هوش هیجانی یکی از انواع هوش میباشد که از اهمیت زیادی برخوردار است. (اگر بگوییم پرکاربردترین است دروغ نگفتهایم!) اگر شاغل باشید احتمالاً لحظاتی را تجربه کردهاید که طرف مقابل حرف شما را نمیفهمد و دوست دارید مشتی حوالۀ او کنید! اما دست نگهدارید! چارۀ کار هوش هیجانی است! البته کاربرد هوش هیجانی در زندگی تنها به این مورد خلاصه نمیشود!
در تربیت فرزند، زندگی مشترک، مدیریت یک مجموعه و… میتوان مثالهایی از کاربرد هوش هیجانی در زندگی روزمره را یافت.
- الآن که در حال خواندن این مطلب هستید چه احساسی دارید؟
- آیا میتوانید بدون اینکه این احساسات شما را در خود غرق کنند مدیریتشان کنید؟
- آیا میتوانید برای انجام کارها به خودتان انگیزه بدهید؟ آیا متوجه احساسات دیگران میشوید و میتوانید به آنها پاسخ مناسبی بدهید؟
اگر پاسخ شما به این پرسشها مثبت است یعنی همه یا تعدادی از مهارتهایی که اساس هوش هیجانی (عاطفی) را تشکیل میدهند در خودتان پرورش دادهاید.
اگر هم تعداد پاسخهای منفی شما بیشتر بود نگران نباشید. در مطلب تقویت هوش هیجانی ، روشهای افزایش آن را بخوانید.
آنچه خواهید دید:
هوش هیجانی و بخشهای آن
هوش هیجانی چیست؟
معمولاً درک درستی از هوش هیجانی (عاطفی) وجود ندارد و اغلب فکر میکنند هوش هیجانی همان مهارتهای اجتماعی است. اما این تعریف مانند این است که بگوییم اتومبیل همان فرمان است! زیرا مهارتهای اجتماعی فقط بخشی از هوش هیجانی است.
بخش اعظم هوش هیجانی دنیای درون ماست.
هوش هیجانی: توانایی شخص در مدیریت خودش و تنظیم روابط با دیگران، به طوری که بتواند به اهدافش در زندگی برسد.
نکتۀ مهم این است که این هوش، قابل یادگیری و ارتقاست!
هوش هیجانی از کجا آمده؟
درست است که لبّ مطلب را آقای دنیل گلمن در سال 1995 مطرح کردهاند اما این قضیه از حوالی سال 1900 وجود داشته و به مرور زمان تکامل پیدا کرده تا شده تعریف بالا.
برای آشنایی بیشتر با هوش هیجانی پیشنهاد میکنم کتاب قدرت هوش هیجانی را حتماً بخوانید!
اصل هوش هم که از زمانی که بشر به وجود آمد، وجود داشته.
بیشتر بخوانید: کاربرد و عوامل موثر بر هوش هیجانی
بخشهای هوش هیجانی
این مدل هوش هیجانی 5 عنصر دارد:
- خودآگاهی و خودکنترلی: توانایی شناخت خود و کنترل هیجاناتمان.
- همدلی: توانایی درک دیدگاه دیگران.
- مهارت اجتماعی: توانایی ایجاد روابط واقعی
- اثربخشی فردی: توانایی رهبری و الهام بخشی مثبت در خود و دیگران
- اولویت بندی هدف و رویای ذهنی: توانایی اصالت دادن به زندگی فردی و تحقق بخشیدن به ارزشها و اهداف فردی.
تست هوش هیجانی
برای سنجش هوش هیجانی نیز تست وجود دارد. شما با پاسخ به سوالات این تستها میتوانید متوجه شوید که میزان هوش هیجانی کلی شما چقدر است. همچنین این تستها به شما میزان بهرهمندی شما از هر کدام از مولفه های هوش هیجانی را نشان میدهند.
گولمن پنج دسته مهارت متمایز را شناسایی كرد كه خصوصیات اصلی هوش هیجانی را تشكیل میدهد.
او پیشنهاد كرد كه برخلاف ضریب هوشی فرد، این مهارتهای طبقهای را میتوان در صورت عدم وجود آموخت و بهبود بخشید!
پس اگر تمایل دارید از سطح هوش هیجانی خود مطلع شوید، تست هوش زیر را از دست ندهید!
