مدل مالی استارتاپ چراغ راهیه که مسیر آینده رو برای استارتاپها شفاف میکنه.
همهی ما میدونیم که مسیر استارتاپها مسیر همواری نیست و شاید ریسک و ابهام، دو واژه مناسب برای توصیف لغت استارتاپ هستش.
یکی از ابزارها و روشهای یک استارتاپ برای کاهش بار سنگین ابهام و ریسک، استفاده از مدل مالیه.
با این حال، درک این موضوع مهم، کار چندان راحتی نیست و حتی مطالب دیگه هم، به خوبی به جنبههای مختلف این موضوع نپرداختن.
اما این مقاله، حاصل مطالعه دهها سایت داخلی و خارجیه که کلّی برای خوندنشون زمان گذاشته شده و سعی شده تا جای ممکن، ساده، قابل فهم و رضایتبخش باشه.
اگه میخواین با مفهوم مدل مالی استارتاپ و اهمیت اون آشنا بشین، یا اگه قصد راه اندازی یک استارتاپ رو دارین و زیاد در مورد این مفهوم اطلاعات ندارین، من این مطلب رو بهتون پیشنهاد میکنم.
پس با من همراه باشین.
فهرست مطالب
من در این مقاله، اوّل به تعریف مفهوم مدل مالی استارتاپ پرداختم و در مورد اهمیّت این موضوع صحبت کردم.
بعدش، رفتم سراغ این که مدل مالی استاندارد برای استارتاپ ها شامل چه چیزهایی میشه؟
بعد از اون هم، انواع مدل مالی برای استارتاپ ها رو شرح دادم و سعی کردم توضیح ساده و مختصری درباره هر کدوم بدم.
در انتها هم در مورد مهارتهایی که باید کسب کنیم تا بتونیم برای استارتاپمون مدل مالی بسازیم شرح دادم.
در لیست زیر، فهرست مطالب رو مشاهده میکنین و میتونین با کلیک روی هر کدوم، به اون بخش از مطلب برین.
- مدل مالی استارتاپ چیست و چرا باید از مدل مالی برای استارتاپها استفاده کرد؟
- یک مدل مالی استاندارد برای استارتاپ چه ویژگیهایی دارد و شامل چه مورادی میشود؟
- انواع مدل های مالی استاندارد که استارتاپها از آن بهرهمند میشوند کداماند؟
- چگونه برای استارتاپ خود مدل مالی طراحی کنیم؟
- سخن آخر
1. مدل مالی استارتاپ چیست و چرا باید از مدل مالی برای استارتاپها استفاده کرد؟
اول از همه بریم ببینیم مدل مالی استارتاپ چیه؟
مدل مالی استارتاپ، در واقع، ابزاری برای پیشبینی وضعیت آینده یک استارتاپه. حالا این یعنی چی؟
یعنی این که ما با استفاده از دادههای کنونی یک استارتاپ (مثل مشتریان، درآمدها، کارکنان و …)، وضعیت مالی استارتاپ رو برای چند ماه بعد پیشبینی میکنیم.
حالا شاید براتون سوال پیش بیاد که چجوری این دادهها رو ثبت میکنیم و اونها رو به هم ربط میدیم.
ما با استفاده از نرمافزارهایی مثل اکسل، مجموعهای از این دادهها رو کنار هم میاریم و با استفاده از قابلیتهای این نرمافزار (مثل فرمولهای ریاضی)، این دادهها رو به هم مرتبط میکنیم.
و بعد از اون، یک سری داده نهایی به دست میاریم و در نهایت، از دل این دادهها، پیشبینیهای مربوطه رو انجام میدیم.
در ادامه، بیشتر در مورد دادههای مختلف یک مدل مالی صحبت کردم. ولی قبلش باید در مورد اهمیت مدل مالی برای استارتاپها صحبت کنم.
اصلاً چرا باید از مدل مالی برای استارتاپها استفاده کرد؟ مگه مهمه؟
آمارها نشون میده که درصد قابل توجهی از استارتاپها در سالهای اول شکست میخورن!
