ری کراک موسس مک دونالد :
از مردی که جلویم بود پرسیدم: ” چیه اینجا انقدر جذابه؟ “
پرسید: ” قبلاً اینجا چیزی نخوردی؟ “
_ ” نه “
_ ” خوب خودت میبینی، اینجا بهترین همبرگر زندگیتو با 15 سنت میخوری، لازمم نیست منتظر بمونی یا به فکر انعام
پیشخدمتها باشی “
شاید شما هم تاکنون با شنیدن نام “مکدونالد” گمان میکردید که مکدونالد نیز مانند بسیاری دیگر از برندهای معروف دنیا، برگرفته از نام موسس مک دونالد است.
این دیدگاه شاید بهطور کامل اشتباه نباشد، اما قطعاً درست هم نیست!
ما متن زیر، دربارهی ” ری کراک موسس مک دونالد “، کارآفرین بزرگ صنعت غذا در آمریکا را با مطالعه و بررسی چندین سایت معتبر داخلی و خارجی گردآوری کردهایم.
شما با مطالعهی این متن، علاوه بر آنکه اطلاعات کاملی را دربارهی زندگینامه موسس مک دونالد به دست میآورید، با حقیقت چگونگی تأسیس این رستوران مشهور نیز آشنا میشوید.
اما در ابتدا، شاید این سؤال شما هم باشد که چرا ری کراک موسس مکدونالد این نام را بر روی رستورانهایش
گذاشته است؟!
پاسخ جالب او را در ویدئوی کوتاه زیر ببینید:
فهرست مطالب
- کودکی تا جوانی موسس مکدونالد چگونه گذشت
- ازدواج ری کراک و شروع داستان لیوان های کاغذی
- داستان مالتی میکسرها و آشنایی ری کراک با مک دونالد
- ری کراک چگونه مک دونالد را مکدونالد کرد
- سرانجام, موسس مک دونالد ، مالک مک دونالد میشود!
- ری کراک مالک مک دونالد و آغاز دورانی جدید
- موسس مک دونالد در انتهای مسیر
کودکی تا جوانی موسس مک دونالد چگونه گذشت؟
آغاز یک زندگی معمولی
” ریموند آلبرت کراک ” ( Raymond Albert Kroc) در 5 اکتبر 1902 در “اوک پارک” روستایی کوچک در مجاورت شهر شیکاگو در ایالت ایلینوی آمریکا متولد شد.
پدرش لوئیس کراک، کارمند بزرگترین شرکت تلگراف آن زمان یعنی شرکت “وسترن یونیون” بود.
مادرش رز، زنی خانهدار بود و پیانو را نیز با مهارت خوبی مینواخت.
او برای کمک در هزینههای زندگی گهگاهی به کودکان و بزرگسالان پیانو تدریس میکرد.
دو سال بعد از ریموند، برادرش رابرت و سه سال بعد از آن خواهرش لورن به دنیا آمد.
علایق ریموند و برادرش همواره متفاوت بودند و به ندرت حرف مشترکی میان آنها وجود داشت.
رابرت دانشآموزی درسخوان بود و بعدها استاد و پژوهشگر دانشگاه شد، اما ریموند هیچگاه علاقهای به درس نشان نمیداد.
پدرش طرفدار سرسخت بیسبال بود و ری هم از همان دوران شیفتهی این بازی شد.
اینگونه موسس مک دونالد از زمانی که با دوستانش با چوب بیسبالهای قدیمی، بیسبال بازی میکردند، تا سالها بعد که مالک یکی از تیمها شد، همچنان به بیسبال عشق میورزید.
رویاپردازی به نام “ری”
ریموند از همان کودکی از مادرش پیانو را آموخت و حتی برای مدتی در کلیسای روستا ارگ مینواخت.
کمی بعد، از شنیدن سرودهای مذهبی خسته شد و دیگر به کلیسا نرفت.
از کودکی او را “ری” صدا میکردند و با همین نام هم به شهرت رسید.
ری از بچگی فعالیت و رویاپردازی راجع به کارهای مختلف را دوست داشت.
به حدی که تا مدتها او را “دنی دریمر” (شخصیت کارتونی مشهور به خیالپردازی در آن زمان) صدا میکردند.
با این حال ری هیچگاه “فکر کردن” را کاری بیهوده و یا اتلاف وقت نمیدانست، زیرا به هر کاری که میاندیشید مدتی بعد آن را عملی میکرد.
اینگونه که اگر به داشتن مغازهی لیموناد فکر میکرد، کمی بعد در دکهای در حال فروختن آن بود.
این از اولین کسبوکارهای ری کراک موسس مک دونالد بود.
او زمانی که هنوز دانشآموز بود، کارهای مختلفی مثل خواروبار فروشی و داروفروشی را تجربه کرد.
اولین رویای موسس مک دونالد
با اینکه ری همواره به پیانیست شدن علاقهمند بود، کسب درآمد از آن را نیز دوست داشت.
در فروشگاههای بزرگ آن زمان، نوازندگان برای جلب توجه مردم به قسمت موسیقی فروشگاه، همواره درحال نواختن بودند.
رویای ری، داشتن مغازهای مانند آنها بود.