البته تستهای دیگری نیز وجود دارند که هر کدام خصوصیات منحصر به فرد خود را دارند و معیارهای متفاوت و در عین حال علمی و دقیقی را در نظر میگیرند. مانند تستهای زیر:
- آزمون هوش هیجانی Bar-on، با هدف سنجش هوش عاطفی و هوش اجتماعی توسط ریون بار-آن ارائه شده است. در این مدل، پنج مقیاس اساسی برای هوش اجتماعی در نظر گرفته شده که هر مقیاس هم شامل چند زیر مولفه است.
- تست هوش هیجانی شات که به آن شاته یا شوت هم گفته میشود، روشی است که هوش هیجانی عمومی را میسنجد. این تست هوش توسط شات و همکاران در سال 1998 و براساس الگوي اوليه هوش هيجاني ماير و سالووي (1990) ساخته شد.
این تست با استفاده از 4 مقیاس فرعی، این سنجش را انجام میدهد، که عبارتاند از:
- درک احساسات
- بهکارگیری احساسات
- مدیریت احساسات خود
- مدیریت احساسات دیگران
کاربرد هوش هیجانی در زندگی
1) ردپای هوش هیجانی از نوزادی تا ازدواج
الف- نوزادی و کودکی
- در کودکی به پسرها و دخترها در مورد کنترل عواطفشان درسهای متفاوتی داده میشود.
- والدین به طور کلی با دخترشان دربارۀ احساسات و عواطف، بیشتر صحبت میکنند تا با پسرشان.
- والدین موقع قصه گفتن برای دختر بچهها لغات عاطفی بیشتری استفاده میکنند.
- مادرها موقع بازی با نوزاد دختر احساسات بیشتری نشان میدهند.
- والدین با پسرها بیشتر در مورد احساساتی شبیه به خشم حرف میزنند و نصیحتشان میکنند.
دو محقق به اسم لسلی برودی و جودیت هال که در مورد تفاوتهای عاطفی بین زنان و مردان تحقیق میکنند به نتایج جالبی رسیدند.
آنها میگویند که چون دخترها سریعتر از پسرها زبان باز میکنند، با فصاحت بیشتری میتوانند احساساتشان را بیان کنند و بهتر از پسرها میتوانند واکنشهای عاطفی را جایگزین درگیری فیزیکی کنند.
ب- نوجوانی
طبق تحقیقات برودی و هال، در سن 10 سالگی، پسران و دختران هر دو به یک نسبت پرخاشجو هستند و عصبانیتشان به درگیری میرسد.
اما در سن 13 سالگی تفاوتها کمکم پیدا میشوند. دخترها روشهایی مثل:
- منزوی کردن طرف مقابل
- شایعه پراکنی
- انتقام غیرمستقیم
را یاد میگیرند در حالی که پسرهای طفلکی چیزی راجع به این روشهای مخفیانه نمیدانند و وقتی عصبانی بشوند مثل سابق خیلی تابلو با طرف درگیر میشوند!
این فقط یه مسئله بود، بعداً هزارتا مسئلۀ دیگه پیش میآید که مهارت عاطفی (هیجانی) مردها کمتر از زنهاست و باعث بروز مشکل میشود.
خلاصه اینکه تفاوت در تربیت عواطف باعث تفاوت در مهارتها میشود.
دخترها در زمینۀ درک پیامهای عاطفی مهارت پیدا میکنند و پسرها هم یاد میگیرند که موقع آسیب دیدن، کمتر و کمتر دچار احساسات بشوند.
ج- بزرگسالی و زندگی مشترک
تحقیقات زیادی وجود دارد که میگوید حس همدلی زنها بیشتر از مردهاست. حداقل اینکه زنان خیلی بهتر از مردها میتوانند از طریق علائم غیرکلامی (مثل چهره و لحن صدا) به احساسات درونی مردم پی ببرند و درک احساسات خودشان نیز برای بقیه راحتتر است.
در نتیجه وقتی زنها وارد زندگی مشترک میشوند برای مدیریت عواطف و احساسات کاملاً آموزش دیدهاند ولی مردها اهمیت این موضوع را کمتر درک میکنند.
از همین جاست که دعواها شروع میشود و بسته به میزان هوش هیجانی طرفین ممکن است کار به طلاق و طلاقکشی هم برسد!
البته کاربرد هوش هیجانی در زندگی مشترک خیلی بیش از این حرفهاست. پیشنهاد میکنم کتاب “ازدواجها چرا موفق میشوند و چرا شکست میخورند” را حتماً بخوانید! خواندن این کتاب به شما در درک ضرورت و اهمیت هوش هیجانی در روابط کمک بسیار زیادی مینماید.
