضی شرکتهای استارتاپی توی حوزه تکنولوژی و فناوری اطلاعات کلمه استارتاپ حسابی سر زبون افتاده و طرفدار داره. یه جورایی گوشها برای شنیدن این کلمه تیزه.
احتمالاً این جمله به گوشتون خورده که از بین هر 10 تا استارتاپ 9 تاش شکست میخوره، پس طبیعیه همه بخوان بدونن چه پارامترایی توی موفقیت اون استارتاپ تاثیر داشته.
اما برای رسیدن به این پارامترها، اول باید یه کم درباره استارتاپ و اینکه چه رابطهای با کارآفرینی داره صحبت کنیم تا هم به یه تعاریف مشترکی از استارتاپ برسیم و هم بتونیم وجه اشتراک و تمایزش با کارآفرینی رو متوجه بشیم و منظور همدیگه رو بهتر بفهمیم.
تفاوت استارتاپ و کارآفرینی برای فهم کارآفرینی در استارتاپ
کلیدیترین واژه توی تعریف استارتاپ، ایده هست. ایده جدیدی که هنوز مدل تجاری کسب و کاری براش پیدا نشده.
پس بیشتر استارتاپها میخوان با آزمون و خطا جلو برن تا از اون ایده، محصولات و خدمات بزرگی خلق کنن.
اما همه ایدهها، ارزش تبدیل شدن به یک استارتاپ رو ندارند و باید بتونیم اونها رو از یه سری فیلتر رد کنیم. برای اینکه بیشتر در مورد ایده و غربالگری ایدهها بخونید روی لینک زیر کلیک کنید.
این درحالیه که ما توی کارآفرینی واژه فرصت برامون اهمیت بیشتری داره.
توی نگاه کارآفرینی شما باید چشمتون رو به روی فرصتها و مشکلات اطرافتون باز کنید و با به کارگیری مدلهای مختلف از اون فرصت کسب درآمد کنید و همچنین اون مشکل رو حل کنید.
اما اگه بخوایم یه نگاه کلیتر داشته باشیم وقتی یه استارتاپ به یه رشدی میرسه و تبدیل به یه مدل کسب و کار میشه میتونیم به چشم یه کارآفرینی بهش نگاه کنیم.
میتونید با کلیک روی لینک زیر مطالب بیشتری در مورد تفاوت استارتاپ و کارآفرینی مطالعه کنید.
ویژگی های استارتاپ
استارتاپها سه ویژگی متمایزکننده دارند که در ادامه برای فهمیدن رابطه کارآفرینی در استارتاپ اشاره به این نکات ضروری هست.
1. ایده نو و جدید
استارتاپها ایده نویی دارند اما مسیر پیش روی اونها توی تاریکی مطلق هست.
این استارتاپها مدل کسب و کار خودشون رو کشف نکردن و در وضعیت ابهام به سر میبرند. یعنی دقیق نمیدونن محصولشون چیه و یا چه جامعه هدفی داره. اگر ایدهشون از جنس خدمت باشه قراره به چه صورتی این خدمت ارائه بشه! در کل چطوری قراره با ارائه محصول ارزش آفرینی صورت بگیره!
اگه بخوام مثال بزنم، شما رو ارجاع میدم به سریال سیلیکون ولی از شبکه HBO. احتمالاً میدونید سلیکون ولی مهد استارتاپهای جهانه.
توی این سریال یه برنامهنویس یه فرمول فشردهسازی بهینه کرده اما نمیدونه قراره با این ایده و فرمول چیکار کنه و توی چه محصولی قراره از این فرمول استفاده کنه!
تا آخر سریال هم شخصیت اصلی یعنی ریچارد هندریکس کلی داستان سر این مسئله داره و اتفاقای خیلی عجیب و غریبی براش اتفاق میوفته!