مدتها بعد، ری که اکنون سال اول دبیرستان را تمام کرده بود، به عنوان فروشندهی نوشابه در مغازهی عمویش مشغول به کار شد.
آنجا بود که موسس مک دونالد اولین بار مهارتهای فروشندگی خود را ارتقاء بخشید.
او دریافت، لبخندی کوچک و یک برخورد مناسب، میتواند یک فرد را به خرید بیشتر ترغیب کند.
در 1916 با پساندازهای حاصل از فروشندگی در مغازهی عمویش، با کمک دوستانش فروشگاه موسیقیای به نام
” Ray Krock Music Emporium ” راهاندازی کرد.
ری، حالا به آرزویش رسیدهبود.
او لوازم و نتهای موسیقی میفروخت و خودش هم برای جلب توجه مشتریها پیانو مینواخت.
اما درآمد مغازه آنچنان خوب نبود و او کمی بعد ناچار به بستن آن شد.
“من همیشه باور داشتهام که هرکسی میتواند به خوشبختیاش برسد و خودش مسئول مشکلاتش است”
” ری کراک“
موسس مکدونالد ، یک دروغگوی میهنپرست!
ری هیچگاه مدرسه را دوست نداشت و تنها شرکت در مسابقات مناظرهای که گهگاه در مدرسه برگزار میشد، او را به هیجان میآورد.
موسس مک دونالد این توانایی را داشت که مخاطبانش را به هر طریقی که میتوانست قانع کند؛ و چون از این
بابت مرکز توجه قرار میگرفت لذت میبرد.
هنگامی که جنگ جهانی اول در 1914 آغاز شد، ری به فروش خانهبهخانهی قهوه و اجناس کم قیمت دیگری مشغول بود.
مدتی بعد، بهخاطر حس میهنپرستی تصمیم گرفت رانندهی آمبولانس صلیبسرخ در جبههها شود.
او آن زمان تنها 15 سال داشت و هنوز به سن قانونی نرسیده بود، پس به دروغ خود را بزرگتر معرفی کرد.
ری برای آموزش انتخاب شد، اما پیش از آنکه پایش به فرانسه برسد، تفاهمنامهی آتشبس در 1918 امضا شد و او به خانهاش در شیکاگو بازگشت.
پس از بازگشت، با اصرار خانوادهاش برای اتمام تحصیل به مدرسه برگشت اما نتوانست بیشتر از یک ترم مدرسه را تحمل کند.
ری، حالا 17 سال داشت و کارهایی مانند فروش تزئینات زنانه و نواختن ساز در کلوپهای شبانه انجام میداد.
آن زمان درآمد 25 – 30 دلار در هفته خوب محسوب میشد.
ری کراک موسس مک دونالد با کار و تلاش زیاد به این درآمد رسید .
اما مدتی بعد باوجود درآمد خوب، به دلیل عدم علاقهاش آن را رها کرد.
ازدواج ری کراک و شروع داستان لیوانهای کاغذی
اولین شغل ثابت موسس مک دونالد
پس از آن، ری مدتی در گروه ” Paw Paw Lake ” در میشیگان شروع به نوازندگی کرد.
این جا بود که زمینهی آشنایی او با دختری به نام ” اثل فلمینگ ” فراهم شد.
ری و اثل هنوز در مراحل اولیه آشنایی بودند که پدر ری از سمت شرکت ارتقاء گرفت.
از او خواسته شد، تا به منظور کار در شعبهی نیویورک، به این شهر نقلمکان کنند.
ری علئ رغم میلش، مجبور به ترک شیکاگو و اثل شد و همراه خانوادهاش به نیویورک رفت؛ ولی پساز مدتی بهخاطر اثل به شیکاگو بازگشت.
خانوادهی ری هم مدتی بعد، با اصرار مادرش که از نیویورک بیزار بود به شیکاگو بازگشتند.
در 1920 زمانیکه ری کراک 21 سال داشت، موضوع ازدواج با اثل را با خانوادهاش مطرح کرد اما پدرش شدیداً با این تصمیم مخالفت کرد.
او اعلام کرد تنها در صورتی به ازدواج او رضایت میدهد که شغلی ثابت و مناسب پیدا کند.
ری مدتی بعد، بهعنوان فروشنده در شرکت ” Lily Tulip Paper Cup ” مشغول به کار شد.
موسس مکدونالد ، اینگونه رضایت خانوادهاش را برای ازدواج با اثل بهدست آورد.
ری کراک، بر پلههای ترقی
از آنجایی که ری جوانی سختکوش و جاهطلب بود، بهسرعت در کارش پیشرفت کرد.
او بهعنوان یک فروشندهی سیار به سراسر آمریکا سفر میکرد و به فروش لیوانهای کاغذی میپرداخت.
در زندگینامهی موسس مک دونالد میخوانیم که او به نیازهای مشتریانش بسیار اهمیت میداد و مهارت برقراری ارتباط با آنها را بهخوبی بلد بود.
با این ویژگیها، ری بهسرعت پلههای ترقی را طی کرد و خیلی زود از فروشندگان برتر شرکت شد.
آن زمان از 7 صبح تا 5/30 عصر در شرکت کار میکرد.