2) تربیت فرزند
این روزها شکر خدا تعداد والدین آگاه در حال افزایش است و مسئلۀ تربیت فرزند به دغدغۀ اساسی بسیاری از آنان تبدیل شده است.
خدمت این دسته از والدین عرض کنم که بیزحمت حواستان به کاربرد هوش هیجانی در تربیت فرزند هم باشد!
مهارتهایی از هوش هیجانی که لازم است کودکان بیاموزند:
- احساسات خود را بشناسند. نامگذاری احساسات از سنین پایین به این موضوع کمک میکند.
- احساساتشان را مدیریت کنند. کودکان در مراحل رشد، بنا به سنشان باید مهارت مدیریت احساسات را یاد بگیرند.
- خودانگیزشی ایجاد کنند. یعنی بتوانند احساساتشان را به سوی هدف مشخصی هدایت کنند و به خود انگیزه دهند.
- با دیگران همدلی داشته باشند. احساسات دیگران را تشخیص بدهند و پاسخ مناسبی برای آن داشته باشند.
در مورد این مسئله در مطلب هوش بیشتر صحبت کردهایم. اما حیفم میآید که حرف از کاربرد هوش هیجانی در تربیت کودک باشد و من کارتهای خرسی را به شما معرفی نکنم.
بیشتر بخوانید: کاربرد هوش هیجانی در آموزش
کاربرد هوش هیجانی در محیط کاری
چی شد که این شد؟!
صدها سال پیش، محل کار کمی متفاوت بود. افراد غارنشین به جای نشستن پشت میز، وارد جنگل میشدند تا برای خانواده و قبیلۀ خود شکار کنند. مشکلات در محل کار نیز کمی متفاوت بود. جد غارنشین ما مجبور بود با ماموتهای واقعی روبرو شود!
وقتی یک غارنشین با مشکلی از این دست روبرو شد، تحلیلی نداشت. از خود نپرسید که این چه نوع ماموتی است؟ نر است یا ماده؟! او با استفاده از غرایز و احساسات خود زنده ماند. غارنشین متوجه شد که باید هرچه سریعتر از مهلکه خارج شود. اگر او میخواست تحلیل کند، تبدیل به ناهار ماموت میشد!
به مرور زمان، تعادل تحلیل و احساسات در محل کار تغییر کرد. مردم احساسات را به عنوان یک نقطه ضعف قلمداد کردند. رهبران بزرگ کسانی بودند که کاملاً منطقی بودند. شما به عنوان کارمند:
- وارد میشدید،
- ساعت میزدید،
- کار خود را بدون پرسیدن سوال یا تشویق شدن برای بیان ایدههایتان انجام میدادید،
- دوباره ساعت می زدید و خدانگهدار.
دیگر جایی برای لوسبازیهایی مثل احساسات نبود!
خوشبختانه ، در طول صد سال گذشته این تعادل شروع به تغییر کرده است. ما وارد عصر نوآوری شدهایم و تنها راه پیشروی، تفکر متفاوت است.
از آنجا که شخصیتها از فردی به فرد دیگر متفاوت هستند، توجه به هوش هیجانی در محل کار به تلاش نیاز دارد. هرکسی که تا به حال در یک محیط کار رسمی کار کرده باشد میتواند اهمیت افزایش همدلی در این فضا را تأیید کند. موارد زیر بخشی از کاربردهای هوش هیجانی در زندگی هستند.
3) استخدام
حتماً شما هم اطرافتان افرادی را سراغ دارید که با وجود ماهر بودن در شغلشان، دائماً از محیط کاری شاکیاند و نمیتوانند ارتباط خوبی با همکاران برقرار کنند. راهحل این افراد لزوماً فریلنسری نیست. بلکه با افزایش هوش هیجانی میتوانند خیلی از مشکلاتشان را حل کنند.
اگر کارفرما یا مدیر مجموعهای هستید توصیه میکنم کتاب هوش هیجانی و استخدام را بخوانید و به کمک آن مناسبترین افراد را برای مجموعهتان انتخاب کنید.
4) تعامل با همکاران و کارگروهی
هر چه هوش هیجانی شاغلان یک مجموعه بیشتر باشد، با یکدیگر ارتباط بهتری برقرار میکنند و به اهداف بیشتری میرسند!
