همه ما در زندگی خود، اهمیت هوش هیجانی را حس کردهایم. اما آیا هوش هیجانی قابل افزایش است ؟ اولین قدم برای افزایش هوش هیجانی چیست ؟ تقویت هوش هیجانی چگونه در زندگی تأثیر میگذارد؟
پیشتر در دو مطلب تعریف هوش هیجانی و کاربرد هوش هیجانی در زندگی روزمره به بررسی مفاهیم اولیه و اساسی برای درک این هوش پرداختهایم. لذا در این مطلب قصد داریم به راهکارها و چگونگی تقویت آن بپردازیم و مواردی را ارائه دهیم که به شما در خودشکوفایی و تقویت مولفه های مختلف این هوش کمک نماید.
پس، در ادامه به معرفی 5 مؤلفه هوش هیجانی میپردازیم و راههایی برای تقویت هر کدام معرفی میکنیم.
در آخر چند راه کلی را برای افزایش هوش هیجانی بررسی میکنیم.
آنچه خواهید دید:
بخش دوم:
بخش اول: هوش هیجانی چیست؟
تعریف هوش هیجانی
هوش هیجانی یا هوش عاطفی یکی از علومی است که قرنهاست دغدغه روانشناسان است؛ اما علمی قدیمی محسوب نمیشود.
سابقه مطالعات روی هوش هیجانی به اوایل قرن بیستم برمیگردد.
آنچه که امروزه آن را تعریف هوش هیجانی میدانیم، تعریف دانیل گلمن، نویسنده مشهور آمریکایی است. او با نوشتن کتاب “هوش عاطفی” معروف شد.
تعریف ابتدایی او از هوش هیجانی دربردارنده بسیاری از صفات و ویژگیهای خوب بود. اما گلمن با شفافتر کردن و مختصر کردن آن به تعریف زیر رسید:
«هوش هیجانی مجموعه تواناییهایی است که به ما کمک میکنند هیجانات را در خود و دیگران، تشخیص داده و تنظیم کنیم.»
دانیل گلمن هوش هیجانی را مجموعهای از 5 مؤلفه میداند:
1- خودآگاهی
4- همدلی
2- خودتنظیمی
مهارتهای اجتماعی
3- انگیزه
بیشتر بخوانید: تست هوش هیجانی گلمن + دانلود رایگان پرسشنامه
در ویدئو زیر، تعریف هوش هیجانی را از زبان خود دانیل گلمن بشنوید:
بعد از معرفی هوش هیجانی در ویدئو، در ادامه مقاله بهاختصار در مورد هر مؤلفه صحبت میکنیم و به این سؤال پاسخ میدهیم که چگونه هوش هیجانی را افزایش دهیم؟
بخش دوم: راههای تقویت 5 مؤلفه هوش هیجانی
1) خودآگاهی
خودآگاهی را میتوان اینچنین تعریف کرد:
توانایی آگاه بودن و فهم احساس خود.
از جمله نشانه های هوش هیجانی بالا ، درک احساسات خودمان است.
فهم احساس مهارتی است که با تجربه و آزمون و خطا بهدست میآید.
همچنین شناخت سیستم روانی انسان و قوانین آن به شناخت انسان از خودش کمک بسیاری میکند. روانشناسی شخصیت در همین حوزه دستاوردهای زیادی داشتهاست. بسیاری از مطالب روانشناسی در قالب پادکست هم منتشر شدهاند. پیشنهاد میکنیم مطلب بهترین پادکست های روانشناسی را بخوانید و با انواع پادکستهای روانشناسی خوب آشنا شوید.
2) خودتنظیمی
خودتنظیمی مهارت کنترل احساس و افکار برای جلوگیری از بروز رفتار نابهنجار و نامطلوب است.
این مهارت باعث میشود تا انسان بتواند بر اساس ارزشها و معیارهای اجتماعی رفتار کند و انعطافپذیری بیشتری از خود نشان دهد.
اولین گام برای تقویت این مهارت این است که بدانیم اصولاً واکنش انسان نسبت به هر موقعیت به 3 روش بروز میکند: مواجه، پرهیز و حمله.
شما باید بتوانید از دید یک فرد بیرونی، بر رفتارتان نظارت کنید تا بفهمید در برابر هر موقعیت چه واکنشی نشان میدهید.
در نظر داشتهباشید که لازم نیست به هر چیزی برچسب خوب یا بد بزنید. بهترین اتفاق چیزی است که الان در حال رخ دادن است. صبور باشید و مسائل را از یک سطح بالاتر مشاهده کنید.