ساعت 6، به یک ایستگاه رادیویی میرفت و برای کسب درآمد بیشتر، پیانو مینواخت.
ری کراک موسس مک دونالد ، در 22 سالگی موقعیتی بسیار خوب داشت اما همیشه خواهان یک زندگی بهتر بود.
او در روزنامههای محلی دنبال خانههای فروشی یا وسایل خانههای شیک در مناطق مرفهنشین بود.
در سال 1924 با به دنیا آمدن دخترش مریلین، مسئولیت ری بیشتر شد.
“مادامی که سبزی رشد می کنی، به محض رسیدن شروع به پوسیدن میکنی”
” ری کراک“
سفر به فلوریدا؛ آغاز یک ماجراجویی دیگر
هنگام زمستان 1925 درپی انفجار کسبوکار فروش املاک در فلوریدا، همراه همسر و دخترش به آنجا رفت و برای مدتی کار فروش لیوانها را کنار گذاشت.
او در فلوریدا در یک دفتر املاک مشغول به کار شد.
از آنجایی که ری مهارتی فوقالعاده در متقاعد کردن مشتریان داشت، خیلی زود در لیست 20 فروشندهی برتر دفتر
قرار گرفت.
اما در واقع ماجرای خرید و فروش این زمینها تبدیل به یکی از کلاهبرداریهای مشهور در آمریکا شد.
زمینهای فروخته شده، در آن زمان زیر آب قرار داشتند و این جریان کمی بعد توسط روزنامهها آشکار و کار فروش املاک کساد شد.
کراک در فکر بازگشت به شیکاگو بود که با پیشنهاد نوازندگی پیانو در دیسکوی مجللی به نام ” Silent Night ” مواجه شد.
با قبول این کار، درآمد ری به هفتهای 110 دلار رسید.
ری کراک موسس مک دونالد ، در نوازندگی هم باهوش بود و کمکم موفق شد راههایی برای دریافت انعام بیشتر بیابد.
همه چیز در فلوریدا بهخوبی پیش میرفت.
اما تنهایی اثل، پس از مدتی آنها را وادار کرد به شیکاگو بازگردند.
پس از بازگشت به شیکاگو، ری کار فروشندگی لیوانهای کاغذی را از سر گرفت.
با وجود رکود اقتصادی بزرگ بازار در سال 1929، او فروش خوبی داشت و در کارش موفق بود.
داستان مالتی میکسرها و آشنایی ری کراک با مک دونالد
پایان شغل کاغذی
آن سالها یکی از بهترین مشتریهای ری مهندسی بنام ” ارل پرینس ” بود.
او مغازهی بستنیفروشی داشت و ری مسئول تأمین لیوانهای مغازهی او بود.
پرینس، دستگاهی برای ساخت میلک شیک، به نام ” مالتی میکسر ” را اختراع کرده بود.
دستگاه او برخلاف دیگر دستگاههای آن زمان، قادر به ساخت 5 میلک شیک بهطور همزمان بود.
زمانی که پرینس علاقهی ری به عملکرد مالتی میکسر را دید، پیشنهاد نمایندگی انحصاری فروش دستگاه را به ری داد.
از نظر کراک، دستگاه پرینس ارزش سرمایهگذاری را داشت و از پتانسیل زیادی برای فروش برخوردار بود. پس پیشنهاد پرینس را پذیرفت.
ری در 37 سالگی و پس از 16 سال، کار پردرآمد خود، در شرکت لیوانهای کاغذی لیلی تولیپ را رها کرد و بهطور تماموقت به فروش مالتی میکسرها مشغول شد.
موسس مکدونالد در 1941 در مصاحبهای با ” Time ” گفته بود :
” احساس کردم زمان آن رسیده که به طور مستقل فعالیت کنم “
اما حقیقت دیگر، این است که ری مدتها با رئیس خود در شرکت لیلی تولیپ اختلاف داشت و دیگر حاضر به ادامهی کار برای آنها نبود.
” اگر اهل ریسک کردن نیستید، نباید بیزنس کنید“
” ری کراک“
مالتی میکسرهای پرماجرا
خروج از شرکت و شروع کار جدید، هزینهها و دردسرهای زیادی برای ری داشت، اما ری به آیندهی فروش مالتی میکسرها امیدوار بود.
در سالهای ابتدایی، کار فروش مالتی میکسرها به خوبی پیش میرفت و در یکی از سالها، فروش به 8000 دستگاه نیز رسید.
در آن زمان، حجم زیاد کار، ری را بر آن داشت تا فردی را برای ادارهی کارهای دفتر انتخاب کند.
موسس مک دونالد ” جون مارتینو ” را استخدام کرد که بعدها یکی از بهترین مدیران زن کشور و خزانهدار مکدونالد شد.
چندسال بعد در 1945، جنگ جهانی دوم پایان یافت.
با تغییراتی که در پی آن ایجاد شد و نیز پیدا شدن شرکتهای رقیب، فروش مالتی میکسرها کمتر شد.
ری مجبور شد برای مدتی به کار خرید و فروش میز و صندلیهای تاشو مشغول شود، اما خیلی زود آن را رها کرد.