اگر ارتباطات در محل کار و به طور خاصتر، حل تعارض در محل کار را در نظر بگیریم، افراد با هوش هیجانی بالاتر احتمالاً به روش تعاونی نزدیک میشوند و با دیگران کار میکنند تا به طور موثر به نتیجه قابل قبول برسند.
روابط در محل کار تحت تأثیر نحوۀ مدیریت احساسات و درک خود از احساسات اطرافیان است. شاغلانی که هوش هیجانی پایینی دارند دچار این مشکلات در محیط کار هستند:
- درک کمتر احساسات خود
- درک کمتر احساسات دیگران
- مشکل در انتقال ایدهها و عواطف به دیگران
- رفتار نامناسب در تعاملات، مانند فوران احساسات، اشتراک گذاری بیش از حد (مثل کسانی که سیر تا پیاز زندگیشان را برای همه تعریف میکنند) یا عدم برقراری ارتباطات مهم.
5) عملکرد شغلی
به طور خلاصه، افرادی که دارای سطح بالاتری از هوش هیجانی هستند انعطافپذیری بیشتری نشان میدهند و احتمال “فرسودگی شغلی” یا تسلیم افسردگی شدنشان کمتر است.
گفتیم که هوش هیجانی قابل یاد گرفتن است. تحقیقات نشان داده شرکتهایی که هوش هیجانی را به کارمندانشان آموزش میدهند، بهرهوری بیشتری نیز دارند.
ممکن است فکر کنید “هوش هیجانی چطور چنین تاثیری بر عملکرد شغلی دارد؟” جواب، این شش ویژگی است:
- ثبات عاطفی (توانایی بیشتر در مدیریت احساسات خود و تحمل استرس)
- وظیفهشناسی (تمایل به کوشا بودن)
- برونگرایی (ویژگی شخصیتی که باعث میشود افراد بازتر و در برقراری ارتباط با دیگران بهتر عمل کنند.)
- توانایی EI (توانایی افراد در انجام رفتارهای مرتبط با هیجان مانند ابراز احساسات، همدلی با دیگران و ترکیب احساسات با استدلال)
- توانایی شناختی (ضریب هوشی؛ مطالعات نشان میدهد که حداقل مقداری همپوشانی بین EQ و IQ وجود دارد.)
- خودکارآمدی عمومی (اعتماد به نفس در توانایی کنار آمدن با ملزومات شغل)
6) رضایت شغلی
کاربرد هوش هیجانی در زندگی روزمره به عملکرد شغلی ختم نمیشود و روی رضایت شغلی هم تاثیر دارد!
دو تحقیق که روی کارمندان مرکز تماس استانبول و پرستاران کشور غنا انجام شده نشان داده که هوش هیجانی بالا روی رضایت شغلی هم تاثیر دارد.
رضایت شغلی و عملکرد هم که تاثیر مستقیمی روی هم میگذارند. افزایش یکی باعث زیاد شدن دیگری میشود.
7) مدیریت
افراد با EI (هوش هیجانی) بالا در مقایسه با افرادی که سطح EI پایین و متوسط دارند، برای مدیریت موثر تعارضات و حفظ روابط در محل کار بهتر هستند.
مدیرانی که قبول میکنند افراد نیازهای متفاوتی دارند و راههای هوشمندانهتری را ارائه میدهند، از هوش هیجانی خوبی برخوردارند.
[حالا هی دنبال تقویت IQ باشید. میبینید که کاربرد هوش هیجانی در زندگی روزمره بیشتر از IQ است! :D]. توصیه میکنیم که با بازیهای تقویت هوش هیجانی سعی کنید که این بخش از هوش خود را نیز تقویت کنید.سایر کاربردهای هوش هیجانی در زندگی
8) محیطهای استرسزا
هوش هیجانی یک ابزار مهم برای استفاده در برابر مشکلات است. به کمک هوش هیجانی میتوان تابآوری را در شرایط بحرانی افزایش داد.
تحقیقی در مورد رابطۀ بین هوش هیجانی و روند استرس نشان داد که شرکت کنندگانی که سطح بالاتری از EI را نشان میدهند کمتر تحت تأثیر عوامل استرسزا قرار میگیرند.
فردی با هوش هیجانی بالا از خودآگاهی کافی برخوردار است تا احساسات منفی را تشخیص داده و برای جلوگیری از تشدید واکنش نشان دهد. احساسات کنترل نشده میتواند آسیبپذیری ما را نسبت به سایر مسائل بهداشت روان مانند استرس، اضطراب و افسردگی تشدید کند.