البته دلایل زیادی هم در مورد این شکستها ذکر میشه. ما هم نمیخوایم اینجا در این باره صحبت کنیم. اما جالبه بدونید که یکی از بزرگترین دلایل شکست استارتاپها و کسبوکارهای نوپا در دنیا، مشکلات مالیه.
البته این مشکلات مالی، ممکنه علل مختلفی داشته باشه. مثلاً، عدم توازن بین درآمدها و هزینهها به علت قیمتگذاری نادرست. یا شایدم مشکل در راضی کردن سرمایهگذار برای سرمایهگذاری روی استارتاپ، و یا یک سری مشکلات دیگه.
طراحی یک مدل مالی استاندارد برای استارتاپ ها توسط یک متخصص، میتونه این مشکلات رو تا حدی (و نه به طور کامل) حل کنه.
یعنی اگه استارتاپمون مدل مالی داشته باشه، دیگه مشکلی پیش نمیآد؟
باید بگم که جواب این سوال منفیه!
در واقع، مدل مالی استارتاپ ابزاریه که با داشتنش، میتونیم خیلی از مشکلات مالی که ممکنه در آینده پیش بیاد رو پیشبینی کنیم و به قول معروف: تدابیر لازم رو برای مقابله با این مشکلات، بیندیشیم!
بریم یک جمع بندی کوتاه از این بخش داشته باشیم
خب، احتمالاً تا الان اهمیت ساخت مدل مالی استارتاپ رو درک کردین. اما نمیخوام از روی اهمیت این مسئله، به سادگی عبور کنم. بهخاطر همین، بهتره خیلی منظم، مرتب و فهرستوار، اهمیت مدل مالی استارتاپ رو با هم ببینیم:
- کمک به تصمیمگیری بهتر برای آینده استارتاپ
- افزایش اعتماد سرمایهگذار برای سرمایهگذاری روی استارتاپ
- افزایش قدرت پیشبینی مشکلات و مسائل احتمالی آینده
- بهینهسازی عملیات مالی شرکت
- کمک به تخصیص درست و بهینه منابع (یا همون بودجهبندی درست)
- و …
به عنوان ختم کلام این بخش، میخوام بگم که اگه میخواین یک استارتاپ بادوام و پایدار بسازین، داشتن یک مدل مالی استاندارد، یکی از شروط لازم، اما ناکافیه!
مطمئنم که دیگه اهمیت این موضوع براتون روشن شد. حالا بریم سراغ جزئیات بیشتر.
بیشتر بخوانید: انواع سرمایه گذاری در استارتاپ ها
2. یک مدل مالی استاندارد برای استارتاپ ها چه ویژگیهایی دارد و شامل چه مواردی میشود؟
اگه یادتون باشه، اول بحث گفتم که مدل مالی، با استفاده از یک سری دادهها ساخته میشه.
تو این بخش، میخوام در مورد این دادهها حرف بزنم.
اما قبل از هر چیز، باید اینو بدونین که این دادهها و ارتباط بینشون، باید چه ویژگیهایی داشته باشن تا ما با یک مدل مالی استاندارد برای استارتاپ ها روبهرو باشیم:
- واقعبینانه و دور از خیالپردازی: یک مدل مالی خوب و مفید، از دل فرضیات واقعبینانه ما بیرون میآد. بهتره که همیشه در مورد حدسها و تخمینهایی که در مورد آینده میزنیم، واقعبین باشیم تا بتونیم به یک مدل مالی کارآمد دست پیدا کنیم.
- انعطاف پذیری: مدل مالی ما باید جوری طراحی بشه که با تغییرات مختلف در طول زمان، سازگار باشه. یعنی اینکه قرار نباشه که مدل مالی ما با به وجود اومدن یک سری شرایط و تغییرات محیطی جدید، کارکرد خودشو از دست بده.
