در این مطلب، به محتوا و نکات گفتگوی امین آرامش و آرین افشار، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری جوانه، در اپیزود شصت و هفتم پادکست کارنکن پرداختیم. این قسمت بخش دوم این گفتگوئه. اگر بخش اول رو نخوندید، پیشنهاد میکنیم اول برید سراغ اون.
ادامه گفتگو با آرین افشار
امین آرامش: آرین جان، بیا از یه نکته کلیدی شروع کنیم. خیلی وقتها میبینیم تیمها بدون اینکه خودشون تجربه سنتی یه حوزه رو کسب کنن یا آدمای باتجربه اون بازار رو جذب کنن، وارد یه کسبوکار میشن. نظرت در این مورد چیه؟
آرین افشار: این یکی از مشکلات رایجه. خیلی از تیمها وقتی وارد یه کسبوکاری میشن، نه خودشون سراغ کسب تجربه سنتی اون حوزه میرن، نه آدمهایی رو جذب میکنن که اون بازار رو عمیقاً بشناسن. به نظرم این یه اشتباه بزرگه. آدمای موفق تو همه شرایط سخت پیدا میشن. من خودم همیشه سعی میکنم دور و برم آدمای موفق باشن که وقتی خستهام، ازشون انرژی بگیرم.
امین آرامش: و یه نکته دیگه هم که قبلاً بهش اشاره کرده بودی، بحث به اشتراک نذاشتن اطلاعاته.
آرین افشار: آره، به شدت معتقدم که شیر نکردن و به اشتراک نذاشتن اطلاعات، اشتباهترین کاریه که هر کسی میتونه بکنه. چیزی که ما امروز بلدیم، شاید یه هفته دیگه واقعاً به دردمون نخوره. باید دائماً یه چیز بهتر یاد گرفته باشیم.
ورود به دنیای سرمایهگذاری “جوانه”
امین آرامش: خب، بریم سراغ کار اصلی خودت تو “جوانه”. الان دقیقاً روی چه تیمها و کسبوکارهایی سرمایهگذاری میکنید و دنبال چه ویژگیهایی توی آدمها و تیمها میگردید؟
آرین افشار: اول از همه بگم که خود فضای “جوانه” یه فضای هنوز مبهمیه. چرا؟ چون کاری که داری میکنی، زمانی که میذاری، هزینهای که میکنی، فوقالعاده مهمه. اینجا دیگه کسی بیزینس رو الکی زنده نگه نمیداره؛ یا جواب میده یا جواب نمیده و کلاً کنسل میشه. خیلی ساده و شفاف. ما اول اومدیم فرایند درست کردیم، بیزینس مدل چیدیم، دو سه بار مسیرمون رو تا الان واقعاً عوض کردیم و هنوزم به نظر من پامون رو سفت جا نذاشتیم؛ هنوزم داریم خطا میکنیم و کارهای مختلفی رو تست میکنیم.
امین آرامش: یعنی با یه سرمایهگذاری بزرگ اومدید و بعد دیدید نه، باید برگردید عقب و دوباره از مراحل اولیه شروع کنید؟
آرین افشار: دقیقاً! شاید با یه اینوستمنت بزرگ اومدیم، برگشتیم عقب دیدیم خبری نیست، داریم اینکوبیشن (رشد اولیه) میکنیم دوباره. حرفهایی که میزنم بیشتر تجربیات این چند وقته و یه سری وجه اشتراکه که همه جا صدق میکنه. فقط سختی و آسونیش متفاوته. “جوانه” واقعاً سخته. هر سرمایهگذاری طبعاً دنبال تیم خوب، بیزینس مدل خوب و کارآفرین خوبه.
ما توی جوانه، نگاه اولمون خیلی “CVC” گریه ( Corporate Venture Capital). یعنی چی؟ یعنی بیزینسهای بزرگی مثل کافه بازار، دیوار و امثالهم که شکل گرفتن، بزرگ شدن و سودآور شدن، از یه جایی به بعد برای رشد خودشون نیاز به نوآوریهای بیرونی دارن. اینجاست که مفاهیمی مثل نوآوری باز و سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی (CVC) مطرح میشه.