9) تصمیم گیری
هوش هیجانی بالا یک عامل مهم برای جلوگیری از تصمیمگیری بر اساس تعصبات عاطفی است. در حالی که EI پایین میتواند اضطراب ایجاد کند و منجر به تصمیمات نادرست شود.
بالا بودن هوش هیجانی به معنای حذف کامل احساسات از روند تصمیمگیری نیست، بلکه یعنی شناخت احساساتی که با مشکل ارتباطی ندارند. کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند به احساسات بیربط اجازه نمیدهند که در نتیجه نهایی تأثیرگذار باشند. احساسات منفی میتوانند مانع حل مسئله و تصمیمگیری در محیط کار و شرایط شخصی شوند.
10) برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف
یکی از موارد کاربرد هوش هیجانی در زندگی ، رسیدن به اهداف است.
احتمالاً شما هم حداقل یک بار از ابزارهای مختلف برنامهریزی مثل پلنرها استفاده کردهاید و میدانید که صرف نوشتن و هدفگذاری برای رسیدن به اهداف کافی نیست!
برای رسیدن به اهدافمان نیاز به این موارد داریم:
- عزت نفس
- افزایش خودآگاهی عاطفی
- حل موثر مسئله
- مهارت تصمیمگیری
و کل این پکیج را میتوانید در هوش هیجانی بیابید! این هم یکی دیگر از کاربردهای هوش هیجانی در زندگی .
11) ارتباط با دیگران
توانایی ما در آگاهی و درک احساسات خود می تواند به آگاهی و درک ما از احساسات دیگران کمک کند.
افرادی با سطح EQ پایین ممکن است در شرایط استرسزا واکنش دفاعی نشان دهند و درگیری را تشدید کنند ولی افراد با هوش هیجانی بالا ، مهارتهایی دارند تا بدون افزایش تنش، ارتباط موثر برقرار کنند.
12) صبوری
احتمالاً شما هم این ویدئو را دیدهاید که در ابتدا یک تحقیق علمی بود و بعد به چالشی در تیکتاک و اینستاگرام تبدیل شد.
قضیه این بود که خوراکی خوشمزهای جلوی بچهها میگذارند و از آنها میخواهند تا مدت نامعلومی (مثلاً تا وقتی که مامان برگردد) آن را نخورند. اگر کودک بتواند جلوی خودش را بگیرد، جایزه میگیرد.
کودکانی که لذت فوری را بهخاطر منافع طولانی مدت بیشتر به تعویق میاندازند و صبورند، تا حدی به بلوغ رسیدهاند. این بلوغ بخشی از عنصر خودکنترلی هوش هیجانی است!
نشانههای هوش هیجانی
حالا که کاربرد هوش هیجانی در زندگی را دیدیم بیایید ببینیم اصلاً چه کسی از نظر EI (هوش هیجانی) باهوش است!
بعضی از افرادی که از نظر هوش هیجانی باهوش هستند، ممکن است این ویژگی را در خود درک نکنند. اینها بخشی از علائم هوش هیجانی هستند. امیدوارم که شما هم از این جهت باهوش باشید!
- از دید دیگران به عنوان یک فرد همدل دیده میشوند.
- مهارت حل مسئلهشان عالی است.
- از آسیبپذیری و به اشتراک گذاشتن احساسات خود ترسی ندارند.
- مرزهایشان با دیگران را تعیین میکنند و از گفتن “نه” نمیترسند.
- میتوانند با افراد در موقعیتهای مختلف کنار بیایند.
- میتوانند از لحظات بد گذر کنند و فکرشان را به آن مشغول نکنند.
- میتوانند انتقاد سازنده را بدون بهانه آوردن و سرزنش دیگران بپذیرند.
- شنوندههای فوقالعادهای هستند.
- از اعتراف به اشتباهات خود و عذرخواهی نمیترسند.
- خودانگیختهاند.
- متوجه کردار و رفتارهایشان هستند.
در عوض کسانی که هوش هیجانی پایینی دارند این شکلی اند:
- در قاطعیت و مسئولیتپذیری مشکل دارند.
- مراقب بازخوردشان نیستند.
- کینهای اند.
- نمیتوانند از اشتباهات خود عبور کنند.
- قضاوت میکنند، به راحتی آزرده میشوند و در حفظ روابط مشکل دارند.