توصیه شدید و اکید دارم اگه به فضای استارتاپی علاقه دارید این سریال رو ببینید. یه جورایی بیشتر کلاس درسه تا سریال! یه نگاهی به تیزر سریال بندازیم. 🙂
2. مقیاسپذیری
مدل کسب و کار باید مقیاسپذیر باشه. یعنی اگه الان به 10 تا مشتری محصول یا خدمات ارائه میده بتونه به تعداد بیشتر مثلاً 100 یا 1000 نفر هم خدمات بده.
مثلاً پزشکی رو در نظر بگیرید که حداکثر روزی 10 بیمار رو پذیرش میکنه. اگه بخواد این مقیاس رو بزرگ کنه و روزی 1000 بیمار پذیرش کنه آیا این اتفاق شدنیه؟ (حواسمون باشه که اینجا ما یه کیفیت معیار برای ویزیت شدن در نظر گرفتیم و اون هم پذیرش حضوری هست.)
3. تکرارپذیری
استارتاپها دنبال یه مدل تکرارپذیر یا به اصطلاح Repeatable هستند. یعنی یه مدلی داشته باشند و برای محصولات مختلف بتونن ازش استفاده کنن و جواب بده.
یه مثالش شرکت های خدماتی هستن. مثلاً اول میان با یه خدمت مثل پرستاری در محل شروع میکنن اما بعد چند سال میبینیم کسب و کارشون شامل دهها خدمت دیگه هم میشه! اینا به یه مدل کسب و کاری رسیدن که روی هر خدمت دیگه امتحان کنن جواب میده!
خب پس تا اینجا با سه تا از ویژگی های استارتاپ از تعریف استیو بلنک آشنا شدیم که به ما گفت:
- استارتاپ باید شامل یه ایده نویی باشه که مدل کسب و کارش رو پیدا نکرده
- استارتاپ ها باید یه مدل کسب و کار مقیاسپذیر داشته باشن
- مدل کسب و کارشون تکرارپذیر باشه
پارامتر کلیدی توی استارتاپ هم ابهام توی وجود همه این موارد بالاست.
دلایل شکست استارتاپ ها
خب وقتشه 6 فاکتور مهم که میتونه استارتاپ شما رو زمینگیر کنه بررسی کنیم. این پارامترها در ادامه به ما کمک میکنن بتونیم نقش وجود کارآفرین و در واقع کارآفرینی در استارتاپ رو بهتر درک کنیم. پس با من همراه باشید!
1. عدم نیاز بازار به ایده و محصول ما
یکی از مواردی که مدیران استارتاپی پس از شکست میگن، اینه که بازار ما رو نمیخواست!
اما چرا؟!
یکی از دلایلش میتونه این باشه که به جای حل مسئله برای مشتری، رفتن سراغ چیزایی که برای خودشون جذاب بوده و یه جورایی نتونستن نیاز رو تشخیص بدن و فرصتسنجی کنن!
2. کمبود منابع مالی
از یه استارتاپ نباید انتظار داشته باشیم که همون اول به سود و بازده برسه و بتونه هزینههاش رو تأمین کنه! معمولاً هم پول اولیه زیادی برای اجرایی کردن ایده نوآورانه شون ندارن.
پس یکی از نیازهای اصلی استارتاپ تزریق منظم و به اندازه پول هست تا بتونن به کارشون سرعت بدن و ایده رو زودتر تبدیل به محصول کنن.
البته اینم باید اضافه کنم، نباید این مدلی باشه که هر دفعه مدیرهای یه استارتاپ برن پیش سرمایهگذار و طلب پول کنن و چشمانداز نشون بدن. این انتظار مالی باید همراه با یه منطق خوب باشه!
3. نداشتن مدل کسب و کار
خیلی از استارتاپها یه اطمینانی از ایدهشون دارن و کمی هم که پیشرفت میکنن ، یه اعتماد به نفسی میگیرن که کلاً فراموش میکنن قراره یه طرحی برای مدل کسب و کارشون داشته باشن و به خودشون میان میبینن دقیقاً از همینجا ضربه خوردن.