امین آرامش: اینو یه کم مصداقیتر میگی؟ مثلاً در مورد دیوار چطور عمل میکنه؟
آرین افشار: حتماً. ببین، کار اصلی دیوار یه سایت آگهیه. مدل کسبوکارش اینه که پول میگیره، آگهی رو میذاره و آدمای زیادی میبینن و یه اتصالی بین خریدار و فروشنده شکل میگیره. وقتی این تو اشل خیلی بزرگ اتفاق میفته، در کنارش فرصتهای زیادی به وجود میاد. فرصتهایی که شاید امروز دغدغه خود دیوار نباشه که همه رو برطرف کنه، یا توانش رو نداشته باشه.
امین آرامش: مثلاً چه فرصتهایی؟
آرین افشار: به طور مثال، فضای خرید و فروش خودرو تو دیوار خیلی بزرگ شد. یه پتانسیلی به وجود اومد که خب، بذار برای اعتماد بیشتر بین خریدار و فروشنده، ماشین کارشناسی بشه. اینجوری کسبوکاری مثل “کارنامه” به وجود اومد. یا مثلاً امروز تو حوزه املاک، دیوار یه بازیگر اصلیه. فرض کن تو آگهی ملک، بتونی نقشه خونه یا تور مجازیش رو هم ببینی. امروز این دغدغه دیوار نیست، ولی یه کسبوکار میتونه بیاد کنار دیوار این سرویس رو ارائه بده.
امین آرامش: پس این فیچرها رو تیمهای بیرونی براتون توسعه میدن؟
آرین افشار: آره، دقیقاً. مثلاً امکان پرداخت بیعانه که به دیوار اضافه کردیم، کار یه تیم بیرونی بود. خود دیوار هیچ کاری نمیکنه. یا مثلاً کارشناسی موبایل هم میتونه یه کسبوکار باشه که کنار دیوار شکل بگیره. اینا حوزههای سرمایهگذاری ما هستن که تو سایتمون هم لیست کردیم و بچهها میتونن ببینن. این مدل کار میتونه به کسبوکار اصلی کمک کنه نیازمندیهاش رو جواب بده و هم به اون تیم استارتاپی کمک کنه که به جای چهار سال، تو یک سال رشد کنه.
امین آرامش: خب، با این توضیحات، برگردیم به سوال اصلی. یه تیم خوب چه ویژگیهایی باید داشته باشه که نظرتون رو جلب کنه؟ شما به عنوان بخش خصوصی، فقط دنبال این هستید که آیا این ایده پول درمیاره یا نه؟
آرین افشار: دقیقاً. وقتی با یه بیزینس تِک کار میکنی، خیلی مهمه که خود تیم هم خفن باشه. یه کارآفرین سختکوش و پرتلاش، دنبال کارآفرین پرتلاش و سختکوش مثل خودشه. دیوار شاید از بیرون خیلی تِک به نظر نرسه، ولی اون پشت خیلی اتفاقای عجیب و غریبی میفته. یا مثلاً کافه بازار. بنیانگذاران باید تِک رو بفهمن. اینجا دیگه با چهار تا سوال ساده نمیشه از زیر جواب در رفت. انتخاب آدمها خیلی مهم میشه، سختگیری زیاد میشه، هزینه پول گرون میشه و سطح انتظارات بالاست.
امین آرامش: پس دنبال چه ویژگیهای خاصی هستید؟
آرین افشار: چند تا چیز کلیدیه:
- دانش افراد: چقدر آدمای با دانشی هستن؟
- تجربه: چقدر تجربه دارن؟ این تجربه میتونه از شکستهاشون باشه یا از کارهای کارمندیشون.
- شناخت حوزه: چقدر حوزهای که دارن روش کار میکنن رو میشناسن؟ حتی در حد تحقیق یا راهاندازی یه کسبوکار کوچیک. گاهی یه نفر دکترای هوش مصنوعی داره ولی هیچ کسبوکاری راه ننداخته؛ اینجا مهمه که مسئله رو خوب درک کنه و راهکار خوب بده.
- همسویی و ویژن مشترک: چقدر آدمها با هم ویژن مشترک برای اون کسبوکار دارن؟ حتی اگه ویژنشون غلط باشه، همسو بودنشون مهمه.