- ساده و قابل فهم بودن: مدل مالی استاندارد، جوری ساخته میشه که خیلی پیچیده و سنگین به نظر نرسه.
قبل از ادامه بحث باید بگم که دادههای زیادی رو میشه در مدل مالی استارتاپ به کار برد. و ممکنه هر استارتاپی، بر اساس شرایط خودش، از یک سری دادههای دیگه هم استفاده کنه و یا از یک سری دادهها صرفنظر کنه.
پس:
تو این بخش، وحی منزل وجود نداره! ما هم سعی کردیم درباره دادههایی که مهمتر هست، توضیح بدیم.
این دادهها به سه بخش تقسیم میشن. ورودیها، خروجیها و یک سری دادههای مهم دیگه.
اگه موافقین بریم اول از ورودیهای مدل مالی شروع کنیم.
ورودیها
بعضی از دادهها، به عنوان ورودی در نظر گرفته میشن. یعنی اینکه ما برای ساختن یک مدل مالی، به این دادهها نیاز داریم.
بریم ببینیم این دادهها دقیقاً چی هستن؟
- پیشبینی درآمدها (forecasting revenue)
پیشبینی درآمد، یکی از فاکتورهای خیلی مهم محسوب میشه. البته اینجا قرار نیست به جزئیات نحوه انجام این کار بپردازیم.
در واقع اینجا، از روشهای ترکیبی مدلسازی از بالا به پایین و مدلسازی از پایین به بالا برای پیشبینی درآمدها استفاده میشه (در ادامه مطلب راجع به مدلسازی از بالا به پایین و مدلسازی از پایین به بالا خیلی مفصل، بحث کردم).
- پیشبینی هزینه کالاهای فروخته شده (cost of goods sold)
کاملاً از اسمش مشخصه! هزینه کالای فروخته شده، هزینهایه که استارتاپ برای تولید محصول خودش باید بپردازه.
حالا این هزینه ممکنه شامل مواد اولیه، هزینه کارکنان، هزینههای ایجاد و نگهداری سایت برای فروش محصول و یا بودجهای که بابت تبلیغات مصرف میشه باشه.
- هزینههای اجرایی (operating expenses)
این هزینهها، همون هزیههای عادی استارتاپ محسوب میشه.
مثلاً هزینههایی که در بخش فروش و بازاریابی، واحد تحقیق و توسعه، بخش پشتیبانی و … صرف میشه.
- مخارج مربوط به پرسنل (cost of employees)
خوبی این بخش اینه که کار خیلی دشواری رو در پیش نداریم. با مشخص کردن تعداد کارکنان مورد نیاز و حقوق و مزایایی که قراره داده بشه، میتونیم پیشبینی مربوط به این بخش رو هم انجام بدیم.
بیشتر بخوانید: تشکیل تیم استارتاپی
- هزینههای سرمایهای (capital expenditures)
یک استارتاپ یا یک کسبوکار، یک سری هزینه برای خرید و نگهداری داراییهای ثابت انجام میده.
این هزینهها عمدتاً با هدف کسب سود در آینده انجام میشه. مثل خرید تجهیزات جدید یا تعمیر تجهیزات قدیمی و یا حتی خرید یک مِلک.
این هزینهها، در صورت ترازنامه قرار میگیرن.
خروجیها
خروجیهای مدل مالی ما، در واقع دادههایی هستن که از مدل مالی استخراج میشه. در واقع ورودیهای ما، در نهایت تبدیل به خروجی میشن.
- صورتهای مالی (financial statement)
هر مدل مالی استانداردی باید این جزء رو داشته باشه.
صورتهای مالی، شامل حداقل سه جزء خیلی مهم زیر میشه:
- ترازنامه (balance sheet)
میزان داراییها و بدهیهای یک استارتاپ یا کسب و کار رو در یک دوره زمانی نشون میده.
2. صورت سود و زیان (profit & loss statement)
این صورت مالی به شما نشون میده که آیا استارتاپتون سودآور هست یا نه؟
به عبارتی، اختلاف بین سود و زیان در یک بازه زمانی رو نشون میده.