4. بیتوجهی به قوانین و مشکلات حقوقی
یکی از چیزایی که توی سریال سیلیکون ولی (بالاتر به این سریال اشاره کردم) هم اتفاق افتاده بود بیتوجهی به همین پیمانها و قوانین هست که به راحتی میتونه یه استارتاپ رو زمین بزنه. شاید کسی که اولین بار داره یه استارتاپ رو راهاندازی میکنه و زیاد توی فضای کسب و کار نیست، یه بیتوجهی مطلقی نسبت به این داستان داشته باشه.
5. عدم اعتقاد به شبکهسازی
از اهمیت شبکهسازی میشه ساعتها صبحت کرد. توی فضای کسب و کار شبکهسازی میتونه فرصتهای فوقالعادهای رو به وجود بیاره و حتی رشد شرکت رو با یه راه میانبر چند برابر سریعتر کنه! پس در نظر نگرفتن این موضوع میتونه خیلی از فرصتها رو از یه استارتاپ بگیره.
6. زمانبندی نامناسب برای ارائه محصول
دیر یا زود عرضه کردن محصول به بازار یا توی زمان نامناسب میتونه خیلی سریع استارتاپ رو از چرخه رقابت خارج کنه و حتی حس نفرت برای استارتاپ بوجود بیاره.
توی همین روزایی که دارم این مطلب رو مینویسم خیلی از عرضهها به دلیل شرایط اجتماعی یه چند ماهی اتفاق نمیافتاد و یه جورایی فعالیت توی این زمان پرتنش میتونست راحت یه استارتاپ رو به مرز شکست ببره.
موارد دیگهای هم میشه نام برد اما چیزایی که به نظرم مرتبط با این مطلب بود رو نام بردم تا بریم سراغ نقش کارآفرینی در استارتاپ.
اهمیت کارآفرینی در استارتاپ
نمیخوایم توی بازی تعریف کارآفرینی گیر کنیم ولی با توجه به قدمت این کلمه کلی تعریف حول کلیدواژههای مختلفی مثل فرصت، ریسک کردن، ارزشآفرینی، فراتر رفتن از مرز امکانات و … ارائه میدن.
کارآفرینی رو هم میشه به صورت تئوری و علمی توی دانشگاه و موسسههای آموزشی و هم به صورت تجربی یاد گرفت.
میتونید با کلیک روی لینک زیر در مورد دوره آموزش کارآفرینی و اهمیتش بیشتر مطالعه کنید.
اما مستقیم میریم سراغ فرآیند کارآفرینی. چیزی که اینجا بهش نیاز داریم.
فرآیند کارآفرینی در استارتاپ
فرآیند کارآفرینی یه ابزار مناسب برای پیدا کردن مشکل هست. یعنی اگه کارآفرین به مشکل خورد میتونه یه نگاهی به چک لیست این فرآیند بندازه و احتمالاً متوجه بشه کجای کار میلنگه!
1. جستجوی فرصت و ارزیابی ایده ها از مهمترین کارهای یک کارآفرین
میدونیم که هر ایده ارزشمندی حتماً یه فرصت کارآفرینی خوب نیست پس ما باید کارآفرینی رو در مجموعه داشته باشیم که یه جورایی بانک نمونه کاملی داشته باشه یا تجربیات خوبی توی زمینه ارزیابی ایدهها داشته باشه.
یادمون هم باشه یکی از واژههای کلیدی توی تعریف کارآفرینی فرصت و فرصتسنجی بود.
2. طراحی مدل کسب و کار و بیزینس پلن
وقتی به راهاندازی کسب و کار به شکل یک پروژه نگاه میکنیم میشه براش ساختار داشت و مرحله به مرحله اون رو اجرایی کرد.