- شناسایی درست مسئله: چقدر مسئله درستی رو شناسایی کردن؟ ما خودمون به عنوان سرمایهگذار میریم مسئلهها رو کشف میکنیم یا روی مسائلی که تیمها ارائه میدن تحقیق میکنیم که آیا این مسئله برای یه بازار بزرگه (مثلاً برای ۵ میلیون نفر) یا نه.
- راهکار مناسب: چقدر راهکاری که میدن به اون مسئله نزدیکه و واقعاً راه حله؟ بازارهای خارجی رو هم اصولاً بررسی میکنیم. اگه اینا با هم مچ باشه، احتمالاً گزینه خوبیه.
اشتباهات رایج تیمها چیه؟
امین آرامش: حالا از اون طرف قضیه بپرسیم. چه اشتباهاتی باعث میشه یه تیم از نظر شما رد بشه؟ یه جورایی تقلب برسون به بچههایی که این گفتگو رو میبینن!
آرین افشار: جواب خیلی دقیقی ندارم، ولی به نظرم تیمی که برای همهچی جواب آماده داره، خودش یه نقطه ضعف محسوب میشه. یعنی چی همهچی رو بدونن؟ نمیشه که!
امین آرامش: موردی بوده که تیمی رو به خاطر یه اشتباه خاص رد کرده باشید یا برعکس، چیزی خیلی جذبتون کرده باشه؟
آرین افشار: ببین، خیلی کم پیش اومده تیم خوب رو از بد نتونیم تشخیص بدیم. یه تیمی بود که برای سرمایهگذاری اومد پیش ما، حوزه خیلی پرریسکی بود از نظر رگولاتوری، ما هم ردش کردیم. ولی امروز همون تیم جزو یکی از بهترین تیمهای مملکته. اونجا نگاه رگولاتوری برامون مسئله بود. یا یه تیمی بود سرمایهگذاری هم کردیم، اولش تصور میکردیم این تیم خیلی بلندپرواز نیست. همه چیش خوب بود، بیزینس مدل خوب، سگمنت خوب. ولی پیشبینی ما این بود که این تیم بزرگ نمیشه، بیزینس رو راه میندازه و توش میمونه. واقعاً هم همین شد. بیزینس خوبی هم داره، ولی همونجاییه که یه سال پیش بود، اسکیل نکرد.
امین آرامش: پس اشتباهات رایج تیمها موقع مراجعه به سرمایهگذار چیا هستن؟
آرین افشار: من شاید تا الان هزار و صد یا دویست تا تیم دیده باشم. چند تا اشتباه رایجه:
- زمان اشتباه: خیلی تیمها در زمان اشتباه میان سراغ سرمایهگذار. ما دنبال تیمی هستیم که حداقل یه سال با هم کار کرده باشن، یه پروداکتی دولوپ کرده باشن، توی مرحله ایده نباشن، مرحله بذری رو رد کرده باشن. امروز شاید ۷۰ درصد ورودی VCها تیمهایی هستن که در حد شتابدهیان و برای ما جذاب نیستن.
- نادیده گرفتن آموزش: تیمها، بهخصوص تو ۴-۵ سال اخیر، آموزش خودشون رو نادیده میگیرن. فکر میکنن یه ارائه کوتاه درست کردن و رفتن با سرمایهگذار صحبت کردن یعنی همهچی تمومه! در صورتی که اون تیم تازه باید تو یه شتابدهنده به تناسب محصول با بازار برسه.
- عدم تجربه در بازار: خیلی از تیمها وقتی روی کسبوکاری ورود پیدا میکنند، هیچ وقت نمیرن خودشون تجربه سنتی اون حوزه رو بکنن یا آدمایی رو جذب نمیکنن که تجربه اون بازار رو داشته باشن. بدون تجربه میان سراغ VCها. در صورتی که باید برن خودشون تو بازار سنتی اون کارا رو بکنن، سعی و خطاهاشون رو بکنن، مسیر جدیدشون رو پیدا بکنن و اون ویژنه شکل بگیره.
- عدم جاهطلبی و پیگیری: با توجه به چالشهای زیادی که تو مملکت داریم، جاهطلب بودن و پیگیر بودن خیلی خیلی چیز مهمیه.