3. صورت جریانهای نقدی (cashflow statement)
این صورت مالی، بهطور کلی میزان ورودی و خروجی جریان پول رو در یک دوره زمانی به ما نشون میده.
- شاخصهای اصلی عملکرد (key performance indicators)
شاخصهای کلیدی عملکرد یا همون KPIs، برای تعیین عملکرد بخشهای مختلف یک استارتاپ یا بیزینس استفاده میشن.
یعنی این که هر استارتاپ برای خودش، یک سری معیار یا شاخص تعیین میکنه تا این که بتونه عملکرد خودش رو مورد ارزیابی قرار بده.
مثلاً شاخصهای متوسط فروش، بیهودگی، زمان بازار و … میتونن یکی از شاخصهای اصلی عملکرد هر استارتاپی باشن.
بحث در مورد ورودیها و خروجیهای یک مدل مالی به اتمام رسید. اما هنوز یک سری دادههای مهم دیگه مونده که باید در مدل مالی استارتاپها لحاظ بشه.
دیگر دادههای مهم
- سرمایه در گردش (working capital)
سرمایه در گردش به طور خلاصه، میزان سرمایهای است که استارتاپ برای تداوم فعالیتهای روزانه خودش نیازه داره.
یا به عبارت دیگه اگه بدهیهای جاری رو از ارزش داراییهای جاری کم کنیم، به سرمایه در گردش میرسیم.
یا بنا به تعریفی دیگر! به مقدار ارزش داراییهای یک استارتاپ که در کوتاهمدت توانایی نقد شدن دارن گفته میشه.
- استهلاک (depreciation)
این دیگه خیلی راحته.
ولی اگه بخوام در حد یک جمله توضیح بدم:
به کاهش ارزش داراییهای یک استارتاپ، کسبوکار و یا یک سازمان، در طول زمان گفته میشه.
محاسبه استهلاک هم کار سختی نیست. به مثال زیر دقت کنین:
فرض کنید استارتاپ شما 10 رایانه برای دفتر اصلی به قیمت 10000$ خرید کرده. و پیشبینی میشه که مجموعاً 10 سال بشه از اونها استفاده کرد. پس میشه نتیجه گرفت که استهلاک سالانه هر رایانه برای استارتاپ شما 100$ خواهد بود.
البته این مثال کمی بیدقتی داره و میزان استهلاک سالیانه محصولات، معمولاٌ با افزایش زمان، روند تصاعدی رو طی میکنه.
- مالیات (tax)
مالیاتها، بخشی از صورت سود و زیان شرکت رو تشکیل میدن. پس استارتاپها حتماً باید از قوانین مالیاتی کشور خودشون باخبر باشن.
بسیاری از کشورها برای حمایت از استارتاپها، معافیتهای مالیاتی رو در نظر میگیرن. این موضوع در کشور خودمون هم وجود داره و شما میتونین با یک سرچ ساده بیشتر دربارهاَش بخونین.
3. انواع مدل مالی برای استارتاپ ها – استارتاپها از چه مدلهای مالیای بهرهمند میشوند؟
اصل و اساس هر مدل مالی
مدلهای مالی به طور کلی، بر دو اساس ساخته میشن:
- مدلسازی از بالا به پایین
- مدلسازی از پایین به بالا
در ادامه، سعی کردم به طور مختصر، هر یک از این دو رویکرد رو براتون شرح بدم.
مدلسازی از بالا به پایین
فرض کنین یک استارتاپ در حوزه فروش محصولات چوبی، قصد داره برای خودش یک مدل مالی طراحی کنه. رویکرد اول اینه که استارتاپ در مورد سهم بازاری که قراره به دست بیاره، هدفگذاری کنه. و بعد طبق اون هدفگذاری، برنامههای داخلی شرکت (میزان درآمد، سرمایه مورد نیاز و …) رو تنظیم بکنه.