3) انگیزه
تعاریف متعددی از انگیزه در کتابهای مختلف وجود دارد. لازم است بدانیم که انسان هیچگاه مطلقاً بیانگیزه نیست. حتی کسی که میگوید بهعلت بیانگیزگی میخواهد خودکشی کند؛ درواقع انگیزه پایان دادن به زندگی در او ایجاد شدهاست.
انگیزه معمولاً با سه مؤلفه تعریف میشود:
- جهت
- پافشاری
- شدت
در حقیقت انگیزه به رفتارهای انسان جهت میدهد و آنها را با هدف میکند. بنابراین برای رسیدن به یک هدف باید دربرابر موانع و مشکلات پافشاری کرد. هرچه شدت این پافشاری بیشتر باشد، نتیجه عمل بهتر خواهد بود.
راههای تقویت انگیزه:
در توضیحات بالا 3 مؤلفه انگیزه را شناختیم. بنابراین برای تقویت انگیزه باید این سه مؤلفه را تقویت کرد.
در ادامه به معرفی چند راه مؤثر در همین زمینه اشاره میکنیم.
1_ علت بیانگیزگی را پیدا کنید.
انسان برای شروع هر کار، هیجان و انگیزه زیادی دارد. ممکن است در اواسط کار انرژی خود را از دست بدهد و فقط خودش دلیل آن را بداند.
علت بیاگیزگی خیلی چیزها مثل خستگی، اجبار، اعتمادبهنفس پایین و … میتواند باشد.
درک این علت در ادامه راه کمک بسیاری به شما میکند.
2_ هدف خود را یادآور شوید.
اینکه بدانید برای چه چیزی تلاش میکنید و چه پاداشی در انتظار شماست؛ باعث میشود در بین راه، خستگیها را تحمل کنید.
یادتان نرود که گفتیم انگیزه، به رفتار و اعمال انسان هدف میدهد.
بنابراین یادآوری این هدف، انرژی زیادی برای ادامه راه دستیابی به آن است.
3_ میزان پیشرفتتان را اندازهگیری کنید.
شما باید دید کلی نسبت به جایگاه خود در کار داشتهباشید. این کار از بیرون بیشتر پیداست. درست مثل کسی که رژیم میگیرد. او خودش متوجه تغییرات نمیشود؛ اما دوستش بهوضوح پیشرفت کار را میبیند.
اینکه بدانید کجا هستید و چقدر مانده تا به هدف برسید، بسیار تأثیرگذار است.
نکته:
هرچه علاقه ما برای انجام هرکاری بیشتر باشد، انگیزه ما بیشتر خواهد بود.
مغز انسان همواره بین دو منطقه یادگیری و عملکرد کنکاش میکند. به این صورت که:
یادگیری با هدف پیشرفت انجام میشود و فعالیتهایی در آن صورت میگیرد که هنوز در آنها خبره نشدیم و طبیعتاً انتظار داریم اشتباهاتی از ما سر بزند.
در مقابل آن در منطقه عملکرد، هدف ما انجام کار به بهترین وجه ممکن است. بنابراین سعی میکنیم اشتباهات خود را به حداقل برسانیم.
علت عدم پیشرفت باوجود تلاش بیوقفه، این است که خیلی از ما بیشتر تمرکز خود را روی منطقه عملکرد میگذاریم نه یادگیری؛ درحالیکه باید برعکس باشد.
بگذارید با یک مثال این مسئله را روشن کنیم:
دموستن (Demosthenes) رهبر سیاسی و یکی از بهترین وکیلان و سخنوران تاریخ یونان باستان بهشمار میرود.
او برای رهایی از لکنت زبان، در دهان خود چند سنگ میگذاشت و صحبت میکرد.
برای صلابت بیشتر صدای خود، کنار ساحل اقیانوس سخنرانی را تمرین میکرد.
برای رهایی از عادت عجیب بالا آوردن شانهاش، یک شمشیر از سقف خانه خود آویزان کردهبود و زیر آن تمرین میکرد.
برای دموستن، منطقه عملکرد، صحبت در دادگاههای بزرگ و جلوی هزاران شنونده بود. ولی با تمرکز روی منطقه یادگیری خود، توانست منطقه عملکرد را نیز بهبود ببخشد.
4) همدلی
با سرچ در ویکیپدیا میبینیم که همدلی این چنین تعریف شدهاست:
«همدلی یا هماحساسی درک احساس و فهم تجربه حسی دیگران با توانایی دید از نگاه آنها و قرار دادن خود در جایگاه آنهاست.»