- احساسات خود را درک نمیکنند.
آخرش که چی؟!
این همه از ضریب هوشی، هوش هیجانی و کاربرد هوش هیجانی در زندگی روزمره گفتیم ولی واقعاً هدف این مفاهیم چیست؟
اجازه بدهید تیر خلاص را بزنم! (نگران نباشید. به چشموچالتان اصابت نخواهد کرد.)
تهِ ته همۀ این هوشها رسیدن به زندگی خوب و خوشبختی است! من نمیدانم سایتهای دیگر در مورد هدف هوش هیجانی چه چیزی نوشتهاند (دروغ گفتم. بیشترشان را خواندهام :D) ولی اجازه بدهید بگویم که به کمک هوش هیجانی قرار است به چه چیزی برسیم:
خوشبختی!
به همین سادگی! کسانی که EQ بالاتری دارند به خوشبختی نزدیکترند چون هم میتوانند استرسشان را مدیریت کنند و هم اینکه در این موارد بهتر عمل میکنند:
- همدلی
- خودکنترلی
- مهارتهای اجتماعی و همکاری با دیگران
- رضایت از روابط و روابط دوستانه
یکی از فواید هوش هیجانی، افزایش روحیه مردمداری است. واقعاً کم چیزی نیستها! به قول مایا آنجلو:
من آموختهام که مردم آنچه را که گفتی فراموش خواهند کرد، آنچه را که انجام دادهای فراموش خواهند کرد، اما احساسی را که در آنها به وجود آوردهای هرگز فراموش نخواهند کرد.
مایا آنجلو
مطالب مرتبط با کاربرد هوش هیجانی در زندگی
همچنین بد نیست حالا که اهمیت هوش هیجانی را متوجه شدید، با برخی از کاربردهای آن نیز آشنا شوید.
شاید برای شما جالب باشد بدانید که دانشآموزان نیز از سطوح متفاوتی از هوش هیحانی برخوردارند! دانشآموزانی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند، میتوانند احساسات خود را بهتر بررسی کرده و نسبت به اطرافیان خود همدل باشند.
در مطلب زیر به توضیح اهمیت هوش هیجانی در پیشرفت تحصیلی کودکان و نوجوانان پرداختهایم و اگر این موضوع دغدغهی شما است، مطالعهی این مطلب را به شما پیشنهاد میکنم.
مذاکره یکی دیگر از عواملی است که زندگی کاری و شخصی ما را تحت تأثیر قرار میدهد. تصمیمات نهایی را در مذاکرات، احساسات میگیرند و هوش هیجانی دقیقاً یعنی شناخت و کنترل همین احساسات.
مطلب زیر عوامل مذاکره موفقیتآمیز را ذکر میکنید و میگوید که مدیران موفق در مذاکرات خود، چگونه احساسات را کنترل میکنند.
در مقاله زیر از هوش هیجانی و کاربرد آن در مدیریت صحبت میشود و اینکه چگونه شما به عنوان یک مدیر، میتوانید قدرت خود را بهبود ببخشید!
هوش هیجانی چیست؟
در ابتدای این مطلب اندکی از تعریف هوش هیجانی گفتیم اما مطلب زیر به طور مفصل به این موضوع اختصاص دارد.
هر روز باهوشتر از دیروز!
حالا که کاربردهای هوش هیجانی در زندگی را میدانید خوب است که راههای افزایش این نوع هوش و انواع دیگر را هم بدانید. پس مطلب زیر را از دست ندهید!
سوالات متدوال
اطلاع داشتن از هوش هیجانی و فهمیدن کاربرد آن در زندگی فقط و فقط برای رسیدن به یک چیز است. خوشبختی و داشتن حس رضایت از زندگی!
بله هوش هیجانی قابل افزایش است. شما میتوانید با انجام یک سری تکنیکها به تقویت هر مولفه از این هوش بپردازید.
برای سنجیدن هوش هیجانی نیز مانند IQ تستهای زیادی وجود دارند. اما این تنها راه سنجیدن میزان هوش هیجانی نیست. شما میتوانید با دقیق شدن روی اعمال و رفتار خود نیز این هوش را بسنجید و متوجه شوید که دارای هوش هیجانی بالایی هستید یا نه!
شما موارد دیگری از کاربرد هوش هیجانی در زندگی را میشناسید؟
به نظر شما پرکاربردترین هوش در زندگی روزمره کدام است؟