در این بین، ری متوجه شد با وجود کم شدن فروش در همه جای کشور، رستورانی در سن برناردینو، تقاضای خرید 8 دستگاه مالتی میکسر را داده است!
ری کراک چگونه مک دونالد را مک دونالد کرد؟
آشنایی با برادران مک دونالد
8 مالتی میکسر، یعنی فروش 40 میلک شیک در هر دقیقه و این میزان بسیار قابل توجهای بود.
ری کنجکاو شد که این سرعت و حجم سرویسدهی مربوط به چه رستورانی است.
او به سن برناردینوی کالیفرنیا سفر کرد و با دیدن کیفیت، سرعت در سرویسدهی و تمیزی رستوران، به هیجان آمد.
رستوران یک منوی ساده داشت: برگر، سیبزمینی سرخکرده و میلک شیک!
با عملیاتی ساده اما در عین حال بسیار مؤثر!
ری از ازدحام جمعیت در آنجا متعجب شد و وقتی از یکی از مشتریها جریان را پرسید، او در پاسخ گفت:
” خوب خودت میبینی..اینجا بهترین همبرگر زندگیتو با 15 سنت میخوری..لازمم نیست منتظر بمونی و فکر انعام پیشخدمتها باشی “
آن زمان، در یک رستوران عادی زمان حاضر شدن غذاها 20 تا 30 دقیقه بود.
اما اینجا در کمتر از یک دقیقه، سفارشها حاضر میشدند.
اندکی بعد، کراک، صاحبان رستوران _ ریچارد و موریس مک دونالد _ را ملاقات کرد.
ری که همچنان در پی چگونگی موفقیت “مک دونالد” بود، آنها را به بهانهی آشنایی بیشتر برای شام دعوت کرد.
برادران مک دونالد آن شب، ماجرای زندگی خود را برای ری تعریف کردند.
کراک از سیستم اختراعی آنها برای ادارهی رستوران شگفتزده شد.
ری تمام شب را اندیشید و روز بعد، ایده گسترش رستورانهای مشابه در سراسر کشور را با هیجان با برادران در میان گذاشت.
اما برخلاف انتظارش آنها از ایدهی او استقبال نکردند.
او ساعتها صرف متقاعدکردن آنها کرد و زمانی که سرانجام گفتند:
” این کار دردسرهای زیادی دارد .. چه کسی حاضر است این کار را برای ما بکند؟ “
ری کراک موسس مکدونالد فرصت را غنیمت شمرد و گفت: ” نظرتون راجع به من چیه؟ “
موسس مک دونالد و افتتاح اولین شعبه
کراک آن زمان، چشماندازی برای آینده رستورانها نداشت و تنها دغدغهاش فروش مالتی میکسرها بود.
تعداد رستورانهای بیشتر به معنی فروش مالتی میکسرهای بیشتر و کسب سود بالاتر بود.
پس در سال 1954 زمانیکه 52 سال داشت و از دیابت و آرتروز رنج میبرد، قراردادی با برادران مکدونالد امضا کرد.
مطابق قرارداد، 1/5 درصد از درآمد حاصل از رستورانها سهم کراک بود، که 0/5 درصد آن به برادران مکدونالد تعلق
می گرفت.
او میخواست اولین شعبه را در محل زندگیاش، در شیکاگو احداث کند.
برادران مکدونالد ، ” آرت بندر “، کارمند مورد اعتمادشان را فرستادند تا به ری در افتتاح نخستین شعبهاش کمک کنند.
بندر تا افتتاح دومین شعبه نیز در کنار ری ماند.
او زمان و سرمایهی زیادی برای آمادهسازی زیرساخت و تجهیزات گذاشت، تا کیفیت رستوران را مشابه شعبهی اصلی کند.
مشکل اصلی ری در آن زمان، تفاوت آبوهوای شیکاگو با کالیفرنیا بود و مهمترین تأثیر این تفاوت بر روی مزهی سیبزمینیها بود.
ری با آزمایشهای زیاد متوجه دلیل ایراد مزهی سیبزمینیها شد و در نهایت 3 هفته پس از افتتاح رستوران، مزهی سیبزمینیها به کیفیت مشابهی اصلی رسید.
او سرانجام در سال 1955 نخستین رستوران خود را در ” Des Plaines ” ایلینوی افتتاح کرد.
کراک شعار مکدونالد را دنبال میکرد: ” کیفیت، خدمات و پاکیزگی.”
ری آن زمان هنوز دفتر فروش مالتی میکسرها را داشت.
او از صبح تا عصر آنجا کار می کرد و عصرها به رستوران میرفت.
از درآمد فروش مالتی میکسرها، ری میتوانست اجارهی رستوران و حقوق کارکنان را پرداخت کند.
از آنجایی که ری برای فروش مالتی میکسرها به شهرهای مختلفی سفر میکرد، فرصت بازدید از آشپزخانهی هزاران رستوران را داشت.
او از این تجربیات برای بهبود کارش استفاده میکرد.
“شانس سود عرق است؛ هرچه بیشتر عرق کنید خوش شانستر میشوید”
” ری کراک“
آغاز اختلافها
ری میدانست که برادران در 10 جای دیگر کشور، حق امتیاز رستوران خود را فروختهاند.