بنابراین همدلی مفهومی مشابه خودآگاهی دارد. بدین صورت که شما با خودآگاهی، احساسات خود را درک میکنید؛ اما در همدلی، درک احساسات دیگران مدنظر است.
باید توجه کنیم که در صورتی که شخصی، خودآگاهی نداشته باشد؛ طبیعتاً نمیتواند با دیگران احساس همدلی کند و در هر شرایطی آنها را درک کند.
در بیشتر منابع، از همدلی بهعنوان یک مهارت نام برده شدهاست. هر مهارتی را میتوان تقویت کرد. بهترین راه تقویت همدلی، تقویت هنر خوب گوش دادن است.
به افراد فرصت حرف زدن و بیان احساسات بدهید. اینکه بتوانید طوری در فرد مقابل احساس امنیت ایجاد کنید که بتواند به راحتی در مورد احساسات خود حرف بزند، بسیار مهم است.
در کتاب هنر گمشده گوش دادن میخوانیم:
«گوش دادن عملی است که از فرط تکرار برایمان عادی میشود و متأسفانه اکثر ما فکر میکنیم شنونده خوبی هستیم.»
توجه داشته باشید که برای درک همدلانه نیازی به اغراق و زیادهروی در ابراز احساسات نیست.
درک دیگران به این نیست که فکر کنیم از افکار و احساسات دیگران خبر داریم. درک دیگران نیاز به شنیدن واقعی و کشف کردن دارد.
5) مهارتهای اجتماعی
به مجموعه مهارتهایی که به ما اجازه میدهند هرچه بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنیم، مهارتهای اجتماعی میگویند.
بنابراین تقویت این مهارتها برای ارتباط مؤثرتر با دیگران بسیار مهم است. مهارتهای اجتماعی، سلامت روانی فرد و جامعه را افزایش میدهد.
درنظر داشته باشید که همه میتوانند این مهارتها را تقویت کنند و ارتباطی با درونگرایی و برونگرایی فرد ندارد.
بیشتر بخوانید: انواع مولفه های هوش هیجانی
بخش سوم: راههای کلی تقویت هوش هیجانی
خب تا اینجای مقاله در مورد 5 مؤلفه هوش هیجانی توضیحاتی دادیم و راههایی برای تقویت هرکدام ذکر کردیم.
در ادامه به معرفی چند راه دیگر برای تقویت هوش هیجانی میپردازیم.
1_ انتقادپذیری را تمرین کنید.
انتقادپذیری این نیست که فقط حرفها را بشنوید.
افراد با هوش هیجانی بالا ، پس از شنیدن انتقادها، به جای انکار یا دفاعی عمل کردن، وقت خود را صرف این میکنند که بفهمند انتقادها از کدام رفتار آنها سرچشمه میگیرد؟ تأثیر آن بر دیگران چیست؟ چگونه عملکرد خودشان را تحت تأثیر قرار میدهد؟ راهحل رفع آن چیست؟
2_ مهارتهای رهبری را تقویت کنید.
افراد با هوش هیجانی بالا ، معمولاً رهبرهای خوبی هستند.
مهارت آنها در برنامهریزی، تصمیمگیری در شرایط سخت و حل مشکلات دیگران مثال زدنی است.
رهبران موفق توانایی حضور مؤثر در مکالمات مهم و حساس را دارند.
تقویت این مهارت باعث عملکرد بهتر شما در زندگی و کار میشود.
برای آشنایی بیشتر با مهارتهای رهبری، مقاله آن را بخوانید.
3_ تابآوری داشته باشید.
مقاله تابآوری چیست (How Resilience Works)، یکی از مقالههای نوشته شده در کتاب درباره هوش هیجانی میباشد.
در این مقاله میخوانیم که تابآوری ویژگی است که به شما کمک میکند در سختترین شرایط، بتوانید روی پای خودتان بایستید.
تقویت تابآوری از جمله عوامل موثر در تقویت هوش هیجانی است.
برای اینکه تابآوری را در خود پرورش دهید، میتوانید از این روشها استفاده کنید:
1_واقعیت را بپذیرید.
عوض آنکه برای مقابله با سختیها به دام انکار آنها بیفتید، به واقعیت وضعیت خود نگاهی جدی و واقعبینانه داشته باشید.
شما میتوانید خودتان را آماده عمل به شیوههایی کنید که تحملتان را بالا میبرد. پیش از وقوع واقعه خودتان را برای بقا آموزش دهید.
برای اهمیت این نکته، حکایت پادشاهی را به یاد بیاورید که در يک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سربازی را ديد كه با لباسی اندک در سرما نگهبانی میداد.