به نظرم این چهار پنج تا دلیل، ۹۰ درصد ریجکت شدنها رو شامل میشه.
استارتاپ زدن در ایران: از کجا شروع کنیم؟
امین آرامش: آرین جان، گفتی که کلی زمینه کار داریم و حتی تو این وضعیت اقتصادی هم کلی جا برای کار کردن و استارتاپ زدن هست. میتونی چند تا مثال بزنی؟ اگه خودت با این دانش و اطلاعاتی که داری، و با اون دانش فنی که داری، قرار بود امروز یه استارتاپ راه بندازی، سراغ چه ایدهای میرفتی؟
آرین افشار: واقعیتش اگه جواب اینو داشتم، امروز داشتم انجامش میدادم! ولی جدا از شوخی، خیلی از حوزهها که نگاه بیزینسیش قویتر بود تو ایران امروز شکل گرفته. تو دنیا هم که میبینی، چقدر بیزینسها دارن مبتنی بر تکنولوژی میشن. دیجیکالا الان تِک بسیار قویای داره، ولی از بیرون که نگاه میکنی میگی یه فروشگاه اینترنتیه. خب، امروز راهانداختن یه فروشگاه اینترنتی راحتتره تا بیای با پردازش تصویر صورت رو احراز هویت کنی؛ که این خودش امروز جزو یکی از حوزههای به شدت در حال ترقیه.
امین آرامش: چند تا مثال دیگه از این حوزههای جذاب میزنی؟
آرین افشار: حتماً. مثلاً:
- مدیریت کامیونیتی و اجتماعسازی: واقعاً تو ایران جاش خیلی پررنگه.
- سرویسهای کاریابی و مسیر شغلی (مهارتآموزی): نه الزاماً حوزههای برنامهنویسی، بلکه مهارتهایی که خیلیا بهشون میگن “مهارتهای دستی”. خیلی جاش تو ایران خالیه. مثلاً یه جایی باشه به آدما یاد بده چجوری تلویزیون تعمیر کنن.
- فرایندهای جذب و استخدام: امروز تو ایران بسیار بسیار جاشون خالیه و بیزینس مدلهای جذابی در دنیا هست که تو ایران میتونه راه بیفته.
- فضاهای پزشکی، بهخصوص برای میانسالان یا کودکان: اینجا بیشتر دارم سگمنت میگم تا بیزینس مدل.
- حوزههای خودرو: مثل قیمتگذاری.
- گردآوری دادهمحور کالاها.
- مارکتینگ اتومیشن و برندینگ: ما امروز تو ایران تو مباحث مارکتینگ اتومیشن، برندینگ برای برندها و ارجاع به آدمها در سوشال مدیا، بیزینس مدلهای بسیار جذابی در دنیا داریم که اینجا اصلاً هیچ کاری نکردیم. اهمیت برندینگ و حق انتخاب دادن به آدمها که بیشتر با هوش مصنوعی اتفاق میفته، خیلی جزو حوزههای جذابیه.
من خودم اگه بخوام بیزینسی راه بندازم، سعی میکنم هم تو مارکت ایران و هم تو مارکت خارج به صورت موازی راه بندازم. ریسک تو بازار ایران زیاده، ترجیح میدم یه جاهایی ریسکپذیر باشم و بتونم یه ذره وایدتر نگاه کنم.
یه تیم چطور میتونه نظر “جوانه” رو جلب کنه؟
امین آرامش: فرض کن یه تیمی الان این گفتگو رو میبینه یا میشنوه، دانش فنی هم داره، یکی از این حوزههایی که گفتی رو هم انتخاب کرده. باید چیکار کنه که شما داخل “جوانه” اونو پذیرش کنین؟ مثلاً تو چه بازه زمانی، چه کارهایی بکنه که بعدش بیاد در بزنه بگه من هستم، شما هم بگین خیلی خوش اومدی بفرما!