مثلاً ممکنه همین استارتاپ ما در حوزه فروش محصولات چوبی، هدف 0.01% سهم بازار ایران رو برای خودش تعیین کنه.
در مرحله بعد، استارتاپ با توجه به هدف خودش، در مورد میزان سرمایهای که باید جذب کنه، تعداد کارکنانی که باید استخدام کنه و سایر عوامل داخلی استارتاپ، تصمیم میگیره.
همین! به این میگن مدلسازی از بالا به پایین. یعنی مدل مالی استارتاپ رو بر اساس عوامل بیرونی، برنامهریزی کردن.
این رویکرد، معمولاً برای پیشبینیهای بلندمدت (مثلاً پنج سال) مورد استفاده قرار میگیره.
مزیت مهم این روش اینه که خیلی راحت و سریع، به نتیجه میرسه و دردسر کمتری داره.
اما؛
این روش یک ایراد بزرگ داره. اونم اینه که استارتاپ بدون توجه به حقایق ممکن در هدفگذاری، به رویاپردازی در مورد اهداف مشغول میشه. در واقع استارتاپ، در این رویکرد، فقط به بازار نگاه میکنه و سختیها و دشواریهای مسیر رو نادیده میگیره.
مثلاً تو همین مثال، من عدد 0.01% سهم بازار رو مثال زدم. شاید با خودتون بگید که این عدد چیزی نیست. ولی باید بگم که اشتباه میکنید. درصد کمی از سهم بازار، میتونه شامل حجم زیادی از محصولات موجود در بازار باشه.
جالبه در این باره بدونید که سهم بازار خردهفروشیِ فروش آنلاین در کشور ما، چیزی حدود 2 الی 3 درصده! تازه با این همه فروشنده بزرگ مثل دیجیکالا، ترب و … . و البته کلی فروشنده دیگه که در فضای وب، اینستاگرام، تلگرام و … دارن کار میکنن.
مدلسازی از پایین به بالا
همون استارتاپ قبلی رو در نظر بگیرید. رویکرد دوم اینه که استارتاپ، به جای نگاه به عوامل بیرونی، به خودش نگاه کنه!
حالا این یعنی چی؟
یعنی این که استارتاپ، به جای توجه به سهم بازار، به عواملی مثل میزان فروش محصولات در هر ماه توجه کنه و مدل مالی خودش رو بر این مبنا قرار بده.
در این رویکرد، پیشبینیهای کوتاهمدت (مثلاً یک سال) مورد توجه قرار میگیره.
خوبی این روش اینه که استارتاپها واقع بینانهتر به بازار نگاه میکنن و تو دام رویاپردازیهای الکی نمیافتن.
اما این روش هم معایب خودش رو داره. مثلاً سرمایهگذارها ممکنه تو یک طرح واقعبینانه سرمایهگذاری نکنن! دلیلش هم مشخصه. سرمایهگذارها معمولاً دنبال یک استارتاپی میگردن که بتونه سریعتر رشد کنه و سهم بازار خودش رو گسترش بده (البته همه سرمایهگذارها هم اینجوری فکر نمیکنن).
بهخاطر همین، داشتن یک مدل مالی واقعبینانه برای استارتاپ، ممکنه فرصت جذب سرمایه و سرمایهگذاری رو کمتر بکنه.
کدوم بهتره؟
وحی منزل نداریم! اما معمولاً از هر دو رویکرد برای مدلسازی مالی استفاده میشه. چرا؟
یکی از دلایل، کاهش خطای مدلسازی هست. مثلاً فرض کنید یک استارتاپ برای خودش از رویکرد بالا به پایین استفاده کرده. ما میدونیم که این رویکرد ممکنه با خطا همراه باشه. بهخاطر همین توصیه میشه که از هر دو رویکرد استفاده کنیم.