نگاه درست به محصول، مشتری، منابع کلیدی، ساختار هزینه و … در کنار هم، مدل کسب و کار یک پروژه رو به وجود میاره و یک کارآفرین خبره و با تجربه میتونه یه مدل خیلی خوب طراحی و آزمایش کنه و ریسک کسب و کار رو تا حد مطلوبی پایین بیاره.
3. تأمین منابع از جمله تامین مالی
از جمله مهمترین پارامترهای فرآیند کارآفرینی محسوب میشه و میتونه مثل خونی باشه در رگ های یه کسب و کار. البته تأمین منابع فقط به منابع مالی محدود نمیشه بلکه از تأمین منابع انسانی تا مواد اولیه هم بسط داده میشه.
4. ایجاد یک ساختار حقوقی مناسب و خوب
متناسب با کسب و کار یکی از بخشهایی هست که میتونه تا حد زیادی تنشزدایی کنه و جلوی کلی دردسر در آینده یک کسب و کار رو بگیره.
کسب و کارهای نوپا و کوچک شاید توی اول راه زیاد احساس نیازی به این موضوع نکنند اما با بزرگ شدن ابعاد کار، ساختار حقوقی میتونه خیلی مهم باشه.
5. طراحی استراتژی رشد و داشتن برنامه منظم و مدون برای رشد یه کسب و کار
شاید در نگاه اول مهم به نظر نیاد و بگن که یه کسب و کار خودش مسیر رشدش رو پیدا میکنه، اما این پارامتر بسیار مهمه! این مرحله برای بحث مقیاسپذیری کسب و کار بسیار حائز اهمیته.
6. شبکهسازی و ایجاد فرصتهای مشاورهای و یادگیری مستمر از اطرافیان
برای رشد و چالشزدایی از کسب و کار یه امر ضروریه و کارآفرین با تجربه یک شبکه ارتباطی گسترده رو هم همراه خودش وارد کسب و کار شما میکنه!
جمعبندی و سخن پایانی
فکر میکنم با کنار هم قراردادن دلایل شکست استارتاپ ها و فرآیند کارآفرینی متوجه مفهوم کارآفرینی در استارتاپ شده باشید.
با حضور کارآفرینی در استارتاپ خیلی از مشکلات مثل تأمین مالی، ایجاد مدل کسب و کار و تکرارپذیری، مقیاس پذیری و رشد کسب و کار استارتاپی، شناخت نیاز و فرصت سنجی، ساختار حقوقی مناسب و موارد مهم از این دست تا حد امکان کنترل میشه!
در پایان دوباره میخوام برگردم به مثال سریال سیلیکون ولی و از نقش پررنگ و انکارنشدنی مانیکا و جرد توی شرکت استارتاپی ریچارد هندریکس صحبت کنم.
هر دو نفر مانیکا و جرد پیش دو تا کارآفرین بزرگ توی سیلیکون ولی کار میکردن و حکم مشاور رو داشتن و تونسته بودن سالهای زیادی تجربه در حوزه کارآفرینی کسب کنن و این تجربیات بارها و بارها تونست شرکت استارتاپی ریچارد رو نجات بده!
پس اگه یه استارتاپ داری یا در شروع راه هستی و تجربه کارآفرینی نداری حتماً به تیمت یه کارآفرین اضافه کن یا به صورت مداوم از یک کارآفرین موفق مشاوره بگیر!
مطالب مرتبط و جذاب رو از دست ندید!
حتماً به مطالب زیر سر بزنید!
از سیر تا پیاز استارتاپ و مفاهیم استارتاپ گفته شده!
توی مطلب زیر هم با انواع سرمایهگذاری در استارتاپها آشنا میشی.
اگه با خوندن این مطلب تجربیاتی توی ذهنت اومد خوشحال میشیم توی کامنتها دربارهاش به ما بگید!
(ابهاماتی توی ذهنت بود بگو که با هم در موردشون فکر کنیم 😊)