آرین افشار: ببین، اول از همه نگاه VCها با CVCها متفاوته. وقتی به یه VC اپروچ میکنی، براش مهمه که اون تیمه رفته چه حوزهای رو انتخاب کرده و بر اساس تجربه و دانش اون آدم تصمیم میگیره. تو CVC یه ذره داستان متفاوته. تو CVC خیلی از تیما هستن که میگن: “آقا من تیمشو دارم، ایدهشو ندارم، چیکار کنم باهات که بیام تو فرایند شما؟”
امین آرامش: این امکان تو “جوانه” هم هست؟
آرین افشار: آره، چون ما اصلاً مکانیزم براش داریم. مثلاً یه مکانیزمی داریم به اسم EIR (Entrepreneur in Residence) یا “کارآفرین مقیم”. آدمهایی که راهکار برای یه سری مسائل دارن، میتونن از نقطه صفر بیان، مسئله رو باز کنن، راهکار بدن، راهکارشون که اپروو شد، حالا بیان از ما پول بگیرن و اصلاً بیان حل مسئله رو پیش ببرن. ولی اونجا نگاهه باز CVCگریه. CVCگری و VCگری براش تیم مهمه و اینکه چرا تیم اون حوزه رو انتخاب کرده. نمیاد بگه بیا برای من این کارو بکن. چون اگه خود منِ VC بخوام یه کاری بکنم، خودم پولشو دارم، آدم استخدام میکنم و “ونچر بیلدینگ” میکنم. یعنی خودمون اون کار رو انجام میدیم. ونچر بیلدینگ تو ایران با چالشهای منابع انسانی فعلی خیلی جاش نیست. اگه دیوار بتونه همون آدم رو استخدام کنه، دیگه چه کاریه من ونچر بیلدینگ کنم؟ VC میگه تیم بیاد، من ببینم تیم و این ایده رو میخوام یا نه.
اما CVCها میگن نه، ما یه سری فرصت داریم، ایناست، این ده تاست. اگر تو این فرصتها بیزینس دولوپ شده داری، بیا با من بشین صحبت کن. من اونجا به عنوان CVC پول میذارم و سهام میگیرم. سوال تو اینه که میگی آقا تیمه هست، ایده نیست، بیا ایدهها رو از من بگیره. این میتونه تو یه فلوی اینکوبیشن باشه، میتونه فلوی EIR باشه. یا ممکنه برای یه تیمی واقعاً یه فلوی خاص ایجاد بکنیم. بعضی موقعها مجبوری تصمیمات خارج از چارچوب بگیری. یه موقع یه تیم خوب میبینی، یه مدلی با تیم تفاهم میکنی. ممکنه یه تیم خوب ببینیم، اصلاً خریداری کنیم. میتونه اینجوری بیاد بگه من تیم فنیام، این حوزه رو انتخاب کردم، این راه حل منه، چطوری میتونیم با هم کار کنیم؟ این امکان امروز فراهمه. جزئیاتش هم رو سایت “جوانه” و کلاً سایتهای CVCها هست.
آینده فضای استارتاپی ایران
امین آرامش: آرین جان، آینده فضای استارتاپی ایران رو چطور میبینی؟ و اینکه اتفاق اخیر، یعنی ورود تپسی به بورس، به نظرت چه تأثیری داشت؟
آرین افشار: ببین، به هر حال که قطعاً نقش مثبتی داشته. اصلاً همینی که این کاره شدنیه، خودش یه چیزه. به نظر من یه تابوییه که شکست. حالا راجع به عدد و رقمش الان خیلی عمیق نمیشم، جاش نیست، ولی همین که “میشه”، خودش یه نقطه است. شرکتها جسارت پیدا کردن که این کارو انجام بدن، برنامهریزی دارن براش میکنن. مکانیزمش هم به هر حال بهبود پیدا میکنه.
فرصت تو ایران خیلی زیاده، همونقدر که فرصت زیاده، چالش هم زیاده. به نظرم آدم زرنگ امروز تو ایران شاید موفقتر و سریعتر بتونه موفق بشه تا مثلاً تو یه کشور خارجی. ولی همونقدرم اینجا چالش زیاده. تابآوری آدمها احتمالاً باید بیشتر باشه و آدمها باید زرنگتر باشن. این خیلی چیز مهمیه. یعنی اگر یه آدم خیلی معمولی مثلاً توی کشور اروپایی یا آمریکایی بتونه با استارتاپش آهسته و پیوسته رشد بکنه، شاید اون آدم امروز تو ایران براش یه ذره سخت باشه. جاهطلبی آدم، زرنگ بودن آدم، پیدا کردن فرصت، کامیونیکیت کردن سریع با آدمها… آدم سختکوشتری میخواد.