از او پرسيد:«سردت نيست؟»
نگهبان گفت:«چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل كنم.»
پادشاه گفت:«من الان داخل قصر ميروم و ميگويم يكی از لباسهای گرم مرا برايت بياورند.»
نگهبان ذوقزده شد و از پادشاه تشكر كرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر، وعدهاش را فراموش كرد.
صبح روز بعد جسد سرما زده نگهبان را در حوالی قصر پيدا كردند، در حالی كه در كنارش با خطی ناخوانا نوشته بود:
«اي پادشاه من هرشب با همين لباس كم سرما را تحمل ميكنم اما وعده لباس گرم تو مرا از پای درآورد.»
سرباز شرایط سخت خودش را پذیرفته بود اما بهعلت یک امید واهی، جان خود را از دست داد.
2_ جستوجوی معنا
هنگامی که روزگار سخت به سراغ شما میآید، در مقابل هرگونه تمایل به این که به خود به چشم قربانی نگاه کنید و فریاد سر بدهید: «چرا من؟» مقاومت کنید. نظریاتی دربارۀ رنج خود ابداع کنید تا برای خود و دیگران معنا بهوجود آورید.
شما با این کار از مصیبت امروزی خود به آیندهای کاملتر و بهتر پل میکشید. این پل زدنها با از میان بردن این حس که حال، طاقت فرساست، حال را کنترلپذیر میکند.
بهعنوان مثال یک دانشآموز که کنکور دارد، سختی های درس خواندن را به هدف تحصیل در یک دانشگاه خوب تحمل میکند.
3_ دائماً بدیههسازی کنید.
بدیههسازی یعنی سرهمبندی کردن.
توانایی حل یک مشکل بدون در اختیارداشتن ابزارها یا مواد مناسب یا بدیهی.
هنگامی که فاجعه رخ میدهد، مبتکر باشید. از آنچه در اختیار دارید، حداکثر استفاده را بکنید و منابع را در کاربردهای ناآشنا به کار بگیرید. امکاناتی را به تصویر درآورید که دیگران نمیتوانند آنها را ببینند.
در مورد هوش هیجانی و تقویت آن کتابهای زیادی نوشته شدهاست. پیشنهاد میکنیم بهترین کتابهای تقویت هوش هیجانی را بشناسید و آنها را بخوانید.
بیشتر بخوانید: بازیهای تقویت هوش هیجانی
در نهایت…
اگر بخواهیم خلاصهای از مطالب گفته شده بگوییم:
هوش هیجانی با 5 مؤلفه تعریف میشود:
خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزه، همدلی و مهارتهای اجتماعی
هرکدام را تعریف کردیم و راههایی برای تقویت هر کدام، پیشنهاد دادیم.
در نهایت چند راه کلی برای تقویت هوش هیجانی بررسی کردیم.
همانطور که میدانید تنها 20 درصد مسائل زندگی به IQ مربوط میشود و 80 درصد بقیه مربوط به EQ یا هوش هیجانی است.
بنابراین هرچه از اهمیت هوش هیجانی بگوییم، کم گفتیم.
به تقویت هوش هیجانی بپردازید تا در زندگی موفقتر باشید.
بیشتر بخوانید: نمره هوش هیجانی من چند است؟
دربارهی هوش و استعداد بیشتر بخوانید
یکی از راه هایی که می تواند بر هوش هیجانی ما تاثیر بگذارد و باعث تقویت آن شود، احساس شادی و خندیدن است. به همین دلیل به شما پیشنهاد می کنیم مقاله زیر را مطالعه کنید.
تست هوش هیجانی بار آن، یکی از تستهای هوش هیجانی است. در مطلب زیر، شما میتوانید تست بار آن را انجام دهید و تفسیر آن را بخوانید.
یا شما به عنوان یک والد یا آموزگار از کاربرد هوش هیجانی در آموزش باخبرید؟ یا اینکه دوست دارید در این حوزه اطلاعاتی کسب کنید؟
همیشه شنیدن خبر موفقیت یک عده برایمان سوای هر حس دیگری، تعجب برانگیز بودهاست، این مطلب شما را در رسیدن به این برگ یاری میکند…..
هوش هیجانی تأثیر مستقیمی بر تمام تصمیمات ما دارد. اما نقش هوش هیجانی در فرایند مذاکره چیست؟
در مقاله، در مورد تقویت هوش هیجانی مطالبی گفته شد. اما بهنظر شما، برای تقویت هوش هیجانی چه باید کرد ؟ راهکارهای خودتان را برایمان بنویسید؛ تا مطالب مقاله کاملتر بشود…