اما کمی بعد، متوجه شد آنها بدون اطلاع او، حق امتیاز شعبهای دیگر در ایلینوی را، واگذار کردهاند. درست همان منطقهای که او شعبهی خود را افتتاح کرده بود .
کراک برای اینکه شعبهی خود را حفظ کند، چارهای جز پرداخت 25 هزار دلار به صاحب امتیاز آنجا نداشت.
او از این بیاطلاعی متحمل هزینهی زیادی شد و این کار برادرها، به شدت او را ناراحت کرد.
این آغاز مشکلات ری کراک، با برادران مکدونالد بود.
او در طول سالها مشاجرات و اختلافات زیادی با برادران داشت اما هیچگاه نگذاشت این مشکلات روی هدفش تأثیری بگذارند.
ری به مرور دریافت، فروش مالتی میکسرها دیگر سود آنچنانی نخواهد داشت.
ری حالا باید وقت و هزینهی خود را صرف آینده و گسترش رستورانها میکرد.
او حالا مجموعهای از رستورانها با خدمات عالی میخواست که از نظر پاکیزگی نیز نمونه باشند.
مهمتر از همه اینها، این بود که مزهی همه چیز در همه جا، از آلاسکا تا آلاباما یکسان باشد.
گسترش رستورانها
کراک برای رشد سریعتر رستورانها تصمیم گرفت به مالکانی که املاکشان در گرو بانک بود پیشنهاد دهد که زمینهایشان را به او اجاره دهند.
در ازای آن، ری هر ماه اقساط وام آنها را پرداخت میکرد.
صاحبان زمینها با خوشحالی پیشنهادش را میپذیرفتند، چون با این کار، املاک بیسودشان به درآمدزایی میرسید.
کراک اینگونه تا پایان سال، 18 حق امتیاز دیگر را فروخت، اما سود حاصل از آن هنوز چشمگیر نبود.
او اکنون اهداکنندهی امتیاز بهترین و محبوبترین رستوران همبرگر در آمریکا بود.
ری در 1955 با هری سانبورن آشنا شد.
هری یک نابغهی امور مالی بود که قبلاً معاون مالی رستورانهای زنجیرهای ” Tastee Frees ” بود.
سانبورن، کراک را متقاعد کرد که فعالیت در بازار املاک، سودآوریای به مراتب بالاتر از فروش فستفود دارد.
به همین دلیل ری تصمیم گرفت تا ملک شعبههای جدیدی را که میخواهد به آنها حق امتیاز بدهد، خریداری کند.
با این کار، شعبهها باید هزینهای را هم بهعنوان اجاره به او میپرداختند.
این هزینه که بهصورت مبلغی قراردادی یا درصدی از فروش بود، برای شرکت ایجاد سودی قابلتوجه میکرد.
ری، هم تأمینکنندگان و هم کسانی را که به آنها حق امتیاز شعب را میداد، متقاعد کرد، که چشماندازهای او را بپذیرند و نه برای مکدونالد، بلکه برای خودشان کار کنند.
او میگفت: ” تجارت برای خودتان، اما نه به وسیلهی خودتان “
فلسفهی ری کراک موسس مک دونالد ، بر 3 پایه استوار بود: ” دارندگان امتیاز، تأمینکنندگان و کارمندان مکدونالد “
موسس مک دونالد و حل یک مشکل بزرگ
بزرگترین مشکل ری، مالکیت شرکت بود.
در واقع او هنوز تنها اختیار اهدای امتیاز شعبهها را داشت و مالک اصلی شرکت، برادران مک دونالد بودند.
در حقیقت او برای انجام هر کار و تغییری نیاز به اجازهی آنها داشت.
آنها تغییرات زیادی را که مد نظر ری بود، نمیپذیرفتند و با تغییر شرایط توافقنامه نیز موافقت نمیکردند.
از نظر ری، آنها مانع اصلی توسعهی رستورانها بودند.
در حقیقت با وجود موفقیت در گسترش رستورانها، اختلافات ری با برادران روزبهروز بیشتر و پیچیدهتر میشد.
سال 1958 در مجموع 100 میلیون همبرگر فروخته شده بود.
آنها به فروشی بالای 2 برابر نسبت به سال گذشتهی خود رسیده بودند.
در 1959، صد شعبه در نقاط مختلف کشور داشتند، اما درآمدشان هنوز آنچنان زیاد نبود.
کراک در همان سال با راهنمایی سانبورن، در ازای دادن سهام، از چند شرکت بیمه، وامی 1/5 میلیون دلاری گرفت.
او برای توسعهی ساختوساز و کسبوکار، شرکتهای عملیاتی جدیدی را احداث کرد.
این کار در آن زمان سرعت درآمد و رشد مکدونالد را صعودی کرد.
در زندگینامهی ری کراک میخوانیم: او دیگر اکنون میخواست کنترل کامل رستورانها را داشته باشد.
پس در سال 1961 پیشنهاد خرید را به برادران مک دونالد داد.
سرانجام، موسس مک دونالد مالک مکدونالد میشود!