ولی خب، فکر میکنم راحتترین کار اینه که بریم ۵۰ تا بیزینس آیپیاو شده آمریکا رو در بیاریم، ببینیم کدومش تو ایران نیست! این فکر کنم راحتترین کاریه. خیلی حوزههای دیگه هم دور و برمون میبینیم که میتونه کسبوکار شکل بگیره. اما مهمترین چیز برای همه ما انگیزهست. اینکه چقدر انگیزه داریم، چقدر اون انگیزه ما رو روی اون خط نگه میداره، چقدر به مسیرمون اعتقاد داریم. اینا حرفای کلیه، ولی فکر میکنم واقعاً مهمه.
امین آرامش: تا الان فقط در مورد کار و مسائل شغلی حرف زدیم. یه کم هم از خودت بگو. کار چه بخشی از زندگیته و آیا در طول زمان جایگاهش تو زندگیت بالا و پایین شده؟
آرین افشار: کار برای من خیلی پررنگه، چون تا الان کاری که میکردم رو خیلی دوست داشتم و خیلی هم تغییر مسیر ندادم. اگر تغییری بوده، همیشه در قالب کارهای مشاورهای بوده. کاری رو اگر دوست نداشته باشم، نمیکنم، انتخاب میکنم. خب، اینقدر علاقه به کار، به جنبههای دیگه زندگی لطمه میزنه، ولی خیلی هم باهاش مشکل ندارم. یعنی یه ورو سنگینتر میگیری، یه ور دیگه سبکتر میشه. حالا ممکنه چند سال دیگه برعکس شه، ولی امروز زیاد کار میکنم. از لحاظ ساعتی، تایم کاریم طولانیه، فکر کنم ۱۰-۱۱ ساعت کار میکنم. چون از کارم لذت میبرم، امیدوارم همیشه اینطوری باشه. اصلاً از کار خسته نمیشم، با اینکه تایمش زیاده. آدمایی هم که باهاشون کار میکنم خوبن، این خیلی به نظرم چیز مهمیه.
امین آرامش: برای اینکه از کار جدا بشی و ذهنت آروم بگیره، چه سرگرمیهایی داری؟ گفتی که جنبههای غیر کاری هم باید براشون وقت گذاشت.
آرین افشار: بی تعارف، من خیلی ساز دوست دارم و خیلی ساز میزنم. شاید بگم هر سه چهار روز یه بار میشینم مفصل برای خودم ساز میزنم. یه زمانی شمشیربازی میکردم. ورزشکار بودن همیشه یه هابی برام بوده. یه زمانی هم هواپیماهای کنترلی میپروندم، به عشق خلبانی قدیم. همیشه یه هابی داشتم و با دوستام هم پنجشنبه جمعهها خوش میگذرونم. ولی اگر بخوام چیزی رو امروز فدا کنم، خوشگذرونیه رو فدا میکنم. اما همیشه برای آرامش فکری خودم یه تایمی میذارم.
همیشه یه سرگرمی دارم که تو اون سرگرمی، لحظهای به کار فکر نمیکنم. این زمان زیاد نیستا، شاید هفتهای نیم ساعت یا یک ساعت باشه. این هابی ممکنه عوض شه. تابستون بعضی موقعها کایاک. امروز دو تا کاری که میکنم که در طول هفته یکی دو ساعت به کار فکر نکنم، یکی سازه که کلاً مغزم تعطیل میشه که سازهای کوبهایه، ۱۰-۱۲ ساله میزنم. یکی هم کتاب و شنا. این سه تا کار رو که انجام میدم، کلاً ذهنم برای هر چیز دیگهای شادابه.