دلیل دوم اینه که هر کدوم از این مدلها، کارکرد خاص خودشون رو دارن. مدلسازی از بالا به پایین برای اهداف خاصی (مثل جذب سرمایه، داشتن دید کلی و جامعنگر) استفاده میشه و مدلسازی از پایین به بالا هم کارکردهای خاص خودش رو داره (مثلاً بودجهبندی و استخدام).
البته باید به این نکته هم اشاره کنم که نوع استارتاپ هم در انتخاب این رویکردها مهمه و باید بهش توجه بشه.
خب، حالا که رویکردهای اصلی برای ساخت یک مدل مالی رو فهمیدین، بهتره در ادامه چند نمونه از مدلهای مالی معروف رو معرفی و بررسی کنیم.
حالا بریم سراغ چند تا از مدلهای پرکاربرد مالی استارتاپی
البته قبل از معرفی انواع مدل مالی برای استارتاپ ها باید بگم که این مدلها، فقط برای استارتاپها کاربرد ندارن و ممکنه برای نهادها و موسسات مختلف دیگه (مثل بانکها، بیزینسهای بزرگ، بیمهها و …) هم به کار برده بشن.
TAM SAM SOM
مدلسازی از بالا به پایین با این روش انجام میشه.
TAM یعنی total available market یا سهم کل بازار اون محصول تو دنیا
SAM یعنی serviceable available market یا سهم بازار منطقهای که ما میتونیم کالا و خدمات خودمون رو عرضه کنیم (مثلاً سهم بازار خاورمیانه).
SOM هم یعنی serviceable obtainable market یا سهمی از بازار که ما فکر میکنیم میتونیم به دست بیاریم.
بعد از این که سهم بازار هدف خودمون رو مشخص کردیم، بر اساس این هدف، مقدار فروش و سایر هزینههای مورد نظر رو مشخص میکنیم.
مدل سه صورت مالی (three statement model)
این مدل، یکی از مدلهای مالی بنیادین محسوب میشه.
این مدل مالی، شامل سه صورت مهم مالی میشه: صورت حساب درآمدها، ترازنامه و جریان نقدی
در واقع این دادهها، توسط یک متخصص و با استفاده از ابزارهایی که داره، به هم وصل میشن و متخصص، اطلاعات لازم رو ازش استخراج میکنه.
مدل بودجهای (budget model)
این مدل (همونطوری که از اسمش معلومه)، برای تعیین بودجه ماهها و سالهای آینده مورد استفاده قرار میگیره و به شدت بر صورت مالی درآمدها (یا همون صورت مالی سود و زیان) متمرکزه.
جریان نقدی تنزیل شده (discounted cashflow model)
این مدل بر مبنای مدل سه صورت مالی ایجاد میشه.
در این مدل، ما با استفاده از صورت جریان نقدی و توابع ریاضی مختلف، به ارزشگذاری یک استارتاپ میپردازیم.
مدل تملک اهرمی (leveraged buyout model)
در این مدل هم مثل مدل قبلی، به ارزشگذاری یک استارتاپ میپردازیم. اما این مدل با مدل قبلی، از دو جهت تفاوت داره:
- این مدل، نوع پیچیدهتری از مدل مالی محسوب میشه.
- تأمین مالی در این مدل، عمدتاً از راه استقراض انجام میشه.
البته این مدل مالی، نسبت به مدلهای قبل، کاربرد کمتری برای استارتاپها داره.
خب، تقریباً داریم به پایان این مطلب نزدیک میشیم. تا الان در مورد تعریف مدل مالی استارتاپ، اهمیتی که داره و انواع مدل مالی برای استارتاپ ها صحبت کردیم. حالا بهتره بریم نکاتی رو در مورد یادگیری این مهارت ببینیم.
4. چگونه برای استارتاپ خود مدل مالی طراحی کنیم؟
برای ساخت یک مدل مالی برای استارتاپ، به چه مهارتهایی نیاز داریم؟
ما برای ساخت یک مدل مالی برای استارتاپ خودمون، به دو چیز نیاز داریم: اکسل + چند مهارت کاربردی
در ادامه فقط به صورت فهرستوار به این مهارتها اشاره میکنم.