معاملهای سودآور اما پرهزینه
آن زمان، کراک عملاً همه کارهی شرکت بود و برادران مک دونالد میدانستند که توان مقابله با او را ندارند.
آنها برای فروش، درخواست 2/7 میلیون دلار، حفظ شعبهی خود و دریافت یک درصد از سود فروش همهی رستورانها را تا پایان عمر مطرح کردند.
ری از این پیشنهاد بهشدت عصبانی شد.
در حقیقت علاوه بر اینکه پرداخت مبلغ درخواستی مک دونالدها برای او بسیار سنگین بود، ری روی فروش حق امتیاز شعبهی مرکزی، حساب ویژهای باز کرده بود.
آن زمان، ری چارهای جز پذیرش نداشت.
اما کراک، برادران را راضی کرد که شرط سود یک درصد را بدون ذکر در قرارداد و تنها طبق توافقی شفاهی به آنها پرداخت خواهدکرد و البته هیچگاه این کار را نکرد.
ویدئوی کوتاه زیر، بخشی از فیلم ” بنیانگذار “، دربارهی زندگی ری کراک موسس مک دونالد است که مسیر او را تا مالکیت رستورانها را به طور خلاصه اما دیدنی نمایش میدهد:
برادران مک دونالد که دیگر جزئی از مک دونالد نبودند، نام شعبهی خود را به ” Big M ” تغییر دادند.
مدتی بعد موسس مک دونالد ، شعبهای دیگر از مکدونالد را درست روبهروی شعبهی آنها ساخت.
سرانجام 6 سال بعد، برادران مجبور به بستن رستوران خود شدند.
پایان همهی اختلافات
اختلافات ری با اثل از زمان ترک شرکت لیلی تولیپ آغاز شده بود.
هنگامی که کراک برای گسترش کار رستورانها و گرفتن وام، خانه را گرو بانک گذاشت، این اختلافات شدت یافت.
حقیقت این بود که ری بیشتر از آن که مرد خانواده باشد، مرد کار بود و همیشه کارش را در اولویت قرار میداد.
آنها سرانجام در 1961 جدا شدند.
ری کراک مالک مک دونالد و آغاز دورانی جدید
بالأخره مالک جدید
سرانجام پسرک خیالپرداز لیمونادفروش به بزرگترین آرزوی خود رسیده بود.
ری کراک، اکنون مالک بزرگترین رستوران زنجیرهای امریکا بود.
هیچ چیز نمیتوانست مانع پیشرفت ری شود.
در زندگینامه موسس مک دونالد میخوانیم: ” او همواره به نگرش روشن به زندگی و ادامه دادن شهرت داشت “.
ری بعد از خرید امتیاز از برادران، برای هر شعبه، قوانین و مقرراتی سخت و جدی تعیین کرد.
موسس مک دونالد قوانین سختگیرانهای داشت و همواره رعایت 3 قانون را به امتیازداران تأکید میکرد:
کیفیت خدمات، نظافت و ارزش.
و کیفیت یعنی آزمایش تکتک اجزای غذا.
او برای حفظ این اخلاق تلاشهای زیادی انجام داد.
کراک این نگرش را به کارمندانش هم القاء میکرد.
ری زمانهایی که کارمندانش را در حال استراحت میدید، میگفت:
” اگر برای تکیه کردن به دیوار زمان دارید، برای تمیز کردن هم زمان دارید. “
دانشگاهی برای غذای امریکاییها
ری در سال 1961 در روند توسعهی مک دونالد، مفهومی به نام دانشگاه همبرگر ” Hamburger U ” را مطرح کرد.
کلاسها در ابتدا، دورههایی آموزشی بودند و اولین کلاس در دهکدهای در ایلینوی برگزار شد.
مدتی بعد، دانشگاه همبرگر بر اساس اصول مورد نظر مؤسس مک دونالد ، یعنی خدمات تمیز و باکیفیت شروع به کار کرد.
این برنامهها به امتیازداران، کار آموزان، کارمندان و اپراتورها، روش مدیریت و عملکرد در یک مکدونالد موفق را آموزش میداد و در انتها به آنها گواهی ” Hamburgerology with a minor in french fries “ داده میشد.
علاوه بر اینها، این دانشگاه، دارای آزمایشگاه تحقیق و توسعه برای کمک به روشهای جدید خدماتدهی، پختوپز و انبارداری بود.
این، به نوعی موتور محرکهی مکدونالد در آن روزگار بود و از این رو در آن زمان، مکدونالد تحت تغییرات بزرگی
قرار گرفت.
از میان این تغییرات میتوان به تغییر لوگوی این شرکت به نشان مشهور امروزی اشاره کرد.
قوسهای طلایی که بخش مهمی از ساختار مکدونالد بودند در لوگوی جدید طراحی شدند.
در همان سالها، برنامهی توسعهی ملی، با جدیت پیگیری میشد.
راهاندازی کمپین بازاریابی گسترده در کل کشور و استفاده از ظرفیتهای رسانهای از جملهی این برنامهها بود.
مک دونالد، با شعارهایی مانند ” وعدهی غذایی همهی آمریکاییها ” و ” دنبال کمانهای طلایی بگرد ” کم کم به برندی قابل احترام و شناخته شده تبدیل شد.