اگر به ۱۸ سالگی برمیگشتی…
امین آرامش: اگه الان با آرین ۱۸ ساله حرف میزدی، بهش چی میگفتی؟ چه کارهایی رو بهش میگفتی نکنه و چه کارهایی رو با قوت بیشتری انجام بده؟
آرین افشار: احتمالاً میگفتم خیلی سریعتر تلاش کنه که چیزی که الان هست رو مثلاً ۴ سال پیش میبود. یه ذره بیشتر بشنوه؛ گوش دادن مهارت مهمیه. اول گوش بده بعد حرف بزنه. من شاید اون زمان اول حرف میزدم بعد گوش میدادم. و احتمالاً اگه یه دونه چیز رو بخوام بگم، درسم رو جدیتر میگرفتم.
امین آرامش: جدیتر میگرفتی یعنی چی؟ مثلاً دانشگاه بهتری میرفتی؟
آرین افشار: دانشگاه بهتر، در زمان درست. من مثلاً لیسانسم خیلی طول کشید، جای درستی هم درس نخوندم. شبکه و نتورکی که تو دانشگاه ایجاد میشه خیلی مهمه و به رشد آدم کمک میکنه. البته من این شانس رو داشتم که تو کار این نتورک رو پیدا کردم. ولی احتمالاً لیسانسم رو یه جایی مثل تهران یا شریف میخوندم و بعدش میرفتم فوق لیسانس یه کشور خارجی. حتماً تجربه درس خوندن تو خارج رو هم امتحان میکردم. من با این تئوری که “درس در ایران هیچی نیست” کاملاً مخالفم. دانشگاه مثل یه باغه، خود آدمه که میتونه توش گل بکاره. ما کم دانشجوهای خوب از دانشگاههای خودمون نداریم که دستاوردهای خوبی داشتن. من دیر به این نتیجه رسیدم.
امین آرامش: سه تا از نقاط قوت خودت رو بگو.
آرین افشار: اینو احتمالاً در مقایسه با دیگران باید گفت.
- کیفیت: کیفیت خیلی برام مهمه. واقعاً اینو نقطه قوت خودم میبینم، چون امروز میبینم کیفیت به شدت داره فدا میشه.
- تعهد: کاری رو الکی قبول نمیکنم، ولی اگر کاری رو قبول کنم، تعهد جزو نقطه قوت خودمه.
- آمادگی و شناخت: سعی میکنم قبل از اینکه یه کاری رو قبول کنم، خیلی روش مسلط بشم، با مطالعه و تحقیق. میدونم به چی “نه” بگم، حداقل برای خودم.
امین آرامش: الان که اخبار بد خیلی زیاده، چیکار میکنی که جونی داشته باشی برای اینکه دوباره پاشی و ادامه بدی؟
آرین افشار: بعضی موقعها سعی میکنم در همون زمان حال، همون لحظه کیف کنم. واقعاً در همون لحظه، غذای خوب بخورم، یه فیلم خوب ببینم. همیشه سعی میکنم معاشرینم رو درست انتخاب کنم، آدمایی که انگیزه بدن. این خیلی مهمه. مثل هر آدم دیگهای به رفتن هم احتمالاً فکر میکنم. و همون ساز زدن و اینا. واقعاً کار عجیب غریبی نمیکنم، همیناست.
کتابها و الگوهای الهامبخش
امین آرامش: کتاب یا آدم تأثیرگذاری بوده رو زندگیت که بخوای اسم ببری و بگی خیلی برات مهم بوده؟
آرین افشار: از خیلی آدمها یاد گرفتم. خیلی آدمای خارجی برام جذاب بودن، ولی هیچ وقت اون شکلی که بگی یه رول مدل خاصی داشتم، نه. البته این شاید باگ منه! مثلاً من استاد شجریان رو در یک لول زندگی و فکری بسیار دوست دارم. همایون شجریان و استاد ناظری هم همینطور. نه در اشل آهنگهاشون، من سبک زندگی اینا واقعاً برام جذابه. رویکرد استاد شجریان در مواجهه با شرایط، بینهایت برام جذاب بود.
امین آرامش: کتاب چطور؟ کتابی بوده که بگی کاش زودتر خونده بودمش؟
آرین افشار: حتماً بوده. من یه اعتقادی دارم، درست یا غلط، که ۲۰ درصد هر کتاب به درد بخوره. برای همین تند تند میخونم و اون ۲۰ درصدها رو پیدا میکنم، روشون وایمیستم و هایلایت میکنم.