- حسابداری
- کار با اکسل
- توانایی برقراری ارتباط بین دادههای مختلف
- مهارت حل مسئله
- مهارت پیشبینی و تخمین زدن
- توانایی مدیریت حجم زیادی از دیتاها
- مهارت ارائه کردن، برقراری ارتباط و مذاکره
- استراتژی
در واقع، ما برای اینکه بتونیم یک مدل مالی برای استارتاپ خودمون یا دیگران طراحی کنیم، به مجموعهای از مهارتهای نرم و سخت نیاز داریم. مهارتهای سخت برای ساخت یک مدل مالی با کیفیت، و مهارت نرم هم، برای قانع کردن سرمایهگذاران و ارائه کردن مدل مالی خود.
کانال یوتیوب زیر، یک سری آموزشهای مقدماتی برای آشنایی بیشتر با مدلسازی مالی داره. اگه دوست داشتین، میتونین از این دوره استفاده کنین تا بیشتر در مورد مدل مالی اطلاعات کسب کنین.
البته آموزشهای مختلف و زیادی در این حوزه موجوده و اگه به فارسی یا انگلیسی در گوگل سرچ کنین، و یا در یوتیوب جستوجو کنین، قطعاً آموزشهای رایگان و غیررایگان بیشتری پیدا میکنین.
سخن آخر
خب، به پایان مطلبمون رسیدیم. امیدوارم تونسته باشم این مفاهیم رو به زبون ساده بیان کنم.
هر چند این نکته رو هم باید بگم که مطالب بالا با علم حسابداری گره خوردهان و برای فهم و درک کامل اونها باید زمان بیشتری گذاشته بشه.
پس یادتون نره که ما با یک مفهوم مهم و کاربردی طرف هستیم و اگه استارتاپ داریم و یا قصد راهاندازی یک استارتاپ رو در ذهن خودمون داریم، حتماً باید بیشتر با این مفهوم آشنا بشیم.
خیلی ممنون که با من همراه بودین. پیشنهاد میکنم نگاهی به مطالب مرتبط زیر هم بندازین. اگه دوست دارین دربارهی دنیای استارتاپها بیشتر بدونین، پیشنهاد میکنم مطالب ما رو از دست ندین.
بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب سایت کارنکن درباره استارتاپها
مطالب مرتبط
مطالب مرتبط با استارتاپ
خیلیها هنوز با مفهوم استارتاپ و فرقش با کارآفرینی و کسبوکار مشکل دارن و تفاوت بین این مفاهیم رو نمیدونن. اگه دوست داری بیشتر با تعریف استارتاپ آشنا بشی و تفاوتش رو با مفاهیم مشابه درک کنی، پیشنهاد میکنم مطالب زیر رو مطالعه کنی.
اگه به راهاندازی استارتاپ علاقه داری، مطالب زیر میتونن بهت کمک کنن تا اطلاعات بیشتری در این باره به دست بیاری.
سعی کردم خیلی ساده و بدون وارد شدن به مباحث پیچیده و سنگین، مفهوم مدل مالی استارتاپ رو توضیح بدم.
اما اگه سوالی داری که به نظرت پاسخش رو توی متن پیدا نکردی، خیلی خوشحال میشم اونو با من در میون بذاری تا بتونم کمکت کنم.
تدوین فایل مدل مالی و پیشبینی جریانهای نقدی اغلب به عنوان سندی یک بار مصرف، صرفا برای ارائه به سرمایهگذار مورد استفاده قرار میگیرد؛ حال آنکه این پیشبینی اهداف، هزینهها و درآمدها بهتر است به عنوان قطبنمایی برای بنیانگذاران و مدیران ارشد استارتاپها به منظور توسعه بهینه کسبوکار مورد استفاده قرار بگیرد.
سپاس از مقالهی جامع شما، استفاده کردم.