با بالا رفتن محبوبیت و افزایش مشتریها، مکدونالد به بزرگترین کارفرما در آن زمان تبدیل شد و بسیاری از اشخاص اولین بار با اشتغال در مکدونالد وارد بازار کار شدند.
“برای موفق شدن باید جرأت داشته باشید اولین و متفاوت باشید”
” ری کراک“
سال 1963، سالی پر از دستاورد
در 1963 انقلاب فستفود با رهبری مکدونالد در حالی در آمریکا به راه افتاده بود که پانصدمین دانشجوی دانشگاه همبرگر از دانشگاه مک دونالد فارغالتحصیل میشد.
ری در همان سال با زنی به نام جین دابینز ازدواج کرد.
بنیاد کراک، در حمایت از پژوهشهای پزشکی به سرپرستی برادرش، رابرت در آن سال ساخته شد.
هدف این بنیاد، بیشتر تحقیق دربارهی بیماریهایی مثل دیابت، آرتروز و MS بود.
بیماریهایی که موسس مک دونالد هم از آنها رنج میبرد.
آن سال 700امین شعبهی مکدونالد تأسیس و نیز جشنی به مناسبت دهمین سال تأسیس شعبهی ایلینوی راهاندازی شد.
در 1963 برای نخستین بار سهام شرکت در بازار بورس عرضه و هر سهم معادل 22/5 دلار ارزشگذاری شد.
اینگونه، موسس مک دونالد رکورد اولین عرضهی عمومی شرکت صنایع غذایی را مال خود کرد.
رونالد مکدونالد که بود!؟
موسس مک دونالد همکاری و ارتباط نزدیکی با مدیران شعب داشت و از نظرات آنها دربارهی توسعهی مکدونالد استفاده میکرد.
دستاورد یکی از این مشورتها ” رونالد مک دونالد ” بود.
در سال 1966 مکدونالد دلقک معروفش را معرفی کرد.
دلقکی با موی قرمز، لباسی زرد با راهراههای قرمز و سفید و لبخندی پهن.
پس از اینکه رونالد مکدونالد برای اولینبار در تلویزیون معرفی شد، آنقدر معروف شد که بیشاز 90 درصد بچههای آمریکایی او را میشناختند.
این، بیشتر از تعداد بچههایی بود که آن زمان نام رییسجمهور را میدانستند.
در همان سال مکدونالد اسپانسر مسابقات سوپربال شد که برای اولینبار از تلویزیون پخش میشد.
اواخر 1966 هری سانبورن به دلیل اختلافات مدیریتی و مشکلاتش با ری از سمتش استعفا داد.
یک سال بعد، در 1967 مکدونالد بینالمللی شد و اولین شعب را در کانادا و پورتوریکو تأسیس کرد.
اما همان سال و پس از 12 سال ثبات قیمت، قیمت برگرها از 15 به 18 سنت افزایش یافت.
سال 1968 در پی بازگشت عشق 11 سال پیش خود از جین جدا شد و یک سال بعد با ” جوآن منسفیلد ” ازدواج کرد و تا پایان عمر با او زندگی کرد.
ری، اولینبار جوآن را در 1957 در یک کلوپ شبانه ملاقات کرده و همانجا به او دل باخته بود.
آن زمان جوآن همسر یکی از صاحبامتیازهای مکدونالد بود.
آن دو تا سالها بعد از آن همدیگر را ندیدند اما عشقشان پایدار مانده بود.
سرزمین مک دونالد
ری میخواست یک نوع فانتزی غذایی حول مکدونالد ایجاد کند.
به همین منظور، مجموعهی جدیدی از آگهیهای تبلیغاتی را ایجاد کرد که دنیای غذای سرگرمکننده را به تصویر میکشید.
موسس مک دونالد ، نام این دنیا را ” مکدونالدلند ” گذاشت.
یک سال بعد، مکدونالد لند شخصیتهای بسیار دیگری را معرفی کرد:
شهردار مک چیز، کاپیتان کروک و . . . که برای جلب توجه بچهها و مشتریها و گسترش برندسازی بسیار مؤثر بود.
در سال 1972، ری کراک موسس مکدونالد ، جایزهی Haratio Alger را از انجمن آمریکاییهای برجسته کسب کرد.
این جایزه، آن زمان، به اشخاصی با تعهد، صداقت، حرفهایگری و خصوصیات رهبری جامعه اهداء میشد.
او در همان سال، 250 هزار دلار به کمپین ریاستجمهوری نیکسون اهدا کرد.
کراک با این کار شدیداً مورد انتقاد قرار گرفت، زیرا بلافاصله بعد از آن، اصلاح قانون حداقل دستمزد برای نوجوانان توسط دولت به انجام رسید.
بهموجب این قانون، کارفرماها میتوانستند نوجوانان را با 80 درصد حداقل دستمزد استخدام کند.
موسس مک دونالد در انتهای مسیر
سرانجام، بازنشستگی
ری کراک موسس مک دونالد در سال 1973 از سمت مدیریت مکدونالد بازنشست شد، اما همچنان بخش
جداییناپذیری از تصمیمات شرکت بود.