- کتاب “ایده عالی مستدام” رو از زمانی که خوندم، خیلی بهتر فهمیدم چه کارهایی رو نکنم.
- کتاب “هوش هیجانی” هم به نظرم برای آدمایی که مسیرشون رو نمیدونن کتاب جذابیه.
- “رهبری بالای خط” رو تازگیها یه دور ورق زدم، برای کسایی که تو سازمان کار میکنن یا استارتاپ خودشون رو دارن و بزرگ شده، به نظرم بسیار بسیار خوبه.
- من بیشتر کتابهای بیزینسی و کسبوکاری میخونم. کتابهای نشر “نوین” و “آریانا قلم” جزو کتاباییه که میخونم.
- کتاب “از نو شروع کن” که مدیرعامل مایکروسافت نوشته بود، بسیار کتاب خوبیه.
- کتاب “اسرار کار گوگل” هم کتاب خوبیه.
- کتاب در مورد فرهنگ سازمانی نتفلیکس خیلی جالبه.
- و یه کتابی که ایمیلهای سازمانی جف بزوس رو جمعآوری کرده. چند وقت پیش داشتم میخوندم، خیلی حال کردم. اصلاً آدم بینش پیدا میکنه. هر کدوم از اینا یه بخشهاییشون برام آموزنده بوده.
حرف آخر
امین آرامش: آرین جان، دم شما گرم. سوالای من تموم شد. حرف آخری اگه هست بگو و اینکه چرا اینقدر روی به اشتراک گذاشتن دانش و اطلاعات تاکید داری؟
آرین افشار: دم شما هم گرم. امیدوارم مفید بوده باشه و خستهکننده نبوده باشه. همونطور که اول گفتم، شیر نکردن و به اشتراک نذاشتن اطلاعات اشتباهترین کاریه که همه میتونن بکنن. چیزی که ما امروز بلدیم، یه هفته بعد واقعاً به دردمون نمیخوره، باید یه چیز بهتر یاد گرفته باشیم. اگه احساس میکنی این چیزی که داری تنها داشته توئه و اگه به یکی دیگه بگی دیگه چیزی نداری، یعنی واقعاً چیز زیادی برای عرضه نداری! این یه زنگ خطر بزرگه. هنرمندانهترین کاری که میتونیم بکنیم اینه که چیزایی که یاد گرفتیم، چه از خطاهامون چه از دستاوردهامون، رو به بقیه هم بگیم. تو فضای شتابدهی و سرمایهگذاری، اگه از رشد آدمها خوشحال نشی و به رشدشون کمک نکنی، تو اون بیزینس موفق نمیشی. کار ما اینه که کمک کنیم به رشد آدمها. موفقیت اونها، خروجی کار ماست.
امین آرامش: منم به عنوان کسی که یه مدت با آرین از نزدیک کار کردم، اینو اضافه کنم که واقعاً آرین خوب جواب میده، کاملاً دلسوزانه برخورد میکنه و یکی از ویژگیهای خیلی مثبتش، که حالا خودش خیلی اشاره نکرد، اینه که دلسوز آدمهاست و واقعاً هرچی بلد باشه میگه و هیچ چیزی رو ناگفته نمیذاره. دمت گرم آرین جان.
آرین افشار: چاکریم. خوشبختانه هر جایی که رفتم، جدا شدن برام خیلی سخت بوده و با تمام آدمهایی که ازشون جدا شدم ارتباطم رو با بهترین کیفیت حفظ کردم و شاید این مهمترین دستاوردم بوده. اگه بچهها سوالی داشتن، لینکدین من آرین افشاره. معمولاً سعی میکنم زود جواب بدم، هرچند آدم خیلی زود جوابدهی نیستم ولی حتماً جواب میدم. خسته نباشید.
پیشنهاد میکنیم تماشای این گفتگوی جذاب رو در یوتیوب از دست ندید:
شما چه تجربهای از راهاندازی استارتاپ یا جذب سرمایه دارید؟ بزرگترین چالشی که در مسیر کارآفرینی باهاش روبرو شدید چی بوده؟ مشتاقانه منتظر خوندن نظرات، سوالات و تجربیات ارزشمند شما هستیم!