ری به جای خود ” فرد ترنر ” را به سمت مدیریت منصوب کرد.
ترنر کارش را نخستین بار بهعنوان آشپز گریل در شعبهی اصلی شروع کرده بود.
کراک همواره میگفت که “فرد” را مانند پسرش دوست میدارد.
ری که از بچگی عاشق بیسبال بود، چندبار پیشنهاد خرید تیم مورد علاقهاش ” شیکاگو کابز “را به مالکان باشگاه داد، اما هیچگاه موفق به خرید آن نشد.
او در سال 1974 باشگاه ” سندیهگوی پادرس ” را به قیمت 10میلیون دلار خرید و تا آخر عمر مالک آن بود.
موسس مکدونالد در همان سال اتوبیوگرافی خود را با کمک رابرت اندرسون در کتابی به نام ” Grinding it out ” (جان کندن) منتشر کرد و در آن، داستان تبدیل شدن از یک فروشنده به کارآفرینی جهانی را با تمام جزئیات بازگو کرد.
پایان امپراطور
آن زمان رویای کراک این بود که همهی افراد جهان طعم مکدونالد را چشیده باشند.
او پیر میشد و سلامتیاش در وضعیت خوبی نبود تا جاییکه مجبور بود از ویلچر استفاده کند، با این حال کار میکرد و تا آخرین روز زندگیش دست از کار نکشید.
ری کراک موسس مک دونالد ، در 14ژانویه 1984 در 81سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.
او در پارک یادبود ال کامیونو در سندیهگو دفن شد.
ری در زمان مرگش، در سراسر دنیا 7500 رستوران داشت.
فرد ترنر همکار و دوست مورد اعتمادش در مورد شخصیت و تاثیرگذاری ری بر جهان میگوید:
ری ما را لمس کرد، او ظرفیت کمیابی داشت تا بهترینهای ما را به نمایش بگذارد.
او به ما آموخت کوشا باشیم، خودمان را به کار بگیریم و توقعاتمان را بالا ببریم؛
ری برای ما مثالی بود که سخاوتمند و نسبت به دیگران منصف باشیم؛
ما کارآفرینی، صداقت ذاتی، خودانگیختگی و رقابتپذیری او را تحسین میکنیم.
سخن پایانی
ری شخصیتی آیندهنگر بود.
او نه تنها از فرصتهایی که در طول مسیرش میدید، بهره میبرد، بلکه فرصتهای بیشتری را برای کسانی که با آنها تعامل داشت ایجاد میکرد.
موسس مک دونالد برای رسیدن به اهدافی که آرزویش را داشت، ریسک میکرد.
او همواره در تکاپو بود و سیاستها و برنامههای جدیدی برای مکدونالد ایجاد میکرد.
ری همیشه برای نظرات اطرافیانش ارزش می گذاشت و از نکات و پیشنهادات آنها، برای بهبود کارش بهره میبرد.
زندگی او به جهانیان نشان داد که سرسختی، تلاش و عزم راسخ، عوامل تعیینکنندهی موفقیت هستند.
” اگر فقط برای پول کار کنید، هیچگاه آن را به دست نخواهید آورد؛ اما اگر عاشق کاری که انجام می دهید باشید، موفقیت از آن شماست”
” ری کراک“
مطالب مرتبط
اگر دوست دارید با زندگی کارآفرینهای حوزهی تکنولوژی آشنا بشوید، اولین پیشنهاد کارنکن به شما خواندن
زندگینامهی جذاب ” پیتر تیل “، کارآفرین و سرمایه گذار مشهور ” پی پال “ است:
این روزها، بازار کسب درآمد از یوتیوب بسیار داغ است؛ اما آیا با داستان 3 تفنگدار! یعنی 3 بنیانگذار این شرکت بزرگ آشنایی دارید؟ :
با زدن دکمهی زیر با بنیانگذار شرکت شلبی آشنا شوید؛ یک کارآفرین، آن هم در صنعت ماشینهای مسابقه!
در لیست بزرگترین کارآفرین های قرن بیست و یکم، نام یک تاجر املاک، مربی فروش، نویسنده و سخنران انگیزشی به چشم میخورد! با کلیک روی لینک زیر با زندگی پر فراز و نشیب او آشنا شوید:
و اما کارآفرینهای ایرانی!
ماجرای خواندنی زندگی بنیانگذار کفش ملی، از قدیمیترین و معتبرترین برندهای ایرانی:
و در انتها، مطالعه سرگذشت خواندنی دو تن از مردان بزرگ صنعت غذای ایران را توصیه میکنیم از دست ندهید:
تمام افراد موفق، مسیر شغلی درستی را در پیش گرفتهاند، آیا میدانید شما هم میتوانید طراح مسیر شغلی خود باشید؟
نظر شما چیست؟
آیا از خواندن زندگینامهی موسس مک دونالد لذت بردید؟
از دیدگاه شما، راههای رسیدن به موفقیت کدامند؟
دوست دارید داستان زندگی کدام کارآفرین ایرانی یا خارجی را در کارنکن بخوانید؟
ممنون که با درمیان گذاشتن نظرات خود، ما را در مسیر بهتر شدن یاری میکنید.